زنان
باید با کنار گذاشتن حس وابستگی روحی و ذهنی، خودشان را باور کنند و به
عنوان همسر و مادر در خانه، غیر از منشا اثر مالی، منشا اثر رفتاری هم
باشند. آنها باید خود را باور کنند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران
نکشند.
هرچند
انگیزه بسیاری از زنان شاغل کاملا شخصی نیست، بلکه در خدمت رفاه و رشد
فکری خانواده است، اما آنها در پاره ای موارد، با قدرنشناسی همسر و شریک
زندگی خود روبرو می شوند و اثرات مثبت اشتغال آنان در موارد بسیاری نادیده
گرفته می شود.
مریم
رامشت، در این زمینه گفت: در بعضی خانواده ها این نگرانی ایجاد می شود که
زن با کسب درآمد، الگوی رفتاری دیگری را در پیش می گیرد. این پیشداوری
ذهنی باعث مخالفت مرد با کار زن می شود، البته باید این موضوع را پذیرفت
که به هر حال استقلال نظر و تفکر زن خانه دار با شاغل شدن او تغییر می
کند. اما در کل به دلیل دیدگاه سنتی جامعه که کار اصلی زن را در خانه می
داند، حتی برخی مردان که از نظر مالی و به دلیل مشکلات اقتصادی به درآمد
همسر نیازمند هستند، با کار کردن زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم می کنند.
این
روان شناس ادامه می دهد: زنی که برای کمک به درآمد خانه کار می کند، وقتی
با چنین دیدگاهی روبرو می شود، نوعی حالت تعارض حس می کند. بنابراین با
استفاده از مکانیسم های جبرانی، به جای این که فکر کند او هم احتیاج به
استراحت دارد، دائم مشغول به کار می شود و تمام کارهای خانه را به تنهایی
انجام می دهد و برای جلوگیری از مخالفت همسرش، از او کمک نمی خواهد. بدین
گونه به نظر می رسد به طور غیرمستقیم خود را تنبیه می کند.
دکتر
رامشت نخستین راهکار حل این مشکل را، بحث و مذاکره می داند و می گوید:
زنان باید با جرات و اعتماد به نفس با همسر خود صحبت کنند و با این کار به
همسر شناخت دهند تا متوجه وضعیت خاص او بشود و نقش نهاد حمایتی را برای او
ایفا کند. یک گفت وگوی مسالمت آمیز مبتنی بر استدلال و تحلیل، بسیار
تاثیرگذار خواهد بود.
او دومین راهکار را باور توانایی های زنان توسط خود آنها می داند:
زنان
باید با کنار گذاشتن حس وابستگی روحی و ذهنی، خودشان را باور کنند و به
عنوان همسر و مادر در خانه، غیر از منشا اثر مالی، منشا اثر رفتاری هم
باشند. آنها باید خود را باور کنند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران
نکشند.
رامشت
سومین راهکار را تغییر رفتار می داند: سومین مساله، تغییر رفتاری است که
القای منفی می کند. گاهی زن نشان می دهد همسر وابسته به اوست. این موضوع
باعث ایجاد حالت تدافعی در شوهر می شود که به پایه های زندگی خانواده لطمه
خواهد زد.
او
در مورد راهکار چهارم می گوید: زن باید عشق و محبت را بدون واسطه ابراز
کند. اگر مردی ببیند محبت همسرش با وجود این که در بیرون از خانه کار می
کند، تغییری نکرده است، به مرور متوجه این موضوع می شود که او هم باید به
طور متقابل محبت و همکاری داشته باشد تا زندگی شیرین تری را تجربه کنند .
در ضمن زنان می توانند با تقسیم کارهای منزل بین بچه ها و کمک گرفتن از
همسر و فرزندان، نحوه صحیح زندگی را به کودکان خود آموزش دهند و با
استفاده از فرصت های به وجود آمده، تجدید قوا کنند. به این ترتیب زن می
تواند ضمن ایفای نقش در خانواده و جامعه، از تضاد این نقش ها جلوگیری و
موفقیت خویش را تضمین کند.