يکشنبه 4 آذر 1403
(24 / 11 / 2024)
بازدید امروز :0 مرتبهبازدید دیروز :0 مرتبهبازدید کل :2158786 مرتبهآی پی شما :18.191.195.105سیستم عامل شما :Unknownمرور گر شما :Mozilla
دانش قدرت نیست ! تبادل اطلاعات قدرت است.
لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
امکان ارسال ديدگاه شما در اين باره، در قالب ارسال نظر در انتهاي همين صفحه قرار دارد. صاحبان وب سايت ها و فعالان اينترنتي مي توانند با ايجاد صفحه شخصي از امکان ارسال محتوا: مقالات, لينک, آگهي و...برخوردار شوند. امکانات و خدمات ما را مقايسه کنيد!
آورده اند كه در كنفرانس تهران روزي چرچيل، روزولت و استالين بعد از ميتينگ هاي پي در پي آن روز تاريخي، براي خوردن شام باهم نشسته بودند. در کنار میز یکی از سگهای چرچیل ساکت نشسته بود و به آنهانگاه میکرد، چرچیل خطاب به همرهانش گفت؛ چطوری میشه از این خردل تند به این سگ داد؟ روزولت گفت من بلدم و مقداری گوشت برید و خردلرا داخل گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانشگرفته و شروع به نوچ نوچ کرد، سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردنکرد تا اینکه به خردل رسید، خردل دهان سگ را سوزاند و از خوردن صرفنظر کرد.بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیرهو مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته و به طرف سگ بیچاره رفته و بایک دستش گردن سگ را محکم گرفته و با دست دیگرش خردل را به زور بهداخل دهان سگ چپاند، سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانیدو خردل را تف کرد.در این میان که چرچیل به هر دوی آنها میخندید بلند شد و گفت؛ دوستان هردوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشهبخوره، روزولت گفت چطوری؟ چرچیل گفت نگاه کنید! و بعد بلند شد و باچهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان درحالی که به خودش میپیچید شروع به لیسیدن خردل کرد! چرچیل گفت دیدید چطوری میتوان زور را بدون زور زدن بمردمان احمال کرد