موضوع
ازدواج جوانان از جمله مسایلی است که در سالهای اخیر ذهن بسیاری از
خانوادهها را به خود مشغول کرده است و از دغدغههای اصلی آنان به شمار
میآید.
مشکلات
موجود بر سر راه تشکیل خانواده اعم از مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی،
عدم ثبات زندگی مشترک، تنگناهای پس از ازدواج و بسیاری مسایل دیگر موجب
کنارهگیری جوانان از ازدواج و بالا رفتن تدریجی سن ازدواج شده است. افزایش
سن ازدواج در خانوادههای ایرانی با توجه به اعتقادات خانوادهها به مسایل
شرعی نگرانیهایی را ایجاد کرده است که میتواند در آینده خطرساز باشد. همین مساله باعث شده است که مسوولان و دستاندرکاران به فکر بیفتند و راهکارهایی برای کاهش عوارض بالا رفتن سن ازدواج مطرح کنند.
از
طرحهایی که توسط برخی از مسوولان ارایه شده است، بحث کاهش سن ازدواج است
که این روزها به دلیل برخی اظهارنظرها بحث آن همچنان داغ است. برای بررسی
این موضوع این هفته دیدگاه چند تن از صاحبنظران و متخصصان امر را جویا
شدیم که در ادامه میخوانید.
«سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران حدود 12 سالگی است که البته 4 تا 5 سال زمان لازم است تا این بلوغ کامل شود.»
دکتر طاهره افتخار، متخصص زنان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
صحبتهای خود را با این جمله آغاز میکند و در ادامه میگوید: «به این
ترتیب سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران بین 16 تا 17 سال است. این حرف به آن
معنا نیست که فرد از لحاظ فکری و اجتماعی نیز به بلوغ رسیده است.
دکتر افتخار: ازدواج را به افراد زیر 18 سال توصیه نمیکنیم
دکتر
افتخار معتقد است که برای باردار شدن بلوغ فیزیولوژیک مهم است و آنچه باید
درباره بحث ازدواج مورد توجه قرار گیرد، بلوغ فکری است ولی در
کل، ما سن زیر 18 سال را برای ازدواج توصیه نمیکنیم زیرا زایمان در سنین
پایینتر از 18 سال برای مادر و نوزاد مضر و خطرناک است.» این متخصص
بیماریهای زنان همچنین مسایل جنسی را غریزی و اجتنابناپذیر میداند و
اعتقاد دارد این نیاز باید ارضا شود و بهترین راه برای این کار ازدواج
است. وی دراین مورد میگوید: «ازدواج برای دختر و پسری که از لحاظ فرهنگی
به بلوغ رسیده و میتوانند بارداری را به تعویق بیندازند، بسیار مفید
خواهد بود. در واقع عقب افتادن ازدواج به خصوص در سنین بالای 30 سال موجب
فسادهای گوناگونی میشود که ازدواج به موقع میتواند مانند واکسنی در
برابر عوامل خطرساز عمل کند.
دکتر مرندی: زود ازدواج کنید اما زود بچهدار نشوید
دکتر سیدعلیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی و وزیر اسبق بهداشت و عضو کمیسیون بهداشت مجلس نیز نظری مشابه در این زمینه دارد.
دکتر مرندی میگوید: «افراد زمانی برای ازدواج آماده خواهند بود که از
لحاظ بلوغ جسمی، فکری و اجتماعی به بلوغ رسیده باشند. افراد باید در اولین
سن ممکن که توانایی پیدا میکنند ازدواج کنند.» وی همچنین به افزایش سن
ازدواج در جوانان اشاره میکند و میافزاید: «این مساله باعث شده است که
جوانان زمانی تن به ازدواج دهند که یک دهه از عمر خود را از دست دادهاند.
با افزایش سن شخصیت افراد شکل گرفتهتر میشود و علاوه بر فروکش کردن شور
و اشتیاق در آنها، قدرت سازگاری آنان نیز کاهش مییابد.» البته
دکتر مرندی نیز این مساله را یادآوری میکند که ازدواج در سنین پایین به
معنای باردار شدن در این سنین نیست و زوجین میتوانند این کار را به تعویق
بیندازند.
