اختلافات
به ظاهر ساده خانوادگی گاهی چنان گسترش پیدا میکنند که کانون گرم
خانوادگیای را که با زحمت بسیار تشکیل شده است از هم میپاشند و چراغ
امید را در محفل خانواده خاموش میکنند.
زن و مرد جوانی که با هزار امید و آرزو خانواده تشکیل دادهاند به یک باره درمییابند که قادر به ادامه زندگی نیستند.
جدایی
آنها هم خودشان را با مشکلات متعددی روبهرو میکند و هم خانوادههایشان
را متاثر خواهد کرد. اکثر کارشناسان و مشاوران بر این باورند که تنها چیزی
که میتواند به تداوم زندگی زناشویی بهخصوص در سالهای ابتدایی زندگی
مشترک کمک کند،استفاده از نصایح و تجربیات بزرگترها و نیز نظرات کارشناسی
افراد باتجربه است.
از
این رو فرهنگسرای تفکر اقدام به برگزاری کلاسهایی برای زوجهای جوان کرده
است تا از بروز اختلافات بکاهد و آنها را در حل مشکلات یاری دهد. دراین
کلاسها سپیده قشلاقی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی به عنوان مدرس حضور
دارد. گفتوگوی ما را با او میخوانید.
▪ خانم قشلاقی! در ابتدا کمی درباره علت برگزاری این کلاسها توضیح دهید.
ـ
راستش را بخواهید من سالها بود که به زندگی زوجهای جوان توجه میکردم و
متوجه شدم که در بسیاری موارد آنچه باعث متلاشی شدن زندگی زناشویی و بروز
اختلاف و درگیری میشود، ضعف اطلاعات و نداشتن مهارت حل مساله است. در
واقع خیلی از زوجهای جوان از مهارتهای زناشویی بیبهرهاند و همین باعث
میشود که زندگی شان ادامه پیدا نکند و به خاطر مشکلاتی که به راحتی قابل
پیشگیری یا حل هستند از هم جدا شوند.
به همین دلیل بود که خودم
داوطلبانه تصمیم گرفتم اطلاعات و دانش و تجربیاتم را در اختیار زوجهای
جوان قرار دهم که تا حد ممکن از شکست در ازدواج که عواقب ناخوشایندی به
همراه دارد کاسته شود.
▪ شما اطلاعاتی را در این کلاسها دراختیار خانمهای جوان میگذارید چطور به دست آوردید؟
ـ
امسال سومین سالی است که من به مشاوره میپردازم و دراین مدت در
کلینیکهای دولتی و خصوصی کار کردهام و تجربیاتی در زمینه مشاوره تحصیلی،
مشاوره ازدواج و مشاوره ترک اعتیاد کسب کردهام. ضمن اینکه دانشجوی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی هم هستم و در حقیقت در زمینهای مرتبط با
رشته تحصیلیام فعالیت میکنم.
▪ در این مدت بجز مشاوره چه فعالیتهایی داشتهاید؟
ـ
من در این مدت تلاش کردهام به دامنه اطلاعاتم اضافه کنم تا بتوانم با
شرایط روز پیش بروم. به همین خاطر منابع علمی خارجی را هم مطالعه میکنم
تا در جریان آخرین نکات روانشناسی و مشاوره قرار بگیرم. علاوه بر این
تستهای متعددی هم برای افرادی که قصد ازدواج دارند طراحی کردم البته این
تستها چون هنجار کردنشان در جامعه هنوز کمی مشکل است، فعلا وارد بانک تست
نشدهاند اما خودم در کلینیک از آنها استفاده میکنم و همچنین سردبیر
اولین نشریه دانشگاهی روانشناسی بالینی در دانشگاه تهران مرکز هستم.
▪ با توجه به تجربهای که دارید عمدهترین مشکلات زوجهای جوان را چه میدانید؟
ـ
به نظر من عمدهترین مشکل این است که عدم اطلاعات باعث شده مهارت حل مساله
بین زوجهای جوان و حتی بین گروههای سنی دیگربسیار پایین باشد. از طرف
دیگر افسردگی به شدت در جامعه شایع شده و تبدیل به یکی از اساسیترین علل
مشکلات شده است. اکثر افراد از زندگیشان لذت نمیبرند و دچار نوعی سستی و
رخوت شدهاند و در عین حال از دسترسی و دریافت اطلاعات درست و دقیق و
راهنماییهای مفید هم بی بهرهاند.
