عدم خاكورزي و خاكورزي كاهش يافته از زمانهاي قديم
بوسيله افراد بومي استفاده مي شده است، زيرا بشر نيروي بازوي كافي براي
كشت در هر ناحيه زمين زراعي را به كمك دست نداشت. براي مثال مصريان قديم و
اينكاها در آندوي آمريكاي جنوبي از تكه چوبي براي سوراخ كردن زمين و قرار
دادن دانه با دست درون خاك شخم نشده، استفاده مي كردند. در كشاورزي
پيشرفته و مكانيزه، كشت بدون خاكورزي از مدتها پيش امتحان شده است. ولي تا
زمان ظهور علف كشهاي جديد، اين شيوه مورد استفاده عملي قرار نگرفته بود.
بر اساس نوشته فيليپس و فيليپس (1984 )، در اواخر دهه چهل،
همزمان با معرفي تنظيم كننده هاي رشد گياه، در طول جنگ جهاني دوم، روش
خاكورزي كاهش يافته، مورد توجه قرار گرفت. كلينگمن[1] دركاروليناي شمالي در اواخر سال 1940، انجام عمليات كشاورزي بدون خاكورزي را گزارش داد. در سال 1951، ك.س.بارونز[2] و ج.اچ.ديويدسون[3] و سي.دي.فيتزگراد[4] ، از شركت شيميايي Dow، كاربرد موفق روشهاي بدون خاكورزي را گزارش دادند. در دهه 1960، ام.اي.اسپراگو[5] در نيوجرسي، گزارش داد كه براي احياي مراتع از مواد شيميايي به جاي خاكورزي استفاده كرده اند. ال.اي.پورتر[6] از نيوزلند در اوايل دهه 1960، در مورد توت فرنگي بدون خاكورزي گزارش داد و به دنبال آن، اي.اي.ام هود[7] و آر.اس.ال جيتر[8] در تپه هاي جيلات انگلستان در مورد كشت غلات دانه ريز بدون خاكورزي گزارش دادند.
با اختراع علف كش پاراكوات در سال 1955 و توسعه تجاري آن در سال 1961، شركت شيميايي امپريال (ICI )[9]و
ديگران به پژوهشهاي زيادي در مورد كشت بدون خاكورزي در انگلستان و ايالات
متحده و ديگر جاها اقدام كردند. در سال 1961 و1962 مزارع نمايشي در چندين
مزرعه ايجاد شد. اين مزارع نمايشي، هري[10] و لارس يانگ[11]
را از هرندون در ايالت كنتاكي بر آن داشت تا فناوري جديد را در مزارع خود
امتحان كنند و اولين مزرعه مكانيزه در دنيا كه از توليد محصول با روش بدون
خاكورزي مدرن استفاده مي كنند را به نام خود ثبت كنند.
در سال 1971، اولين گاوآهن بدون خاكورزي در آمريكاي لاتين به وسيله موسسه IPEAME [12]
در لندريا آغاز شد. در ايالت پارانا در برزيل با همكاري با پروژه GTZ (
همكاري آلمان ) شروع به كار كرد. اين پروژه، طرحهاي نمايشي را در مزرعه
هربرت بارتز، يك كشاورز برزيلي الاصل در رولاندياي پارانا شروع كرد. بعد
از مشاهده نتيجه اين طرحها، هربرت بارتز به انگستان و آمريكا سفر كرد تا
در مورد پيشرفتهاي اين شيوه تحقيق كند. او با ICI در فرنهرست و با هري
يانگ در كنتاكي ديدار كرد و در هر كشور يك دستگاه بذركار بدون عمليات
خاكورزي خريد و در سال 1972 اولين كاشت سوياي بدون خاكورزي را آغاز كرد.
بنابراين، هربرت بارتز[13] اولين كشاورزي بود كه اين فناوري را در آمريكاي لاتين بكار برد و هنوز هم به طور مداوم از اين روش استفاده مي كند.
