مقدمه : رفاه زنان سرپرست خانوار مقوله ای است که پیش
از پیش باید موردتوجه وعنایت قرار گیرد با توجه به روند رو به افزایش شمار
زنان سرپرست خانوار در سالهای اخیر که یکی از دلایل آن هم افزایش میزان
طلاق می باشد .
لزوم توجه بیشتر روی این قشر از افراد جامعه ملموس تر
می باشد چرا که یکی از اهداف مهم توسعه پایدار به حداقل رساندن میزان آسیب
پذیری و افزایش در ارتقاء سطح رفاه و اهمیت احاد جامعه می باشد و لذا با
توجه به نتایج تحقیقات قبلی و همینطور نتایج تحقیق حاضر زنان سرپرست
خانوار از زمره آسیب پذیرترین اقشار جامعه می باشد که خود این امر موجب
بروز مسائل و آسیب هایی در سطح کلان جامعه می باشد که ریشه و منشاء آن
همان خانواده متزلزل می باشد . پس تحقیق حاضر در پی آن است که شناختی از
وضعیت این دسته از زنان به دست آورد و در واقع توصیفی از شرایط زنان
سرپرست خانوار ارائه نماید وسپس به تجزیه تحلیل این ویژگیها وشرایط
بپردازد.
بیان مسئله :
رفاه
اجتماعی زنان مقوله ای است که در چهارچوب « رفاه خانواده » امر مهمی تلقی
می گردد و حقیقاَ زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند .
واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علیرغم اعلامیه ها و بیانیه ها
و تاسیس نهادها وسازمانهای مختلف در تحقق حقوق زنان و علیرغم هزینه های
قابل توجه ، زنان از مسائل ومشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در
رنج هستند . در این میان زنانی که دارای مسئولیت های اقتصادی در خانواده
هستند و به عبارتی سرپرستی خانوار را بر عهده دارند. دارای مسائل ومشکلات
فراوانی هستند بویژه اگر این مسائل و مشکلات را با شاخص های رفاه مقایسه
کنیم . در آن صورت شکاف بیشتري بارز
می گردد. به عنوان مثال : شاخص
های رفاه اجتماعی که از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به کار گرفته
شده . عبارتند از 1- بهداشت 2- آموزش ویادگیری
3- اشتغال 4- اوقات فراغت 5- موقعیت اقتصادی فرد 6- محیط فیزیکی زیست
7-
محیط و و روابط اجتماعی 8- امنیت 9- مشارکت 10- فرصت های اجتماعی این
شاخص ها معیارهایی را برای اندازه گیری جنبه های مختلف وضعیت زندگی ارائه
می
کنند . با توجه به آمار زنان سرپرست خانوار که در ایران یک میلیون سیصد
وهفت هزار و یکصد ودوازده نفر می باشند. امر خدمت رسانی به این دسته از
زنان برای زدودن گرد فقر و بدبختی و به طور کلی کاهش مشکلات فراوان
اقتصادی اجتماعی- فرهنگی را لازم وضروری می نماید . با توجه و عنایت به
وضعیت موجود این گروه از زنان می توان دریافت که نه تنها از مشکلات بی
شمار و فراوان آنها کاسته نشده بلکه فقر این دسته از زنان روز به روز
شدیدتر می شود. همواره درصد فقر در خانوارهای زن سرپرست بیشتر از خانواده
های با سرپرست مرد بوده است. هرچند داده های حاصل از نمونه گیری های هزینه
ودر آمد خانوار نشان دهنده روند نزولی درصد فقر در میان زنان است. از طرف
دیگر خود عامل فقر اقتصادی تاثیر مستقیم وغیر مستقیمی به وضعیت فرهنگی-
اجتماعی و همینطور وضعیت اکولوژیک خانواده ها دارد. با توجه به این امر
ولزوم پرداختن به به مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار و نیز لزوم توجه
به موُلفه های مهمی نظیر رفاه اجتماعی کیفیت زندگی رضایتمندی از زندگی و
ارتقاء مورد مطالعه به دست آید و از برخی از مسائل و مشکلات آنان شناسایی
دقیقتری صورت گیرد که نهایتاَ بتوان گام های در جهت رفع معضلات زندگی آنها
برداشت . پس در نهایت مسئله اصلی تحقیق حاضر است که وضعیت رفایی زنان
سرپرست خانوار چگونه است؟
(ضرورت انجام تحقیق )
با
توجه به اینکه بیشترین تعداد زنان سرپرست خانوار در استان تهران می باشد
واین دسته از زنان غالباَ بیکار وبی سواد هستند و ازطرف خویشان و اقوام
کمتر مورد حمایت قرار می گیرد لزوم توجه بیشتر به آنها بیش از پیش ضروری
می نماید و با توجه به تحقیقات اندکی که در این زمینه انجام گرفته و نظر
به نبود منابع اطلاعاتی غنی در این خصوص ،ضرورت انجام چنین تحقیقی که
بتوان اطلاعات مفید و سودمندی به دست دهد محسوس است.
