موضوع تحقيق :
تاثيرات وضو و نماز بر روي چاكراهادرس:
تفسير موضوعي قرآن
دانشگاه آزاد اسلامي واحد دماوند
گروه کامپیوتر
سال تحصيلي 87-88
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
1-
پيش گفتاري بر هاله و هاله بيني 2
2-
چاكرا چيست؟ 5
3-
ارتباط وضو با چاكراها 11
4-
تبادل انرژي با نماز خواندن 18
5-
منابع 24
پیش گفتاري بر هاله و
هاله بيني
در نوشته های باقیمانده از عرفا به ندرت از حوزهء انرژی سخنی به میان آمده است ولی نظرات آنان طی گذشت بیش از
هفت هزار سال در سراسر جهان با مشاهدات دانشمندان تا به امروز مطابقت دارد. تمامی
مذاهب معنوی از روئیت نور در اطراف سراشخاص سخن گفته اند، که بواسطه عبادات و
نیایش قلبی وجودشان سرشار از اگاهی شده به رفعت ، مراتب و مقامات معنوی ومتعالی
رسیده قابلیتهای پنهان حس برتر در آنان آشکار میشود.
در باورهای سنتی معنوی هند
باستان که حدود پنج هزار سال قدمت دارد از نوعی انرژی کیهانی بنام پــــرانا (perana) سخن گفته اند که این
انرژی کیهانی تشکیل دهنده و منشاء اصلی حیات قلمداد میشود. پرانا یا نفس حیات، در
تمام کالبدها دمیده شده و به آنها هستی می بخشد.
یوگی ها، جین ها، مرتاضان و عرفا با استفاده از ذن، مدیتیشن، مراقبه، فنون تنفسی و
تمرینات جسمی تلاش میکنند تا این انرژی را به تسلط خویش در آورده هشیاری و طول عمر
فرا تراز حد معمول بدست آورند.
چینیان در هزاره سوم پیش از
میلاد به وجود انرژی حیاتی بنام چــــی(chi) معتقدند،که تمام موجودات جاندار و بیجان متشکل از این انرژی اند.
چــــی که ترکیبی از دو قطب
نیرو یعنی یین (yin)
و یانگ(yang) میباشد.وقتی این دو
نیرو در حالت متعادل باشند انسان تندرست و سالم است. و در صورت عدم تعادل دچار
بیماری میشود.
غلبه نیروی یانگ موجب فعالیت شدید اعضاء بدن و برتری یین باعث کاهش فعالیت و نقصان
در بدن خواهد بود. که حاصل هر دو حالت غیر متعادل بروز بیماریست. هنر طب سنتی چین
و رشته های زیر مجموعه آن بر ایجاد تعادل بین یین و یانگ استواراست.
در مکتب عرفانی یهودیت کالابا ( kalaba)
در حدود 540 سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) به همین دونیرو به عنوان نور اثیری
اشاره میکندکه به آن کارنایین(karnaeen
) نیز اطلاق کرده اند. وبه عنوان مثال میکل آنژ در تندیس حضرت موسی (ع) کارنایین
را به شکل دو شاخ نشان داده در حالی که میتوانسته آنرا با دو رشته نور نیز نشان
دهد وشاید این کار او ناشی از معنی این لغت در زبان عبری باشد که دارای دو معنی
شاخ و نور است. همچنین در اسطوره اسب شاخدار که سمبلی از عشق و الوهیت است، شاخی
در پیشانی اسب سفید ونوری در اطراف او ترسیم شده است.
در کتاب عهد عتیق نیز در باره نوری جانداران خصوصا" انسانها اشاراتی متعدد
شده است.
در کتاب علوم آینده نوشته جان
وایت از 97 فرهنگ مختلف که پدیده هاله را با 97 نام مختلف میشناسند، یاد شده اس.
در بسیاری از مکاتیب تعالیم اسرار و رموزمانند مغ ها درمتون قدیم ایران
باستان،کاهنین در مصر باستان، ودیک (vedic)،الهی
شناسان، کیمیا گران، بومیان آمریکا، قبائل آفریقایی، بوداییان هندوستان، تبت،
نپال، بودیست های ذن در چین و ژاپن وتفسیر متون سانسکریت، کنفوسیوس، فیثاغورث ،
کریشنا و بسیاری دیگر.
از قرن شانزدهم میلادی به بعد افراد مختلف خصوصاً
پزشکان زیادی که در پی کشف درمان بیماریها بوده اند و محققین معاصر در تعلیم نوین
علمی موفق شده اند نتایج مشاهدات عینی خود را به این اطلاعات اضافه نمایند . نظریه
وجود انرژی کیهانی که با تسلط به طبیعت و قابلیت نفوذ در تماس اجزاء آن توسط
بسیاری از نظریه پردازان مطرح شده و به عنوان کالبد نورانی شناخته شده است.
نخستین بار حدود پانصد سال قبل
از میلاد حضرت مسیح(ع) توسط پیروان فیثاغورث به ثبت رسیده است، آنان معتقد بودند
این نور میتواند بر اندامهای بدن انسان تاثیر گذار بوده و درمانی بر بیماریها
باشد.
دانشمندانی همچون بویراک (boirak)
و لی بوالت (lee bovalt)
در قرن دوازدهم نوعی انرژی را در بدن انسان شناسایی کردند که عامل تاثیر از راه
دور در بین افراد است.
به نظر آنان هر کسی به دلیل حضور خود درهر جایی میتواند تاثیرات مطلوب یا نا
مطلوب ، مثبت یا منفی بر روی دیگران بگذارد وحتی میتواند این تاثیرات را تا فاصله
های دوری روی دیگران منتقل نماید.
پاراسلسوس فیزیکدان و مصلح مذهبی سویسی (1541-1493 ) این انرژی را ایلیاستر(ILLiaster) نامید و آنرا ترکیبی
از انرژی حیات و عنصر حیات میدانست.
هلمونت (HeLmont) ریاضیدان قرن نوزدهم، سیالی
کیهانی را که در تمام طبیعت وجود و نفوذ دارد و ماده ای دارای جسم یا قابل تراکم
نیست معرفی نمود به نظر او این سیال روح حیاتبخش خالصی است که در تمام
کالبدها نفوذ میکند.
لایب نیتـــــــز(Leibnitz) دانشمند ریاضیدان نیز
معتقد بود که عالم از عواملی تشکیل شده که هر یک منشاء انرژی بوده و خود محرک خویش
هستند.
پدیده انرژی کیهانی در قرن نوزدهم توسط هلمونت و مسمر(Mesmer) که بنیانگذار مسمریسم بودند مطرح
شد که بعدها به نظریه هیپنوتیزم تبدیل شد.
به نظر آنان اجسام و اشیاء ،
جاندار و بیجان بوسیله این انرژی شارژ شده و کالبدهای مادی میتوانند از فاصله های
دور تاثیراتی یکطرفه یا متقابل بر هم داشته باشند.
با طرح این نظریه فرضیه ای مطرح
شد که بر اساس آن احتمال وجود میدانی از انرژی تا حدی با حوزه الکترو مغناطیسی
قابل قیاس بود.