در مقايسه با قاره آمريكا، كشت بدون خاكورزي در اروپا،
آفريقا و بسياري از كشورهاي ديگر، اين روش پايدار حفاظت خاك و محصول، خيلي
كمتر شناخته شده است. با وجود اطلاعات ارزشمند حاصل از تحقيقات انجام شده
در IITA در نيجريه، از قرن هفدهم سطح زير كشت بدون خاكورزي در آفريقا هنوز
خيلي كم است.
مقدمه
تعریف کشت بدون خاکورزی: کشت بدون خاکورزی، به عنوان
عملیات کاشت محصول در خاک قبلا آماده نشده، به وسیله ایجاد یک شکاف، شیار
یا نوار دارای عرض و عمق کافی برای حفاظت مناسب بذر، معرفی شده است. هیچ
گونه عملیات دیگری برای آماده سازی خاک، انجام نمی شود ( فیلیپس و یانگ،
1973 ). همچنین، کشت بدون خاکورزی همیشگی مورد نظر است، نه کشت بدون
خاکورزی موقت و گاهگاهی. کشت بدون خاکورزی در آمریکای شمالی به عنوان کاشت
بذر بطور مستقیم در انگلستان و اروپا به عنوان خاکورزی صفر شناخته می شود.
بذر پاشی هوایی، آخرین حالت عملیات خاکورزی صفر است.
باید تلاش بیشتری برای انتقال این روش تولید محصول واقعا
پایدار مخصوصا به نواحی حاره ای (گرمسیر) و قسمتهای گرمتر آفریقا و آسیا
انجام داد. دلیل آن، این است که تاکنون هیچ کدام از روشهایی که بشر در هر
کجای دنیا ابداع کرده است نتوانسته از فرسایش خاک جلوگیری کند و تولید
محصولات غذایی را به صورت پایدار حفظ نماید( بیکر و همکاران، 1996 ).
روش شخم زدن، باعث عدم استفاده کافی از زمان و سوخت می شود و
باعث استهلاک بیشتر ماشین آلات می گردد ( ویدلین و همکاران، 1984 ). نیروی
لازم برای عملیات خاکورزی قابل توجه است. در کشاورزی پیشرفته، این امر می
تواند یک چالش فنی یا یک مشکل اقتصادی باشد. اما در قدیم، درک این مفهوم
مشکل بود. زیرا تعداد زیادی از مردم از این طریق امرار معاش می کردند.
نیروی لازم برای انجام این کار خیلی زیاد بود و دامهایی که مورد استفاده
قرار می گرفتند، زود خسته می شدند (کویپرس، 1970). اما یک کشاورز کوچک که
زمینش را با نیروی کشش دامها شخم می زد، مجبور بود 30 تا 40 کیلومتر پشت
سر وسیله شخم در هر هکتار راه برود تا بتواند زمین را آماده کند.
بنابراین، کاهش خاکورزی به حداقل برای تولید محصول، لازم بود و این موضوع،
احتمالا برای مدت زمان طولانی در فکر کشاورزان بود. ولی هنگامی که تراکتور
ساخته شد، کار و تلاش کاهش پیدا کرد، زیرا کشاورز یا راننده به جای راه
رفتن پشت وسیله شخم، بر روی تراکتور می نشیند، در نتیجه افکار او به
موضوعات دیگری سوق پیدا کرد و کشاورزان اعتقاد پیدا کردند که هر چه بیشتر
خاکورزی انجام دهند، مقدار محصول بیشتری بدست می آورند. اما هر چه بیشتر
خاکورزی انجام دهیم، فرسایش بیشتر و تخریب بیشتر خاک را سبب می شویم،
مخصوصا در مناطق گرم.
تاریخچه ای کوتاه از خاکورزی
ابزار شخم در روزهای شروع کشاورزی، گسترش یافت و در ابتدا
این وسیله توسط حیوانات کشیده می شد. استفاده از شخم در کتاب مقدس هم
بسیار ذکر شده است و یکی از معروفترین ذکرها این بود که: آنها شمشیرهایشان
را به ابزار شخم تغییر خواهند داد. اما، ابزار شخم زمان کتاب مقدس هیچ
شباهتی به ابزار شخم پیشرفته قرن نوزدهم نداشتند. در آن روزها، این ابزار
شامل یک تنه درخت بود که سطح خاک را بدون مخلوط کردن لایه های خاک، خراش
می داد و یا به هم می زد. گاوآهنهایی که خاک را زیر و رو می کردند و باعث
کنترل بیشتر علفهای هرز می شدند، تا قرن هفدهم هنوز ساخته نشده بودند. فقط
در قرن هیجدهم و نوزدهم بود که این وسایل بیشتر مورد استفاده قرار گرفت.
