آن چیزی که در مرگ فرزند در
لحظه اول بر ذهن مستولی میشود این است که افراد پس از آن فکر میکنند
دیگر نمیتوانند ادامه دهند، اما باید زندگی کرد و با این مساله کنار آمد.
زندگی بعد از مرگ فرزند
زن
جوان از عمق حنجره فریاد برمیآورد، صدایش تا دوردستها شنیده میشود،
هراز چند گاهی از حال میرود، دوباره به هوش میآید و ضجه زدن را از سر
میگیرد. در جای جای صورتش رد خراش دیده میشود، کمی که آرامتر میشود
چیزی مثل لالایی زیر لب زمزمه میکند و دوباره بغضش میترکد و ... غم از
چهره مرد میبارد. زن جوان شروع به فریاد زدن میکند: "نمیخواهم!
میخواهم تا ابد اینجا بنشینم." او پاره جگرش، فرزندش، را از دست داده
بود. آیا میتواند با این واقعه دردناک یا به عبارتی فاجعه، کنار بیاید؟
چگونه؟
عکس
پسر بچهای پنج ساله با لبخندی شیطنتآمیز در قابی مشکی نشسته است. غم از
دست دادن فرزند بسیار بزرگ است و در ایران شاید بیشترین نمره از نظر میزان
استرس را دریافت دارد. به عبارت دیگر، بیشترین فشار روانی به فرد در طول
زندگی وارد میشود. در این مقاله قصد دارم به راه کارهایی در ارتباط با
کنار آمدن با سوگ از دست دادن فرزند بپردازم. چند روز اول مرگ فرزند،
روزهای سخت و پرفشاری است. اطرافیان گریه میکنند و سعی در آرام کردن و
تسلی دادن به یکدیگر دارند. بر این اساس افراد در مقابل هم موضع گیریهای
متفاوتی میکنند. بعضیها غمگین میشوند، بعضی دیگر نگران یا حتی بعضیها
به شدت میترسند، شوکه میشوند، گیجی و سردرگمی یا بههمریختگی ذهنی،
فاصلهگیری از اجتماع، احساس پوچی و بیپناهی و خالی شدن از درون از جمله
حالاتی است که بعد از مرگ فرزندان در افراد تجلی پیدا میکنند.
لحظه اول
آن
چیزی که در لحظه مرگ فرزند در لحظه اول بر ذهن اطرافیان مستولی میشود این
تصور است که افراد پس از آن فکر میکنند دیگر نمیتوانند ادامه دهند. به
اعتقاد بسیاری، این واکنش، بسیار طبیعی است اما از سوی دیگر باید زندگی
کرد و با این مساله کنار آمد. در این مواقع کارشناسان روانشناسی معتقدند
که میتوان از رفتار کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار گرفته بودند و
توانستند خودشان را خوب حفظ کنند الگوبرداری کنید و کاری را بکنید که
احتمال موفقیتتان در آن بیشتر است.
واکنش مادر با پدر فرق دارد
درک
تفاوت غصه خوردن در زنها و مردها موجب میشود فکر نکنیم یکی از والدین
کمتر یا بیشتر از دیگری رنج میکشد و غصه میخورد، بلکه هر دو از مرگ پاره
تن خود رنج میبرند و روز به روز تحلیل میروند. روانشناسان در زمانی که
یکی از پدر و مادر، داغدار فرزندشان هستند، توصیه میکنند که همسران از هم
در چنین شرایطی انتظار نداشته باشند فکر هم را بخوانند، به عبارت دیگر
همسران با خود اینطور اندیشه کنند که او نمیداند شما به چه چیز احتیاج
دارید مگر اینکه خودتان به او بگویید. هر کدام باید احساسات دیگری را
بپذیرید و این احساسات را معقول و موجه بدانید حتی اگر آنها را به تمامی
درک نکنید.
راهی برای بازگشت به زندگی
به
طور معمول در مراسم سوگواری برای فرزند، اطرافیان به فرد داغدیده القا
میکنند که کمتر گریه کند و زیاد خود را اذیت نکند، درصورتیکه به باور
روانشناسان یکی از راههای بازگشت افراد به زندگی عادی تخلیه احساست و
تاملات روحی است. شخص داغدیده باید احساسات خود را بروز دهد و به جای نگه
داشتن بغض در گلو، آزادانه اشک بریزد. از آنجا که در جامعه ما ابراز
احساسات برای زنان آسانتر است بنابراین فایق آمدن بر غم و اندوه ناشی از
مرگ به خصوص برای مردان دشوارتر است. روان شناسان راهکارهای مختلفی را
برای تسکین فرد داغدیده موثر میدانند. به عنوان مثال معتقدند به فرد
داغدیده اجازه دهید هر چه قدر که دوست دارد گریه کند، اگر موزیک با موضوع
خاصی فرد را به یاد فرزندش میاندازد و موجب ناراحتی و حتی گریه میشود
تعجب ندارد، چون طبیعی است. همچنین باید به فرد داغدیده اینگونه القا
شود که بازگشت به زندگی طبیعی به این معنا نیست که فرزند از دست رفته را
فراموش کرده است و به او یاد آوری کنند که عشق به او در وجودش است، پس
اصلا مهم نیست دیگران چه میگویند.
