زنهای ایل زر زا كاملاً مطیع
شوهران خود هستند و بدون صلاحدید و اجازه همسران خود كاری انجام نمیدهند
و شوهرها تا بتوانند از آنها كار میكشند و به راستی...
آنچه در این گفتار از نظر خوانندگان میگذرد خلاصه بخشی از بررسیهایی است كه بوسیله آقای یوسف مجید زاده در سال 1339 شمسی در سرزمین ایل زر زا انجام گرفته است.
در
آن سال ایشان از طرف اداره كل موزهها و فرهنگ عامه كه موظف به بررسی در
تمام شئون زندگی مادی و معنوی ملت ایران است سه ماه مأموریت یافت كه در
رضائیه و مهاباد و اشنو و آبادیهای پیرامون آنها به بررسی علمی در زندگی
مردم بپردازد. این مأموریت نخستین ماموریت علمی مشارألیه بود كه با
موفقیت انجام پذیرفت و گذشته از یادداشتهای فراوان توانست نمونههای هم از
جامههای زنان و مردان و هنرهای دستی و افزارهای كار ایل زر زا را برای
تكمیل موزه مردم شناسی تهران با خود به همراه بیاورد.
ایل زر زا یكی از ایلات مغرب ایران است كه در اشنو یا اشنویه و آبادیهای پیرامون آن مینشینند.
اشنو
و دهات و پیرامون آن بخشی از شهرستان نقده شمرده میشود. آب و هوای آن سرد
و كوهستانی است. آب اشنو از رودخانه ای است بنام اشنو كه از میان بازار
آبادی میگذرد.
بخش اشنو 60 ده و نزدیك 12920 تن جمعیت دارد. بزرگترین آبادیهای اشنو دهات زیر است:
سنگان
(به گویش زرزا «سنیگان»)، نالوس، نالیوان (به گویش زرزا «نلیوان»)،
نرزیوه، سرگز، پوش آباد، جای شیران، گندویلا، حسن نوران، ده شمس بالا، ده
شمس پائین، گرگ آباد.
مردمی كه در دهات این بخش مینشینند همه از
ایل زر زا نیستند بلكه از این مامش و ایل قادری نیز در آن دهات زندگی
میكنند و ایل زر زا فقط 3 هزار تن جمعیت دارد.
اكنون رئیس ایل زر زا شخصی است بنام «حاج موسی خان» كه 77 سال و 18 پسر و دختر 30 نوه پسری و دختری دارد.
ریاست
ایل موروثی و ویژه یك خانواده است. هر گاه رئیس ایل بمیرد اگر مالكان و
بزرگان ایل پسر بزرگ او را شایسته ریاست بدانند او را به جای پدرش برای
ریاست بر میگزینند وگرنه یكی دیگر از پسران او و یا اگر پسر نداشته باشد
یكی از برادر زادهها و یا عموها و یا پسر عموهای رئیس را برای ریاست
انتخاب میكنند.
در زمانهای پیش رئیس ایل فرمانروای مطلق بود و هر چه
میخواست میكرد اگرچه اقدامات او به كشتار و ویرانی و بر باد رفتن
خانوادهها میانجامید. از زمان پادشاهی رضا شاه قدرت
رئیس ایل از میان رفت و دولت و ارتش مانند جاهای دیگر كشور در آنجا نظم و
حفظ و اجرای قوانین را به عهده گرفتند و از ریاست ایل فقط نام و عنوان و
احترامات آن بازماند. اینك رئیس ایل بی موافقت دولت و ارتش به كوچكترین
كاری دست نمیزند.
هنوز
رئیس ایل اخلاقاً خود را موظف میداند كه از افراد ایل در گرفتاریها و
كارهائی كه برای آنها پیش میآید پشتیبانی نماید، مثلاً اگر خرمن كسی آتش
بگیرد، یا زیانی به كسی برسد او خود را موظف میداند كه به یاری آن كس
بشتابد.
همچنین اگر كسی در اثر گناهی به زندان افتاد برای رهائیش تا
آنجا كه بتواند كوشش مینماید. این گونه وظایف كم نیست و رئیس باید به
هزینه خود به انجام دادن آنها بپردازد و افراد ایل این گونه حمایتها و
وظایف را از او توقع دارند و میخواهند.