کنت ویلهم رایش باخ (Count WiLheLm Von Reich Bach)
در قرن نوزدهم طی سی سال وقت خود را صرف انجام آزمایشهای تجربی اطراف نوعی
حوزه انرژی بنام ادیک (Odic
) نمود به نظر او ادیک بخشی از خصوصیات حوزه الکترو مغناطیسی تشریحی، توسط
جیمزکلرک ماکسول (Jemes Clerk
Maxwell ) را دارا بود، او در کشف ادیک به این نتیجه رسید که قطبهای
آهنربا نه تنها نماینده قطبیت مغناطیسی بلکه دارای قطبی منحصر بفرد بنام میدان
ادیک هستند. سایر اشیاء مثل کریستالها هم بدون اینکه خاصیت مغناطیسی داشته باشند
دارای این میدان هستند. ضمنا" میدان ادیک را نماینده مشخصات ذهنی ای چون(
داغ، قرمزو نامطلوب) یا (سرد، آبی و مطلوب) دانست. ضمن اینکه نتیجه گرفت
قطبهای همنام مغناطیسی همدیگر را جذب نمیکنند ولی قطبهای همنام ادیک به سوی هم جذب
میشوند، واین اصل یکی از مهمترین خواص پدیده هاله هاست.
رایش باخ رابطه بین انفجار های الکترو مغناطیسی خورشید و غلظت های حوزه ادیک
مربوطه به هر کدام را مورد بررسی قرار داد و کشف کرد بیشترین تمرکز این انرژی
درطیفهای قرمز و بنفش متمایل به آبی اشعه خورشیدی است و بارهای مخالف،مفاهیم ذهنی
گرما و سرما را با درجات قدرت متفاوتی تولید می کند. او موفق شد طی یک رشته
آزمایشات – نوسانات مربوطه را در یک طبقه بندی نوسانی قرار دهد.
تمام شاخصهای الکتریکی مثبت در
افراد مورد آزمایش حس گرما را القا و عواطف نا مطلوب تولید کردند و شاخصهای منفی
حس سرما و خوشایند را تولید نمود.
میزان قدرت این عواطف به نسبت وضعیت آنها در جدول نوسانی تغییر میکرد .دریافتهای
حسی از گرما تا سرما متغییر و با رنگهای مختلف طیفها از قرمز تا نیلی مطابقت
داشتند .
رایش باخ به این نتیجه رسید که میدان انرژی ادیک از طریق سیم قابل انتقال است ،اما
سرعت آن بسیار کند و تقریبا" چهار متر بر ثانیه است (این مطلب در انتقال
انرژی از راه دور تاثیر فراوانی گذاشت) و سرعت مذکور بیشتر به جرم عنصر تشکیل
دهنده سیم بستگی دارد تا به درجه رسانایی آن .
او کشف نمود که این حوزه انرژی مثل حوزه الکتریکی میتواند اشیاء و اجسام را در
محدوده خود باردار نماید. آزمایشاهای دیگر او نشان داد بخشی از این انرژی میتواند
مانند نور ار طریق عدسی متمرکز شود،در حالی که بخش دیگری از آن از اطراف عدسی دفع
میشوند،درست مثل شعله شمعی که از اطراف موانع جریان پیدا میکند این بخش منحرف شده
از حوزه انرژی ادیک در مقابل جریان هوا و برخی موانع مانند شعله شمع عمل میکند
(انتقال انرژی شفا بخشی در برخورد با برخی موانع چنین عمل میکند) به نظر می رسد که
طبیعتی همچون گاز مایع دارد. بر اساس این آزمایشات میدان هاله در طبیعت خود همچون
سیالات است و در بعد انرژی مانند امواج عمل می کند .
به نظر اوجریان دریافت نیروی ادیک در بدن انسان تقارنی شبیه به آنچه در بلورها –
در راستای محور اصلی وجود دارد ایجاد میکند. براساس این کشف تجربی،او سمت چپ بدن
را به عنوان قطب منفی و سمت راست بدن را قطب مثبت دانست و این مساله با مفهوم یین
و یانگ در چین باستان مطابقت دارد.
چاکرا چیست؟
چاکرا به معنای چرخ،مر کز انرژی
آگاهانه است که در نقطه ای که(نادیها)یا (مجراها)به هم متصل می شوند و به شکل گل
لوتوس هستند.قرار دارد .شش چاکرای مهم وجود دارد که در نادی سوشومنا (سوسمینا) یا
(مجرای مرکزی)هستند.هنگامی که کوندالینی بیدار می شود،.ناگزیر است در راه صعود به بالا
تمام چاکر ها را سوراخ کند. به عبارت دیگر در داخل سوشومنا،شش چاکرا وجود
داردیا شش مرکز معنوی ، که مسیر و حرکت ک.ندالینی را در حین صعود به (ساهاسرارار)مسدود
کرده اند .هنگامی که چاکتی(کوندالینی همان چاکتی استو چاکتی هم به معنای
انرژی برتر است)بیدار می شود، تمام این چاکراها ،سوراخ خواهند شد.
این چاکراها در کالبد اثیری
هستند و به گفته سوامی موکتاناندا:شما هر گز با مطالعه کردن کتب علمی و یا کتب عرفانی
،قادر به کشف کردن آنها در داخل کالبدتان نخواهید بود.دانشمندان امروزی، هنوز
موفق نشده اند این چاکراها را در دستگاهخ های خود،ثبت کنند زیرا
این چاکراها ماهیتی بی اندازه
لطیف و نا مملوس و نامحسوس دراند.لیکن چنانچه دست به تمرینات جدی یوگا و
مراقبه بزنید،یقیناُ موفق خواهید شد حضور انها را در وجودتان تجربه کنید،و بالا
رفتن کوندالینی بیداریتان را به سمت بالا به سوی سوشومنا تجربه کنید.
نویسنده کتاب پژوهشی در باره روح و شبح ، درباره
چاکراها و قالبهای بدن چنین می گوید:
در بین قالبهای روح انسانی ، ما فقط ((قالب عنصری)) را
با حواس ظاهری خود
درک می کنیم .قالهای دیگر با قالبهای عنصری ما روابط بسیار عمیق و
نزدیکی دارند؛نزدیکترین
قالب به قالب
.قالهای دیگر با قالبهای عنصری ما روابط بسیار عمیق و نزدیکی
دارند؛نزدیکترین قالب به قالب
عنصری ((قالب اثیری))است که از یک عنصر بسیار لطیف تر از ماده تشکیل شده است ، فقط اشخاص ((پرتو
بین))می توانندآن را درک نمایند .قالب اثیری انسان که در حقسقت پوششی است بر قالب
عنصری در اشخاص معمولی شکل ابر خاکستری رنگ کم نوری نمایان است.
ولی در اشخاصی که از لحاظ روحی
و معنوی پیشرفته هستند ، روشن تر و نورانی تر و دارای شکل منظمی است و مرتباً امواجی از قالب
اثیری آنان ساطع می شود که اشیائیکه در جوار این امواج هستند آن امواج را جذب کرده و به
تدریج پس می دهند.خاصیت قالب اثیری این است که اولا پرانا(ماده و عصاره اصلی حیات)را
به بدن می رساندو ثانیا به وسیلهمراکز نورانی که در قالب اثیری وجود دراند و آنها
را با زبان سانسکریت((چاکرا)) چرخ می گویند، قوای فوق حیاتی را از
قالبهای اثیری بالا گرفته به قالب اثیری و با لنتیجه به قالب عنصری می
رساند،ثالثاًقالب اثیری نظم سلولها و وحدت روحی و هماهنگی را در قالب عنصری تامین می
نماید.
