در طول زندگی برای بعضی
از معصومین، فرصت و موقعیّتی پیش آمد كه برای اكثرشان آن فرصت و
موقعیّت پیش نیامده بود لذا بسیاری از امامان...
قبل
از آن كه وارد بحث شویم و دربارهی آموزههای این شخصیت ممتاز
چیزی بنویسیم پیشتر به اندازه فهم خودمان در خصوص شناخت سرور
آزادگان و سالار شهیدان مطالبی را به عنوان مقدمه ذكر میكنیم:
1ـ
در این كه تمام امامان معصوم از مولی الموحّدین گرفته تا حضرت
مهدی كه خداوند ظهورش را نزدیك گرداند از یك نور آفریده شدهاند و همه
از حقیقت محمّدیهاند، در میان مذهب امامیّه حرف و كلامی نیست
بنابراین، در تفاضل و برتر بودن بعضی از بعض دیگر از نظر اصل خلقت
و آفرینش میانشان تفاوتی وجود ندارد و همهی آنها از انوار الهیّه و
از نور محمّدیهاند و در تمام مراتب كمالات و معنویّت مساویند؛ یعنی
هر كمال و فضیلتی را كه برای هركدام ثابت كردیم برای سایر
امامان، مقرّر و ثابت است و اگر این طور نبوده باشد نقص در امام و
امامت لازم خواهد آمد و این، عقلاً باطل است.
2ـ
در طول زندگی برای بعضی از معصومین، فرصت و موقعیّتی پیش آمد كه
برای اكثرشان آن فرصت و موقعیّت پیش نیامده بود لذا بسیاری از
امامان، نتوانستند از آن فرصتها و موقعیّتها استفاده کنند؛ مثلاً در
برههای از زمان در اثر اختلافات شدید بنیعباس با بنی امیه و در
آخر كار سقوط دولت و حكومت بنی امیه و روی كار آمدن بنیعباس امام صادق
(ع) توانستند به خوبی از فرصت استفاده كنند و مجالس علمی و فقهی
تشكیل دهند و در نتیجه با تعلیم و تربیت بیش از چهار هزار دانشمند
توانستند اسلام راستین و مذهب تشیّع را تبیین و به جامعه اسلامی
معرفی نمایند. در حالی كه همین امام(ع) در اواخر عمر خود در فشار
حكومت ظالمانه بنیعباس بودند و بالاخره بهدست منصور به شهادت
رسیدند.
حالا اگر گفتیم امام جعفر صادق
(ع) رئیس مذهب تشیع و زنده كننده اسلام راستین است بدان معنا و
مفهوم نیست كه امامان دیگر قابلیّت این كار را نداشته و از این
عمل عاجز بودهاند، زیرا این فكر و منطق غلط بوده و مسئله امامت و
پیشوایی بالاتر از این حرفها است. یا حضرت سیدالشهدا
(ع) قیام نمود و آن صحنهی محیّر العقول را در جهان بشریّت برای
حفظ كیان اسلام و ابقای دین به وجود آورد كه دیگر از امامان چنین
عملی را به وجود نیاوردند، حال نباید گفت كه مثلاًحضرت امام حسن
مجتبی(ع) از این اقدام تكویناً عاجز بوده است و حال آن كه با
مطالعهی تاریخ زندگی این دو برادر روشن خواهد شد كه قیام و انقلاب
حضرت امام حسین(ع) اوّلاً حسنیّه و ثانیاً حسینیّهی بوده است.
ویژگیهای حضرت امام حسین(ع)
1ـ
خداوند متعال برای حضرت امام حسین (ع) یك حساب جداگانهای باز
كرده كه برای احدی از انبیاء و امامان معصوم، چنین حسابی باز
ننموده است.
چرا و برای چه حضرت امام حسین(ع) برندهی جایزهی
ممتاز است؟! پاسخ این سؤال با مراجعه به تاریخ پر افتخار این وجود
نازنین بلكه قبل از ولادتش روشن خواهد شد.
