وقتی
آبگوشت را با گوشت کیلویی 8 هزار تومان و پیاز کیلویی هزار تومان
سوزاندید، وقتی شوهرتان با آبگوشت دلش تلخان خواست و از گِل لای آن شاکی
شد، وقتی دو هفته تمام دکمه سرآستینش افتاده بود و بلد نبودید بدوزید،
وقتی با شلواری سر کار رفت که به جای یکی سه تا خط اتو داشت، وقتی مجبور
شد از دست نازنین زنش، پیش مادرتان(البته اگر شانس بیاورید و پیش مادر
شوهرتان نرود) گلایه کند آنوقت دست به سیاه و سفید نزدن برایتان سند
افتخار نخواهد بود...
قدیمترها زنها که دوره سبزی
و باقالی پاککردن میگذاشتند و خانه همسایهها جمع میشدند ذکر هنری که
از هر پنجه دخترشان میریخت برایشان سند افتخار خانوادگی بود. دختر تَر گل
وُر گلی که وقتی که مهمانی ناخوانده موقع شام یا ناهار وارد خانه میشد
سفرهای رنگین از این سر اتاق به آن سر اتاق پهن میکرد(!) و چشم ِ
مهمانها را به تَر و فرز خود خیره میکرد...مادر هم ضمن تعریف و تمجید از
دخترش در تمام طول مهمانی و حین پذیرایی مهمانان گوشه چشمی دختر را
میپایید و در آشپزخانه، سنگر امن فرمانروایی زن خانه، دستورات لازم را
جهت بهبود کیفیت و کمیت پذیرایی از مهمانان و بالا رفتن هنر خانهداری
دختر مبذول میکرد: "میوه را هول هولکی تعارف نکن، بشقابهای پر را خالی
کن، نگاه به ظرف غذای مهمانت نکن، روسریت توی چایی نرود و ..."
امروزترها
هم زنها دوره میگیرند و در خانه همدیگر جمع میشوند، شوی لباس و فال
قهوه. سند افتخارشان هم این است که دخترشان در خانه پدر دست به سیاه و
سفید نزده، لای زرورق بزرگ شده و حتی نگذاشتند آب توی دلش تکان بخورد. فقط
درس خوانده و خانهداری حالا حالاها برایش زود است...
همیشه ور دل مادرتان نیستید
رفتن دختر به خانه شوهر یک واقعیت است و نیاز او به فرا گرفتن مهارتهایی چون خانه داری و رفع مشکلات و موانع زندگی واقعیتر.
چیزی
که با گذشت زمان و پیشرفت مادران در ساختن زندگی مدرن و تجملی و فرزندان
کریستالی و شیک کمتر دیده میشود، آموختن مهارت زندگی به دختران و پسران
جوان مجرد است.
بخشی از مهارتهای زندگی آموختن شیوه
برخورد جوانان با مشکلات مالی و طریق برقرار کردن روابط اجتماعی است که
بحثی مفصل دارد و حدیثی بس طولانی. حدیثی که حکایت از این دارد که
زوجهایی که زمان مجردی آب توی دلشان تکان نخورده و والدین نگذاشتند آنها
بویی از مصائب خانه و دردسرهای آنان برای گذران زندگی ببرند، با مشکلات
متعددی برای محکم ساختن بنای زندگی خود مواجه هستند. اما بخش دیگری از
مهارتها که در ظاهر کم اهمیت و در باطن مشکل ساز است فراگیری مهارتهای
خانه داری است.
خانمها از صبح که تلویزیون را روشن
میکنند، شاهد برنامههای رنگارنگی هستند که اهتمامی تام در آموزش انواع
مهارتهای زندگی دارد. از برنامه تصویر زندگی و خانواده گرفته تا به خانه
برمیگردیم با اجرای جناب نظری که حاضر است با تمام خانمهای آشپز مدعی
مسابقه پخت قورمه سبزی و انواع خورشتهای ایرانی را بدهد.
این
نشان از اهمیت فراگری این مهارتها برای بانوان دارد. البته آقایان هم از
این امر مستثنی نبوده و نباید فراموش کنند که برخی کارهای خانه اصولا و
اساسا مردانه هستند.
آشپزی، خیاطی، تزیین خانه، خرید کردن
همه و همه عواملی است که در صورت اجرای به موقع و خوبشان اثرات زیادی در
ذوق زده کردن همسر گرام، حفظ کیان خانواده و جیب مرد خانه دارد.
