یک ازدواج بد سلامت شما و نیز
روابط عاطفیتان را دچار اشکال میکند. بنابراین باید یاد بگیرید چگونه
شروع به ترمیم روابطتان با همسرتان کنید.
یک
ازدواج بد سلامت شما و نیز روابط عاطفیتان را دچار اشکال میکند.
بنابراین باید یاد بگیرید چگونه شروع به ترمیم روابطتان با همسرتان کنید.
شاید
شنیده باشید که افراد ازدواجکرده در مقایسه با افراد مجرد سلامتی جسمی و
روانی بهتری دارند. اما اختلافات زناشویی باعث میشود که سلامتی زن و شوهر
هم به خطر بیفتد.
ازدواج شاد به سلامت زنان کمک میکند
یک بررسی در سال 2005 نشان داد بودن ازدواجی که رضایت زن و شوهر را در بر نداشته باشد، ممکن است استرس را افزایش دهد
و سلامتی زوجین را بدتر کند. یک بررس دیگر در همین سال نشان داد افرادی که
در روابط نزدیک و منفی دارند، با احتمال بیشتری ممکن است دچار بیماری قلبی
شوند.
ازدواج ناشاد اثر بدتری بر سلامت زنان دارد
این یافتهها ثابت نمیکند که ازدواج خوب حتما شما را سالم میکند و ازدواج بد حتما باعث بیماری شما میشود. اما شکی نیست که ازدواج بد برای شما خوب نیست.
مقابله با استرس
اگر ازدواج بدی دارید، نقش استرسی که دچار آن هستید را دست کم نگیرید. اگر روابط روزمرهتان پر از استرس، دعوا یا بیمحلی به همسرتان است، هر روز سلامتتان را در معرض خطر قرار میدهید.
برخی
از زوجها نمیتوانند بر این استرس ناشی از مشکلات روابطشان غلبه کنند،
برای مثال در مواردی که یکی از طرفین فاقد حس همدلی نسبت به همسرش است یا
خشونت جسمی نسبت به او اعمال میکند. اما در اغلب زوجها امید بر غلبه بر
این استرس وجود دارد، حتی اگر سالها از هم دلخور باشند و به هم آسیب
رسانده باشند.
در زیر پنج مورد از شایعترین عاداتی که در ازدواجهای بد وجود دارد- و بر چگونگی غلبه بر آنها اشاره میشود:
1) خود خوری و همه چیز را درون خود نگاه داشتن:
هر
زوجی با چالشهایی روبهرو هست، اما اگر در مورد این مشکلات با همسرتان
صحبت نکنید، تنش ناشی از این اختلاف زناشویی و فاصله پیدا کردن میان شما
تنها افزایش خواهد یافت.
داستان
خانم جوی از این لحاظ آموزنده است. جوی به یاد میآورد که همیشه از
مشاجره با شوهر سابقش که یک معتاد در حال بهبودی بود، اجتناب میکرد؛ تا
در ترک به او کمک کند. او میگوید: "خیلی در مورد همسرتان احتیاط به خرج
میدهید، چون میخواهید اطمینان حاصل کنید که حال او خوب باقی بماند و
دوباره به اعتیاد روی نیاورد و نمیخواهید او دچار استرس شود و نمیخواهید
با او مشاجره کنید."
اما این فشاری که در ارتباط او و شوهرش وجود داشت، باعث شد خود او دچار افسردگی شود.
افرادی که در خانوادههایی بزرگ میشوند که در مورد بیان مشکل با دیگران به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند،
به راحتی و به نحوی سازنده با همسرشان صحبت میکنند؛ اما بسیاری از افراد
در دوران کودکی این مهارتهای ارتباطی را نیاموختهاند و نیاز به
ابزارهایی دارند که بتوانند درباره موضوعات حساس به طریقی ایمن سخن بگویند.
چطور این مشکل را حل کنیم:
مهارتهای ارتباطیتان را بهبود بخشید. برای اینکه میتوانید به کتابهایی
که در این مورد نوشته شدهاند رو بیاورید. مشاوران ازدواج یک گزینه خوب
دیگر است. البته باید توجه داشته باشید مشاور ازدواجی را انتخاب کنید که
بتواند به طور موثری مهارتهای ارتباطی را به شما بیاموزد.
2) به حرف هم گوش ندادن:
هر کسی میخواهد حرفهایش شنیده شود، اما همسران در ازدواجهای دچار مشکل اغلب به نحوی درست و موثر به یکدیگر گوش فرا نمیدهند.