ولی نباید فراموش کرد قالب
اثیری مستقل از قالب عنصری نیست
هر دو باهم بوجود می آیند.
پس از مرگ قالب
عنصری، قالب اثیری حداکثر تا یک
هفته می ماند و بعد متلاشی می شود. قالب اثیری قبل از متلاشی شدن گاهی به شکل فانتوم در بالای
جسدمردگان پدیدار می شود.در اثر تمرکز یا نیروی مغناطیسی،قالب اثیری ممکن است از
خود ماده ای به نام (اکتو پلاسم)بوجود اورد که در اسپریتیسم شکل می گیرد که آن
را(پریسپری) می گویند.
لازم است اشاره کنیم که (پریسپری) یا قالب مثالی، مواد
اکتوپلاسم نیست بلکه شبح با استفاده از آن تجسم پیدا می کند.
قالب اثیری مراکزی دارد که
((چاکرا)) یا ((دولاب)) نامیده می شوند:
1-چاکرای اول
،در انتهای ستون فقرات قرار گرفته و مانند گل لوتوس چهار پر دارد.
2-چاکرای دوم،روی سپرز (طٌحال) قرار گرفته و شش پر
دارد.
3-چاکرای سوم، روی ناف قرار
گرفته،ده پر دارد
4-چاکرای چهارم،روی قلب قرار
گرفته ،دوازده پر دارد.
5-چاکرای پنجم،روی گلو قرارا
گرفته،شانزده پر دارد.
6-چاکرای ششم، بین
دو ابرو قرارا گرفته در هر طر
48 پر دارد که مجموعاً 96 پر می باشد.
7-چاکرای هفتم،روی سر قرار گرفته و 960 پر دارد.
(در کتاب کندالینی به 6 چاکرا اشاره شده
است و ناگفته نماند که 7 چاکرا تناسلی با اطوار سبعه(هفتگانه) دل دارند)
|
این مراکز که به شکل چرخ
هستنددائماًدر دورانندو نیرویی از عالم بالا گرفته ، ساطع می نمایند و
با همدیگر نیز هماهنگی دارند. درخشندگی و چرخش این دولابها با تمرینات خاص و
تزکیه نفس ارتباط داردو هرکدام نیروی خاصی به انسان می دهد و هر کدام نیز به زنگ
خاصی درخشندگی دارد.
چاكراهي مهم در بدن انسان 7 تا مي باشند كه دائما
در حال چرخش به سر مي برند. چرخش چاكراها در مردان
به سمت راست (در جهت عقربه هاي ساعت) و در زنان به سمت چپ مي باشد. وقتي درمانگران مي خواهند چاكرايي را تقويت
كنند مي توانند در جهت چرخش چاكراها كار درمان را
انجام دهند. مثلا در رايحه
درماني مي توان مواد معطر را به صورت دوراني در جهت چرخش چاكراها حركت داد يا اگر با سنگ
هاي قيمتي مي خواهيد روي چاكراها تأثير بگذاريد باز مي توانيد جهت چرخش چاكراها
را در نظر داشته باشيد.
فعال کردن چاکراي اول:
چاكراي اول ما را به دنياي
فيزيكي وصل مي كند. انرژي هاي كيهاني را به بدن فيزيكي و سطح مادي
بدن مي فرستد. آنهايي كه موفق به گشودن اين چاكرا شده اند حيات بر روي كرةزمين
را كاملا قبول دارند و به وجود فيزيكي شان پاسخ مثبت مي دهند و براي زندگي كردن
آمادگي دارند و هماهنگ با نيروهاي مادي عمل مي كنند. رنگ اين چاكرا قرمز است. قرمز
رنگ انرژي و فعاليتي است كه از هستة دروني سياره ما بيرون مي زند و به ما ثبات
دنيوي مي دهد. در عين حال انرژي لازم را براي ابراز وجود خلاق مي دهد. چيني ها
معتقدند اين چاكرا جايگاه اصلي ناخودآگاه جمعي است و از طريق اين چاكرا مي توان به دانش
انباشته شدة ناخودآگاه جمعي دست يافت. براي حفظ تعادل دروني،اين چاكرا بايد
هماهنگ با چاكراهاي ديگر عمل كند.
چاكراي دوم مركز احساسات نخستين
تصفيه نشده
انرژي .... و خلاقيت مي باشد. عملكرد هماهنگ چاكراي دوم باعث مي شود كه در
ارتباط با ديگران خصوصا در
برابر جنس مخالف رفتاري طبيعي داشته باشيد و جريان انرژي خلاق حيات را در درون بدن و روان ذهن تان
جاري احساس كنيد. اين هماهنگي باعث مي شود كه نه تنها در زندگي خودتان كه براي ديگران
نيز انگيزه ايجاد كنيد.
مهتاب و تماشا يا لمس آب هاي زلال خارج از شهر چاكراي
دوم را فعال مي كند. ماه به خصوص در زمان بدر كامل احساسات شما را زنده مي كند و باعث مي شود
تا پيام هاي روح تان را از راه تجسم و روياهايتان بگيريد. مشاهدة آب هاي زلال
طبيعي و يا غوطه ور شدن در آن يا نوشيدن جرعه أي از آب چشمه در پاكسازي و تزكيه روح به
شما كمك مي كند و باعث آزاد شدن احساسات تان از گرفتگي ها و گره ها مي شود به
اين معنا كه نيروي حيات مجددا مي تواند آزادانه در درون تان جاري شوداگر بتوانيد
مشاهدة ماه و لمس اب را همزمان تلفيق كنيد اثر آن بر روي چاكراي دوم چشمگير
خواهد بود
رنگ
طلايي نور خورشيد خصوصيات چاكراي سوم شما را تقويت مي كند. تماشاي مزرعه اي از گندم هاي
رسيده در زير نور خورشيد نيز چنين اثري دارد. براي رهايي از غم به گل آفتابگردان نگاه
كنيد.
چاكراي چهارم يعني چاكراي قلب در شما فعاليت
متعادلي ندارد. هر شب چند لحظه قبل از خواب مصوت " آ ه" را با نت فا تكرار كنيد.
اين مصوت نشانه پذيرش زندگي است.اين مصوت عشق را در شما متوجه افراد ديگر مي سازد وچاكراي قلب شما
را كه به خاطر عشق ديگري مسدود شده باز مي كند.آگر اتاق جدايي براي خود
داريد در اسرع وقت ديوار هاي آن را به رنگ صورتي در آوريد. از نظر رايحه درماني عطر گل محمدي امواج شفا
بخش آزرده دلي رادر خود دارد.
حتي المقدور گلداني
از اين گل تهيه كرده و در زمان
هاي دلتنگي با نفس عميق عطر آن را وارد ريه هاي خود كنيد تا اثر معجزه آساي آن را به
سرعت دريافت كنيد.