یک پر تلخان با آبگوشت سوخته اگر
دختری هستید که همه شواهد و مدارک موجود، چون ظاهر و شناسنامهتان، داد
میزند که دیگر برای خودتان خانمی شدید و کمکم وقت شوهر کردنتان است، هر
چند که حالا حالاها قصد طی کردن پله های ترقی را دارید(!) باور بفرمایید
"دخترم دست به سیاه و سفید نزده" جملهای است که تنها در زمان خواستگاری
مایه افتخار است و اینکه چقدر شما نازدانه بابا و مامان هستید.
وگرنه
وقتی زندگی مشترکتان شروع شد، وقتی آبگوشت را با گوشت کیلویی 8 هزار تومان
و پیاز کیلویی هزار تومان سوزاندید، وقتی شوهرتان با آبگوشت دلش تلخان
خواست و از گِل لای آن شاکی شد، وقتی دو هفته تمام دکمه سرآستینش افتاده
بود و بلد نبودید بدوزید، وقتی با شلواری سر کار رفت که به جای یکی سه تا
خط اتو داشت، وقتی مجبور شد از دست نازنین زنش، پیش مادرتان(البته اگر
شانس بیاورید و پیش مادر شوهرتان نرود) گلایه کند آنوقت دست به سیاه و
سفید نردن برایتان سند افتخار نخواهد بود.
"محسن ایمانی"
عضو هئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، ضمن تاکید بر لزوم فراگیری مهارتهای
زندگی برای جوانان در قبل از ازدواج در این باره معتقد است:" برای انجام
هر کاری فراگیری مهارتهایی لازم است و خانه داری هم از این امر مستثنی
نیست. در قدیم که خانوادهها پر جمعیت بودند دختر بزرگ خانواده فرضا 7
فرزند کوچکتر از خودش را بزرگ و 7 بار مادری را تجربه کرده بود و در خانه
شوهر مشکلی در امر مادری نداشت. از طرف دیگر در کارهای خانه از آشپزی تا
مهمانداری نیز نظارت داشت. این بود که کمکم تبدیل به کدبانویی ماهر
میشد. مادر همه چیز را به او آموزش میداد، از تناسب پذیرایی در فصول
مختلف تا آداب مهمانداری و سفره آرایی. خصوصا اینکه در گذشته ماشین
لباسشویی و جارو برقی و ... هم نبودهاست و اهمیت این آموزشها دو چندان
میشد. نحوه شستن لباس و ظروف با دست، جارو کردن خانه رو به خواب فرش و
... مهارتهایی ابتدایی برای یک دختر بود. اما امروزه با وجود وسایل مدرنی
که امر خانهداری را آسان کرده همچنین تعداد کم فرزندان این آموزش چنین
مهارت هایی کمتر شده است."
وی با بیان این مطلب که چه در گذشته و چه در حال میزان آموزش
مهارتها به دختران بیشتر از پسران بودهاست، ادامهمیدهد:" با این حال
حتی آموزشهای جزئی که به دختران و پسران داده میشود، در میزان موفقیتشان
در زندگی موثر است."
خُب با آبگوشت دو تا لنگ هم میآوردی! فرزندان
باید طوری مهارتهای زندگی را فرا گیرند که بتوانند در هر شرایطی از پس
زندگی خود برآیند. استفاده از وسایل مدرنی چون مایکروفر و پلوپز برقی خوب
است اما باید توجه داشت که در زمان قطعی برق یا زمانی که دسترسی به چنین
وسایلی نیست دختر باید کار با گاز را هم بلد باشد. ممکن است فرضا در
مسافرتها یا خانه مادر شوهر وسایل مدرنی یافت نشود، این را هم به قطعی
مکرر برق اضافه کنید و زمانی که در خانه مهمانی باشد.
ایمانی
با اشاره به موارد بالا ادامه میدهد:" حتی ممکن است در زندگی شرایطی سخت
پیش آید که زوج مجبور شوند وسایل مدرن خانه را بفروشند و سنتی زندگی کنند.
در چنین شرایطی نداشتن مهارت در گرداندن زندگی در شرایطی که ممکن است برای
زن خانه دور از انتظار و فراتر از توانش باشد، او را پرخاشگر و ناتوان
میکند. در صورتی که چنین شرایطی دائمی نخواهد بود با این حال باعث بوجود
آمدن اصطکاک بین زوج میشود.
پادشاهان هم در گذشته فرزندان
خود را به آموختن مهارت و کارهایی اجبار میکردند چون معتقد بودند ممکن
است همیشه بساط پادشاهی برقرار نباشد و شازدهها باید بتوانند گلیم خود
را از آب بیرون بکشند."