در اواخر قرن هیجدهم بود که تکامل این وسیله به کمک آلمانی ها، هلندی ها و
انگلیسی ها صورت گرفت و تقریبا به شکل کامل یک گاوآهن برگردان (تیغه پهن)
که خاک را تا 135 درجه می چرخاند و در کنترل علفهای هرز بسیار موثر بود،
ساخته شد. این وسیله، در اواخر قرن هیجدهم، مردم را از مرگ حتمی نجات داد،
زیرا تنها وسیله ای بود که به طور موثری توانست علف هرزی بنام Agropyron repens)quack
grass) که تمام اروپا را پوشانده بودند و با ابزارهای متداول قابل کنترل
نبودند را کنترل کند. از آنجا که این گاوآهن جدید، اروپا را از فقر و قحطی
نجات داد، نماد ( سمبل ) کشاورزی پیشرفته شد و بسیاری از موسسات تحقیقاتی
کشاورزی، دانشگاهها و مدارس کشاورزی و غیره از این وسیله استفاده کردند.
یکی از این گاوآهنهای اولیه که مربوط به سال 1884 است، در موزه کشاورزی
دانشگاه هوهنهیم[14] در اشتوتگارت آلمان
نگهداری می شود و در یک جشنواره که هر ساله در نزدیکی شهر هوهنهیم برگزار
می شود، نمایش داده می شود تا اختراع این ابزار را گرامی بدارند. با
دانستن تاریخچه این ابزار، می توان فهمید که چرا اروپایی ها، خصوصا آلمانی
ها، از طرفداران سرسخت گاوآهن هستند، تا جایی که گاهی اوقات به سمبل جهانی
کشاورزی تبدیل شده است.
در ادامه این تاریخچه، قدرتهای استعمارگر، گاوآهن را به
آمریکا، آسیا و آفریقا بردند، به طوری که این ابزار تبدیل به وسیله مهمی
در توسعه زمینهای تازه زیر کشت برده شده، گردید. اما، چند دهه بعد مشخص
شد، همین وسیله که برای اروپا غذا و ثروت را به همراه آورده، فرسایش و
تخریب خاک را برای نواحی گرمتر به دنبال داشته است.
اغلب، متخصصان اروپایی، این تفکر و ایده را که، شخم زدن خاک
باعث حاصلخیزی آن می شود و بنابراین نیازی به کار بیشتر نیست، را ترویج
کرده اند. آنها اهمیت فرسایش خاک و هوادیدگی زیاد در شرایط آب و هوای گرم
و مرطوب را نمی دانستند. این شیوه ( شخم زدن ) فقر و فرسایش شدید خاک و
غیر حاصلخیز شدن خاکهای مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری را باعث شد.
جذابیتهای اقتصادی و فقدان تجربه بعضی از متخصصان خارجی، در ابتدا کشورهای
مستعمره و بعد کشورهای صادرکننده این فناوری را به گسترش فرهنگ استفاده از
گاوآهن در کشورهای در حال توسعه ترغیب کرد. در حالی که از این " فناوری
ابتدایی" هم اکنون به عنوان یک فناوری عقب مانده و بی فایده یاد می شود.
کشت اولیه بدون خاکورزی
روشهای کشت بدون خاکورزی و کشت با خاکورزی کاهش یافته، از
زمانهای قدیم در آنچه که " فرهنگهای بدوی" نامیده می شود، برای کشت محصول
استفاده می شده است.چون نیروی بازوی بشر نمی توانست هر زمینی را با هر عمق
دلخواهی شخم بزند.