پياده روي آرام در فضاي سبز، چاكراي قلب را هماهنگ
مي كند. هر دانة شكوفه حامل پيامي از عشق و شعف پاك است به اين شكوفه ها مخصوصا به
گل هاي صورتي رنگ نگاه كنيد تا چاكراي قلب شما سالم بماند. آسمان صورتي با ابرهاي
لطيف به قلب شما روشنايي مي بخشد. موسيقي كلاسيك و آهنگ هاي عرفاني اثر پاك كننده بر اين
چاكرا دارد.
اين چاكرا در وسط قفسة سينه هم سطح با قلب قرار
دارد . چاكراي قلب جايگاه عميق ترين و پر شورترين احساسات عاشقانة ماست.
اگر اين چاكرا درست كار نكند
دائما مي خواهيد در خدمت ديگران باشيد و سخاوتمندانه عمل كنيد بدون آن كه
حقيقتا به سرچشمة عشق وصل باشيد. هميشه در ازاي «عشقي» كه مي دهيد انتظار سپاس و
قدرداني داريد. مهر و محبت ديگران شما را شرمنده مي كند و شايد احساس مي كنيد كه به
عشق ديگران نيازي نداريد.
اگر چاكراي قلب كاملا بسته باشد
علايم خود را با سردي، بي تفاوتي و سنگدلي نشان مي دهيد.
كساني كه چاكراي قلب فعالي
دارند معمولا به سمت چپ و حدود 5 تا 6 ساعت در شب مي خوابند.
رنگ سبز جنگل ها چاكراي قلب را
هماهنگ مي كند.
استفاده از رنگ صورتي حتي در ملحفه و روبالشي باعث مي شود احساس عشق و مهرباني
در شما بيدار شده و شادي
كودكانه اي به بار بياورد.
چاكراي
پنجم بين حفرة گردن و حنجره قرار دارد. مركز ظرفيت بيان، ارتباط و الهام انسان است.
ارتباط برقرار كردن در زندگي شخصي عمدتا از راه صحبت كردن و همين طور با حركت
صورت مي گيرد كه مربوط به اين چاكرا مي باشد.
اگر
اين چاكرا هماهنگ كار كند مي توانيد كاملا ساكت بمانيد و از صميم قلب به ديگران گوش داده و حرف هايشان
را درك كنيد. گفتارتان خلاق و پرشور بوده و در عين حال كاملا واضح است. صداي شما پرطنين و
خوش آهنگ است. وقتي با مشكل يا مخالفتي روبه رو مي شويد با خودتان صادق باقي خواهيد
ماند و مي توانيد اگر بخواهيد «نه» بگوييد. نظر ديگران هم نمي تواند شما را
تحت تأثير قرار دهد يا فريب دهد.
اگر
چاكراي پنجم هماهنگ كار نكند كلامتان خشن، بي ادبانه، سرد و جدي است. صدايتان نسبتا بلند و كلام تان فاقد معناي
عميق است. اگر چاكراي پنجم فعال باشد 4 تا 5 ساعت خواب در شب به طرف راست و چپ به
طور متناوب مي خوابيد.
كاركرد ناهماهنگ
چاكراي پنجم باعث مي شود كه عده اي از قدرت بيان شان براي گول زدن ديگري
سوء استفاده كنند.
كم كاري چاكراي پنجم باعث خجالتي شدن، ساكت بودن و
دورن گرايي مي شود. در اين صورت وقتي صحبت مي كنيد فقط در مورد
چيزهاي كم اهميت زندگي بيروني تان حرف مي زنيد.
نور آبي و شفاف آسمان صاف چاكراي پنجم را هماهنگ مي كند براي جذب
کامل رنگ آبي آسمان، روي زمين دراز بكشيد و رلكس باشيد، و وجود دروني تان را رو به گستردگي لايتناهي
افلاك باز كنيد.
انعكاس
آسمان آبي بر آب و صداي آرام امواج شما را از عواطف و احساسات نهفته تان و اين كه به
شما چه مي خواهند بگويند آگاه مي سازد.
فعال کردن چاکراي ششم:
چاكراي ششم در فاصلة يك
انگشت بالاي پل بيني در وسط
پيشاني قرار دارد كه جايگاه نيروهاي ذهني متعال، تشخيص ،
حافظه و اراده ماست.
درك شهودي و روش بيني مخصوص اين چاكراست. عملكرد
هماهنگ اين چاكرا باعث مي شود كه ذهني فعال و كل نگرانه
داشته باشيد. توجه به حقايق اسرار
آميز نيز به اين چاكرا مربوط مي شود.
كسي كه چاكراي ششم در او عملكرد ناهماهنگي دارد، بيش
از حد روي حوزة عقل پافشاري مي كند و تصميمات زندگي اش منحصرا با عقل و منطق صورت مي گيرد . اين
افراد تنها چيزهايي را قبول مي كنند كه ذهن شان بتواند درك كند و به آساني قرباني تكبر روشنكفرانة خود مي
شوند.
كم كاري چاكراي ششم باعث مي شود كه تنها حقيقتي را ببينيد
و باور كنيد كه در جها ن بيرون قابل ديدن باشد. در اين صورت حقايق روحاني را رد كرده و افكار پريشان و
آشفته اي خواهيد داشت. كساني كه
خيلي فراموش كار بوده و بينايي ضعيفي دارند اغلب چاكراي ششمشان كم
كار است. اشخاصي كه
4 ساعت به حالت خواب و بيدار هستند چاكراي ششم شان فعال است.
تماشاي آسمان آبي پررنگ و پر ستارة شب چاكراي
ششم را فعال مي كند.
ارتباط وضو با
چاكرا ها :
اصولاً قبل از
خواندن نماز وضو می گیریم .قبل از انجام هر کاری توصیه شده که باید با وضو انجام
گیرد. در زمانی که بدن انسان به هر دلیل ناپاک می گردد توصیه به غسل و وضو شده
است. ما که مسلمانیم فلسفه غسل و وضو و خیلی از اعمال دینی را نمی دانیم و فقط
طوطی وار انجام می دهیم و باید گفت که دانش و آگاهی نور است , حرکت در شاهراه است
که در نهایت ، انسان را به سر منزل مقصود می رساند. بعلاوه دانش و آگاهی از چیزی
می تواند اعتقاد و التزام انسان را نسبت به آن افزایش دهد و دید انسان نسبت به
موضوع مربوطه را وسیعتر گرداند. بنابراین اگر وضو, نماز و دیگر اعمال را با دانش و
تدبیر انجام دهیم , به نور می رسیم .
باید ذکر کرد که
علاوه بر موارد واجب , در احادیث آمده که به هنگام تب , سردرد , عصبیت , دل پیچه و
غیرو وضو بگیرید . دلیل آن چه می تواند باشد؟
چرا در وضو مردان
باید از پشت آرنج آب بریزند ولی خانمها باید از قسمت تای دست (جلو) اینکار را
انجام دهند؟ چرا بهتر است بعد از وضو بدن را خشک نکنیم؟ فلسفه سجده چیست ؟ چرا
گفته شده اگر مهر را کمی جلوتر از حالت عادی قرار دهیم بهتر است ؟ فلسفه ذکر چیست
و هزاران سوال دیگر که یک مسلمان موظف به دانستن آن است . سعی شده که در این مختصر
, با استفاده از کتب اساتید فن و سایتهای مختلف به سوالات فوق تا حدودی پاسخ داده
شود.
