دستور خواندن عقد دائم
مسئلۀ 3095:اگر
زن و مرد هر دو خواندن صیغة عقد دائم را بلد باشند، در صورتی که زن بخواهد
ایجاب را بخواند این طور شروع میکند: «زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی
الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» یا «زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الْمَهْرِ
الْمَعْلُومِ» ؛ و بلافاصله مرد میگوید: «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ عَلَی
الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» یا «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ عَلَی الْمَهْرِ
الْمَعْلُومِ» ؛و میتواند زن به جای «زَوَّجْتُکَ»، «أَنْکحْتُکَ» بگوید،
اگر زن در ایجاب، «أَنْکحْتُکَ» بگوید، مرد بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ
النِّکاحَ عَلَی الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» یا «قَبِلْتُ النِّکاحَ عَلَی
الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ»، عقد صحیح است و پس از آنکه عقد تمام شد، آثار
نکاح و زن و شوهری بر آن مترتّب میشود و اگر زن و مرد فرد دیگری را وکیل
کنند که از طرف آنان صیغه را بخواند، در این صورت اگر اسم مرد مثلاً احمد
و زن فاطمه باشد، وکیل زن خطاب به مرد چنین میگوید: «زَوَّجْتُ مُوَکلَکَ
أَحْمَدَ، مُوَکلَتِی فَاطِمَۀ عَلَی الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» یا «عَلَی
الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» ؛ و بلافاصله وکیل مرد میگوید: «قَبِلْتُ
التَّزْوِیجَ لِمُوَکلِی أَحْمَدَ عَلَی الصَّدَاقِ» یا «عَلَی الْمَهْرِ
الْمَعْلُومِ» ، عقد صحیح است و آثار زوجیت مترتّب میشود.
مسئلۀ 3096:لفظی
که مرد یا وکیلش با لفظی که زن یا وکیلش به زبان میآورند، بنا به احتیاط
واجب مطابق باشند، مثلاً اگر زن یا وکیلش «زَوَّجْتُ»، میگویند مرد یا و
کیلش هم «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ»، بگویند.
مسئلۀ 3097:اگر
یک نفر از طرف زن و مرد بر هر دو وکیل باشد که صیغۀ عقد را اجرا کند، اگر
اسم زوج محمّد و زوجه فاطمه باشد، پس از تعیین مهر، وکیل بگوید:
«زَوَّجْتُ مُوَکلَتِی فَاطِمَۀ، مُوَکِّلِی مُحَمَّداً عَلَی الصِّدَاقِ
الْمَعْلُومِ» و بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ
التَّزْوِیجَ لِمُوَکلِی مُحَمَّدٍ عَلَی الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ» . به
این ترتیب عقد صحیح بوده و پس از آن آثار زوجیت، مترتّب میشود.
دستور خواندن عقد موّقت
مسئلۀ 3098:اگر
مرد و زن خواندن صیغة عقد موقت را بلد باشند و بخواهند خود اجرا کنند، پس
از آنکه مهر، اجرت و مدّت عقد را دقیقاً مشخّص کردند، اگر زن آغاز کند و
بگوید: «زَوَّجْتُک نَفْسِی فِی الْمُدَّۀ الْمَعْلُومَۀ عَلَی الْمَهْرِ
الْمَعْلُومِ» و بلافاصله مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ لِنَفْسِی
فِی الْمُدَّۀ الْمَعْلُومَۀ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و یا مرد بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ هَکذَا» عقد
صحیح است و آثار عقد موقت بر او مترتب میشود. و میتوانند به جای
«زَوَّجْتُ»، «مَتَّعْتُ» استعمال کنند و به جای «زَوَّجْتُک نَفْسِی»،
«مَتَّعْتُک نَفْسِی» بگویند و اگر دیگری را وکیل کنند، از طرف آنان صیغة
عقد موقت را جاری کند، چنانچه اسم مرد احمد و زن زینب باشد، ابتدا وکیل زن
خطاب به وکیل مرد بگوید: «مَتَّعْتُ مُوَکلَتِی زَینَبَ مُوَکلَک أَحْمَدَ
فِی الْمُدَّۀ الْمَعْلُومَۀ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و
فوراً وکیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ هَکذَا» ، عقد موقّت صحیح و آثار ازدواج
موقت مترتب میشود و در تمامی این موارد میتوانند به جای «مَتَّعْتُ»،
«زَوَّجْتُ» یا «أَنْکحْتُ» بگویند.
شرایط صحّت اجرای عقد نکاح
مسئلۀ 3099:اجرای عقد نکاح دارای شرایط ذیل است:
1- احتیاط
واجب آنست که در صورتی که زن و مرد توانایی داشته باشند عقد را عربی
بخوانند و اگر خود مرد و زن نتوانند بهتر است کسی را وکیل بگیرند تا به
عربی صحیح خوانده شود و اگر خودشان بخواهند عقد را اجرا کنند به هر زبانی
صیغه را بخوانند صحیح است مشروط بر آنکه از الفاظی استفاده کنند که معنای
«زَوَّجْتُ» و «أَنْکحْتُ» و «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ» و «النِّکاحُ» را
برساند.