اینکاها در اندس (Andes) آمریکای جنوبی و احتمالا بیشتر
قبایل بومی در سراسر دنیا، از تکه چوبی برای ایجاد سوراخ در زمین، استفاده
می کرده اند و بذرها را با دست درون خاک قرار می داده اند و سپس بوسیله
پا، بذرها را با خاک می پوشاندند. حتی، امروزه، صدها نفر از هزاران کشاورز
امریکای مرکزی و جنوبی، با استفاده از همین روش، بذرها را می کارند. علاوه
بر این، میلیونها هکتار زمین به صورت سنتی با ماشین بذرکار دستی ( حتی
امروزه )، بدون شخم زدن خاک پس از سوزاندن بقایا، بذرکاری می شوند. در
تغییر روش کشت در برزیل و کشورهای همسایه، مدتها پیش، قبل از اینکه روش
بدون خاکورزی به عنوان روش پیشرفته معرفی شود، مورد استفاده بوده است.
سیستم کشت در مالچ یا " tapado "در آمریکای مرکزی و مکزیک، مثال دیگری از
کشاورزی است که کشت بدون خاکورزی را در طول قرنها مورد استفاده قرار داده
اند ( ترستون و همکاران، 1994). در این روش، بذرها، بعد از بارندگی، بر
روی خاک در زیر توده ای متراکم از آفتابگردان های ایستاده مکزیکی[15]
یا گیاهان دلخواه دیگر قرار می گیرد. سپس گیاهان بریده می شوند و روی
بذرها قرار داده می شوند. بعد از چند روز، گیاهان خشک شده و بذرها جوانه
می زنند. در این حالت، بطور مطلق، هیچ شخمی صورت نمی گیرد.
کشت محصول بدون خاکورزی، در مقیاس بزرگ، برای اولین بار، پس از دسترسی کشاورزان به تو فور-دی[16] به عنوان یک علف کش از بین برنده علفهای هرز پهن برگ، در دهه 1940 امکان تحقق یافت. پس از آن، علف کشهای آترازین[17] و پاراکوات[18] هم در دسترس قرار گرفتند و اینها تنها علف کشهای قابل دسترس برای کشاورزان دارای کشتهای بدون خاکورزی اولیه بودند.
توسعه و پیشرفت در اروپا
اختراع علف کش پاراکوات در سال 1955 در انگلستان،
آغاز توسعه کشت بدون خاکورزی در اروپا و در کل جهان بود. این اختراع باعث
شد، شرکت ICI ، درباره کشت بدون خاکورزی تحقیق کند. در سالهای 1973 و
1974، نواحی تحت کشت بدون خاکورزی در انگلستان به 200000 هکتار رسید و ده
سال بعد به 275000 هکتار رسید (جدول 1). بنابراین، انگلستان دومین ناحیه
بزرگ تحت کشت بدون خاکورزی را بعد از آمریکا داشت ( درپش، 1984).
آزمایشهای مزرعه ای انجام گرفته در انگلستان، نشان داد که اگر مدیریت خوبی
اعمال شود، بذرکاری مستقیم[19] و کشت با
خاکورزی کاهش یافته، بازده مشابه با حالت انجام شخم، هنگامی که پس ماندها
سوزانده شوند را در مورد غلات زمستانه، می دهد. هر چند، هنگامی که
محدودیت هایی برای سوزاندن کاه و کلش وضع شد و مشکلات ناشی از علفهای هرز
و غلات خودرو پیش آمد، بسیاری از کشاورزان که از این روشها استفاده می
کردند، به استفاده دوباره از شخم روی آوردند و بذر کاری مستقیم کاهش یافت
(کریستین،1994).
جدول 1 : مناطق زیر کشت بدون خاکورزی در قرن 17 و 18 (بر حسب هکتار )
کشور |
74-1973 |
84-1983 |
ایالات متحده |
2200000 |
4800000 |
انگلستان |
200000 |
275000 |
فرانسه |
50000 |
50000 |
هلند |
2000 |
5000 |
ژاپن، مالزی، سریلانکا |
200000 |
250000 |
استرالیا |
100000 |
400000 |
نیوزلند |
75000 |
75000 |
برزیل |
1000 |
400000 |
در هلند، به منظور کاهش عملیات مزرعه، صرفه جویی در
زمان و انرژی و بهبود اقتصاد مزرعه، در سال 1962، تحقیقات روی کشت بدون
خاکورزی و کشت با خاکورزی حداقل شروع شد. دبلیو.آ.پی.بیکرمن[20] و سی.تی.دی ویت[21] از موسسه تحقیقاتی شیمیایی و بیولوژیکی محصولات کشاورزی در واگنینگن[22]
در بین اولین دانشمندانی بودند که این فناوری جدید را آزمایش کردند.
