به دنبال کالسکههایی که با
بخار و آتش حرکت میکردند اولین اتومبیلهایی که به ایران وارد شد.
سواریهای فورد کروکی کلاچی با لاستیک توپر بود. اتومبیلهایی نیز شبیه...
تهران
در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان،
مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیت مهم سیاسی،
بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده و مدعیان همواره این مرکز
راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار میدادهاند.
روستای تهران به واسطه
برخورداری از مغاکها و حفرههای زیر زمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری
نفوذ در آنها پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالاً
مورد تعقیب مدعیان قرار داشتهاند.
از
سوی دیگر، کاروانهای بزرگی که از محورهای مورد بحث عبور میکردند شکارهای
سودمندی بودند و اغلب مورد حمله چپاول مردم بومی واقع میشدند. روستای
تهران در واقع کانون چپاولگران و نهانگاه کالاهای دزدیده شده بود و این
وضع تا زمان شاه تهماسب صفوی که قزوین را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمود ادامه داشت.
تهران
در برابر حملهٔ افغانها (پشتونها) ایستادگی زیادی کرد و به همین خاطر
آنها پس از تصرف تهران این شهر را ویران کردند و باغها و تاکستانهای آن
را از میان بردند در زمان نادرشاه تهران دوباره نام و
نشانی یافت و در همین شهر بود که نادرشاه رهبران بزرگ شیعه و سنی را گرد
هم آورد و پیشنهاد اتحاد اسلامی و رفع اختلافها را به آنها داد.
به عبارتی دیگر تهران ترقی و حرکت سریع خود به سوی پیشرفت را از سال انتقال پایتخت به قزوین آغاز کرد و شاه تهماسب صفوی به دلیل آنکه سید حمزه، جد اعلای صفویه در شهر ری و در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم
مدفون بود گاه به زیارت میرفت. او با افزایش رفت و آمدهایش دستور داد
پیرامون آن باروی محکمی برای وی بسازند. همچنین دستور داد بناهای جدید
بسازند که درسال ۹۷۱ ﻫ- ق با ایجاد ۱۱۴ برج (به تعداد سورههای قرآن) در
تهرن آغاز شد و وی دستور داد در زیر هر برج یکی از سورههای قرآن را دفن
کنند.
حصاری که دور تهران کشیده شد شش هزار قدم طول داشت و برای
ساختمان آن و برجهایش از دو نقطه خاکبرداری کردند که بعدها یکی از دو محل
به «چالهمیدان» و دیگری به «چالهحصار» معروف شد.
پس از انقراض صفویه، نادر شاه افشار در سال ۱۱۵۴ ﻫ- ق تهران را به رسم تیول به پسر خود رضا قلی داد و پس از افشاریه، کریم خان زند به علت درگیری و نزاع با آغا محمد خان قاجار و از آنجا که تهران در نزدیکی طبرستان (یعنی مقر اصلی آغا محمدخان) قرار داشت صلاح خود را در اقامت در تهران دید.
تهران دارلخلافه شد
بعد از مرگ کریمخان زند، آغا محمد خان قاجار در سال ۱۲۰۰ ﻫ- ق در اول فروردین بر تخت سلطنت نشت و تهران را بهعنوان پایتخت برگزید و «دارالخلافه» نامید.
انتخاب
تهران به عنوان پایتخت از سوی خان قاجار چند علت داشته که مهمترین آنها
نزدیکی به اراضی حاصل خیز ورامین و مجاورت آن با محل استقرار ایلات
ساوجبلاغ بودهاست، مضافا ایلات غرب ساکن در ورامین، یعنی هواخواهان وی در
حوالی تهران اقامت داشتند و جز این، تهران با استرآباد و مازندران که در
حقیقت ستاد اصلی نیروهایش بود فاصله چندانی نداشتهاست.
در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار
بر اثر موج حرکت ایران به سوی غرب، تهران بیش از پیش آباد گردید. از جمعیت
تهران در دوره فتحعلی شاه اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی به طوری که در
کتاب جام جم معتمدالدوله فرهاد میرزا آمده است جمعیت تهران در زمان ناصرالدین شاه، صد و پنجاه هزار نفر رسیده بود.
ناصر
الدین شاه دو نفر را مامور کرد که محدوده و نقشهای برای پایتخت در نظر
بگیرند و با وسعت بیشتری به حفر خندقهای جدیدی در اطراف تهران بپردازند.
دروازهها و محلات تهران
ساختمان
حصار و حفر خندقهای جدید تهران قریب به ده سال طول کشید و شهر تهران
چندین برابر توسعه یافت و مساحت آن به سه فرسخ و نیم رسید و از طریق ۱۲
دروازه به محیط بیرون خود ارتباط یافت. این دروازهها که هم اینک نیز، اگر
چه ساختمان آنها از بین رفته، اما اسمشان باقی است. عبارتاند از:
دروازههای دولت، یوسف آباد و شمیران (در شمال شهر)
دروازههای خراسان، دولاب و دوشان تپه (در شرق شهر)
دروازههای باغشاه، قزوین و گمرک (در غرب شهر)
دروازههای غار، رباط کریم و حضرت عبدالعظیم (در جنوب شهر)
در واقع حدود جغرافیایی تهران به شرح ذیل بود:
شمال:
طول خیابان انقلاب فعلی، از حدود پیچ شمیران تا کمی بعد از چهار راه کالج
که به شکل مایل به طرف غرب و خیابان سی متری (کارگر کنونی) امتداد داشت.
