درباره ی تهران، چند درجه ی ریشتر؟
محمد سعید محصصی
نویسنده و كارگردان: پیروز كلانتری ــ تصویربردار: رضا تیموری ــ تدوین و
صداگذاری: وحید باقرزاده ــ صدابردار: روح الله جعفربیگلو ــ انیماتور: حسن بابایی
ــ تهیه كننده: ارد عطارپور ــ ویدئو دی وی كم، 28 دقیقه،
از
مجموعه ی بیست شب، تهیه شده در گروه مستند شبكه ی چهار سیما، با مشاركت
سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ــ سال 1385
مجموعه ی بیست شب را در چند سال اخیر جزو مهم تری مجموعه های مستند
تولید سازمان صدا و سیما به شمار آورد، پس از مجموعه ی كودكان سرزمین ایران كه با
پایمردی شادروان محمد رضا سرهنگی ساخته شد؛ تا سال ها یك مجموعه ی جدی مستند و در
این سطح كار نشده بود. در آن زمان شاید تمام چهره های مشهور و كمتر شناخته شده ی
سینما مستند ایران در آن مجموعه كار كردند و به تقریباً تمام منظرهای زندگی كودكان
این سرزمین پرداختند . فیلم هایی كه در این مجموعه كار شد، به مدت چند سال بسیاری
از جوایز جشنواره های مستند و كوتاه داخلی و گاه خارجی را از آن خود كردند. در این
یكی دو سال هم، كه به نظر می رسد ــ پس از چند سال رونق ِ گاه انفجاری ــ فترتی در
پیكره ی سینمای مستند ایران آرام آرام خود می نماید؛ اغلب فیلم هایی كه در این
مجموعه كار شده، در مجامع هنری و جشنواره ها شهرت یافته اند. یكی از فیلم های خوب
این مجموعه كه در جشنواره ی فجر سال گذشته جایزه ی بهترین پژوهش مستند را از آن خود
كرد، تهران، چند درجه ی ریشتر؟ آخرین مستند پیروز كلانتری است.
كلانتری از مستند سازانی است كه تركیبی از سبك مستند گزارشی و سینما حقیقت را در
كارهایش به كار می گیرد. از آن دست فیلم سازانی است كه در كنار كار فیلم سازی، از
جستجو و كار نظری و تعقیب جریانات سینمای مستند، هیچ گاه غافل نیست. سینمای الگویی
او و باید بگویم سینمایی كه نقطه ی شروع كار او بود، سینمایی از نوع مستند های
رخشان بنی اعتماد و یا مستند های تهامی نژاد بود؛ فیلم هایی مانند تمركز.
پناهنده و حكایت باقی از این دست فیلم ها هستند. اما رفته رفته گرایش
كلانتری از نوعی گزارش تمام و كمال و پرداخت شده، به سمت مستند به شیوه ی
سینما حقیقت تغییر مسیر داد؛ امری كه شكل تكامل یافته ی آن را در فیلم هایی مثل
تنها در تهران و زندگی همین است می بینیم. این گونه فیلم ها از اتفاق به
جریان غالب فیلم سازی مستند در دهه ی هفتاد و هشتاد، بسیار نزدیك است. به این ترتیب
كلانتری را می توان یكی از پیشگامان جریان غالب مستند سازی ایران ِ این سال ها نام
برد.
تهران، چند . . .
را
البته نمی توان آیینه ی همه ی توانایی های كلانتری دانست، اما فیلم بسیار خوبی است.
مهم این كه یكی از اساسی ترین موضوع های زندگی مهم ترین شهر 200 سال اخیر كشور را
موضوع قرار داده و به خوبی از عهده ی مستند كردن آن برآمده است. جدای از پژوهش آن
كه مهم ترین امتیاز آن است ــ و به این خاطر اسیر عمیق نمایی های معمول ِ این دست
فیلم های مستند هم نشده ــ ساختار خودمانی و در عین حال تمام نما/ آموزشی ی فیلم
اجازه می دهد كه بیننده به گونه ای جدی با مسئله درگیر شود. به جز تصاویر ِ ــ
البته به سبك مستند گزارشی های معمول ِ ــ فیلم، گفتار ِ به سبك تك گویی های درونی
و در عین حال درگیر كننده ی بیننده با موضوع اثر؛ سبب شده كه نوعی صمیمیت میان فیلم
و بیننده ایجاد شود.
