فرنگیس؛ در حوزهی خبررسانی چرا ورزش را انتخاب کردی؟
من فقط در حوزهی ورزش کار نمیکنم. در
واقع، در رادیو زمانه فعالیتهای خبری غیر ورزشی من بیشتر از برنامه ها و
مصاحبه های ورزشی ام هستند. مثل مجله سیاسی و مجله لندن در مورد وقایع
اجتماعی و سیاسی که در لندن رخ میدهد و همچنین نگاهی بر مطبوعات انگلیس.
همچنین مصاحبه های دیگری هم با چهره های سرشناس. ولی اینکه چرا با
گزارشهای ورزشی کارم را شروع کردم بدلیل علاقه من به ورزش است.
در رسانههایی که مشغول به فعالیت بودی چقدر زنی که کار خبری ورزشی کند، جا افتاده بود؟
زمانیکه در بی بی سی بودم در بخش فارسی
تنها من، زن بودم که برنامه های ورزشی درست میکردم اما در بخش انگلیسی،
خبرنگاران زن ورزشی بسیار قابل، مسلط و مطلع بودند و هستند.
رسانههای برون مرزی ایران تا چه حد سعی میکنند کمبود اخبار ورزش زنان را جبران کنند؟
من فکر میکنم بهترین سایتی که کلا
فعالیتهای ورزشی زنان را در ایران پوشش میدهد، سایت شیرزنان است که سایت
بسیار خوبی هم هست. از چند لحاظ دستشان باز است. یکی اینکه در ایران
خبرنگار دارند و دسترسی به ورزشکاران زن و علاقمندان زن به ورزش و از سوی
دیگر هم این سایت منحصر به فعالیتهای ورزشی زنان است.
در حالیکه مثلا در زمانه که سایت خبری
رادیویی است ما فقط در هفته 10 دقیقه فرصت داریم برای کل برنامه ورزشی که
باید سعی کنیم آخرین و مهمترین رخدادهای ورزشی در آنروز را پوشش دهیم که
خوب کمتر اتفاق می افتد که در ورزش زنان اتفاقی افتاده باشد. البته غیر از
رویدادهای مهم مثل المپیک که هر روزه در موردش برنامه درست می کنیم. ولی
من کلا تا خبری در مورد زنان می بینم، اگر بتوانم در آن فرصتی که دارم کسی
را در ایران برای مصاحبه پیدا کنم، آن خبر را پوشش میدهم.
در بی بی سی ، زمانه و ... آیا سیاست خاصی برای نگاهی ویژه به ورزش زنان ایجاد شده بود؟
نه. در بی بی سی و یا زمانه و
خبرگزاریهای دیگر سیاست خاصی در این مورد ایجاد نشده بود. اما با توجه به
اینکه در ورزش زنان محدودیتهای زیادی وجود دارد و همچنین زنانی که در
ایران به ورزش رو می آورند، کارشان به دلیل همین محدودیتها دشوار است، سعی
در این است که زمانی خبری هرچند نه چندان مهم هم به دستمان میرسد، پوشش
دهیم. در حالیکه آن خبر اگر مثلا در ورزش مردان بود شاید ارزش خبری نداشت
و انعکاس پیدا نمی کرد.
پوشش اخبار زنان برای خودت ویژگیهایی خاصی دارد؟
برا ی من تلاشهایی که زنان در ایران برای
رسیدن به هدفشان می کنند، بیشتر اهمیت دارد تا سنجش آنان از لحاظ تکنیکی.
آن کوششی که مثلا اتومبیلران های زن در ایران کردند تا بتوانند در مسابقات
شرکت کنند و آن پشتکاری که دیگر ورزشکاران زن در ایران بخرج می دهند و کم
کم سد ها را از جلو پایشان برمیدارند. از لحاظ انعکاس مسابقاتشان و
فعالیتهای ورزشیشان هر چقدر که دست آنها بسته باشد، دست ما هم کم و بیش
در انعکاسش بسته هست. چون خبرنگار به دنبال خوراکی میرود که با جنبه خبری
اش خواننده را جذب کند و اگر آن خوراک دستش نیاید، به دنبال موضوع دیگری
می رود.
چگونه میتوان ورزش زنان ایران را چون ورزش مردان رسانهای کرد؟
ببینید کلا ورزش زنان در جهان هنوز فاصله
زیادی با ورزش مردان دارد و با وجودیکه در همه رشته ها به غیر از چند
رشته، پا بهپای مردان در عرصه های جهانی فعال هستند و قدرت ویژه ای هم از
لحاظ تکنیکی دارند ولی همانطور که می بینیم در تلویزیون و در رسانه ها
اکثرا این ورزش مردان است که انعکاس دارد. یک دلیل عمده اش من فکر می کنم
به این خاطر است که فعالیتهای محلی ورزش زنان هنوز با مردان خیلی فاصله
دارد. چون کلا مردم جذب ورزش و مسابقاتی می شوند که بتوانند قهرمانانشان
را ازمیان آن ورزشکاران و یا تیم ها در تمام سال دنبال کنند که در ورزش
زنان این فعالیتها کم است.
شما همین فوتبال که پر طرفدارترین ورزش
در جهان است را در نظر بگیرید. با وجودیکه تیمهای زنان کشورهای جهان در آن
فعال هستند اما چون در سطح محلی و کشوری فعالیت کم است، به اندازه فوتبال
مردان طرفدار ندارد. به عنوان مثال در انگلستان و یا کشورهای دیگر، این
وجود لیگهای برتر و دسته های دیگر فوتبال این کشور و مسابقات منظم ما بین
آنهاست که تا این حد آن را محبوب کرده و اگر قرار بود که تنها هر چهارسال
یکبار در مسابقات جام جهانی خودی نشان دهند، فوتبال مردان هم این جذابیت
را نداشت.
منظور اینکه تا ورزش زنان به این نوع
محبوبیتها دست نیابند، رسانه ای شدنشان هم مانند مردان دور از انتظار است.
برای مثال در تنیس، چون زنان در طول سال مثل مردان در تورهای حرفه ای و یا
رقابتهای جهانی شرکت می کنند و طرفداران تنیس قادرند قهرمانان مورد علاقه
شان را در طی سال مثل بازیکنان مرد تنیس دنبال کنند، می بینیم که تنیس
زنان در جهان به همان اندازه تنیس مردان در رسانه ها انعکاس دارد.
آیا خاطرهای از خبرنگاری در حوزهی ورزش زنان داری یا خیر؟
خاطره ای که همین چند ماه گذشته من را
تحت تاثیر قرار داد، مصاحبه ای بود که در مسابقات پار المپیک پکن با نیره
عاکف، تیرانداز معلول پارالمپیکی ایران داشتم. وقتی که از داستان زندگی اش
گفت. ماجرای تصادف رانندگی و ضایعه نخاعی در سن 18 سالگی و نا امیدی اش از
زندگی برای چند سال پس از تصادف و این که چگونه با روی آوردن به ورزش روح
زندگی را در خود زنده کرد. به قول خودش، پس از 7 سال ورزش او را با زندگی
آشتی داد و به جامعه باز گرداند. برایم مهم بود که چگونه ورزش یک زن نیمه
توان و نا امید را تبدیل به زنی مدال آور برای کشورش کرد.