(اهداف تحقیق )
به
نظر می رسد علیرغم بکارگیری راهبردهای متفاوتی که در دهه های اخیر در خصوص
وضعیت رفایی زنان سرپرست خانواراجرا شده است به دلیل عدم ارزیابی یکپارچه
و علمی ، تاکنون دورنمای روشنی از جهات مثبت و منفی راهبردهای اجرایی حاصل
نشده است . لذا در این تحقیق اهداف ذیل دنبال می شود:
1. شناخت وضعیت رفایی زنان سرپرست خانواراز ابعاد اقتصادی ، فرهنگی و اکولوژیک.
2. دستیابی به شاخص ها و چا چوبی مناسب برای رفاه زنان سرپرست خانوار
3. ارائه پیشنهادات کاربردی بهینه در خصوص رفاه زنان سرپرست خانوار.
مبانی نظری
جمع
بندی نظریه ای : با توجه به زمینه های علمی وتحقیقاتی موجود مفهوم رفاه
اجتماعی به طور اعم و رفاه زنان سرپرست خانوار به طور اخص در هاله ای از
ابهامات ذهنی و عینی قرار دارد. در این راستا به منظور روشن شدن ابعاد و
شاخص های رفاه زنان سرپرست خانوار لازم گردید تا تحقیقاَ تمامی نظریه های
مربوط مورد مطالعه قرارگیرد در این زمینه تعریف مفهومی سازمان ملل از رفاه
اجتماعی مبنای عمل قرار گرفته که عبارت است از : دامنه وسیعی از فعالیت ها
و اقداماتی که تحت نظارت و یا به کمک دولت برای بهزیستی جامعه انجام می
شود. به طور کلی نظریه ها ومکاتب مربوط به رفاه اجتماعی دارای وجه تمایزات
و وجه اشتراکی هستند که با دسته بندی آنها می توان یک چشم انداز ملموس تری
از شرایط متصور شد که در ذیل می آید . لازم به ذکر است که هر یک از نظریه
ها و مکاتب فکری مطرح شده هم علت و هم معلول شرایط و بافت اجتماعی خاص خود
می باشد.
وجه تشابهات نظریه ها و مکاتب فکری مذکور را می توان بدین صورت دسته بندی کرد :
1. تاکید بر حوزه های آسیب پذیر به صورت عام
2. تاکید بر مکانیزم های کاهش دهنده آسیب پذیری
3. محدود انگاری قضایای معرف در هر حوزه ( نداشتن نگرش سیستماتیک )
4. ابزار انگاری در کاهش آسیب پذیریها
5. توجه به ابعاد ملموس و مشخص
وجه تمایزات نظریه و مکاتب فکری مذکور را می توان بدین صورت دسته بندی کرد :
1. داشتن نگرش های مختلف به هدف گزاریها ( فردی- اجتماعی – کارکردی و ساختاری و...)