هنگامی که درست به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهیم، با شنیدن یک کلمه تحریک
میشویم و از ادامه بحث سرباز میزنیم. هنگامی که شخصی احساس میکند،حرفش
شنیده نمیشود، در مورد خصوصیترین بخشهای خودش با دیگری سهیم نمیشود،
زیرا نمیخواهد در معرض آسیب قرار گیرد. اما هنگامی آنها حس کنند که
حرفهایشان شنیده میشود، مکالمه عمیقتر میشود.
چطور این مشکل را حل کنیم:
با همسرتان توافق برسید تا در نوبتهای 3 تا 5 دقیقهای بدون قطع حرف
دیگری به سخنان او گوش کنید. هنگامی که شروع به شنیدن میکنید، دیدگاه
جدیدی از همسرتان به دست میآورید.
3) مقصر دانستن یکدیگر:
در ازدواجهای ناشاد که درگیر مشاجرات حل و فصل نشده و دلخوریهای سرکوب شده هستند،
افراد اغلب به جای این که مسئولیتشان را قبول کنند، همسرشان را مقصر
میدادند. اما مقصردانستن طرف مقابل مشکلی را حل نمیکند؛ با این کار تنها
اختلافات بالا میگیرد.
چطور این مشکل را حل کنیم:
سعی کنید موضوعات اساسی را که واقعا بر سر آن نزاع دارید پیدا کنید. برای
مثال آیا احساس میکنید حرفهای شما شنیده نمیشود، و مورد عشق و احترام
همسرتان قرار ندارید. اگر در یافتن این موضوعات اصلی مورد اختلاف دچار
مشکل هستید، از خودتان سوال کنید این اختلاف چه چیز و چه کسانی را به
یادتان میآورد؟ هنگامی فهمیدید که چه چیزی عامل این اختلاف است،
میتوانید الگوهای فکری و رفتاریتان را تغییر دهید.
4) قدر یکدیگر را ندانستن:
یکی از شایعترین مشکلات در ازدواج ندانستن قدر همسر و کاهش حساسیت به نیازهای او در طول زمان است.
شاید همسرتان دیگر هنگامی که از سر کار برمیگردید، به شما سلام نکند.
شاید شوهر دیگر از اینکه زن غذای محبوب او را برای شام پخته است، تشکر
نکند. اما همه ما نیاز به تحسین و ابراز احساسات داریم. بدون اینها فرد
شروع به احساس تنها بودن، نادیده گرفته شدن و قدرنشناسی میکند.
چطور این مشکل را حل کنیم:
با دادن یک هدیه یا یک تشکر ساده سپاسگزاریتان را نسبت به همسرتان نشان
دهید. برای بهبود رابطهتان وقت بگذارید، مثلا قراری برای رفتن به یک
رستوران بگذارید. ممکن است آنقدر نسبت به همسرتان دلخور و خشمگین باشید که
سپاسگزاری او برایتان مشکل باشد. حتی اگر این چنین است، توصیه این است
که سپاسگزاریتان را انجام دهید. هر بار با انجام این کار دیوار دلخوری و
خشم اندکی پایین میآید. همچنین با به یاد آوردن چیزهایی در همسرتان که
زمانی دوست داشتید و گفتن آنها به او و چیزهایی در رفتار او که شما را
آزار میدهد،در یک زمان آرام، صمیمیت خودتان را با همسرتان بیشتر کنید.
5) زود تسلیم شدن:
در
بهبود دادن به روابط تان عجله نداشته باشید،به خصوص اگر در این مورد
تلاش کردهاید و نتوانستهاید به تنهایی ازدواجتان را بهبود بخشید.
چطور این مشکل را حل کنیم:
به خودتان زمان بدهید. انتظار نداشته باشید دیوار دلخوری و بیاعتمادی به
فوریت از بین برود. دست کم سه ماه وقت بدهید تا ببینید مشاوره با یک
رواندرمانگر یا به کار بستن توصیهها از کتابهای بهبود روابط به ازدواج
شما کمک میکند یا نه. تغییر ممکن است به آهستگی رخ دهد. اما از این
قدمهای کوچکی در این مسیر برداشتهاید، نگران نباشید. یک تغییر کوچک
میتواند تاثیر بزرگی در شروع تغییر دادن یک الگوی ارتباطی باشد.