2- مرد و زن اگر خودشان صیغه را بخوانند و یا وکیل آنان، وقتی که صیغه را اجرا میکنند، باید معنای آنرا
بدانند و توجّه داشته و قصد انشا کنند، یعنی صیغه را برای ایجاد پیوند
زناشویی بخوانند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن با گفتن
«زَوَّجْتُک نَفْسِی» قصدش این باشد که خود را همسر مرد قرار دهد و مرد هم
با گفتن «قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ»، همسر بودن زن را برای خود قبول کند و
اگر وکیل مرد و زن صیغة عقد را میخوانند با گفتن «زَوَّجْتُ» و
«قَبِلْتُ» نظرشان این باشد، آن زن و مردی که آنان را وکیل کردهاند زن و
شوهر یکدیگر شوند.
3- کسی که صیغه را اجرا میکند باید عاقل باشد و بنا براحتیاط لازم بالغ هم باشد، چه برای خود بخواند و چه از طرف کسی وکیل باشد.
4- اگر
صیغه را وکیل یا ولی زن و شوهر اجرا میکند، عاقد باید با نام بردن، اشاره
و مانند آن، آنها را مشخّص و معلوم کند، بنابراین جایی که چند مرد و چند
زن حاضرند و آنان همان یک نفر را برای عقد وکیل کردهاند، اگر عاقد وکیل
بدون آنکه زن و مرد را معلوم کند، بگوید موکل خود را به عقد ازدواج تو
درآوردم، عقد باطل است و همچنین اگر کسی که چند دختر دارد، یکی از دخترانش
را بهطور نامعلوم به عقد مردی درآورد، عقد باطل است و از همینجا
معلوم میشود اگر کسی فقط یک دختر داشته باشد و بگوید دخترم را به ازدواج
تو درآوردم یا اگر فقط یک نفر کسی را وکیل کرده تا صیغه را اجرا کند و
بگوید: «أَنکحْتُ مُوَکلَتِی» ، چون معین است صحیح است.
5- اکراه
و زور در بین نباشد، یعنی مرد و زن به ازدواج با هم راضی باشند و ملاک در
رضایت تنها اظهار زبانی نیست، بلکه اگر زن ظاهراً با اصرار کسی اجازه دهد
یعنی به حسب ظاهر مکره باشد، ولی معلوم شود قلباً راضی است، عقد صحیح است.
مسئلۀ 3100:اگر در عقد ازدواج حرفی گفته شود که معنا را تغییر دهد، عقد باطل است.
مسئلۀ 3101:کسی
که دستور زبان عربی را نمیداند مثلاً فاعل و مفعول را تشخیص نمیدهد، ولی
کلمات را میتواند درست بخواند طوری که قرائتش صحیح است و معنای هر کلمه
را هم جدا جدا میداند و قصد انشا هم کرده است و از هر لفظی معنای آنرا قصد میکند، میتواند عقد نکاح را بخواند.
مسئلۀ 3102:اگر
زنی را برای مردی بدون اجازة هیچ کدام و بهطور فضولی از دو طرف عقد کنند
و بعداً زن و مرد بگویند ما به آن عقد راضی هستیم و عقد را اجازه دهند،
عقد صحیح میشود. و اگر بدون اجازه و اطلاع یکی از آنها عقد خوانده شود و
به صورت فضولی از یک طرف باشد و پس از عقد او راضی شود و عقد را از طرف
خودش اجازه دهد عقد صحیح میشود.
مسئلۀ 3103:اگر
زن و مرد، هر دو یا یکی از آنها را به ازدواج مجبور کنند، اگر پس از عقد
رضایت داده و عقد را اجازه دهند، عقد صحیح میشود و همچنین اگر عقد را به
وکالت اجباری از طرف زن و مرد بخوانند و بعداً راضی شوند و اجازه دهند،
عقد صحیح است، اگرچه در هر دو صورت بهتر است صیغه را دوباره بخوانند.
مسئلۀ 3104:پدر
و جد پدری میتواند برای فرزند نابالغ یا دیوانة خود که به حال دیوانگی
بالغ شده است با رعایت مصلحت و عقلایی بودن، همسر انتخاب کرده و او را عقد
کند و در این جهت فرقی بین عقد دائم و موقت وجود ندارد، بنابراین پس از
آنکه بچّه بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید، اگر دیدند آن ازدواج با رعایت
مصلحت بوده، نمیتوانند آنرا
به هم بزنند و اگر مصلحت نبوده یا اینکه غیر عقلایی بوده است و یا مفسده
داشته است، میتوانند عقد را به هم بزنند، اگرچه در صورت نبود مصلحت و
مفسده در نظر ولی احتیاط مستحب آنست که عقد را دوباره بخوانند.