2. قالب بودن نگرش ها ایدئولوژیک وفکری
3. تاثیر پذیری از بافت و بستر اجتماعی جامعه
4. تاثیر پذیری از سطح پیشرفت و توسعه جامعه
5. به کارگیری مکانیزم های مرتبط با سیاست گذاری های کلان
6. خرد نگری در ارائه سیاست ها و راهبردهای بنیادی
7. جهت گیری متناسب با مشکلات ومسائل محیطی – اجتماعی
با توجه به نظریه ها و مکاتب موجود زمینه تحقق حاضر نظریه توسعه پایدار مبنای عملی قرار گرفته .
روش شناسی تحقیق
1- روش تحقیق : در تحقیق حاضر از دو نوع روش استفاده شده است .
1- روش تحقیق اسنادی
2- روش تحقیق میدانی
تکنیک های مورد استفاده جهت گرد آوری اطلاعات
در
این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه سود جستهایم
بدین صورت که پرسشنامه ای تهیه وتنظیم شده و سپس با مراجعه به تک تک مجتمع
های بیست وهشتگانه بهزیستی شهر تهران تک تک افرادمورد مطالعه از طریق
مصاحبه و پرسش از افراد مورد نظر پرسشنامه مزبور تکمیل گردیده است با
توجه به این اکثریت قریب به اتفاق افراد نمونه بیسواد یا دارای سواد بسیار
پایین بوده اند. تکمیل پرسشنامه توسط پرسشگران صورت گرفته است و در خلال
این کار افراد مورد مطالعه به بازگو نمودن برخی از مسائل و مشکلات زندگی
خود و مهمترین حوادث زندگی شان می پرداختند که این اطلاعات وارد پرسشنامه
شده است .
جامعه مورد مطالعه:
جامعه مورد مطالعه در این پژوهش آن دسته از زنان سرپرست خانوار
می
باشندکه مورد حمایت سازمان بهزیستی کشور قرار گرفته اند . بنا به اهمیت
مسئله، به بررسی روند خانوار های تحت پوشش سرپرستی زن در دهه های مختلف
پرداخته می شود .
جامعه آماری :
جامعه آماری مورد مطالعه پژوهش
حاضر آن دسته از زنان سرپرست خانوار شهر تهران می باشد که مورد حمایت
سازمان بهزیستی می باشد که این رقم در زمان نمونه گیری یعنی تیر ماه سال
1384 چهار صد و چهل نفر بوده است از این رقم به تعداد دویست ویک نفر مورد
نمونه گیری و مطالعه قرار گرفته است . بر اساس آماری که مرکز ایران در
آخرین سرشماری در سال 1375 از تعدا زنا ن سرپرست خانوار در ایران ارائه
داده است رقم آن یک میلیون و سی و هفت هزار ویکصدو دوازده خانوار می باشد
که معادل 24/9 درصد کل خانوارها ی کشور می باشد که این رقم در استان تهران
به رقمی بالغ بر دویست وهشت هزاروسیصدو هفتاد چهار خانوار میرسد که بخشی
از این رقم مورد حمایت سازمانهای حمایتی دولتی نظیر کمیته امداد امام
خمینی – سازمان بهزیستی ویا سازمانهای غیر دولتی مانند برخی از مؤسسات
خیریه می باشند.