حضرت
امام حسین(ع) نه تنها در قلوب شیعیان خود نفوذ كرد بلكه فرق
غیراسلامی نیز او را انسانی آزاد و آزاده شناخته و برای آن سرور
آزادگان امتیازات خاصی را قائلند. اینك ما در این جا گفتار و
معتقدات بعضی از دانشمندان و مورخان غیر اسلامی را نقل نموده و ذكر
میكنیم:
ع.ل.پوید مینویسد:
درس امام حسین(ع) این
است كه در دنیا اصول ابدی عدالت و رحم و محبت وجود دارد كه تغییر
ناپذیرند و همچنین میرساند كه هرگاه بدی مقاومتكند و بشر در راه
آن پافشاری نماید آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
در طی قرون افراد همیشه جرأت و پر دلی و عظمت روح و بزرگی قلب و
شهامت روانی را دوست داشتهاند و در اثر همینهاست كه آزادی و
عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. این بود شهامت و
این بود عظمتِ حسین(ع) و من مسرورم كه در چنین روزی با كسانی كه
این فداكاری را از جان و دل ثناء میگویند شركت كردهام. هرچند كه
یك هزار و سیصد سال از تاریخ آن میگذرد.
اپرونیك مورخ مشهور امریكایی از واشنگتن مینویسد:
برای
امام حسین(ع) ممكن بود كه زندگی خود را با تسلیم شدن به ارادهی
یزید نجات بخشد، لیكن مسئولیت پیشوایی و نهضت بخش اسلام، اجازه
نمیداد كه او یزید را به عنوان خلیفهی مسلمین بشناسد. او به زودی
خود را برای قبول هر ناراحتی و پافشاری به منظور رها ساختن اسلام
از چنگال بنی امیّه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشك و
در روی ریگهای تفتیده روح حسین فنا ناپذیر برپاست. ای پهلوان
وای نمونهی شجاعت و ای شهسوار من ای حسین!
2-
از ابتدای تكوّن حضرت امام حسین(ع) تا ولادت و از ولادت تا شهادت
تمام عوالم هستی آسمانها و فرشتگان زمین و دریاها همه و همه برای
حضرتش گریه نمودند كه این جریان برای كسی پیش نیامده و نخواهد
آمد. بلی برای حضرت یحیی نیز آسمان گریه كرد. در تفسیر مجمع البیان ضمن آیهی "فَما بَكَت عَلیهِم السَماءُ وَ الارضُ" مرحوم طبرسی
فرمودند: برای دو نفر یحیی و حضرت امام حسین(ع) آسمانها و فرشتگان
چهل شبانه روز گریه نمودند. و در همین تفسیر آمده است: آفتاب در
طلوع و غروبش تا چهل روز به حالت حمراء و سوزش بود و در مناقب ابن
شهر آشوب مازندرانی چنین است:
" بَكَت السَماءُ عَلَی الحُسَینِ(ع) اَربَعِینَ یَوماً "، تفسیر صافی سوره الدّخان.
3-
حضرت امام حسین(ع) در تمام كمالات و فضیلتها حتی در عبادت برترین
انسان بود. چرا حضرتش مكنی به ابیعبدالله شده است؟! آیا این
كنیه از كنیههای متعارف است؟! ظاهراً در این كنیه ویژگیای است و
اشاره است به محور بودن آن حضرت در تمام كمالات.
ابوعبدالله
یعنی پدر بنده خدا. پدر در خانواده نقش بزرگی دارد و باید الگو بوده
باشد. پدر مربی و مكمل است. پدر الگو و مصدر است. برای همه حضرت
امام حسین(ع) پدر بندگان خدایند و همه بندگان؛ یعنی عبادت كنندگان
در رسیدن به كمالات باید از امام حسین(ع) درس بیاموزند.