▪ فکر میکنید علت گرایش مردم به این کلاسها و همایشها همین احساس نیاز به راهنمایی باشد؟
ـ
دقیقا همینطور است. همایشهایی مثل «همایش آغازی دیگر» پرمخاطب هستند چون
نیازسنجی کردهاند و درست آن چیزهایی را به مخاطب ارائه میدهند که برای
او کارکرد دارد و قابل استفاده است. متاسفانه مهارتهای بسیار ضروری و
ساده زندگی حتی در مدارس نیز آموزش داده نمیشوند و افراد بهخصوص خانمها
از داشتن اطلاعات بسیار ساده و کاربردی زندگی محروم هستند و در مواجهه با
خیلی از مشکلات زندگی و حتی مسائلی مربوط به بهداشت و تغذیه و مسائل روحی
نمیدانند چه باید بکنند یا از چه کسی باید راهنمایی بخواهند.
▪ علت این فقر اطلاعات و آگاهی چیست؟
ـ
بخشی از مشکل به این برمیگردد که خیلی از مسائل که اتقافا دانستن آنها
اهمیت زیادی هم دارد هنوز خط قرمز محسوب میشوند و به راحتی در اختیار
افراد قرار نمیگیرند. از طرفی شمار افرادی که از اطلاعات لازم و کافی
برخوردارند پایین است و این متخصصان حاضر نیستند بدون نفع شخصی به دیگران
آموزش بدهند.
از طرف دیگر برای کسانی که علاقهمندند آموزشهای لازم
را به خانمها بدهند امکان و فرصت لازم داده نمیشود. با وجود اینکه لازم
است مدارس در این زمینه همکاری کنند تا هم اطلاع رسانی راحتتر انجام شود
و هم ضعفهای فرهنگی در این حوزه مرتفع شود.
مثلا من بروشورهای زیادی
برای اطلاع رسانی به خانوادهها تهیه کردم اما موقع پخش با مشکل مواجه شدم
چرا که به من گفته شد نمیشود این بروشورها را در خانهها توزیع کرد. زیرا
ممکن است به دست بچهها بیفتد و به این ترتیب کل قضیه منتفی شد. اما اگر
مدرسهها آگاهی لازم را به دانشآموزان بدهند و فرهنگسازی کنند دیگر برای
آموزش در جامعه با مشکل روبهرو نمیشویم و دغدغهای نخواهیم داشت.
▪ با وجود این شرایط شما در کلاسهایتان چه مسائلی را مدنظر قرار میدهید؟
ـ نکاتی که در این کلاسها گفته میشود چیزهایی است که توسط متخصصان یا درمانگرهای مسائل زناشویی گفته نمیشود.
چرا
که این افراد اکثرا در خارج از کشور تحصیل کردهاند و در این راه
هزینههای زیادی متحمل شدهاند بنابراین حاضر نیستند دانش خود را به راحتی
در اختیار همه بگذارند و معمولا هزینه مشاورههای خیلی بالایی دریافت
میکنند که برای همه قابل پرداخت نیست.
اما من با توجه به مطالعاتم و
پیگیریهای شخصیای که داشتهام سعی کردم اطلاعات به روز و کاربردی را به
دست بیاورم و خودم از طریق مطالعه و ترجمه سطح اطلاعاتم را بالا ببرم تا
بتوانم آنها را با هزینه کم به دیگران منتقل کنم.
فکر میکنم به این
ترتیب از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری میشود. چرا که شرکتکنندگان در
این کلاسها یاد میگیرند که چطور با دیگران ارتباط برقرار کنند و چطور
مشکلاتشان را حل کنند و وقتی با مسالهای روبهرو شدند به جای پرخاشگری
یا افسردگی دنبال راهحل منطقی بگردند. البته نمیتوان گفت صرفا با این
کلاسها همه مشکلات حل میشود اما به هر حال حل مشکلات بزرگ از همین
قدمهای کوچک شروع میشود.