فرسایش بادی و آبی، دلیل اصلی برای به کار نبردن کشت بدون خاکورزی در این
کشور بود. از آزمایش هاي انجام شده در طی سالهای 1962 تا 1971، کیورکرک[23] و پردوک[24] (1994) به این نتیجه رسیدند که در هلند، کشت بدون خاکورزی در مزارع عملی نیست.
با توجه به نتایج موفقیت آمیز در سایر کشورها، آلمان در سال 1966، تحقیق بر روی روشهای بذرکاری مستقیم را شروع کرد ( باومر،1970). علی رغم تحقیقات زیاد و طولانی مدت به وسیله باومر[25] در موسسه تولیدات گیاهی دانشگاه گوتینگن[26] ( آزمایشات اولیه هنوز هم در حال انجام است )، به وسیله چراتزکی[27] و برانشویگ[28] و به وسیله کاهنت[29]
در دانشگاه هوهنهیم ( کاهنت،1969،1976) که در اواخر دهه 1960 آغاز شد،
تخمین زده شد که حداکثر 5000 هکتار از اراضی، زیر کشت بدون خاکورزی دایمی
در سال 1977 در آلمان بوده اند ( فردریچ تبروگ،گفتگوهای شخصی،1998). از
طرف دیگر، استفاده از کشت بدون خاکورزی در این کشور، از سوی کشاورزان در
حال افزایش است. در پژوهشهای طولانی مدت ( به مدت 18 سال ) که در دانشگاه
گیسن[30] انجام گرفت (تبروگ و
بوهرنسن،1997) به این نتیجه رسیدند که کشت بدون خاکورزی در مقایسه با کشت
سنتی، بسیار سودمند است، زیرا صرفه جویی در هزینه ماشین آلات باعث صرفه
جویی و کاهش هزینه عملیاتی می شود. کشت بدون خاکورزی، هزینه های خرید،
نیروی مورد نیاز تراکتور، مصرف سوخت، تعداد کارگران مورد نیاز و همچنین
هزینه های متغیر و ثابت را کاهش می دهد. همین طور، کشت بدون خاکورزی،
سیستم کشت قدرتمندی است که رقابتها را افزایش می دهد. به طور میانگین،
عملکرد محصولات، در روش بدون خاکورزی در مقایسه با کشت خاکورزی مشابه است.
بنابراین، سود خالص افزایش می یابد. از طرف دیگر، حتی عملکرد پایین تر روش
بدون خاکورزی در مقایسه با سیستمهای سنتی بدون کاهش سود خالص، قابل قبول
است. با توجه به اثرات مثبت زیست محیطی این روش، برتری آن نسبت به کشت
سنتی در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ( به عنوان مثال، فرسایش کمتر،
آلودگی کمتر به وسیله مواد شیمیایی کشاورزی ) (تبروگ و بوهرنسن، 1997).
در فرانسه، در سال 1970، آزمایشات طولانی مدت با
روشهای مختلف کشت با خاکورزی حداقل ( شامل کشت بدون شخم ) به وسیله INRA و
ITCF عمدتا بر روی غلات شروع شد ( بویسگونتیر و همکاران، 1994). محققان
معتقدند که هم اکنون مجموعه ای از اطلاعات فنی و اقتصادی در فرانسه وجود
دارد که مشخص می کند خاکورزی حداقل در کجا قابل توسعه است و چگونه می
تواند اجرا شود.