در اینجا به مشاهده اتفاقاتی که در چاکراها و هاله فرد در هنگام عمل وضو روی می
دهد , پرداخته می شود. بررسی وقایعی که برای هاله و چاکراها در هنگام نماز روی می
دهد خود جای تحقیق فراوان دارد. اما قبل از آن بهتر است که به یک مورد علمی اشاره
کنم. باید گفت که توسط دوربینهای مخصوص هاله بینی می توان به شکل هاله در هنگام
اعمال فوق پی برد . بنابراین لازم می دانم در ابتدا در باب این ابزار توضیحی ارایه
کنم. در واقع برای دیدن هاله باید چشم انسان شرطی شود و این امر بهتر است که
بوسیله عینکهای مخصوص با لنزهای رنگی صورت گیرد. البته بدون ابزارهای فوق هم می
توان به این مهم دست یافت ولی زمان می برد. از راه عکسبرداری kirlian (عکسبرداری پیشرفته ای که دانشمند روسی سیمون د. Semjon D. و همسرش
والنتیناک . کرلیان Valentina K. Kirlian تهیه وثبت کرده اند ) این تشعشعات را می
توان مشاهده کرد که در زیر نمونه های از آن در انسان , قارچ , گیاه و غیره آورده
شده است .
شکل1-
هاله های اطراف انگشتان دست توسط عکسبرداری کرلیان
شکل2- هاله های اطراف یک نوع قارچ که سمت راست بطور مصنوعی وسمت
چپ بطور طبیعی رشد کرده
شکل3- هاله های اطراف یک برگ
امواج هاله از
مادون قرمز و ماورای بنفش تشکیل شده است . در طرحهای علمی عینکها و لنزهای مخصوص ,
از چشم انسان در برابر این امواج محافظت بعمل می آید. البته نتایج مشابهی ممکن است
بدون استفاده از عینک حاصل شود و آن حساس شدن چشم با خیره شدن به یک صفحه زرد رنگ
است که اعصاب شبکیه را نسبت به رنگ قرمز و سبز خسته می کند و همان موقع حساسیت
بیشتری نسبت به رنگ آبی حاصل می گردد. در زیر نمونه ای از عینک مشاهده چاکراها هم
آورده شده . رنگ دسته هر عینک , نوع چاکرایی را که با آن عینک می توان مشاهدا کرد
نشان می دهد. مثلا" رنگ قرمز دسته , عینک مربوط به مولادهاراچاکرا (چاکرای
اول است ) و رنگ سبز مربوط به آناهاتا چاکرا (چاکرای قلب ) می باشد که از سایت (www-assets_eyeglasses_com) گرفته شده است
.
شکل4- عینک مخصوص مشاهده چاکرای قلب (چون رنگ دسته سبز است)
اکنون باید گفت که
وضعیت انرژیکی انسان قبل و بعد از عمل وضو را می توان مقایسه نمود. مشاهده شده که
عمل وضو بیشتر چاکراها و نادی ها (کانالهای انرژی) را فعال و بزرگ می کند. در
اینجا لازم می دانم که مطالبی را از کتاب انرژی درمانی (چو-آ-کوک سویی ) که مترجم
آن جمشید هاشمی (آرام) می باشند بدلیل جالب و علمی بودن عینا" ذکر کنم :
" مشاهده شد که انجام عمل وضو بطور کلی اکثر چاکراها و کانالهای انرژی را
بزرگ و فعال می کند . اما نکته جالب آن است که در این عمل , میزان افزایش در
چاکراهای پایینی بسیار بیشتر از چاکراهای بالایی است . یعنی اگر چاکراهای بالایی
تا 5/1 برابر بزرگتر شده اند , چاکراهای پایینی (قاعده ای , جنسی و نافی) به راحتی
تا دو برابر و حتی بیشتر رسیده اند . و ایشان می نویسند که: "در ادامه رعایت
چنین آدابی است که تجربیات خداشناسی آغاز می شود . بررسی انرژیکی وضو , پیوند
زیبای آن با فریضه ای همانند نماز را به خوبی نشان می دهد. به هنگام پرداختن به
نماز , سیل انرژی عظیمی برنمازگزار جاری می شود. تمیز بودن کانالهای انرژی فرد و
فعال بودن چاکراهای وی , باعث می شود تا انرژی الهی به میزان بیشتری جذب و درک شود
و بطور کلی پتانسیل نمازگزار برای مبادله میزان انرژی بیشتر فراهم شود. لذا توصیه
می شود قبل از پرداختن به هر عمل دیگری –همانند قرائت قرآن یا دعا خواندن –با وضو
باشیم . این عمل باعث می شود تا آنچه که از آن قرائت یا دعا قرار است نصیبمان شود,
دو چندان شود. ".
هنگامی که نیت بر
عمل وضو صورت می گیرد (ولو در ذهن ) "ریسمان روحی" –(که توسط روشن بینان
دربالای سر هر انسان مشاهده شده و در افراد معمولی به نازکی تار عنکبوت است ولی در
افراد پیشرفته روحی تا یک سانتیمتر می تواند ضخامت داشته باشد) درخشانتر و قطورتر
می شود. در واقع محل آن در ساهاسرارا چاکرا (چاکرای هفتم ) است و این چاکرا سرچشمه
و نقطه شروع تجلی تمام چاکراهاست. در ادامه باید گفت که هرچه چاکرای ساهاس رارا
بیشتر باز باشد میزان گره ها و قفلهای شش چاکرای باقی مانده باز شده و انرژی
هایشان با بالاترین فرکانسهای ممکن ساطع می گردد. به محض اینکه چاکرای تاج
کاملا" آگاه شود , کار جذب انرژی کیهانی اش به پایان می رسد و شروع می کند به
تشعشعات انرژی بر طبق آکورد خودش.واین است آن رمزی که می گویند باید همیشه نیت خیر
داشته باشید. با تفکر به نیکیها و داشتن نیت پاک هر لحظه بر میزان باز شدن ساهاس
رارا افزوده می گردد. که با قطورتر شدن آن انرژی روحی بیشتری (شیوا) بدرون فرد
وارد می گردد (وجه خالص انرژی الهی).
حال با شروع عمل
وضو , ابتدا صورت را می شوییم , پوست بدن که قابلیت جذب و نگهداری میزان زیادی
انرژی را در خود دارد ؛ انرژی های اضافی ناشی از مشغله ها , استرسها , امواج منفی
و دیگر موارد است در آن هستند را رفع میکند. ما حداقل در روز سه بار وضو می گیریم
و با اینکار سه بار پاکسازی صورت می پذیرد. البته میزان انباشت انرژی منفی در پوست
صورت بدلیل حساسیت بیش از اندازه آن، از سایر جاها بیشتر است.