4- زیارت امام حسین(ع) معادل حج و عمره
است. در روایات بسیاری آمده است اگر روزی مشاهده شد كه بیت الله
الحرام از حجاج خالی است، در آن وقت از باب وجوب كفایی بر
مسلمانها واجب است به زیارت خانهی خدا بشتابند. اگرچه مستطیع
نبوده باشند و یا حج واجب خود را رفته باشند. مرحوم صدوق كه رضوان
خدا بر او باد همین مطلب را راجع به زیارت امام حسین (ع) گفته كه
اگر روزی بیاید مردم به طور كلی ترك زیارت امام حسین (ع) نموده
باشند، در این صورت به طور واجب كفایی بر شیعیان واجب است كه
بهزیارت امام حسین(ع) بروند و نگذارند حرم مطهر خالی از زائر باشد
(نقل از آیتاللهمرعشی نجفی)
آیا زیارت امام حسین(ع) در روز عرفه مثل زیارت خانهی خداست؟
یا
گفته شود: ثواب زیارت امام حسین(ع) از زیارت خانه خدا بیشتر است و
یا مساوی است. بزرگترین دلیل برای این مطلب این است: شكی نیست
در اینكه خانهی خدا كه در مكه واقع شد حرمت و احترام و عظمت آن
برای احترام و حرمت حضرت ابراهیم(ع) است كه آن را بنا نمود و
خلیل الرحمن هنگامی كه مأمور به ذبح فرزندش حضرت اسماعیل شد،
طاقت نیاورده چشمانش را بست اما امام حسین(ع) جوانش را نزدش قطعه
قطعه نمودند و جوانانی را برای خدا قربانی كرد و ابداً ناراحت نشد و
رنگ نباخت. پس زمین كربلا كه مزار شهدای راستین قرار گرفت و مرقد
مطهر عزیز اسلام در آن جا واقع شد، میبایستی زیارت آن و ثواب
زیارت آن لااقل معادل ثواب خانهی خدا باشد، نه كمتر.
5- امام حسین(ع) همچون پدر بزرگوارش، مولای متقیّان(ع)
در دل شب غذای بیچارگان را حمل مینمود و به خانههای فقرا
میرفت. حتی بعد از شهادت سالارشهیدان، اثر زخم روی كمر ایشان
مانده بود كه آن زخم نه از شمشیر بوده و نه از نیزه، بلكهدر اثر
حمل غذای مستمندان بوده. لذا از زین العابدین(ع) پرسیدند. حضرت در
پاسخ فرمودند: این زخم بر اثر حمل غذا برای فقرا و بیچارگان بود.
این مطلب را غیر از علمای شیعه دیگران نیز گفتهاند. مانند ابن
جوزی در كتاب «تذكرهی الخواص» و ابونعیم اصفهانی در «حلیهی
الاولیاء» .
امام حسین(ع) و حكومت دینی
رهبران
الهی و مردان آسمانی برای تشكیل حكومت دینی تا پای جان كوشیدند و
برای نجات انسانها از ستم و تجاوز به نام قانون مقرّراتی وضع
نمودند. بعد از شهادتعلی(ع) با روی كار آمدن خاندان اموی، حكومت
اسلامی به حكومت استبدادی ـ شاهنشاهی مبدل شد و حاكمها به نام
خلیفهی اسلامی، دین اسلام را بازیچه قرار دادند.
امتیازهای
طبقاتی به وجود آمد و دوستان و شیعیان حضرت علی(ع) از تمام حقوق
اسلامی ـ اقتصادی و غیره محروم گشتند. شیعیان در بدترین وضع به
سر میبردند و محبت به علی(ع) و خاندان رسالت جرم بزرگی بود كه
موجب محرومیت و شكنجه شیعیان میشد. معاویه و تمام حاكمان زورگوی
بنی امیه جز سفاكی و خونریزی كار دیگری نداشتند و در یك كلمه
اسلام از مسیر خود منحرف شده بود.
بعضیها گفته و یا میگویند: چرا
امام حسین زندگی خود را به مخاطره انداخت و چرا با حكومت نساخت؟!
مگر زندگی راحت چیست؟! زندگی آسوده از منظر رهبران آسمانی، یعنی
ملت و جامعه آسایش داشته باشد و مردم از زندگی خود راضی باشند و
آزادی باشد و ستم شكل نگیرد و تفاوت قومی و نژادی نباشد.