از
فرد داغدار حمایت کنید، اگر افسرده است، او را به شاد بودن تشویق نکنید
زیرا آمادگی ندارد. تا زمانی که فرد تمایل دارد، در مورد موقعیت موجود و
مرگ عزیزش با او صحبت کنید. تن صدایتان آرام و با محبت باشد. به فرد نشان
دهید که برایتان مهم است و به او توجه میکنید. با توجه و علاقه، به
صحبتهای فرد گوش کنید. از تجارب مشابهی که در زندگی داشتهاید، احساسات
غم و اندوه خود را برایش تعریف کنید. هرگز نگویید احساست را درک میکنم.
فرد باید موقعیت جدید را شناسایی و سعی کند با آن خو بگیرد. مهارتها،
اتکا به نفس، پیش فرضها و تغییراتی که تحت تاثیر فقدان فرزند از دست رفته
ایجاد شده همه این تجربههای جدید را با روی باز بپذیرد. خانواده و مخصوصا
دوستان بسیار نزدیک در تسکین غمهای پدر و مادر داغدیده تاثیر بسیار
سودمندی دارند، چرا که گاهی اوقات افراد ترجیح میدهند که با دوستان
قدیمیو نزدیک خود درددل کنند. بنابراین چند دیدار هفتگی با دوستان و گشتن
و گذراندن وقت با آنها در بالا بردن روحیه و برگشت افراد داغدیده به
زندگی عادی سهم به سزایی را ایفا میکند. طول زندگی با زمان اندازه گیری
نمیشود، بلکه با اتفاقاتی که در آن میافتد سنجیده میشود. صبر و تحمل
کمک میکند این فرایند آسانتر بگذرد و اجازه بروز احساسات بدون قضاوت
کردن درباره آنها کلید رهایی از اندوه است.
میگویند
یکی از فرزندان فتحعلی شاه قاجار، محمدعلی میرزا دولت شاه بود که مورد
علاقه و محبت بیاندازه پادشاه قرار داشت. او در مناطق غرب کشور پس از
شکست دادن عثمانیها به مرض وبا از دنیا رفت و در همان شهر کرمانشاه مدفون
شد. کسی حاضر نبود خبر درگذشت شاهزاده را به اطلاع شاه برساند. درباریان
به صاحب دیوان علیآبادی رجوع کردند و او قصیدهای در این خصوص سرود و دو
بیت اول این قصیده را به نوه سوگلی شاه که هر روز اشعار حفظ کرده خود را
در حضور پادشاه میخواند یاد داد و پسر بچه وقتی دو بیت زیر را خواند شاه
از مرگ فرزندش اطلاع یافت:
جهانا طرفه بی مهر و وفا بدخو جهانستی
بسی با مهربانان بی سبب نامهربانستی
ز بعد عهد دولتشه به کرمانشه یکی بگذر
تو خود بینی مدائن را که بی نوشیروانستی
 9 مرحله واکنش به مرگ فرزند
غم و اندوه پس از مرگ عزیزان شامل مراحل زیر میشود:
1) انکار و ناباوری:
در ابتدا پذیرش مرگ عزیز بسیار مشکل است. فرد فکر میکند که این اتفاق تلخ
و دردناک برای او روی نداده است و خواب میبیند. اصلا آن را باور نمیکند.
2) خشم:
در این مرحله فرد از خود میپرسد: " چرا من؟". فرد از تلخی و بیعدالتی در
تقدیر مرگ عصبانی است.از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد.
3) معامله: فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته بازگردد و زندگیاش را به روال سابق برگرداند.
4) گناه: فرد دچار عذاب وجدان و گناه میشود، احساس میکند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است.
5) افسردگی:
فرد غمگین و گوشهگیر میشود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده میشود. ولی
با گذشت زمان به تدریج فرد به روال عادی باز میگردد و فعالیت اجتماعی خود
را از سر میگیرد.
6) تنهایی: در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی و ترس میکند.
7)پذیرش:
پذیرش مرگ به معنای بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و
رویارویی با واقعیت میرسد. او به تدریج میپذیرد که به زندگی خود بدون
حضور عزیز از دست رفته ادامه دهد.
8)پایان اندوه:
زمان کاملا مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت
است. به گفته کارشناسان، معمولا این مرحله یکسال به طول میانجامد. البته
این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی
بستگی دارد.
9) امید و بازگشت به زندگی:
فرد به مرحله ای میرسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت
میشود. به آینده چشم میدوزد و امیدوار است. البته مراحل پس از مرگ
عزیزان بسته به فرهنگهای مختلف تفاوت میکند.