با دست کشیدن روی
فکها بر چاکرای فرعی فک تاثیر می کنیم و این عمل اثر مستقیمی روی سیستم اعصاب و
حافظه دارد. از نظر علمی آب قادر است مقدار زیادی انرژی را در خود ذخیره سازد .حال
چرا از آب سرد بجای آب گرم استفاده کنیم؟ علت آن این است که آب سرد قابلیت جذب
انرژی بیشتری نسبت به آب گرم دارد (آبگرم بدلیل فاصله زیاد بین ملکولی, خود حاوی
مقدار زیادی انرژی است و قابلیت جذب زیادی ندارد).
در مرحله بعد با
هر دست روی دست دیگر آب میریزیم. در بیان علت آن باید گفت که اصلی ترین کانال
انرژی بدن , در اصطلاح "سوشومنا" می باشد که این کانال اصلی, در ناحیه
شانه ها به دو کانال فرعی تقسیم می گردد که در نهایت به دو دست می رسد . در ادامه
, این کانال اصلی, در ناحیه خارجی به دو بخش دیگر تقسیم شده, وارد پاها می گردد.
در امتداد این کانال اصلی , کانالهای فرعی دیگری موجود است که هر کدام به عضو و
اندام خاصی بر می گردد. در جای جای سوشومنا مخروط مانندهای کوچک و بزرگی وجود دارد
که دایما" در حال چرخش هستند(چاکراها). حال ما بر آرنج(برای مردان) آب می
ریزیم و دست می کشیم تا انتهای انگشتان, با این کار انرژی های منفی از این کانال
فرعی زدوده می شود .حرکت روبه جلو باعث تحریک این نادی و تخلیه شدید انرژی راکد و
منفی در آن می گردد . لمس کردن تا کف دست و نوک انگشتان ادامه می یابد . به این می
ماند که انرژی های منفی را مشایعت می کنیم تا کاملا" خارج گردد. با این عمل
هم چاکراهای کف دست بدلیل لمس سریع فعال می شوند وهم بین انرژی های چپ و راست بدن
تبادل و تعادل صورت می پذیرد .
در توضیح تبادل دو دست باید گفت که در فلسفه قدیم
چین , شناخت به سه مهم تقسیم می شود :
1-یانگ : بمعنی "روشنایی خورشید"(مثبت). از خصوصیات آن خورشید , آسمان ,
فعالیت , درخشندگی و خشونت است . در طرف چپ قرار گرفته و سیاهرنگ است , رقم آن فرد
و سایر ارقام یانگ نیز طاق هستند.
2-این : بمعنی "فقدان روشنایی " و به معنی
سایه , تاریکی است (منفی) . از خصوصیات آن زمین , ماه , عدم فعالیت , کدورت , نرمش
و خلا است . در طرف راست قرار گرفته و سفیدرنگ است , رقم آن زوج (دو) و ارقامش جفت
هستند.
3-تائو: وجود تضاد
بین شب و روز, اختلاف روشنایی و تاریکی , گرما و سرما , خشکی و رطوبت می باشد. این
قانون جوهر و چکیده عالم است.
در واقع با اتصال
دست چپ وراست به یکدیگر بین این دو انرژی تبادل صورت می گیرد .
مرحله بعد مسح سر است. با این عمل ساهاسرارا چاکرا تحریک می گردد . قبلا در مورد
تحریک آن و تاثیرات آن در سطور پیشین توضیح داده شده است. از دیگر تاثیرات آن می
تواند ایجاد تعادل بین نیمکره های چپ و راست بدن کند و به این ترتیب در احساسات و
عواطف (نیمکره راست) و نیز در تفکر و منطق متعادل گردد.
مرحله بعدی مسح
پاهاست که دو اثر دارد. اول اینکه نیمه بالایی بدن با نیمه پایینی تبادل انرژی می
کند و به این ترتیب نوعی توازن صورت می گیرد.
تاثیر دوم آن تحریک چاکراهای کف پاست و این امر سبب دریافت انرژی بیشتر از زمین می
گردد . به این طریق , یعنی با تداوم وضو در کارها , چاکراهای پاها همواره تقویت
شده و لذا همواره انرژی بیشتری از طریق پاها وارد مولادهاراچاکرا و
شوادهیستاناچاکرا (چاکرای جنسی) می گردد و به این طریق فرد کمتر دچار خستگی می
گردد. به این ترتیب فرد دارای استحکام و قوت درونی می گردد. فرد با خوش بینی بر
روی زمین زندگی کرده, همواره شاکر و سپاسگزار خداوند خواهد بود. ورود انرژی بیشتر به
مولادهارا خیلی اهمیت دارد چرا که این چاکرا اساس نیروی حیات تمام چاکراهای بالاتر
را شکل می دهد و سرچشمه نیروی حیات است. در این چاکرا منبع لایزال انرژی کندالینی
(یانگ) وجود دارد . سوشومنا , آیدا و پینگالا که سه کانال اصلی انرژی بدن هستند
نیز از این چاکرا شروع می شوند.
در زیر جدولی ارایه شده است (از کتاب انرژی درمانی چو-آکوک سویی-ترجمه و تالیف
جمشید هاشمی ) که تاثیر وضو بر چاکرا را نشان می دهد.
نوع چاکرا و هاله
|
قبل از وضو(سانتیمتر)
|
بعد ازنیت کردن(سانتیمتر)
|
بعد از وضو(سانتیمتر)
|
نیم ساعت بعد(سانتیمتر)
|
هاله سر
|
30
|
110
|
65
|
70
|
هاله شانه
|
25
|
110
|
خیلی بزرگ
|
70
|
هاله شکم
|
25
|
110
|
خیلی بزرگ
|
70
|
هاله پاها
|
20
|
150
|
خیلی بزرگ
|
70
|
مولادهارا ( چاکرا1)
|
25
|
90
|
خیلی بزرگ
|
50
|
سوادهیستانا ( چاکرا2)
|
40
|
90
|
خیلی بزرگ
|
100
|
چاکرای منگ مین
|
20
|
20
|
35
|
15
|
چاکرای ناف
|
15
|
20
|
40
|
30
|
طحال جلویی
|
35
|
25
|
25
|
15
|
طحال پشت
|
40
|
5
|
60
|
15
|
شبکه خورشیدی جلویی(چاکرا3)
|
55
|
40
|
80
|
20
|
شبکه خورشیدی پشتی
(چاکرا 3)
|
55
|
40
|
80
|
20
|
قلب جلویی (چاکرا 4)
|
50
|
50
|
80
|
100
|
قلب پشتی (چاکرا 4)
|
50
|
50
|
80
|
100
|
گلو (چاکرا 5)
|
50
|
50
|
110
|
70
|
آجنا (چاکرا 6)
|
50
|
50
|
80
|
100
|
پیشانی
|
20
|
50
|
15
|
10
|
تاج (چاکرا 7)
|
50
|
110
|
140
|
100
|
کبد
|
35
|
20
|
25
|
15
|
دست و پا
|
40
|
110
|
خیلی بزرگ
|
70
|
در ضمن ذکر چند نکته لازم است و آن اینکه اثرات
فوق زمانی قابل توجه است که ما در وضو تداوم داشته باشیم (در این مورد علمای دین
ما سفارش های زیادی در مورد دائم الوضو بودن دارند. ) که به مرور اثرات آنرا
آشکارا لمس خواهیم کرد.