امام
حسین(ع) هنگامی زندگی آسوده دارد كه حقوق انسانها و پیروان مذاهب
به حكم قوانین اسلام داده شود، نه اینكه مردم از حقوق خود
محروم باشند و در محیط خفقان زندگی كنند. نه این كه دستهای از
خدا بی خبر در حال شوكت و عزت و در منتهای خوشی زندگی نموده اما
تودهی مردم، حتی نان خالی هم نداشته باشند.
حسین(ع) فرزند كسی
است كه پیوسته به درماندگان كمك میكرد و برای نجات دادن طبقات
محروم و مظلوم با ستمگران مبارزه میكرد و شبانگاه غذای فقرا را به
دوش میكشید و به خانههایشان میبرد و هرگز غذاهای رنگارنگ میل
نمینمود و میگفت: من چگونه لباس نو بپوشم و سیر بخوابم در حالی
كه در كشورهای اسلامی ممكن است برهنه یا گرسنهای باشد.
امام حسین(ع) و اصلاحات
بزرگترین
اهداف رهبران الهی، اصلاح امور انسانها و جوامع بشری بوده است و
بر همین اساس بود كه امام حسین (ع) بارها در طول مبارزات و قیام
خود میفرمود: منبرای امر به معروف و نهی از منكر قیام میكنم. من
خانه و كاشانهام را رها نكردم و تك و تنها در مقابل ظلم نایستادم،
مگر برای آن كه انسانها را ارشاد كنم و از بدبختی و انحراف
نجاتشان دهم. من برای اصلاح امور مسلمانها خروج نمودم، نه برای
به دستآوردن قدرت و مقام و نه برای ظلم و طغیان.
امام حسین(ع) و آزادی
حریت
و آزادی به معنای واقعی كلمه اصلی است از اصول و ركنی است از
اركانِ بقای هر نظامی . آزادی یكی از بزرگترین اهداف پیامبران
بود. آنان آمدند تا بشریت را ازخفقان نجات دهند و جوامع بشری را از
چنگال اهریمنان و زورگویان رها سازند. واژهی مقدس آزادی را جز
استكبار جهانی همهی انسانها طالبند. آزادی را حتی حیوانات و
موجودات زنده دوست دارند.
امام حسین(ع) نگاه عمیقانهای به
جهان اسلام میكند و میبیند با روی كار آمدن بنی امیه و بازی
كردن با دین اسلام و مقدّسات عالم، دیگر چیزی از اسلام نمانده و
احكام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف گشته. شیعیان كه
طرفداران راستین اسلام بودند ازحقوق خود محرومند.
بدین
سان فرزند بزرگ و رشید علی(ع) دیگر به خود اجازه نمیدهد كه بنشیند
و این منظره را تماشا كند. او فرزند علی(ع) است باید مقدمات قیام را
فراهم كند و به طاغوت و طاغوتیان اعلام خطر نماید.
بارها
میفرمود: «اِذَا بَلَیتُ الاُمَّةُ عَلَی مِثلِ یَزیدِ بنِ
مُعاوِیََةِ فَعَلَی الاسلامِ السَلام» یعنی هر زمانی كه امت
اسلامی گرفتار حكومتی مانند حكومت فرزند هند جگر خوار شد، دیگر فاتحهی
اسلام خوانده شده و دین نابود خواهد شد.امام حسین(ع) برای آزادی
مردم محروم قیام و انقلاب مقدس را به وجود آورد.
