رضا مرادی غیاث آبادیجشن
مهرگان یکی از کهن ترین جشن ها و گردهمایی های ایرانیان و هندوان و
بازماندی از دین کهن میتراپرستی / مهرپرستی است که در ستایش و نیایش مهر
یا میترا برگزار می شود.
جشن
مهرگان قدمتی به اندازه ی ایزد منسوب به خود دارد. تا آنجا که منابع
مکتوبِ موجود نشان می دهد، دیرینگی ِاین جشن دستکم تا دوران فریدون باز می
گردد.
شاهنامه فردوسی به این جشن کهن و پیدایش آن در عصر فریدون اشاره کرده است:
|
به روز خجسته سر مهرماه |
|
به سر بر نهاد آن کَیانی کلاه |
|
|
زمانه بی اندوه گشت از بدی |
|
گرفتند هر کس ره بخردی |
|
|
دل از داوری ها بپرداختند |
|
به آیین یکی جشن نو ساختند |
|
|
نشستند فرزانگان شادکام |
|
گرفتند هر یک ز یاقوت جام |
|
|
می روشن و چهره ی شاه نو |
|
جهان نو ز داد و سر ماه نو |
|
|
بفرمود تا آتش افروختند |
|
همه عنبر و زعفران سوختند |
|
|
پرستیدن مهرگان دین اوست |
|
تن آسانی و خوردن آیین اوست |
|
|
اگر یادگارست ازو ماه مهر |
|
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر |
|
(شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون)
جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه که در گزارش فردوسی دیده می شود، زمان
برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه
دستکم تا پایان دوره ی هخامنشی و احتمالا تا اواخر دوره ی اشکانی نیز دوام
داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ی ساسانی، جشن مهرگان به مهر
روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل می شود.
منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در
آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو
که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می داند:
|
نوروز به از مهرگان، گرچه |
|
هر دو زمانند، اعتدالی |
|
دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولا
نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دوره هایی از
دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است
و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کرده اند.
تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام
زندگی ِمبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگی کامل دارد. می دانیم که سال
زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه می پذیرد. قاعده
ای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران
جشن های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی
برگزار می شود. در این جشن ها گاه ترانه هایی نیز خوانده می شود که در
آنها به مهر و مهرگان اشاره می رود. شاید بتوان شیوه ی سال تحصیلی ِامروزی
را باقی مانده ی گاهشماری کهن میترایی / مهری دانست.
امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با
نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُکری ِمهاباد و طایفه های کردان
شُکری باقی مانده است. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه
در دو ناحیه ی «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز با نام «نوروز پاییزی
/ نوروز تیرَماه» یاد می کنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه ی
فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز
را «تیرَماه» می نامند.
جشن هخامنشی میتراکانا
شواهد موجود نشان می دهد که جشن مهرگان در عصر هخامنشی
در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می شده است. در
گزارش های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام «میثـْرَکـَنـَه /
میتراکانا» یاد شده است. نام ماه مهر در کتیبه ی میخی داریوش در بیستون به
گونه ی «باگـَیادَئیش»(= باگـَیادی/ بـَغـَیادی) به معنای احتمالی «یاد
خدا» آمده است.
کتسیاس، پزشک اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل کرده است
که در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته های
نوازندگان و خنیاگران به رقص های دسته جمعی و پایکوبی و نوشیدن می پرداخته
اند.
به گمان نگارنده نقش گل های دایره ای شکل با دوازده و
هشت گلبرگ در تخت جمشید، می تواند نشانه ای از مهر باشد. چرا که در
پیرامون ستاره ی قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت
فلکی ِتشکیل دهنده ی برج های دوازده گانه، و نیز هشت صورت فلکی ِپیرا
قطبی، در گردشی همیشگی اند.
فیثاغورث در سفرنامه ی منسوب به او، شرح می دهد که
پرستندگان ِستاره ای درخشان که آن را میترا می نامیدند، در غاری تاریک که
چشمه ی آبی در آن جا جریان داشت و نقش صورت های فلکی بر آن جا نصب شده
بود، حاضر می شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (که نقل نکرده)، نانی می
خوردند و جامی می آشامیدند.
آنگونه که از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوک فـُرس
و سیرِهم» دریافته می شود، گمان می رود که در زمان اشکانیان نیز جشن
مهرگان با ویژگی های عصر هخامنشی برگزار می شده است.