در این
باره لازم است كمی توضیح بدهم: بنا به موضوع كار كه جامعیت را از فیلم طلب می كرد،
تصویرهای فیلم بر مبنای یك پرداخت مقاله گون چیده شده اند و به همین دلیل ساختی
گزارشی را القا می كنند و در نتیجه نمی توان آن تداومی را كه در فیلم های همین فیلم
ساز كه از قانون مندی های سینما حقیقت پیروی می كنند، شاهد بود ــ هر چند كه یك نوع
سكانس بندی ی گاه بر مبنای مكان و گاه بر حسب موضوع را شاهد هستیم. در برابر این
تداوم به توسط گفتار متن ایجاد شده است، گفتاری كه به گفته ی خود كلانتری برای آن
وقت زیادی صرف شده است. هر چند كه صرف وقت زیاد همواره نمی تواند تضمینی برای
دستیابی به نتیجه باشد، با این همه این صرف وقت سبب شده كه گفتاری جذاب و ثمربخش را
شاهد باشیم. گفتاری كه در عین روانی و سادگی، از حیث درگیر كردن موضوع و ایجاد حس
تعلیق و پیش از همه پرسش برای بیننده، نقش مهمی بازی می كند. یك نوع بده و بستان
میان تصاویر و گفتار برقرار است: چه در زمانی كه تصاویر فیلم برداری شده توسط خود
گروه فیلم سازی استفاده شده و چه آن گاه كه از تصاویر آرشیوی بهره گرفته شده است:
به طور مثال تصاویر عملیات مهار آتش در بازار تهران تماماً از تصاویر آرشیوی آتش
نشانی تهران ( اما تدوین شده توسط تدوین گر فیلم ) اخذ شده است؛ اما تأثیری كه همین
سكانس برروی بیننده می گذارد ــ تركیب با گفتار پرسشگرانه ای كه در این میان شنیده
می شود و تخیل بیننده را به پرسش می گیرد كه اگر این عملیات قرار باشد در روز زلزله
انجام شود چه خواهد شد و آیا اصلاً این آتش نشان حاضر خواهد شد كه در روز زلزله
مثلاً زن و بچه اش را رها كند و به كمك مردم بشتابد؟
در
ادامه بحث تنگی كوچه ها گفتار متن ــ بر اساس بررسی های كارشناسی البته ــ مثلاً
نتیجه می گیرد كه در این محله ها بهتر است كه زلزله شب بیاید؛ اما در بررسی اثرات
احتمالی زلزله در الهیه، نتیجه می گیرد كه اگر روز این زلزله بیاید بهتر است. این
بررسی های تخیلی كه مانند موردی كه در بالا آمد با طرح سؤال همراه است، امكانانواع
بازیگوشی های مستند را در فیلم فراهم می كند.
اما همین گفتار گاه از كاستی هایی برخوردار است مانند همان شروع فیلم كه یك صبح
پاییزی را از دید ِ ــ گویا ناظری فرضی و بی هدف كه از بالای یك پل هوایی عابر
پیادهبه پنجره ی جلوی اتوموبیل ها در یك ترافیك شلوغ نگاه می كند ــ نشان می دهد:
گفتار با طرح چند سؤال به ناگاه و بی مقدمه مسأله ی امكان وقوع زلزله را به میان می
كشد كه یك مقدار با روند آرامی كه در فیلم شاهد آن هستیم، هم خوانی ندارد. در یك
جای دیگر بر خلاف روند كل گفتار كه شنونده ای فرضی و كلی را خطاب گرفته، یك یا دو
مسافر واقعی را در قطار مترو خطاب قرار می دهد كه: « به چه فكر می كنی ای . . . ».
این موارد كه خیلی هم كم هستند در كل ساختار خللی ایجاد نمی كنند، اما بهتر است كه
نباشند. اما چیزی كه مرا بیشتر آزار می داد نحوه ی ادای كلمه ی زلزله بود توسط
گوینده ی فیلم كه حرف لام ِ زلزله را درست تلفظ نمی كرد؛ شاید دارم ملانقطی بازی
درمی آورم؛ اما قبول كنید كه در شأن فیلم نبود.
اما همه ی هنر فیلم در گفتار آن نبود، بازی گوشی های فیلم ساز كه خیلی هم در بار
اول متوجه اش نمی شویم در كل كار وجود دارد و در این جا دوست دارم به دو مورد آن
اشاره كنم: یكی استفاده از كات ِ پیش از فید این ِ سكانس بعدی است كه همراه است با
موسیقی ای كه به گونه ای حس تعلیق و بی قاعده گی را ایجاد می كند ــ زیرا همه ی
موضوع اثر به همین بی قاعده گی ها اشاره دارد؛ و دیگر استفاده از عكس های ساختمان
های تهران است و استفاده از یك وله ی ویدئویی است كه عكس ها بدون تغییر كادر كش می
آیند و حسی از كشسانی ِخود ساختمان های ــ در اصطلاح مهندسی صُلب را در بیننده
ایجاد می كنند؛ و در كنار آن نوعی دلهره از فروریزی این ساختمان ها بر اثر زلزله ی
منتظَر را.
خلاصه این كه هم می توان بر اساس یك موضوع كلی فیلم خوب ساخت و هم این كه صرفاً
فیلم شخصی خود را نساخت و . . . قس علی هذا.
چاپ در
ماهنامه ی فیلم
http://www.peykemostanad.com/1387/SM-Richter.htm
A documentary by Channel 4, Iranian TV
قرار دادن کد این برنامه در سایت یا وبلاگ شخصی : کد را در یک محل مناسب و در دیدرس در سایت یا وبلاگتان قرار دهید
<div
style="text-align: center"><embed id="VideoPlayback"
src="http://video.google.com/googleplayer.swf?docid=-5052579335857904029&amphl=fa&ampfs=true"
style="width: 400px height: 326px" allowfullscreen="true"
allowscriptaccess="always" type="application/x-shockwave-flash">
<br></div>