خانه، حریم امنی است که فرد
نسبت به آن احساس مالکیت دارد و بهعنوان حریم خصوصی آن را میشناسد و
میتواند به نوعی معرف شخصیت، علاقه و انگیزههای فرد باشد. ..
برخی
خانهها بسیار مرتب و منظماند و برخی بسیار آشفته و نامنظم. اینکه چرا در
برخی خانهها بهویژه در چیدمان داخلی، بینظمی حاکم است یا به نظافت آن
توجه نمیشود، علتهای مختلفی دارد.
از دکتر خدایی، روانپزشك و عضو
هیأتعلمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی خواستهایم در رابطه با علل
این آشفتگیها، تاثیر آن بر خود فرد و اطرافیان و نحوه رفع آن برایمان
توضیح بدهند.
آقای دکتر! چرا خانه و زندگی برخی افراد فوقالعاده مرتب است و برعکس، خانه برخی دیگر بسیار نامنظم و آشفته؟
نامنظم
بودن منزل دو حالت دارد؛ یا موقتی است یا دایمی. موقتی یعنی اینکه فرد
همیشه منظم بوده اما به دلایلی مثل بیماری جسمی یکی از اعضای خانواده یا
خود او، برخی اختلالهای روانی که افسردگی شایعترین آن است، اختلافهای
خانوادگی که بر نظم روانی و جسمی اعضای خانواده تاثیر میگذارد یا نشانگان
خستگی مزمن، توان کاری و روانی فرد (بهویژه خانم خانه) کم شده و این
موضوع بر رسیدگی به وضع خانه هم تاثیر گذاشته است.
یعنی تمام موارد شلختگی را میتوان با این علل توجیه كرد؟
نه!
گاهی اوقات مساله جدیتر (بهصورت ذاتی و دایمی) است. مثلا عدم انگیزه
لازم در خانه. گاهی پیش میآید که خانم انگیزه کافی برای رسیدگی به امور
خانه را ندارد. این موضوع میتواند به دلیل خشم یا نارضایتی از وضعیت
ازدواج باشد یا ممكن است كه فرد از برخی بیعدالتیها در رنج باشد.
بهعنوان نمونه، اگر خانمی حس کند چندان مورد توجه سایر اعضا نیست و به او
بها داده نمیشود، ممکن است انگیزه خود را برای انجام وظایف خانگی از دست
بدهد.
گاهی
ممکن است خانم خانه هیچ علاقهای به کار خانه نداشته باشد و کارهای خارج
از منزل را بیشتر بپسندد. این عدم علاقه خود را به شکل بینظمی در خانه
نشان میدهد.
البته شخصیتهای
افراد هم متفاوت است. برخی افراد بهطور ذاتی گوشهگیر هستند، برخی تکرو
هستند و برخی بیعلاقه به مسایل زندگی بوده یا افسردهخو هستند و اهمیتی
به نظم خانه نمیدهند. برخی شخصیتهای وسواسی دارند و شاید گمان
کنید خانه این دسته از افراد بسیار منظم است؛ در حالی که این کمالگرایی و
وسواس در برخی مسایل حاشیهای زیاد شده که فرد به باقی امور خانه نمیرسد.
بهطور مثال، فرد بهقدری در شستوشو وسواس دارد که وقت رسیدگی به
باقی اوضاع خانه را ندارد و در نتیجه خانه نامرتبی دارد. افسردگی،
افسردهخویی، نشانگان خستگی مزمن، اختلالهای جسمی طولانی، بیماریهای
روماتیسمی، بیماریهای مربوط به دستگاه ایمنی و بیماریهای روانی نیز اگر
به شکل دایمی باشد میتواند در امور منزل تاثیرگذار باشد.
این آشفتگی و شلختگی به هر دلیلی که باشد چه تاثیری بر ساکنان خانه میگذارد؟
مسلما
ذات و غریزه تمامی افراد به سوی نظم است. بینظمی سبب میشود فرد از نظر
روانی دچار اغتشاشات فکری شود و این موضوع بهتدریج بر تمام زندگی تاثیر
گذاشته و سبب اضطراب و افزایش استرس میشود. در خانههای آشفته پیدا کردن
وسایل مورد نیاز سخت است و این موضوع استرس میآورد.
حتی دیدن بههمریختگی خانه سبب بروز عدم رضایت فرد از خود شده و در نهایت
میتواند اختلافها و اختلالهای خانوادگی و زناشویی را پیش آورد.
توصیه شما به افرادی که خانههای بینظم و به هم ریختهای دارند، چیست؟
اگر
افراد دچار بیماری هستند لازم است تحت درمان قرار گیرند. اگر احساس
میکنند عدم علاقه و انگیزه لازم سبب آشفتگی منزل شده به جای اینکه
بهصورت پرخاشگری انفعالی و خاموش یا کوتاهی کردن در انجام امور خانه این
حالت را نشان دهند، بهصورت شفاف مسایل را مطرح کرده و با گفتوگو مساله
را حل کنند. در باقی مسایل شاید لازم باشد با یک کارشناس مشورت شود.
بهترین حالت تقسیم کار است. اگر زن
و مرد هر دو شاغل هستند مرد نباید کار خانه را وظیفه خانم بداند. تقسیم
وظایف براساس علایق میتواند به ایجاد نظم در خانه کمک کند.