زمان جشن مهرگان
همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره
ی هخامنشی و به احتمالی قدیم تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و
اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا
مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان
اقوام گوناگونی که از تقویم های محلی نیز بهره می برند، متفاوت است. برای
نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری / تبری و نیز در گاهشماری سنتی
یزدگردی زرتشتیان، فعلا برابر با حدود نیمه ی بهمن ماه، و در گاهشماری
دیلمی برابر با سی ام بهمن ماه است. همه ی این شیوه ها برگرفته از
گاهشماری های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آن ها در کنار گاهشماری
ملی ایرانی، لازم و شایسته است.
اما برخی دیگر از زرتشتیان، با شیوه ای نوساخته به نام
«سالنمای دینی زرتشتیان» که در سالیان اخیر و با تغییراتی در گاهشماری
ایرانی ساخته شده، این هنگام را معین می کنند که مصادف با دهم مهرماه
(آبان روز) از گاهشماری ایرانی می شود. چنین شیوه هایی که امروزه رایج شده
و بعضی کسان به میل شخصی، یک تقویم یا مبدأ سالشماری می سازند و نام های
میهنی بر آن می گذارند، دستکاری آشکاری در نظام دقیق و قاعده مند گاهشماری
ایرانی و تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می شود.
در متون ایرانی از مهرگان دیگری به نام مهرگان بزرگ در
بیست و یکمین روز مهرماه نام برده شده است که احتمالا تاثیر تقویم خوارزمی
باستان بوده است. از آن جا که در تقویم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم
فروردین ماه محاسبه می شده است؛ زمان برگزاری همه ی مراسم سال، پنج روز
دیرتر بوده و در نتیجه جشن مهرگان به جای شانزدهم مهر در بیست و یکم مهر
(رام روز) برگزار می شده است.
موسیقی مهرگانی
از آنجا که در «برهان قاطع» نام مهرگان برای یکی از
مقام ها و لحن های موسیقی سنتی ایران آمده است؛ و همچنین در میان دوازده
مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیرِ» ابونصر فارابی نیز مقام یازدهم
با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نیز نظامی گنجوی در منظومه ی «خسرو و شیرین»
نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛
گمان می رود که در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه ای اجرا می شده
است که ما از جزئیات آن بی اطلاعیم.
نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر
در باره ی گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان،
بیش از این نیز نشانه هایی در دست است که به سبب اختصار این گفتار فرصت
پرداختن به همه ی آن ها در این جا نیست. اما شاید ذکر دو نکته ی دیگر مفید
باشد: یکی اینکه امروزه نیز زرتشتیان، آتشکده های خود را با نام «درِ مهر»
می شناسند و دیگر اینکه در بسیاری از کشورهای عرب زبان، از جشن ها و
فستیوال ها با نام عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام می برند.
آیین های جشن مهرگان
در مجموع و به طور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نیایش به
پیشگاه «مهر ایزد» ایزد روشنایی و پیمان و دوستی و محبت، ایزد بزرگ و کهن
ایرانیان و همه ی مردمان ِسرزمین هایی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال
پاییزی در نخستین روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخیر در مهر روز از
مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی فعلی)
برگزار می شود.
آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگاره ها و
متون باستانی و نوشته های مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی
(مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدی ِتوسی، هرودوت، کتسیاس،
فیثاغورث، ...) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی،
منوچهری، سعدسلمان، ...) دریافته می شود؛ مردمان در این روز تا حد امکان
با جامه های ارغوانی (یا دستکم با آرایه های ارغوانی) بر گرد هم می آمده
اند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشته ی شادباش» یا به قول امروزی، کارت
تبریک برای هدیه به همراه داشته اند. این شادباش ها را معمولا با بویی خوش
همراه می ساخته و در لفافه ای زیبا می پیچیده اند.
در میان خوان یا سفره ی مهرگانی که از پارچه ای
ارغوانی رنگ تشکیل شده بود؛ گل «همیشه شکفته» می نهادند و پیرامون آن را
با گل های دیگر آذین می کردند. امروزه نمی دانیم که آیا گل همیشه شکفته،
نام گلی به خصوص بوده است یا نام عمومی ِگل هایی که برای مدت طولانی و گاه
تا چندین ماه شکوفا می مانند.