شاعری،
مرام نامه و اساس زندگی انسان را در چند بیت شعر تبیین كرده و
خواستههای امام حسین(ع) را و این كه در منطق آن حضرت زندگی
انسانی چیست را روشن مینماید:
اندر آنجا كه باطل امیر است اندر آنجا كه حق سر به زیر است
اندر آنجا كه دین و مروّت پایمال و زبون و اسیر است
راستی زندگی ناگوار است مرگ بالاترین افتخار است
اندر آن جا كه از دست بیداد میكشد قلب مظلوم فریاد
اندر آن جا كه ظالم بمستی بر سر خلق میتازد آزاد
مُهر بر لب نهادن گناه است خامشی بدترین اشتباه است
این اساس مرام حسین است روح رمز قیام حسین است
یا كه آزادگی یا شهادت حاصلی از كلام حسین است
شیعه او همین سان غیور است تا ابد از زبونی بدور است
شیعه و تن به بیداد دادن شیعه و مُهر بر لب نهادن
شیعه و چون زنان آرمیدن شیعه و در مذلّت فتادن
شیوه شیعه هرگز نه این است شیعه نبود هر آن كس چنین است
چون یزید از هوس كامور شد دولت غاصبش مستقر شد
كار اسلام از او شد پریشان آدمیّت دچار خطر شد
سیل طغیان او دین ز جا برد تا لب پرتگاه فنا برد
دید فرزند زهرا كه این جا نیست جای سكوت و تماشا
نهضتی كرد خونین و پر شور آتشین محشری كرد برپا
كربلا را ز نهضت تكان داد باز از نو به اسلام جان داد
گرچه دشمن تنش غرق خون كرد ظلمها بر وی از حد برون كرد
لیك خونش بجوشد و زو موج كاخ بیداد را سرنگون كرد
تا ابد نیز آن خون بجوشد بر زوال ستمها بكوشد
زان شهید سر از تن فتاده زان فداكار در خون فتاده
جاودان آید این بانگ پرشور "لا اری الموت الا سعادة"
آری آزاد مردان بكوشند بر ستمگر چو طوفان بجوشند
امام حسین(ع) و غیرت دینی
غیرت
واژهای مقدس و بسیار پر محتواست، امّا متأسفانه این صفت بسیار
ارزنده قرنهاست از میان ملل اسلامی رخت بربسته و مسلمانان
مخصوصاً در این عصر و قرن اخیر كمتر از این صفت بر خوردارند. امام
حسین(ع) حتی در آن لحظات آخر عمر خود درحالی كه زخم شدید برداشته
بود، هنگامی كه میبیند لشكر كفر به خیام و حرم زنان و كودكان
حملهور شدهاند و قصد اهانت به اهلبیت رسالت: دارند با حالت ضعف و
ناتوانی صدا زد: «یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یكن لكم دینٌ و
انتم لا تخافون المعاد، فكونوا احراراً فی دنیاكم» یعنی ای پیروان
ابی سفیان! اگر دین و مذهب ندارید ـ چنان كه ندارید ـ و از روز محشر
نمیهراسید پس لااقل بیایید آزاد و آزاده باشید من كه هنوز زندهام،
نخواهم گذاشت شما به حرم اهلبیت و خیمههای زنان حمله كنید.
امام حسین(ع) و حقوق بشر
یكی
از مسائلی كه در ادیان آسمانی به ویژه در اسلام وجود داشته و مورد
بحث و گفتگوی پیروان مذاهب بوده و میتوان گفت از اصیلترین
قوانین الهی است مسئلهحقوق بشر است، انسانها هر عقیده و مسلكی
كه دارند و در هر زمانی و مكانی كه هستند و یا خواهند بود باید به
حقوق فردی و اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خود برسند.
اساس نهضت و قیام رهبران الهی دو چیز بود:
1ـ رعایت نمودن حقوق انسانها
2ـ حریّت وآزادی
كه
راستی میتوان گفت: اگر حقوق انسانها روی موازین قانون الهی داده
نشود و یا حریّت و آزادی از بشر سلب گردد جوامع بشری و انسانها دیگر
همچون حیوانات ودرندگان زندگی كرده و خواهند نمود.
مولای
متقیّان حضرت علی(ع) میفرمود: اگر تمام جهان هستی را به من بدهند
و بخواهند كه پوست جویی را از دهان مورچهای بیرون آورم هرگز چنین
كاری را نخواهم كرد، این كلام مقدس حضرت علی(ع) اشاره به هر دو
مطلب است هم اشاره به حقوق و هم اشاره به آزادی.