تا بهحال فکر کردهاید که یک فرشته چه شکلیست؟ اگر کسی از شما بخواهد آنرا نقاشی کنید، چهطور میتوانید؟
اگر به هوا پری، مگس باشی و اگر بر آب روی، خسی باشی، دل بهدست آر تا کسی باشی. «بایزید بسطامی»
یه فرشته، چه شکلیه؟!
تا بهحال فکر کردهاید که یک فرشته چه شکلیست؟ اگر کسی از شما بخواهد آنرا نقاشی کنید، چهطور میتوانید؟
«کوربه»، یکی از نقاشان سبک «رئالیسم» در این مورد میگوید: «من نمیتوانم یک فرشته را نقاشی کنم چون هرگز آن را ندیدهام.»
اما من بهعنوان یک مربی نقاشی، هرگز با گفتهی «کوربه» موافق نبودم. به همینخاطر سر کلاسهایم، بارها از بچهها خواستهام که تصویر یک فرشتهی زیبا را برایم نقاشی کنند.
آنروز
نیز از هنرجوها همین را خواستم و بچهها شروع کردند به نقاشیکردن.
«روژین» یکی از آنان بود که روحیهی بسیار لطیف و در عینحال پرجرأتی
داشت. او از معدود بچههایی بود که شخصیت مستقلی داشت و بهندرت از من
راهنمایی میخواست. آن روز هم قبل از اینکه گفتههای من تمام شود،
«روژین» مدادرنگیهایش را بیرون آورد و کارش را شروع کرد.
پس
از چند دقیقه، بالای سر هر کدام از بچهها رفتم و سؤالهایشان را پاسخ
گفتم. بیشتر فرشتههای آنروز، دختران زیبارویی بودند که با یک جفت بال
سفید، در آسمان پرواز میکردند اما نقاشی «روژین» با همهی نقاشیها تفاوت
داشت. با خود گفتم: «شاید اینبار هم «روژین» موضوع دیگری را برای نقاشی
در نظر گرفته است.» بنابراین برای پیبردن به آن، منتظر تکمیل نقاشیاش
شدم. رفتهرفته برگهی نقاشی «روژین» با قلبهایی به رنگ قرمز که میان
نقاط رنگی شناور بودند، پرشد. بهآرامی پرسیدم: «میشه بگی چی کشیدی؟» با
تعجب نگاهم کرد و گفت: «خب، اینها فرشتهاند دیگه!!»
آنروز، من درس بزرگی از «روژین» 9ساله آموختم، او به من آموخت که قلبهایی اطرافمان هستند که همگی فرشتهاند؛
قلبهایی خالص، پاک و زیبا که موهبت خدایند و هرگاه به آنها نیاز داشته
باشی، همراه تواند و به یاریات میآیند و برخلاف گفتهی «کوربه» بهراحتی
میتوانی آنها را ببینی؛ فقط کافیست اندکی تأمل کنی.