در پرتغال، کاروالهو[31] و باش[32] (1994) نتیجه گرفتند که برای بیشتر محصولات، بذرکاری مستقیم یک روش قابل اجرا می باشد. پژوهشهای مربوط به کشت بدون خاکورزی در اسپانیا
از سال 1982 و بر روی خاکهای رسی جنوب اسپانیا آغاز شد. از نظر مصرف انرژی
و حفظ رطوبت در مقایسه با دو روش خاکورزی سنتی و خاکورزی حداقل، روش بدون
خاکورزی مفیدتر بوده است (گیرالدز و گنزالس، 1994). در سال 1996، در
اسپانیا، فقط از 500 دستگاه ماشین کشت بدون خاکورزی استفاده می شد،
بنابراین می توان تخمین زد که مناطق تحت بذرکاری مستقیم در اسپانیا حدود
300000 تا 350000 هکتار باشد. این مساحت، تنها کمتر از 5 درصد از سطح زیر
کشت سالانه محصولات را شامل می شود.کوستا[33]
(1996) اظهار نمود، استقبال کم از خاکورزی حفاظتی ( کشت بدون خاکورزی با
30 درصد پوشش خاک به وسیله بقایای محصولات ) نا امید کننده است.
کشت بدون خاکورزی، برای اولین بار در سال 1968 در ایتالیا
آزمایش شد، ولی فقط در پنج یا ده سال گذشته این فناوری رشد چشمگیری داشته
است. این هم به دلیل ضرورت کاهش هزینه تولید محصول و در دسترس بودن بیشتر
تجهیزات کاشت بدون خاکورزی و به همان میزان، دستیابی بیشتر به علف کشهای
مناسب در بازار ایتالیا بود. در سال 1994، تخمین زده شد که این روش کاشت،
در سطحی بیش از 30000 هکتار برای غلات و حدود 3000 هکتار برای سویا
استفاده شده است (سارتوری و پروزی، 1994). در سال 1997 سطح زیر کشت بدون
خاکورزی به 100000 هکتار رسیده است که دو درصد زمینهای تحت کشت متراکم
محصولات را شامل می شود (ساندری و سارتوری،1997).
در بلژیک، فرانکینت و ریکسون[34]،
شخم با گاوآهن و بذرکاری مستقیم را در یک دوره 15 ساله از سال 1967 تا
1982 مقایسه کردند. عملکرد بعد از بذرکاری مستقیم برای لوبیای زمستانی کمی
بیشتر بود و گندم زمستانه و یولافهای بهاره نیز همین وضعیت را داشتند. 15
درصد کاهش برای جو بهاره و ذرت و 20 درصد کاهش عملكرد برای چغندر قند نیز
گزارش شده است (کانل و هاوس،1994).
در سوئد، ویز[35]
تحقیقات روی بذرکاری مستقیم را در سال 1967 آغاز کرد و نشان داد که محصول
گندم زمستانه در این روش در مقایسه با روش شخم زدن، 15 درصد افزایش یافت.
منابع
BAKER, C.J., SAXTON, K.E. an_d RITCHIE, W.R., 1996: No-tillage Seeding, Science an_d Practice. CAB International, Wallingford, Oxon, UK, 158 pp
BÄUMER, K., 1970: First experiences with direct drilling in Germany. Neth. J. Agric. Sci. - Papers on zero-tillage, Vol.18 N° 4, 283-292
BOISGONTIER, D., BARTHÉLÉMY, P. an_d LESCAR, L., 1994:
Feasibility of minimum tillage practices in France. In: Proceedings of
the EC-Workshop-I-, Giessen, 27-28 June, 1994, Experience with the
applicability of no-tillage crop production in the West-European
countries, Wissenschaftlicher Fachverlag, Giessen, 1994, 81-91
CANNEL R. Q. an_d HAWES, J. D., 1994: Trends in tillage
practices in relation to sustainable crop production with special
reference to temperate climates. Soil an_d Tillage Research, 30, 245-282
CHRISTIAN, D. G., 1994: Experience with direct drilling an_d
reduced cultivation in Englan_d. In: Proceedings of the EC-Workshop-I-,
Giessen, 27-28 June, 1994, Experience with the applicability of
no-tillage crop production in the West-European countries,
Wissenschaflticher Fachverlag, Giessen, 1994, 25-31
DERPSCH, R., 1984: Histórico, requisitos, importancia e