این کارشناس مسائل خانواده معتقد
است یاد گرفتن دو مهارت برای دختران لازم است. اول کار با ابزار مدرن که
خود رهی است بس طولانی و دوم مهارتهای خانهداری سنتی.
وی در این باره ادامه میدهد:" گاهی دختران در استفاده از وسایل مدرن هم مشکل دارند و ممکن است باعث عدم اعتماد به نفسشان شود.
گاهی
هم وسایل مدرنی خریداری می شود که حالت همپوشانی دارد و برای استفاده
ازشان برای با یک کاربرد پول مضاعف میپردازیم. خوب است که دختران در این
زمنه هم مهارت صرفه جویی را فرا بگیرند."
این کارشناس یکی
از مشکلات ابتدایی در آغاز زندگی مشترک را عدم آشنایی دختران جوان با
مهارتهای اولیه زندگی عنوان کرده و ادامه میدهد:" اولین برنجی که زمان
پختن شفته می شود یا زمان دعوت مهمان غذا میسوزد ممکن است باعث اصطکاک
شود. خانمی می گفت من آب آگوشت را زیاد ریخته بودم. وقتی سر سفره آوردم
شوهرم گفت: خوب دو تا لنگ هم میآوردی تویش شنا میکردیم!
خوب
خانم ها اگر آشپزی را فرا بگیرند هم توی ذوق همسرشان نمیخورد هم خودشان
از ایرادی که به غذا گرفته میشود ناراحت نشده و احساس بی احترامی
نمیکنند. البته نباید فراموش کرد هم باید به نو عروسان فرصت یادگیری این
مهارت ها را داد و هم کمکشان کرد. برای دخترانی که تازه زندگی مشترکشان را
شروع کردند ندانستن برخی نکتهها طبیعی است."
تو که باز تازه عروس شدی باید
این نکته را هم بدانیم که تازهعروسان نه میتوانند و نه میشود که تا آخر
عمر زندگی مشترکشان تازه عروس بمانند و باید مهارتها را یاد گیرند. فرضا
نمیشود در 30 سال اول زندگی مشترکشان هربار آبگوشت را بسوزاند و هر بار
شوهرشان به آنها بگوید: تو که باز تازه عروس شدی.
با درست
کردن برنجی که یک طرفش از حال رفته و طرف دیگرش جزغاله شده، نه میتوان
جلوی مهمان آبرو داری کرد و نه میتوان دل همسر را بدست آورد. مهمتر از
تمام این موارد داشتن اعتماد به نفس است. با عدم کسب هر کدام از مهارتها
موقعیتهایی برای زن خانه پیش خواهد آمد که احساس عدم اعتماد به نفس و به
عبارتی دست و پا چلفتی بودن خواهد کرد. تا جایی که گاه عنوان شده است
ایرادهای مکرر اطرافیان و همسر در کارهای خانه باعث میشود زن حتی دست
راست و چپش را هم گم کند.
ایمانی با اشاره بر اینکه هیچ
کدام از موارد خانه داری وظیفه زن نیست، ادامه میدهد:" البته باید توجه
داشت که مرد آشپز یا آبدارچی استخدام نکرده است. در عرف جامعه معمول است
که زنان این کارها را انجام میدهد. فراگیری این مهارتها برای مردان هم
لازم است. آنها هم باید بتوانند به همسر خود کمک کرده تا او هم طعم زندگی
را شیرینتر احساس کند. "
وی در ادامه همچنین بر لزوم
فراگیری برخی مهارتها برای مردان تاکید کرده و اضافه میکند:" گاهی
خانمها میزان اهمیت و احترام خود را در میزان توجه شوهرشان به اجابت
خواستههایشان میدانند، فرا گرفتن مهارتهایی چون خرید با کیفیت موادی چون
میوه و شیرینی و ... تعویض واشر شیر آب، نصب تابلو و سایر موادی که انجامش
برای خانمها ممکن است کمی مشکل باشد."
نتیجه میشود اینکه
زنان برای اینکه کدبانو باشند و مردان برای اینکه در چشم زنشان بیعرضه
جلوه نکنند و در نهایت برای اینکه بتوانید در آینده زوج موفقی باشید باید
مهارتهایی را که لازم است و ملزوم زندگی شیرین فرا گیرید.
خُب
پس چرا هنوز نشسته اید؟! اگر مجله خواندنتان تمام شده کمی ور دست پدر و
مادرتان باشید و ببینید در خانه چه میگذرد. دخترخانمها به صف! قدمرو...
آشپزخانه! آقا پسرها به صف! قدم رو... هرجا که شیر آبی چکه میکند و لامپی
سوخته!