دوشنبه 20 اسفند 1403
(10 / 3 / 2025)
بازدید امروز :0 مرتبهبازدید دیروز :0 مرتبهبازدید کل :2158786 مرتبهآی پی شما :3.145.158.60سیستم عامل شما :Unknownمرور گر شما :Mozilla
نوین وب »« طراحی تخصصی بانکهای اطلاعاتی تحت وب تلفن: سلیمی 64 52 913 -0913
لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
امکان ارسال ديدگاه شما در اين باره، در قالب ارسال نظر در انتهاي همين صفحه قرار دارد. صاحبان وب سايت ها و فعالان اينترنتي مي توانند با ايجاد صفحه شخصي از امکان ارسال محتوا: مقالات, لينک, آگهي و...برخوردار شوند. امکانات و خدمات ما را مقايسه کنيد!
معرفي بازاريابي پايان گرفتن جنگ سرد در دهه 1990 به آزاد شدن منابع و فزوني گرفتن نياز به محصولات سرمايهاي براي ايجاد زير ساختهاي مناسب اقتصادي انجاميد. در اين دوران اروپاي غربي به ايجاد بازاري مشترك با 324 ميليون مصرف كننده روي آورد و اروپاي شرقي به صورت بازاري آماده براي محصولات غربي در آمد. از سوي ديگر بدهي هاي خارجي اقتصاد بسياري كشورها را فلج كرد. اينگونه كشورها، به رغم نيازمنديهاي فراوان، با مشكل نبود قدرت خريد روبرو شدند، از اين رو كشورهاي پيشرفته براي كسب بازار در اروپا، امريكا و خاور دور، با يكديگر به رقابت پرداختند. اين دگرگوني سبب شد كه شركتها رقيبان خود و تحولات بازار را در گستره جهاني جدي بگيرند، هزينه ها را كنترل كنند و به تحولات تكنولوژيك، نوع مواد مصرفي، ابزارهاي مورد استفاده و روشهاي مديريت توجه بيشتري نشان دهند. در اين زمان، استفاده از شيوهها و فنون بازاريابي مورد توجه قرار گرفت. بررسيها نشان داده است كه ناموفق بودن شركتها از ناتواني آنها در بهره گيري از فنون بازاريابي نشأت گرفته است. اين شركتها تحولات بازار و تغييرات الگوي مصرف مشتريان را ناديده مي گرفتند و به جاي روي آوردن به بازاريابي پيشرفته، به فروش مي پرداختند و كسب سود بيشتر را بر رضايت مشتري ترجيح مي دادند. اما موفقيتهاي چشمگير شركت تريام. و مك دونالدز در آغاز دهه 1980 كه از توجه دقيق آنها به نياز مشتريان، بازار و انگيزه كاركنان در راستاي افزودن بر كيفيت محصولاتشان سرچشمه مي گرفت، سبب شد تا تدوين استراتژي كارآيي بازاريابي در اولويت قرار گيرد. پژوهشي در اين زمينه نشان داده است كه گروه كثيري از مديران ارشد شركتهاي بزرگ امريكايي، تدوين استراتژي بازار يابي و اجرا درست آن را در اولويت برنامه ريزيها و فعاليتهاي خود قرار دادهاند و كوششهاي گستردهاي را در راستاي كنترل هزينهها و بهبود و توسعه منابع انساني به انجام رساندهاند. از ديگر يافته هاي پژوهش ياد شده اين است كه تقاضا براي جلب همكاري مديران ارشد در مشاغل مهم كه پيشينه تحصيلي و تجربي كارآمدي در زمينه بازاريابي داشته باشند، در مقايسه با گذشته 52 درصد افزايش داشته است. اكنون بازار كشورهاي جهان با ورود محصولات سوني، هيتاچي، دوو، بنز و فليپس چهره ديگري يافته و نگرش جهاني به بازار را ضروري ساخته است. پيش بيني مي شود اين دوره از تحولات بازار كه در آن مهارتهاي كارآمد بازار يابي به طور پيگير مورد توجه قرار گرفته است، چشم اندازي از ارتقاي استانداردهاي زندگي و رشد اقتصادي در پي داشته باشد. اكنون كه بازاريابي مورد توجه روز افزون سازمانها و نهادهاي خصوصي و دولتي و ملتها قرار گرفته و از مرحله اوليه توزيع و فروش به فلسفهاي پيچيده براي