در ضمن امروزه نرم افزارها و
دستگاههایی هستند که فرد از طریق آن می تواند شکل هاله ها و چاکراهای خود را
مشاهده کند و اثرات وضو را امتحان کند و نتایج جدول فوق را به عینه ببیند.
تبادل انرژی با نماز خواندن
نماز، تسبیح خداوند است که
موجب نزدیکی روحی و معنوی ما با او میگردد. نماز خواندن، تبادل انرژیهای منفی و
معیوب با انرژیهای مثبت و روحانی است که این تبادل در حالتهای مختلف نمازخواندن،
متفاوت بوده و به شرح زیر میباشد:
حالت ایستاده: تبادل انرژی با زمین از
طریق چاکرای کف پاها و گرفتن انرژی معنوی از چاکرای سر میباشد.
حالت رکوع: تبادل انرژی بالاتنه با پایینتنه از طریق چاکرای کف
دستها و چاکرای روی زانوها میباشد.
حالت سجده: تبادل انرژیهای منفی با
زمین از هفت منطقهی چاکرای پیشانی، چاکرای زانوها، چاکرای کف دستها و چاکرای روی
پاها و گرفتن انرژی مثبت زمین از طریق این چاکراها میباشد. انرژی زمین، احساس
شادی، رضایت، امید، لذت و میل ادامهی حیات را ایجاد میکند.
در حالت سجده، چاکرای
پیشانی که مرکز استدلال و منطق است، متعادل میگردد. افرادی که سجدههای طولانیتری
داشته باشند، میتوانند این چاکرا را متعادلتر ساخته و به افرادی منطقیتر و حتی
روشنضمیر تبدیل گردند. این چاکرا، مرکز خلاقیتها، الهامها، منطق و استدلال است.
در اسلام نیز سجدهی طولانی سفارش شده است.
تحقیقها بر روی یکی از
ورزشهای «یوگا» که بسیار شبیه به انجام سجده است، نشان داده که سجدهی مداوم و
مکرر بهخصوص طولانی میتواند:
- موجب بالارفتن سطح منطق و
استدلال گردد. (به علت فعال شدن چاکرای چشم سوم)
- سبب فعال شدن چاکرای آجنا
(وسط پیشانی) و سبب روشنبینی و اشراق گردد.
- موجب افزایش سطح آگاهی و کنترل
انرژیهای روانی (به دلیل فعال کردن چاکرای چشم سوم و آجنا) گردد.
- سبب کشیدگی ماهیچههای
پشت و آسودگی ماهیچههای کمر و اتصال بین مهرهها گردد.
- سبب رهاشدن دیسکهای ستون
فقرات و به حالت طبیعی درآمدن مهرهها گردد.
- سبب آرامش اعصاب سمپاتیک، تنظیم غدهی آدرنال و به موجب آنها،
تسکیندهنده و کاهشدهندهی خشم و عصبانیت باشد.
- به علت فشار به معده و
فعال کردن چاکرای خورشیدی، دافع یبوست باشد.
- معالج بیماری «سیاتیک»
باشد.
- موجب تبادل بیشتر انرژیهای
منفی بدن با انرژیهای مثبت زمین از طریق چاکراهای کف دستها، روی پاها، روی
زانوها و روی پیشانی گردد.
حالت نشسته: در این حالت نیز تبادل
انرژی با زمین از طریق چاکرای پاها و زانوها و چاکرای خاجی یا ریشه (در انتهای
دنبالچه) صورتگرفته و انرژی روحانی از چاکرای تاجی یا سر گرفته میشود.
در این حالت، دستها روی
پاها است تا انرژی بالاتنه و پایینتنه با هم تبادل شده و گردش انرژی متعادل
گردد.
حالت قنوت:
در این حالت، تبادل انرژی از طریق کف دستها اتفاق میافتد. در حین نمازخواندن،
با گفتن ذکرها، انرژی خوددرمانگر «آلفا» آزاد گشته و سپس در وضعیتهای مختلف
نماز، در کل بدن به گردش درمیآید. درضمن، با گرفتن دستها در مقابل صورت در زمان
قنوت، برگشت انرژیِ درمانگر به کمک صورت نیز اتفاق میافتد.
نماز و ميدان مغناطيسي
آنگونه كه از تصاوير به دست
آمده از ميدان مغناطيسي زمين پيداست،بطور شگفتانگيزي اگر انسان در هر نقطه از
زمين رو به قبله بايستد،ميدان مغناطيسي بدنش بر ميدان مغناطيسي زمين منطبق ميگردد
و در مدتي كه در نماز است ميدان بدنش منظم ميشود. يكي از نكات بسيار جالبي كه
پروفسور بور به آن دست يافته بود اين بود كه دريافته بود كه در بدن تمام دانشجويان
مؤنث ماهي يكبار تغيير ولتاژ شديد ايجاد ميشود و ميدان بدن به منظمترين حالت خود
ميرسد و به همين دليل است كه زنان نيازي ندارند در اين مدت نماز بخوانند.
اخيرا هم كشف شده است كه قلب زنان منظمتر و قويتر از مردان ميزندو دليل آن همين
تغيير ولتاژ است.
نماز و بارهاي الكتريكي
همانطور كه قبلا اشاره شد بارهاي زائدي كه در اثر تحريكات الكتريكي اعصاب به وجود
ميآيند هم بر ميدان بدن و هم بر امواج مغزي اثر سو دارند. و اين اثرات در نواحياي
كه اعصاب در آن تحرك بيشتري دارند،خطرات جديتري ايجاد ميكنند و بايد هرچه سريعتر
از آن نواحي دور شوند.به طرز حيرتآوري ميبينيم كه اين نواحي دقيقا نواحي هستند
كه در وضو شسته ميشوند و بنابر تحقيقات صورت گرفته بهترين راه دفع اين بارهاي
زائد استفاده از يك ماده رساناست كه سريعترين و ارزانترين و بيضررترين ماده براي
اين كار آب است و جالب اينجاست كه آب هرچه خالصتر باشد سريعتر بارهاي ساكن را از
بدن ما به اطراف گسيل ميدهد و هيچ مايعي مثل آب خالصي كه در وضو به انسان سفارش
شده اين اثر را ندارد.
نماز و امواج مغزي
با دفع بارهاي زائد بدن در وضو امواج مغزي در ايدهالترين حالت قرار مي
گيرند.علاوه بر آن حالت تمركزي كه در هنگام نماز در انسان به وجود ميآيد،تشعشع
امواج آلفا و نيز توانايي مغز در توليد اين امواج را افزايش مي دهد
سجده ، مصونیت از بيماري
بررسیهای انجام شده نشان میدهد سجده در نماز بسياري از
بيماريها مثل سردرد ، گرفتگيهاي عضلاني، تورم گردن، خستگي، کم هوشي و بسياري از بيماريهاي جسمي و
روحي را از بين ميبرد.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد موجهاي الکتريکي براي جسم
انسان ضروري است. عجيب اينکه بهترين راه براي خالي کردن بارهاي الکتريکي زماني است که انسان رو به
قبله و در حالت سجده باشد. رو کردن
به سوي مکه مکرمه (قبله) ، بهترين حالت خالي شدن بارهاي الکتريکي
است ، زيرا
سجده انسان را از بيماري مصون ميدارد.