در پیرامون این گل ها، چند شاخه ی درخت گز، هوم یا
مورد نیز می نهادند و گونه هایی از میوه های پاییزی که ترجیحا به رنگ سرخ
باشد به این سفره اضافه می شد. میوه هایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب،
به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کـُنار، زالزالک،
ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده ها همچون تخمه و نخودچی.
دیگر خوراکی های خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و
نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هـَئومَه / هوم» که با آب یا شیر رقیق
شده بود، فراهم می شد و همه ی باشندگان جشن، به نشانه ی پیمان از آن می
نوشیدند. نان ِمخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله ی گوناگون تهیه می
گردید. غله ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
دیگر لازمه های سفره ی مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر،
شیرینی، خوردنی های محلی و بوی های خوش مانند گلاب.
آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبی
های گروهی می پرداخته اند. سرودهایی از مهریشت را با آواز می خوانده و
اَرْغـُشت می رفته اند (می رقصیده اند). شعله های آتشدانی برافروخته،
پذیرای خوشبویی ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می شد و نیز گیاهانی چون
هوم که موجب خروشان شدن آتش می شوند.
از آن جا که نشانه های بسیاری، همچون تندیس ها، کتیبه
ها و سنگ نگاره ها (از جمله نگاره های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از
رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت می کند؛ بعید نیست که
«سماع»های عارفانه ی پیروان طریقه ی «مولویه» در شهر قونیه ی امروزی،
ادامه ی دیگرگون شده ی همان ارغشت های میترایی باشد.
در پایان مراسم، شعله های فروزان آتش، نظاره گر دستانی
بود که به طور دسته جمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمان های گذشته، در
هم فشرده می شدند.
خاستگاه باور به میترا
سرچشمه ی باور به «میترا / مهر» و «گردونه ی مهر» در
میان ایرانیان و هندوان باستان و سرایندگان مهر یشتِ اوستا و سرودهای ریگ
ودا، عبارت بوده است از ستاره ی قطبی و دو صورت فلکی ِپیرا قطبی «خرس
بزرگ» و «خرس کوچک»(دبّ اکبر و دبّ اصغر). این صورت های فلکی در متن های
پهلوی و ادبیات فارسی با نام «هفتورنگ مِهین و کِهین»(بزرگ و کوچک) نیز
نامبردار شده است.
در حدود 4800 سال پیش، ستاره «ذ َیخ / ثـُعبان» قطب
آسمانی ِزمین بوده و مانند ستاره ی قطبی ِامروزی در جای خود ثابت و بی
حرکت ایستاده و در همه ی شب های سال دیده می شده و هیچگاه طلوع و غروب نمی
کرده است. این ستاره در میانه ی دو صورت فلکی ِپیرا قطبی ِ«خرس بزرگ» و
«خرس کوچک» واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یک بار به دور
آن می گردیده اند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی «ثـُعبان»، نگاره ی
باستانی «چلیپا» یا صلیب شکسته را در آسمان رسم می کرده اند که به گمان
نگارنده، همان «گردونه ی مهر» است.(برای آگاهی بیشتر بنگرید به: اوستای
کهن و فرضیه هایی پیرامون نجوم شناسی ِبخش های کهن اوستا، 1382، از همین
نگارنده).
به همین دلیل که مهر، نقطه ی ثقل آسمان و ستارگان بوده
است و از دید ناظر زمینی، همه ی ستارگان و صورت های فلکی بر گرد او می
چرخیده اند؛ مهر را سامان دهنده ی هستی و برقرارکننده و پاسبان ِقانون و
هنجار کیهانی و نظام حاکم بر نظم جهان، و بعدها او را ایزد روشنایی و
راستی و پیمان و حتی محبت دانستند:
«باشد که ما از محبت مقدس او برخوردار شویم و از مهربانی ِمحبت آمیز و فراوان او بهره مند باشیم.»
(ریگ ودا، ماندالای سوم، سرود 60، بند 5).
حلقه ی مهر
اما پس از 4800 سال پیش و هنگامی که ستاره «ذ َیخ /
ثـُعبان» از قطب آسمانی فاصله می گیرد؛ این فاصله منجر به گردش این ستاره
به دور نقطه ی قطب آسمانی و ترسیم دایره یا حلقه ی کوچکی در آسمان می شود
که به گمان نگارنده، سرچشمه ی پیدایش باوری به نام «حلقه ی مهر» یا «حلقه
ی پیمان» است که هنوز هم به شکل حلقه ی پیمان ِازدواج در میان مردمان
روایی دارد.