غرب: از حدود چهار راه جمهوری کنونی تا حوالی میدان گمرک جنوب: خیابان
شوش، از حدود میدان راه آهن تا حوالی میدان گمرک. شرق: خیابان شهباز (۱۷
شهریور فعلی) تا بعد از میدان شهدای کنونی.
و محلاتی که در داخل این محدوده قرار داشتند و هنوز بسیاری از آنها با همان اسم و رسم قدیم وجود دارند. محله دولت
که به دلیل نزدیکی با کاخهای سلطنتی به این نام خوانده میشد، خیابانهای
لالهزار، خیابان شاهآباد، خیابان اسلامبول، خیابان علاءالدوله (فردوسی)
خیابان لختی (سعدی) خیابان واگنخانه (خیابان اکباتان) عین الدوله،
دوشانتپه (ژاله)، نظامیه (بهارستان) و دروازه شمیران را شامل بود.
محله
عودلاجان (اودلاجان) تشکیل میشد از خیابان جلیل آباد (خیام) کاخ گلستان
تا ناصریه (ناصر خسرو) و حدود مسجد شاه و شمال بوذرجمهری شرقی و پامنار و
جنوب خیابان چراغ برق (امیر کبیر) و میدان توپخانه، که محله کلیمیان و و
زرتشتیان مقیم تهران بودهاست.
محله سنگلج که بخش اعظم و عمده آن را امروزه پارک شهر تشکیل
میدهد، در گذشته یکی از مراکز مهم سیاسی بود و با اینکه در حال حاضر
تقریباً از بین رفته ولی هنوز اشتهار تاریخی خود را از دست نداده.
چاله حصار
یکی دیگر از محلات جنوب تهران بود که چون آن را خاکبرداری و خاکش را به
مصرف حصار کشی تهران رسانده بودند، مقدار زیادی چاله گود مانند داشت،
بعدها برای تخلیه زبالههای شهر از آنجا استفاده میکردند.
چاله میدان
نیز که قبلا در دوره صفویه خاک آن را به مصرف حصارکشی تهران رسانده بودند،
وضعی تقریباً مشابه چاله حصار داشت و محل تخیله زباله تهران به حساب
میآمد، این محله محدود به جنوب بازار چهل تن و امامزاده سید اسماعیل و
میدان مال فروشها، میدان امین السلطان، گمرک، خانی آباد، دروازه غار و
پاقاپوق (اعدام) بود.
ترابری
نخستین خودرو تهران
به دنبال کالسکههایی که با بخار و آتش حرکت میکردند اولین اتومبیلهایی که به ایران وارد شد. سواریهای فورد کروکی کلاچی با لاستیک توپر بود. اتومبیلهایی نیز شبیه وانت امروزی وارد تهران شد که به آنها ماشین لاری میگفتند و همچنین اتومبیلهای دورسیمی که برای حمل بار و مسافر میآمدند. به هر جهت نخستین اتومبیل در زمان مظفرالدین شاه وارد تهران گردید.
نخستین خط آهن (ماشین دودی)
نخستین خط آهن ایران، خط آهن تهران به شهرری بود که در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی و ۱۸۸۳ میلادی امتیاز آن را یک نفر مهندس فرانسوی به نام مسیوبواتان از ناصرالدین شاه گرفت. ماشینهای که در این خط به کار افتادند نام ترن نداشتند بلکه در دارالخائفه آنهار را ماشین دودی میگفتند.
دلیجان
دلیجان
کالسکهای هشت نفره بود با اطاق و پشتی باربنددار با دور چرخهایی از آهن
که از درشکه و کالسکه که چرخهایش رزین دار، سخت تر و از گاری فنر نداشت
راحت تر بود.
کجاوه، پالکی و هودج
سه
وسیله نقلیه ساخته شده از چوب بودند که بر روی قاطر، الاغ، اسب و یا شتر
حمل میکردید هر کجاوه و پالکی و هودج فقط جای یک نفر بود و بر مرکب از هر
نوع دو تا از این جایگاهها قرار میگرفت که تعادل آن برقرار گردد.
واگن اسبی
واگن
اسبی به وسیله دو یا چهار اسب بر روی ریل حرکت میکرد و تقریباٌ بیشتر
خیابانهای اصلی شهر را به هم وصل میکرد. این واگن یا تراموای، دارای چند
قسمت بود. قسمت اول محوطه کوچکی بود مخصوص فرار گرفتن سورچی و قسمتهای
دیگر اختصاص به مسافرانی داشت که بر روی نیمکتهایی که در دو طرف واگنها
تعبیه شده بود، قرار میگرفتند. خطوط مختلف واگن اسبی در خیابانها به
قرار زیر بود: اول، خط بازار که تا آخر خیابان لاله زار نزدیک خیابان
رفاهی رفت و آمد میکرد. دوم، خط خیابان شاهزاده عبدالعظیم که از بازار به
راه میافتاد و خیابان ناصریه و خیابان ناصریه و خیابان چراغ گاز را طی
میکرد و از خیابان ری میگذشت و به کار ماشین دودی میرسید. سوم، خط باغ
شاه که از بازار حرکت میکرد و بعد از شش دو راهی به دروازه باغشاه
میرسید.