ایل
زر زا به دو دسته شهر نشین و ده نشین بخش میشود. دهنشینها بیشترند و
همه آنها كشاورزند. شماره شهرنشینها كمتر است و در اشنو زندگی میكنند و
به چهار طبقه زیر بخش میشوند:
1ـ خرده مالكان: افراد این طبقه از خود یك باغ میوه و گاهی هم یك تكه زمین برای كشت دارند.
2ـ پیشهوران: این طبقه در بازار سرپوشیده شهر به دادوستد مشغولند.
3ـ روحانیون: كار این طبقه راهنمائی دینی و معنوی مردم است و از حق زكوتی كه دریافت میدارند زندگی میكنند.
4ـ برزگران: این طبقه از خود باغ و زمین ندارند و از راه كار كردن برای خرده مالكان زندگی میكنند.
دهنشینها چنانكه یاد شد همه كشاورزند و در كار كشاورزی زنها و مردها با یكدیگر همكاری دارند.
كار و هنر زنهای زر زا
زنهای
ایل زر زا كاملاً مطیع شوهران خود هستند و بدون صلاحدید و اجازه همسران
خود كاری انجام نمیدهند و شوهرها تا بتوانند از آنها كار میكشند و به
راستی كار و وظایف زنها سنگینتر از مردان است.
كارهائی كه زنها انجام میدهند اینها است:
1ـ خانه داری: شامل رُفتن و پاك كردن خانه، تهیه غذا و پخت نان،(نان را معمولاً در تنوری كه در میان اطاق نشیمن است میپزند).
2ـ تهیه و نگاهداری خوراك زمستانی:
شامل پاك كردن گندم و برنج و انبار كردن آنها و چیدن برگ مو و نگاهداری آن
درون خمرههائی كه آب نمك در آنها ریخته شده و برای پختن دلمه در زمستان
است و در خاك كردن سیب زمینی برای زمستان.
3ـ پشم ریسی: این كار نیز ویژه زنان است و آنها از پشم گوسفند كه به گویش خودشان «خوری» و موی بز كه آنرا «مو» و پشم بره كه آن را «لوا» مینامند نخهای پشمی درست میكنند.
زنان زر زائی در حال چیدن برگ مو برای مصرف زمستان
4ـ درست كردن دستمال سر: كه به گویش زر زا «شدّا»
نامیده میشود پارچه ایست راست گوشه كه در دو سوی دو پهنای خود ریشه دارد
و آن را مردهای ایل به صورتی به سر میبندند كه ریشههایش در پیرامون سر
آویزان میشود. پارچه دستمال سر را از بازار اشنو میخرند و سپس زنها با
كندن پودهای دو پهنای آن و از بافتن هر چند تار آن به یك دیگر آن را ریشه
دار میكنند. هر زن زر زا بایستی كه دستمال سر شوهر خود را به روشی كه
گفتیم برای او درست كند.
5ـ كشاورزی: زنها پا بپای مردان در كشاورزی كار میكنند و همكاری آنها در توتون كاری بیشتر به چشم میخورد.
6ـ
زنهای ایل زر زا از كارهای دستی به بافتن عرقچین و جا ساعتی و جوراب پشمی
و مانند آنها با قلاب آشنائی دارند. عرقچین را گاهی با قلاب میبافند و
گاهی برای تهیه آن پارچهای را بر میگزینند و روی آن را سوزن كاری
میكنند.
پیشه و هنر مردان ایل زر زا
چنانكه
در بالا یاد شد بیشتر افراد این ایل دهنشین و كشاورزند. آنها گندم و جو و
توتون و سیب زمینی و برنج كشت میكنند. فعالیت كشاورزی آنها در تابستان
بیش از سایر فصلهای دیگر است. در این فصل است كه گندم و جو را درو میكنند
و به برداشت محصول میپردازند.
در این عكس دو عدد عرقچین و یك جا ساعتی با یك تاس كلاه و یك كفش «كال شیرازی» و در زیر آنها یك شمد راه راه كه جولاهای زر زا میبافند دیده میشود
دیگر از پیشههای مردان ایل، جولائی یعنی بافندگی
است. این پیشه اكنون ویژه دو یا سه مرد است كه هنوز با دستگاههای كهن و به
روش پیشین با پشمهائی كه زنهای ایل میریسند بدان مشغولند.