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
نتیجه
گیری: مسئله اصلی این رساله « بررسی ووضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار »
بوده است. که طی آن با توجه چهار چوب نظری و روش شناسی انتخاب شده ،فرضیات
تحقیق مورد سنجش و اندازه گیری قرار گرفت نتایج ذیل به دست آمده است:
نتیجه
گیری از فرضیه اول: فرضیه اول رساله در پی بررسی وضعیت رفاهی زنان سرپرست
خانوار از بعد اقتصادی می باشد که طی آن وضعیت زنان سرپرست خانوار از
ابعاد خانوار هزینه خانوار، مالکیت خانه، اشتغال ، امکانات زندگی ، میزان
تقریبی پس انداز مورد بررسی قرار گرفته است . میزان پس انداز در جامعه
آماری مورد مطالعه بسیار کم و در حد صفر بوده است . زنان سرپرست خانوار در
قبل و بعد از سرپرستی خانوار فقط از برخی از کالاهای اساسی مانند یخچال و
فرش ماشینی برخوردار بودند. اما از سایر کالاهای زندگی محروم بوده اند.
نتايج
پژوهش بيانگر : این واقعیت است که بیش از 3/71 زنان سرپرست خانوار فاقد
شغل بوده و بقیه در مشاغل پاره وقت وکم درآمد اشتغال داشته اند . وضعیت
اقتصادی زنان قبل وبعد از سرپرستی خانوار متفاوت می باشد .وضعیت رفاهی
زنان قبل از سرپرستی خانوار با ( میانگین 28/1) بوده است. به عبارتی وضعیت
رفاهی زنان سرپرست خانوار از نظر ابعاد و شاخص های اقتصادی قبل از سرپرستی
خانوار بسیار بهتر از وضعیت کنونی بوده است.
نتیجه گیری از فرضیه دوم:
فرضیه دوم تحقیق در پی بررسی وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار از بعد
فرهنگی می باشد که طی آن شاخص هایی چون ، گذراندن اوقات فراغت پایبندی
مذهبی بیگانگی فرهنگی احساس بی قدرتی میزان ارتباطات اجتماعی ، مشارکت
اجتماعی ، انسجام خانوادگی ، تقدیر گرایی ، میزان رضایت از زندگی مورد
بررسی قرار گرفته است. که نتایج تحقیق نشان دهنده ایمن واقعیت است که
جامعه آماری مورد بررسی ازنظرشاخص های فوق در دو مورد بررسی تغییر یافته
اند بطوری که تفاوت آماری معنی داری بین وضعیت فرهنگی اجتماعی زنان قبل و
بعد سرپرستی خانوار وجود دارد بدین معنی که بیش از65 درصد افراد مورد
مطالعه از نظر ارتباطات اجتماعی و انسجام اجتماعی در حد پایین در دوره بعد
از سرپرستی خانوار قرار دارند اما زنان مورد مطالعه از نظر «احساس
توانمندی » در وضعیت بهتری قرار دارند . حدود 60 درصد آنان اظهار داشته
اند که بعد از سرپرستی خانوار
« احساس توانمندی » آنها افزایش یافته
است . زنان سرپرست خانوار از نظر عصبانیت و احساس ناامیدی بالا دو دوره
سرپرستی را نشان می دهند و در مجموع وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار از
بعد فرهنگی قبل از سرپرستی خانوار بهتر و مطلوبتر از وضعیت رفاهی زنان
بعد از سرپرستی خانوار بوده است.
نتیجه گیری از فرضیه سوم : فرضیه سوم
تحقیق در پی بررسی وضعیت رفاهی زنان سرپرست خانوار از بعد اکولوژیکی بود
که در آن ابعاد مختلف وضعیت اکولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت .آمار و
اطلاعات به دست آمده بیانگر وجود تفاوت آماری معنی داربین دو دوره مختلف
می باشدبه طوری که از نظر وضعیت جغرافیایی مسکن ؟ در موقعیت بدتری قرار
گرفته است وبه دلیل عدم توانایی مالی ، اکثریت افراد مورد مطالعه مستاجر
می باشد که فقط 4/13 درصد آنها دارای مسکن ملکی می باشند. بررسی وضعیت
مسکن از نظر تعداد اتاق های نورگیری ، وضعیت محیطی بیانگر تغییر وضعیت
مسکن در دو دوره می باشد که در دو دوره یعنی دوره پس از سرپرستی خانوار
ووضعیت مسکن نا مناسب بوده است. از نظر میزان دسترسی زنان سرپرست خانوار
به مراکز بهداشتی حدود 52 درصد پاسخ گویان میزان استرس خود را متوسط و
پایین اعلام کرده که بیانگر وضعیت نامناسبی است در مجموع نتایج آزمون این
فرضیه بیانگر این است که تفاوت آماری معنی داری بین وضعیت رفاهی زنان قبل
و بعد از سرپرستی خانوار از بعد اکولوژیکی وجود دارد . لذا با مقایسه
ارقام میانگین وضعیت رفاهی زنان از بعد اکولوژیکی به این مسئله پی می بریم
که وضعیت زنان سرپرست خانوار از بعد اکولوژیک بعد از سرپرستی خانوار
نامناسب تر شده است . ووضعیت آنها قبل از سرپرستی خانوار مناسب تر از
وضعیت فعلی آنان می باشند.