جالب است که واژه ی «ماندالا» در ریگ ودا و دیگر متن
های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه /
دایره / گوی» است.
میترا یا مهر در اوستا
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میثـْرَه»، در
سانسکریت «میتـْرَه»)، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و
ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَشت» در
بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت،
دهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن
به شمار می رود. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهم
ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند در باره ی آگاهی
ایرانیان از کروی بودن کره ی زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است.
از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی،
بازمانده است.
مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهن ترین
شعرهای بدست آمده ی ایرانی دانسته می شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی
شاعرانه و سرچشمه ی سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل
ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته می شود:
«می ستاییم مهرِ دارنده ی دشت های پهناور را؛ او که
آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش
اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان
ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است ...»
(اوستای کهن، همان، صص 35 تا 56).
با اینکه در گردونه ی مهر، هزاران جنگ افزار جای دارد؛
اما این ها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پیمان شکنان به کار گرفته
می شود و در رویارویی با مردمان او مهربان ترین است:
«… او که به همه ی سرزمین های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد.»
(اوستای کهن، همان، بند 4، ص 35).
نام «میثـْرَه» یک بار هم در «گاتها»ی زرتشت آمده که در آن جا به معنای «خویشکاری دینی» به کار رفته است.
(اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 1057).
به اعتقاد فردیناند یوستی در «نام نامه ی ایرانی»،
«میثـْرَه» در اصل به معنای «روشنایی ِهمیشگی» است (Justi, Ferdinan_d
Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963) و این معنا با روشنایی ِهمیشگی
ِستاره ی قطبی ارتباطی کامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجایی ستاره ی
قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات
فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد.
در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه ی «میترا اهورا» آمده است.
نگاره های میترا
در نگاره های باستانی، نقش میترا / مهر را معمولا به
شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گرد سرش دیده می شود، نشان می داده اند.
این سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه ی افزودن پرتو یا هاله ای نورانی
بر گردِ سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و شخصیت های دینی ادامه
پیدا کرد.
همچنین نگاره ی معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای
اروپایی دیده شده و نمونه ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره
ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت های فلکی گاو، کژدم و سگ
اقتباس شده است.
گسترش آیین میترا در اروپا
پرستش مهر در نخستین سده ی پیش از میلاد و در دوره ی
پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانی
ِارمنستان، به غربِ آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه
با جنگ و ستیز، بلکه با کوشش های فرهنگی در آن سرزمین ها روایی پیدا کرده
بود؛ توسط لژیون های رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در
سرتاسر سرزمین های غربی و اروپا منتشر شد و بعدها آیین ها و مراسم آن در
دین تازه ی مسیحیت نفوذ پیدا کرد.
هر چند واژه ی «میترائیسم» برگردان «آیین میترا / مهر»
است و در واژه نامه ها و فرهنگ نامه ها این دو را به یکدیگر ارجاع می
دهند؛ اما کیش «میترائیسم» گونه ی اروپایی شده و تغییر یافته ی «آیین
میترا / مهر» به شمار می رود که علیرغم شباهت های فراوان، تفاوت های بی
شماری نیز با یکدیگر دارا هستند. از همین روی نمی توان این دو را مترادف
کامل یکدیگر در نظر گرفت و ترجمه ی «میترائیسم» به «آیین / کیش مهری» یا
«مهرپرستی» درست به نظر نمی رسد. برای نمونه رواج «گاوکـُشی / تاورکتونی»
در میترائیسم غربی و نگاره های موجودِ آن، هیچ ارتباطی با آیین مهر ایرانی
ندارد. این مراسم همچنان به گونه ی نمایشی تفریحی و ورزشی در برخی از نقاط
اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار می شود. در این مراسم، در میان شادی و
هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون بختی را با فرو کردن ده ها نیزه بر
بدنش، زجرکش می کنند.
بسیاری از آیین ها و باورهای دین مسیحیت و از جمله
بنیاد نظام گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیین های مهری دارد که در فرصت
دیگری به آن ها پرداخته خواهد شد