آنچه از محصول كار آنها عرضه میشود عبارتند از:
1ـ جاجیم:
این كلفتترین پارچه ای است كه جولاهای زر زا میبافند. پس از آنكه
تختههای جاجیم بافته شد از دوختن چهار تختهُ آن به یك دیگر جاجیم بزرگ به
شكل راستگوشه درست میكنند. جاجیم بیشتر برای پیچیدن رختخواب بكار
میرود. جاجیم ایل زر زا نقش هندسی دارد و رنگارنگ است.
2ـ وَ رْ مال:
بافته ای است دو رنگی (قهوه ای و خاكی) و نقش آن هندسی و مانند جاجیم است
و از جاجیم نرمتر و نازكتر است و بشكل راستگوشهای است كه از دو تختهُ بهم
دوخته درست میشود و به اندازههای تقریبی 80×5 ر 1 سانتیمتر است. هنگام
نماز خواندن آن را زیر پا پهن میكنند و بر آن نماز میگزارند.
3ـ بوزو:
این پارچهای است نازك، دورنگه، راه راه (قهوهای و خاكی یا سفید و
قهوهای) و از آن جامه روپوش تابستانی میدوزند (هم چیزی مانند كت و هم
چیزی مانند شلوار كه به تن میكنند).
جاجیم كه از دوختن چهار تخته آن به هم به شكل جاجیم بزرگ راست گوشه میشود
4ـ شَمَد:
این نازكترین و لطیفترین پارچه ای است كه جولاهای زر زا میبافند و آن
بسیار پسندیده و خوشبافت است. رنگ آن سفید ساده و گاهی راه راه باریكی به
رنگهای قرمز، زرد و آبی دارد.
پوشاك مردان
پوشاك مردان از هفت جزء زیر تشكیل شده است:
1ـ كفش:
كفش مردهای ایل زر زا از یك تكه پوست درست شده كه كف و گرداگرد روی پا را
میپوشاند و بقیه روی پا را یك پارچه كلفت رنگارنگ كه به این پوست پیوسته
و بر روی خود كفش بافته شده است (نه جداگانه) میپوشاند این كفش را خود زر
زارها «كال شیرازی» مینامند.
2ـ شلوار:
شلوار مردان در بخش بالا بسیار فراخ است و خشتك آن پائین افتاده است و تا
میانه ران میرسد ولی از زانو به پائین رفته رفته تنگ و باریك میشود.
پارچه این شلوارها نخی و بافت خود ایران است و كمر آن لیفهای است. این
شلوار را خود زر زا «پانتر» مینامند.
3ـ كت:
كتی كه مردهای ایل میپوشند جلو بسته و آستیندار است و تا زیر گردن دو
ردیف تكمه دارد و از پائین به میانه ران میرسد ولی بخش پائین آن را شلوار
میپوشاند. این كت دو جیب هم در دو سوی سینه دارد و تقریباً شبیه كتهای
افسران ایران است. این كت را خود زر زارها «كوا» مینامند ولی آن را امروز كمتر به تن میكنند و كتی كه اكنون میپوشند درست مانند كتهای افسران ایرانی (فرنج) است.
4ـ پیراهن: پیراهن مردانه زر زا «كراس»
نامیده میشود و آن از چیت سفید یا پارچه سفید دیگری مانند چیت درست
میشود. این پیراهن یقه ندارد و از جلو باز است و فقط یك تكمه در زیر گردن
دارد. در بقیه آن تكمه دوخته نمیشود و دو سر پائین آن را روی هم
میگذارند و در زیر شلوار جا میدهند. آستین این پیراهن بلند است و سر آن
سنبوسه دارد و این سنبوسهها روی آستین كت پیچیده میشود.
5ـ پَسْتَكPastak:
چیزی است از نمد و مانند جلیقه بیآستین و بییقه و كوتاه كه تا زیر كمر
میرسد و آن را روی كت میپوشند. پستكهای زرزا در «بانه» ساخته میشود.
6ـ شال كمر: كمر بندی است از پارچه لطیف و گلدار به درازای تقریباً 20 متر و آن را به دور كمر میپیچند. این كمر را خود زرزاها «پشت پِند» (pesht pand ) مینامند.