پیشنهادات:
با توجه به مسئله اصلی تحقیق و تجربه و تحلیل اطلاعات بدست آمده پیشنهادات ذیل مطرح می گردد:
1-
پیشنهادات کلی (عام) : از آنجایی که حدود 9 درصد از سرپرستان خانوار از
زنان سرپرست خانوار تشکیل می دهند و این تعداد به دلیل خاصی مانند ازدیاد
طلاق و... رو به افزایش است بنابراین بررسی و تجزیه تحلیل وضعیت رفاهی
زنان سرپرست خانوار نیازمند اتخاذ رویکردی مناسب در ابعاد نظری و عملی و
کاربردی است تدوین رویکردهای لازم نیز مستلزم استراتژی های مناسب می باشد
به این صورت که اولاَ مبانی نظری رفاه واستراتژی های مناسب و برنامه های
مدون و علمی در مورد رفاه زنان سرپرست خانوار وجود ندارد. ثانیاَ عملکرد
سازمانهایی که عهده دار این مقوله اند ضعیف می باشد ، بنابراین پیشنهاد می
گرددمبانی نظری رفاه و استراتژی های مناسب جهت رفاه زنان سرپرست خانوار
انتخاب و برنامه های عملی و اجرایی تدوین گردد.و به ویژه در برنامه های
عمرانی پنج ساله به این مقوله به طور جدی پرداخته شود و در بررسی لوایح
مربوط به « فقر» توجه بیشتری به زنان سرپرست خانوار مبذول شود.
2- پیشنهادات خاص : با توجه به نتایج خاص این تحقیق پیشنهاد می شود:
1-
از آنجایی که اکثریت زنان سرپرست زنان در محیط های مسکونی نامناسبی سکونت
دارند. (اکثریت آنان نیاز اصلی خود را مسکن اعلام نمودند)
در برنامه های مربوط به وضعیت رفاهی زنان ، مسئله تامین مسکن حداقل این گروه در اولویت قرار گیرد.
2-
به دلیل بیکاری اکثریت زنان سرپرست خانوار نبود درآمد و نتیجه عدم تغذیه
مناسب و وضعیت بهداشتی نامناسب وبیماریهای فراوان پیشنهاد می گردد که
برنامههای ویژه خاص «اشتغال » زنان سرپرست خانوار در اولویت قرار گیرد.
3-
شاخص های کیفی رفاه (ابعاد فرهنگی اجتماعی روانی ) در جامعه مورد بررسی در
حد بسیار نازلی بوده و لذا شیوع بیماری فرهنگی ، بیماریهای اجتماعی ،
روانی در این افراد بسیار بالا است ( هرچند بسیاری از زنان از نظر فردی
احساس توانمندی بسیار بالایی دارند) و لذا باید مصرف کالاهای فرهنگی
اجتماعی وروانی در این دسته تقویت گردد. در مجموع باید برخوردی همدلانه ،
مسئولانه ، پایدار وانسانی و با برنامه ریزی برای این گروه تدوین گردد.