outras considerações sobre Plantio Direto no Brasil. In: Plantio Direto
no Brasil, Fundação Cargill, Campinas, 1984, 124 pp
GIRÁLDEZ, J. V., an_d GONZÁLEZ, P., 1994: No-tillage in clay
soils under mediterranean climate: Physical aspects. In: Proceedings of
the EC-Workshop-I-, Giessen, 27-28 June, 1994, Experience with the
applicability of no-tillage crop production in the West-European
countries, Wissenschaftlicher Fachverlag, Giessen, 1994, 111-117
KAHNT, G., 1969: Ergebnisse zweijähriger Direktsaatversuche auf drei Bodentypen. Z. Acker- u. Pfl-Bau 129: 277-295
KAHNT, G., 1976: Ackerbau ohne Pflug. Voraussetzungen, Verfahren und Grenzen der Direktsaat im Körnerfruchtbau. Eugen Ulmer, Stuttgart, 128 pp
KUIPERS, H., 1970: Historical notes on the zero-tillage concept. Neth. J. Agric. Sci. - Papers on zero-tillage, Vol.18 N° 4, 219-224
PHILLIPS, E. R. an_d PHILLIPS, S. H., 1984: Ed., No-tillage Agriculture, Principles an_d Practices. Van Nostran_d Reinhold Co, New York, 306 pp (p 2)
PHILLIPS, S. H. an_d YOUNG, H. M., 1973: No-Tillage Farming. Reiman Associates, Milwaukee, Wisconsin, 224 pp
SANDRI, R. an_d SARTORI. L., 1997: Survey of no-tillage
techniques on Italian farms. In: Proceedings of the EC-Workshop-IV-,
Boigneville, 12-14 May, 1997, Experience with the applicability of
no-tillage crop production in the West-European countries,
Wissenschaftlicher Fachverlag, Giessen, 1997, 167-177
SARTORI, L. an_d PERUZZI, P., 1994: The evolution of
no-tillage in Italy: a review of the scientific literature. In:
Proceedings of the EC-Workshop-I-, Giessen, 27-28 June, 1994,
Experience with the applicability of no-tillage crop production in the
West-European countries, Wissenschaftlicher Fachverlag, Giessen, 1994,
119-129
TEBRÜGGE, F. an_d BÖHRNSEN. A., 1997: Crop yields an_d economic
aspects of no-tillage compared to plough tillage: Results of long-term
soil tillage field experiments in Germany. In: Proceedings of the
EC-Workshop-IV-, Boigneville, 12-14 May, 1997, Experience with the
applicability of no-tillage crop production in the West-European
countries, Wissenschaftlicher Fachverlag, Giessen, 1997, 25-43
THURSTON, H. D., SMITH, M., ABAWI, G. an_d KEARL, S., 1994: Los sistemas de siembra con cobertura, CIFAD, Cornell University, Ithaca, New York
WAYDELIN, C. w., 1994: Practical experience with reduced
tillage farming. In: Proceedings of the EC-Workshop-II-, Silsoe, 15-17
May, 1995, Experience with the applicability of no-tillage crop
production in the West-European countries, Wissenschaftlicher
Fachverlag, Giessen, 1995, 187-190
-1klingman
-2K.C.Barrons
-3J.H.Davidson
-4C.D.Fitzgerald
-5M.A.Sprague
-6L.A.Porper
-7A.E.M.Hood
-8R.S.L.Jeater
-9Imperial Chemical Company
-10Harry
-11Lawrence Young
-1Institute de Pesquisas Agropecuarias Meridional
-2Herbert Bartz
-1Hohenheim
-1Thithonia diversifolia
-22,4-D
-3Atrazine
-4Paraquat
-1Direct-drilling
-2W.A.P. Bakermans
-3C.T.de wit
-1Wageningen
-2Ouwerkerk
-3Perdok
-4 Baumer
-5Goettingen
-6Czeratzki
-7Braunschweig
-8Kahnt
-9Giessen
-1Carvalho
-2Basch
-3Costa
-1Frankinet & Rixhon
-2Vez