ارتباط پوياي سازمانها با بازارهايشان تبديل شده است، اغلب شركتهاي كوچك و بزرگ، رفته رفته از تفاوت بين فروش و بازاريابي آگاه شدهاند و در مرحله سازماندهي بازاريابي خود هستند. براي سازمانهاي غير تجاري، مانند موزهها، دانشگاهها، مراكز ديني و نهادهاي دولتي، بازاريابي به منزله روش و وسيلهاي براي ارتباط با مردم است. كشورهاي در حال توسعه در مرحله آزمايش اصول بازاريابي براي بهبود سيستم توزيع داخلي خود و شناخت نقش احتمالي آن در بازارهاي جهانياند، بعضي از كشورها نيز در مرحله مطالعه چگونگي استفاده از تحقيقات بازاريابي، تبليغات و قيمت گذاري براي بهبود برنامه ريزيهاي خود هستند. تعريف بازاريابي تعريفهاي گوناگوني براي بازاريابي بيان شده است، مانند گروهي از فعاليتهاي تجاري وابسته، پديدهاي بازرگاني، فرآيندي اقتصادي، فرايند مبادله يا انتقال مالكيت محصولات، فرايند تعديل عرضه و تقاضا، و بسياري معاني ديگر. هر كدام از اين تعاريف بيان كننده گوشهاي از فعاليتهاي بازاريابي است، ولي تعريف كامل آن منطبق بر گرايش بازاريابي جديد نيست. امروزه صاحبنظران، بازاريابي را فرايند ارضاي نيازها و خواستههاي بشر تعريف مي كنند. به نظر فليپ كاتلر، برجسته ترين صاحبنظر در اين رشته، بازاريابي عبارت است از«فعاليتي انساني در جهت ارضاي نيازها و خواسته ها از طريق فرايند مبادله» . اين تعريف داراي ابعاد گوناگوني است كه هر كدام را به طور جداگانه بررسي خواهيم كرد. الف: نيازها و خواسته ها منشأ و ركن اساسي نظام بازاريابي، نيازها و خواسته هاي انسان است. بشر براي ادامه حيات خود به غذا، هوا، آب، لباس و پناهگاه نياز دارد. علاوه بر اينها، او ميل زيادي به آسايش، آموزش و خدمات ديگر دارد. محصول زاييده نيازها و خواستههاي بشر است، به عبارت ديگر محصول عبارت است از چيزي كه قادر به ارضاي يكي از خواسته ها باشد. نياز بيان كننده حالت محروميت احساس شده در فرد است. اين محروميت آرامش آدمي را بر هم مي زند و در او شوقي براي بر طرف كردن آن به وجود ميآورد. نياز شخص را به حركت وا مي دارد و او را در يك حالت فعال قرار داده، به او جهت مي دهد. شخص چيزهاي خاصي را كه ارضا كننده خواستههاي اوست، خارج از وجود خويش تصورمي كند. اين چيزها محصولات ناميده مي شوند.اين محصولات به هر اندازه كه خواستههاي فرد را برآورده كنند،داراي ارزشند. نكته مهم آن است كه مفهوم محصول را تنها به اشياي فيزيكي محدود نسازيم. عامل اساسي در هر محصول، خدمتي است كه ارائه مي دهد و فوايدي است كه دارد و براي خريدار ارزنده است. هر چيزي را كه خدمتي ارائه دهد يا نيازي را برآورده سازد، مي توان محصول قلمداد كرد كه شامل افراد، مكانها،سازمانها،خدمات و عقايد است. مصرف كنندگان از بين برنامههاي تفريحي گوناگون، مناطق ديدني مختلف، سازمانها و عقايد و مكتبهاي متعدد،آن را كه مناسب با خواسته ها و نيازهاي خويش مي بينند بر مي گزينند. همه اينها از نظر مصرف كننده «محصول» تلقي مي شوند. خواسته در بازاريابي، شكل برآورده ساختن نيازهاست و تقاضا توانايي رفع خواسته است، براي مثال گرسنگي نياز به غذاست، ولي طريقي كه انسان اين نياز را برطرف مي كند متفاوت است. ممكن است افراد براي رفع گرسنگي، بنا به عادت، فرهنگ، سليقه و ذائقه خويش، غذاهاي متعددي را انتخاب كنند. اين غذاهاي متنوع و متعدد«خواسته» آنان است. ب: مبـادلـه توجه به اين حقيقت كه