دکتر قاعدی: ازدواج موقت مشکلی را حل نمیکند
از
سوی دیگر دکتر غلامحسین قائدی، روانپزشک، عضو هیات علمی گروه روانپزشکی
دانشگاه شاهد و همچنین عضو گروه پژوهشی خانواده و سلامت جنسی آنچنان بر
کاهش سن ازدواج جوانان تاکید نمیکند. وی معتقد است: «متوسط سن
ازدواج در کشور در دختران 18 تا 25 سال و این سن در پسران 25 تا 35 سال
است و مهمترین علت تفاوت در سن ازدواج در نقاط مختلف تفاوتهای فرهنگی،
اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی است.» دکتر قائدی میگوید: «برای
ازدواج دو جنبه بسیار اهمیت دارد؛ جنبه فیزیولوژیک و جنبه روانی. در این
قضیه نمیتوان کاهش سن ازدواج را یک مساله تکعاملی دانست و عوامل مهمی در
آن تاثیرگذار هستند.» وی در این مورد میافزاید: «طرحهایی مانند ازدواج
موقت مشکل عمدهای را حل نمیکند. کاهش سن ازدواج نیز به تنهایی مثمرثمر
نخواهد بود. در اختیار قرار دادن تسهیلات برای ازدواج نیز چارهساز نیست
زیرا این مسایل پس از ازدواج کنار گذاشته میشوند و زوج جوان با مشکلات
بزرگتری دست به گریبان میمانند.» دکتر قائدی خاطرنشان میکند: «به
ازدواج نباید تنها بهعنوان ارضای نیازهای جنسی نگاه شود و برخی اطلاعات،
مهارتها و آموزشها باید در سنین پیش از ازدواج وجود داشته باشد که
جوانان با آگاهی با مساله ازدواج روبهرو شوند.»
دکتر افتخار نیز مساله آموزش را در ازدواج بسیار مهم میداند و میافزاید: «آنچه
موجب بالا رفتن سن ازدواج و فرار جوانان از این کار شده این است که آنها
آموزش لازم برای مدیریت و تعامل در این مساله را نمیبینند و در عادیترین
مسایل یک زندگی مشترک دچار مشکل هستند. مطالبی هم که به نام
آموزش در مدارس و دانشگاهها به جوانان داده میشود کامل و کافی نیست.
بسیاری از زوجهای جوان درمورد برخورد با هم، حرف زدن، مطرح کردن مشکلات و
مسایلی از این قبیل آموزش نمیبینند و حتی برای بیان شفاف معضلات خود
دچار ضعف هستند. این مشکلات کوچک مثل یک گلوله برف است که رفتهرفته تبدیل
به یک بهمن میشود.» دکتر مرندی در مورد بحث آموزش در مدارس اعتقاد دارد،
به جای بسیاری از محفوظات بیمورد که در قالب دروس دوره تحصیل ارایه
میشود، میتوان آموزشهایی در راستای رشد آگاهی اجتماعی و فرهنگی به
جوانان ارایه کرد. وی میگوید: «در برخی کشورها دروس بر مبنای
نیازهای اجتماعی و به خصوص سلامت جسم و روح و سلامت اجتماعی تبیین شده
است. در کشور ما نیز باید آگاهی و آموزشهای لازم به افراد ارایه شود تا
مشکلات آتی در این مورد به وجود نیاید.»
چه باید کرد
دکتر
مرندی که خود سالهای فراوانی را در متن مدیریت سلامت بوده اعتقاد دارد ما
برای اینکه بتوانیم سن ازدواج را در بین جوانان کاهش دهیم و از انحرافات و
مشکلات بعدی آن جلوگیری کنیم باید اول به این کار اعتقاد داشته باشیم و آن
را باور کنیم. وی میگوید: «زیرساختها در کشور ما در این مورد
به صورت فراگیر فراهم نیست که قسمتی از این مساله مربوط به خانوادهها و
بخشی بر عهده دولت است. باید به
این مسایل به صورت کلان نگاه شود. اگر حتی ازدواج در سنین پایین هم صورت
نگیرد و افزایش سن ازدواج به صورت یک معضل مطرح نشود، باید آموزشهایی در
این زمینه در دوران تحصیل دانشآموزی و دانشجویی وجود داشته باشد.»
دکتر مرندی میافزاید: «امروز ازدواج یک مساله فراموش شده است و ما کاری
به طور جدی برای آن انجام ندادهایم. ما به صورت مقطعی و سلیقهای عمل
میکنیم و این در همه موارد به ما لطمه وارد میکند.»
دکتر افتخار در این مورد میگوید: «بیشتر
مشکلات به وجود آمده ما در امر ازدواج جنبه فرهنگی دارد. اگر چه ممکن است
که در سنین مدرسه موارد معدودی از ازدواجهای موفق وجود داشته باشد ولی در
حال حاضر در سنین مدارس شخصیت فرد نمیتواند کامل شده باشد و مشخص نیست که
انتخابهای افراد در این سنین به صورت منطقی انجام شده باشد.» وی
میافزاید: «وقتی فرد تصویر درستی از ازدواج ندارد نمیتواند به طور منطقی
پا به این عرصه بگذارد.» دکتر قائدی نیز در بخش پایانی صحبتهای خود به
عدم مهارتهای لازم در سنین پایین در افراد اشاره میکند و میگوید:
«وقتی که ما بخواهیم با وسیله نقلیه در خیابان رانندگی کنیم، از ما
گواهینامه رانندگی میخواهند. اما آیا در مورد آمادگی برای ازدواج کسی از
ما گواهینامه خواسته است؟! باید سعی کنیم مهارتها را برای این کار بالا
ببریم که اگر این اتفاق نیفتد در آینده دچار مشکلات فراوانی خواهیم شد.»