7ـ عرقچین: عرقچین مردهای زر زا را زنهای آن ایل میبافند. گرداگرد عرقچین دستمالی به سر بسته میشود بنام «شَدَّا». «شدا» پارچه ای است راست گوشه كه در دو پهنای خود ریشه دارد و این ریشهها پیرامون سر بجز صورت آویزان میشود.
یك زن و مرد زر زا
یك مرد روحانی از ایل زر زا
پوشاك زنهای زر زا
پوشاك زنهای زر زا از هشت جزء تشكیل میشود:
1 – كفش: كه درست مانند «كال شیرازی» مردان است.
2 – شلوار:
شلوار زنها از پارچهای است لطیف و نرم و رنگارنگ درست میشود و از بالا
تا پائین فراخ است و در مچ و كمر لیفه دارد كه در لیفههای آن كش
میاندازند. این شلوار را «دِرپِ» مینامند.
3 – پیراهن:
پیراهن زنهای زر زا بالا تنه بلندی دارد كه تا پائین كمر میآید و یك دامن
پر چین كه تا مچ پا میرسد. آستین را از پشت گره میزنند و بر شانهها
میاندازند مگر هنگام رقص كردن كه سنبوسهها آویزان است. پیراهن زنهای
توانگر از مخمل گلدار و پیراهن دیگران از پارچه ابریشمی گلدار (بیشتر
ساتن) است. این پیراهن «كِراس» نامیده میشود.
4 – كت:
كت زنانه از مخمل ساده دوخته میشود و آستیندار است ولی یقه آن برگردان
ندارد و جلو باز است و در پیش سینه در دو طرف از یكدیگر به فاصله ای قرار
میگیرد یعنی بهم نمیچسبد. این كت را «آلخالغ» مینامند و روی پیراهن میپوشند كه قسمتی از پیش سینه پیراهن از زیر آن بیرون و نمودار است.
5 – شال كمر: مانند شال كمر مردانه است و به همان نام «پِشْتْ پِنْدْ»
نامیده میشود و تنها فرقی كه با یكدیگر دارند این است كه شال كمر مردانه
در كمر محكم بسته میشود و شال زنانه شلتر از آن است و به این سبب اندكی
پائینتر میافتد.
6 – كلاه: كلاه زنهای زر زا مقوائی است. رویه این كلاه از مخمل ساده است (بیشتر به رنگ قرمز و آلبالوئی) كه یراق دوزی شده است. این كلاه را «تاس كلا» مینامند. گرداگرد آن را «هوری»
(دستمال سر) میبندند. پارچه هوری در یزد و عراق بافته میشود كه زمینه آن
سیاه است و یك درمیان گلهای سفید و سرخ دارد. در ازای هوری از 3 متر به 12
متر میرسد و پهنای آن پیرامون 40 سانتی متر است.
7 – ریشه: بافته ای است ابریشمی و سیاه و ریشه دار آن را با سنجاق به هوری چنان وصل میكنند كه گرداگرد «تاس كلا» آویزان میشود.
8 – روسری:
پارچه ای است سه گوشه بسیار نازك و آن را پیش از پیچیدن هوری روی كلاه
میگذارند. دو بر از سه بر این پارچه ریشه دار است و قاعده آن را كه ریشه
ندارد در جلوی سر و گوشه روبروی آن را در پشت میاندازند سپس دو گوشه دیگر
را از جلو به هم گره میزنند و پس از آنكه یك دوره دو گوشه را در جهت عكس
هم به دور گردن پیچیدند به پشت سر میاندازند در نتیجه هر سه گوشه آن در
پشت سر میافتد. گوشه میانی كه روبروی قاعده است آزاد است دو گوشه دیگر به
هم گره خورده است.
افزارهای كار
كشاورزان برای شخم از گاو آهن كه خود آن را «دار و بار» مینامند استفاده میكنند ولی به تازگی چند تنی برای این كار تراكتور بكار میبرند.
از افزارهای كشاورزی آنچه كه با افزارهای جاهای دیگر ایران كه نویسنده دیده است فرق دارد داس آنها است كه به گویش خود «مالاقان» مینامند این داس دسته درازی به بلندی تقریباً یك متر و نیم دارد و دروگر بی آنكه خم شود میتواند با آن درو كند.