مسئلۀ 3105:دختر
باکرهای که به بلوغ رسیده و از رشد جسمی، فکری و عقلی لازم برخوردار است
و مصلحت و مفسدة خویش را به خوبی تشخیص میدهد، اگر بخواهد ازدواج کند، در
صورتی که پدر و جدّ پدری در دسترس نیستند یا در صورت بودن اجازه گرفتن از
ایشان میسّر نیست و دختر به شوهر احتیاج دارد، اجازه گرفتن برای ازدواج
وی، لازم نیست و همچنین اگر دختر تمام شرایط ازدواج را دارد و از شرایط
لازم برخوردار است و میخواهد با کسی ازدواج کند که شرعاً از نظر دینی،
خانوادگی و اجتماعی هم سطح یا خیلی به هم نزدیک هستند و پدر یا جد پدری با
بهانههای واهی و سختگیریهای بیمورد مانع شده و اجازه نمیدهد، در این صورت اجازۀ او شرط نیست. اگر پدر یا جد پدری در دسترس است و اهل بهانه جویی و سختگیری
بیجا هم نیست و اگر از او اجازه گرفته شود، در تحکیم مبانی خانواده مؤثّر
واقع میشود، لازم است، احتیاطاً اجازۀ پدر یا جدّ پدری گرفته شود. همچنین
اگر پدر یا جدّ پدری نظرش بر کسی باشد که شرعاً و عرفاً، کفو و همشأن دختر است، ولی دختر نظرش کس دیگری است که او نیز همشأن
خود اوست، احتیاط آنست که اجازۀ ایشان هم گرفته شود و چون لزوم اجازه در
اینجا امر تعبّدی و شرعی نیست بلکه امری عقلایی و اخلاقی است، لذا برای
تحکیم مبانی خانواده لازم است و اگر دختر بخواهد با کسی ازدواج کند که کفو
او نیست، ولی پدر و جد پدری کسی را در نظر دارند که کفو اوست، اجازه
گرفتن از آنان لازم و واجب است، حفظ حرمت آنان و مادر و برادر بزرگ- اگرچه
اجازۀ دو نفر اخیر شرط نیست- امری مطلوب است، گرچه دارای ولایت مصطلح
نمیباشند و اینکه در بعضی روایات نوعی ولایت به برادر داده شده، به همین
معنا حمل میشود.
مسئلۀ 3106:دختری
که باکره نیست، چنانچه بکارت وی در اثر شوهر کردن و دخول شوهر از بین رفته
باشد، اجازۀ ذکر شده در مسئلۀ پیشین برای دوباره شوهر کردن، از پدر و جدّ
پدری لازم نیست، ولی اگر به واسطۀ پریدن و مانند آن یا- خدای ناکرده- با
زنا از بین رفته باشد، این رفتار مجاملی و اخلاقی (اجازه خواستن)، امری
لازم و واجب است و شرط نبودن اخذ اجازه منافاتی با اصل لزوم و رجحان و
مطلوبیت ندارد.
مسئلۀ 3107:در صورتی که دختر مسلمان باشد، ولی پدر و جدّ پدری او مسلمان نبوده و کافر باشند، اجازه گرفتن از ایشان لازم نیست.
مسئلۀ 3108:در
عقد دائم و موقت، زن و مرد دو رکن اصلی عقد هستند و هنگام اجرای عقد باید
مشخص باشند؛ منتها در عقد موقت اگر مهریه مشخص نباشد، عقد باطل است. ولی
در عقد دائم اگر اسمی از مهر برده نشود، عقد صحیح است، ولی شوهر پس از
آنکه با همسرش نزدیکی کرد، مهرالمثل یعنی مهری مثل مهر زنان مشابه و
همانند او را بدهکار میشود و باید به زن بپردازد.
مسئلۀ 3109:مهر اندازۀ معینی ندارد و به تعبیر قرآنکریم پیشکش است و هر چیز حلال دارای ارزش را میشود مهر قرار داد؛ کم باشد یا زیاد، عین باشد یا منفعت. از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: بهترین زنان امّت من زنی است که از همه زیباتر و در عین حال مهرش از همه کمتر باشد.
مسئلۀ 3110:بهتر است مهر زنان مسلمان مطابق «مَهرُ السنّۀ» باشد یعنی مهری که پیامبر اسلام(ص) برای هر یک از همسران و دختران خود از جمله حضرت فاطمه زهرا(س) قرار دادند و آن پانصد درهم نقرة سکهدار است و وزن هر درهم 12/6 نخود است و جمعاً 262/5 مثقال معمولی نقرة سکهدار میشود که قیمت آن مطابق قیمت روز محاسبه میشود.