بشر داراي نيازها و خواستههايي است و محصولاتي وجود دارند كه قادر به ارضاي آنها هستند، در تعريف بازاريابي الزامي است، اما كافي نيست. بازاريابي از زماني آغاز مي شود كه فرد تصميم مي گيرد نيازها و خواستههايش را از طريقي خاص كه آن را «مبادله» مي ناميم، ارضا كند. مبادله يكي از چهار انتخاب گوناگوني است كه فرد براي ارضاي نيازهاي خود از آنها استفاده مي كند. اولين انتخاب فرد«خود توليدي» است. انسان گرسنه،گرسنگي خود را از طريق شكار، ماهيگيري و گردآوري ميوهها برطرف مي كند. او نيازي به ارتباط با ديگران يا مداخله آنان ندارد. در اينجا نه بازاري وجود دارد و نه به بازاريابي نياز هست. دومين انتخاب فرد«استعانت از ديگران» است. فرد گرسنه از فردي ديگر به عنوان كار خير غذا طلب مي كند. در اينجا او در مقابل اين لطف، چيزي جز اظهار قدرداني عرضه نمي دارد. سومين انتخاب فرد«اعمال زور» است. فرد گرسنه مي تواند با زور يا دزدي، غذا را از چنگ ديگري درآورد. در اينجا از همان اظهار قدرداني هم خبري نيست. چهارمين انتخاب فرد«مبادله» است. فرد گرسنه مي تواند به فرد ديگري كه غذا دارد مراجعه كرده، منبعي را براي مبادله با غذا پيشنهاد كند. اين منبع ممكن است پول، محصول يا خدمتي باشد كه براي صاحب غذا داراي ارزش است. بازاريابي براي به دست آوردن محصولات جهت ارضاي خواستهها و نيازها، بر انتخاب چهارم، يعني مبادله تمركز دارد. در مبادله بايد:1) دو طرف وجود داشته باشند،2)هر طرف چيز با ارزشي براي طرف ديگر داشته باشد،3) هر طرف مجاز به پذيرش يا رد پيشنهاد طرف ديگر باشد. اگر اين شرايط موجود باشد، امكان مبادله نيز وجود خواهد داشت. اقدام به مبادله بستگي به اين دارد كه هر دو طرف بتوانند با اين عمل، وضع خود را بهبود بخشند، يا دست كم وضعشان بدتر نشود. اين حالتي است كه به آن «فرايند ارزش زا» مي گويند، يعني مبادله آزاد به طور طبيعي باعث افزايش ارزش محسوس براي هر دو طرف مي شود. ج:بـازار موضوع مبادله به طور طبيعي به بازار منتهي مي شود. تعريف بازار عبارت است از: «محلي براي مبادلات بالقوه» براي مثال تصور كنيد نقاشي هنرمند مدت يك ماه براي خلق يك تابلو وقت مي گذارد. او براي اين تابلو قيمتي را در نظر دارد، اما اين سوال مطرح است كه آيا كسي حاضر است اين مقدار پول را به عنوان قيمت براي تابلو بپردازد. حتي اگر يك نفر هم وجود داشته باشد، مي توانيم بگوييم كه بازار وجود دارد، اما اندازه بازار با قيمت تغيير مي كند. نقاش مزبور ممكن است براي تابلو قيمتي تعيين كند كه هيچكس توان پرداخت آن را نداشته باشد. در اين صورت بازاري براي تابلو وجود نخواهد داشت. برعكس چنانچه او قيمت را كاهش دهد، تعداد افرادي كه قادر به خريد تابلو هستند افزايش مي يابد، يعني اندازه بازار بزرگتر مي شود. خلاصه اينكه اندازه بازار به تعداد افرادي بستگي دارد كه: 1) به محصول به معني عام يا شي مورد نظر علاقمندند،2) حاضرند منابع لازم را براي بدست آوردن محصول مبادله كنند. هرگاه امكان بالقوه براي داد و ستد موجود باشد، بازار نيز وجود دارد. گاهي مفهوم بازار، مبادله منابع يا داد و ستدهايي است كه الزاماً با پول سرو كار ندارد، براي مثال در بازار انتخابات، داوطلب نمايندگي مجلس قول ها و وعدههايي براي رسيدگي به اوضاع اجتماعي و اقتصادي حوزه انتخاباتي خود به راي دهندگان مي دهد تا در مقابل، آنان به او راي بدهند .