دیگر
ارابه ای است كه با آن غله را از جائی به جائی دیگر میبرند. فرق این
گردونه با گردونههای دیگری كه در جاهای دیگر برای همین كار بكار برده
میشود در چرخهای آن است. زیرا چرخهای آن در اینجا پرَّه ندارد و فقط یك
تكه چوب است كه بیشتر از برش افقی تنه درخت بوجود آمده و میان آنرا سوراخ
كردهاند و محور را در آن جا دادهاند. این چرخ لاستیك و هیچ چیز دیگری
ندارد.
یك مرد زر زائی در حال كوبیدن گندم با چرخ خرمن كوب
یك گردونه حمل با چرخهای ویژه خود
دامداری
كشاورزان
ایل زر زا هر یك بسته به توانائی خود چند گاو و گوسفند و بز دارند كه خود
به نگاهداری و پرورش آنها میپردازند مگر آنكه شماره دامها زیاد باشد كه
در اینصورت چوپان میگیرند. چوپان در سر هر سال از دامدار خود چند خروار
گندم و یك یا دو بره و مقداری روغن و گاهی هم پول نقد (بر طبق قراردادی كه
در آغاز كار میبندند) دریافت میدارد و اینها روی هم رفته مزد سالانه او
شمرده میشود. چوپانها مانند كشاورزان در ده زندگی میكنند مگر چند ماهی
كه دامها را برای چرا برای كوهستان میبرند و در آنجا چادر میزنند و در
چادر زندگی میكنند. بردن دامها به كوهستان برای تندرست نگاه داشتن آنها
است زیرا از اردیبهشت تا اواخر شهریور هوای اشنو و پیرامون آن گرم میشود
و بیم آن میرود كه دامها دچار گرما زدگی و بیماری شوند. چوپانها در
كوهستان چادر خود را در دامنه كوه در جای نسبتاً همواری كه خود آن را «هوار» مینامند بر پا میكنند.
دستگاه كره گیری
چادرهای
چوپانها از موی سیاه بز است كه زنهای كشاورز زر زا آن را میبافند و آن یك
پارچه راستگوشهای است كه دو یا سه تیر (بسته به بزرگی یا كوچكی چادر) در
زیر آن میزنند و سپس از چهار سو با چهار ریسمان گوشههای آن را به چهار
میخ كه در زمین فروشده میبندند، پیدا است كه چنین چادری دیواره ندارد و
این پارچه فقط بام آن را تشكیل میدهد. به جای دیواره حصیر به كار
میبرند. درون چادر خنك است و چوپانها پیرامون چهار ماه در آن زندگی
میكنند.
فرآوردههای شیری آنها مانند جاهای دیگر ایران عبارت است از:
روغن، كره، سر شیر، خامه، كشك، ماست و دوغ.
برای
گرفتن كره نخست سه چوب بلند برمیدارند و در زمین فرو میبرند و سر بالائی
آنها را از سوی بالا روی هم میگذارند تا صورت یك هرم سه پهلو پیدا كند.
این سه پایه را زر زائیها «سِپَك» مینامند. آنگاه
دستگاه كره گیری را كه مانند یك بشكه چوپی است و درمیان شكم سوراخی دارد
با ریسمان به آن سه پایه میآویزند و دوغ را برای گرفتن كره در آن
میریزند و آنقدر تكان میدهند تا كره جدا شود. این دستگاه «نِرِ» مینامند.
داد و ستد
از
آنچه گفته شد تا اندازهای زندگی و پیشهها و محصول ایل زر زا دانسته شد.
همچنانكه در بالا یاد شد زمین از آن خرده مالكان است پس هر گونه محصول مال
آنها خواهد بود و آنها هستند كه به داد و ستد میپردازند. خرید و فروش
محصول در میان افراد خود ایل بیشتر نقدی است و كمتر پایا پای ولی با
دیگران داد و ستد همواره با پول انجام میگیرد. دلالهائی هستند كه از
شهرهای پیرامون اشنو به ویژه نقده به سرزمین ایل میآیند و غلات آنها را
خریداری میكنند و با كامیون میبرند و خریدار توتون آنجا دولت است.