علاوه بر اجر و ثواب، صحت و يکي
از لطف و کرامتهاي
خداوند به بندگانش اين است که در اداي نماز ، سلامتي نيز ميدهد. بدين
خاطر است که وقتي قلب انسان از
حرکت ميايستد با چند شوک الکتريکي با اذن و اراده خداوند ، قلب دوباره به کار ميافتد و زندگي
مجدداً شروع ميشود. اما هرگاه اين بارهاي الکتريکي در بدن زياد شود براي بدن انسان مضر
خواهد بود. بر انسان لازم است که اين بارهاي الکتريکي را از بدن خود خارج کند. انسان
بارهاي الکتريکي زائد را ، به خصوص در عصر حاضر که بدن وي در محاصره امواج مختلف
الکتريکي و الكترومغناطيسي است، احساس ميکند.
بهترين راه خالي کردن بدن از
اين بارهاي الکتريکي خارج کردن آن بدور از داروها و آرامش بخشهاي شيميائي و عوارض جانبي
آنهاست. سجده بارهاي الکتريکي را از بدن خارج ميکند. در اين مطالعات به اين نتيجه رسيدهاند
که انسان در
حالت سجده ، در تماس با زمين تمام بار الکتريکي زائد بدنش خارج ميشود. زيرا در
سجده هفت عضو انسان با زمين در
تماس مستقيم قرار ميگيرد.
پيامبر(ص) نيز در مورد
سجده فرمودهاند: امر شدهام به سجده کردن بر هفت عضو ؛ پيشاني، دو
دست، دوپا و دو زانو.
بارهاي الکتريکي به آساني از
اين هفت عضو به زمين دفع ميشوند و بدين خاطر انسان از بيماريهايي همچون سردرد و گرفتگي
عضلات رهايي مييابد.
تاثير نماز بر آرامش
عضلات
گروهي از نويسندگان مسلمان، كوشيدهاند، در حركات حين
نماز اعم از قيام و قنوت و ركوع و سجود جنبههايي از نرمش عضلاني و ورزش بدني را بجويند و آن را با
نرمشهاي متداول ديگر كه منجر به استراحت و آمادگي عضلاني ميشوند، مقايسه كنند. اما ديدگاه ما به
آرامش عضلاني ناشي از نماز، از دريچه ديگري است. دانش پزشكي امروزه، به اثبات رسانده است كه اگر شخصي در
ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب
بيدار شود (يعني حدود 7 ساعت خواب) در ساعت حدود 1 بامداد، در بدن او برخي
مواد شيميايي شبه مرفين كه به عنوان گروهي اندورفينها و آنگفالينها نامگذاري شدهاند، ترشح
ميشوند كه اين مواد اثر مستقيم
بر روي قسمتهاي مختلف بدن از جمله عضلات اسكلتي دارند و منجر به
راحتي و ريلكس شدن عضلات، در طول روز آينده براي فرد ميشوند .
اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10 صبح
از خواب برخيزد (يعني حدود 10 ساعت خواب) اندروفينها و آنكفالينها برخلاف حالت
گذشته افزايش ترشح كافي پيدا نميكنند و در نتيجه اين امر، سبب ميشود با اين
كه اين شخص حدود 3 ساعت بيشتر از شخص قبلي خوابيده است، از آرامش و استراحت عضلاني به اندازه
كافي بهرهمند نشود.
و درست به همين علت است كه هر چه خواب انسان بيشتر ادامه
پيدا كند و مثلاً تا ساعت 10 صبح
طول بكشد، احساس خستگي و كوفتگي عضلاني پس از آن بيشتر خواهد بود .
و اما فريضه نماز با اثر درخشان و بينظيري كه
در ايجاد بهداشت خواب دارد ، در اين مورد نيز نقش بسيار موثري ايفا ميكند. چرا كه نماز صبح ضمن
ايجاد الزام و وجوب براي سحرخيزي،
انسان را خود به خود به سوي يك آرامش عضلاني ناشي از مواد شيميايي
درونزا ، سوق ميدهد.
بزرگان عرصه علم و انديشه مانند استاد شهيد مرتضي مطهري
(ره) نيز برنامه زندگي خود را بر
مبناي خوابيدن در ساعت حدود 10
شب و برخاستن از خواب، حدود نيم ساعت قبل از اذان تنظيم كرده بودند ، تا از مواهب
خدادادي و بي حد و حصر نماز، حداكثر فيض و بهره را ببرند
چند نكته مهم :
- از نظر علمی ثابت شده که
میزان انرژی حیاتی، قبل و بعد از طلوع خورشید و قبل و بعد از غروب خورشید، به
بالاترین حد خود میرسد و میبینیم که سفارش به نماز اول وقت، یعنی درست قبل از
طلوع و غروب خورشید شده است تا انرژی حیاتی بیشتری را دریافت داریم.
- نماز و دعا و عبادت جمعی
نیز بسیار قدرت دارد زیرا انرژی جمعی ایجاد میکند. به همین دلیل است که در اسلام،
نماز جماعت و دعای جمعی، سفارش شده است.
- در اسلام نماز هنگام آيات سفارش شده است. امروزه نیز از نظر علمی،
ثابت شده که در زمان خورشیدگرفتگی و طوفانهای خورشیدی، بیماریهای روانی، شدت
میگیرند. درضمن، تغییر در قرص ماه یا گردش ماه و همچنین ماهگرفتگی نیز با
بیماریهای روحی و روانی و شدت و نقصان آن مرتبط است. میزان انرژیهای منفی
آزادشده طی زلزله، طوفان و سیل نیز افزایش مییابد و حال امروز بهتر میتوانیم درک
کنیم که چرا سفارش به خواندن نماز آيات در زمان ماهگرفتگی و یا خورشیدگرفتگی و
بروز سیل، زلزله، طوفان و دیگر بلاهای آسمانی شده است، تا با انرژی نماز و عبادت
که نوعی انرژی الهی است، بتوانیم بر انرژیهای منفی ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی
غلبه کنیم.
منابع و ماخذ:
1-
کتاب انرژی درمانی ، نويسنده چو-آکوک سویی، ترجمه جمشید
هاشمی
2-
ماهنامه روانشناسي شادكامي
3-
http://ahmadfatehi833649.blogfa.com
4-
http://www.arvah.org
5-
http://www.arvahblog.co.cc
6-
http://www.askquran.ir
7-
http://dr-aram.blogfa.com
8-
http://www.assets_eyeglasses.com
http://translate.google.com/translate?hl=en&sl=fa&u=http://abjikoochike.persiangig.com/document/tahghigh.doc&ei=lLmzStLTNImK_Abn4ZHODQ&sa=X&oi=translate&resnum=1&ct=result&prev=/search%3Fq%3D1-%2509%25D9%25BE%25D9%258A%25D8%25B4%2B%25DA%25AF%25D9%2581%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%258A%2B%25D8%25A8%25D8%25B1%2B%25D9%2587%25D8%25A7%25D9%2584%25D9%2587%2B%25D9%2588%2B%25D9%2587%25D8%25A7%25D9%2584%25D9%2587%2B%25D8%25A8%25D9%258A%25D9%2586%25D9%258A%26hl%3Den