در
دوران بيش از ده هزار سال پيش از ميلاد پس از يك سري تغييرات در وضعيت
اقليمي ايران اندك اندك انسان غارنشين براي خود خانه ساخت و خانواده به
عنوان كانون قدرت شناخته شد.
چون زن هم در خانه و هم در بيرون از خانه با مرد در کار توليد و رفع حوايج زندگي همکاري داشت و از طرفي توليد مثل و استمرار نسل به طور فطري بر عهده او بود لذا ارزش زن نسبت به مرد افزايش يافت و قدرت به نفع زن متمايل گشت.
در اين دوران كه دوران مادرشاهي ناميده مي شد حق فرمانروايي حق قضاوت و حق اداره امور مربوط به خانواده همه در دست زن بوده است.
اختلاف
نيروي بدني که امروز بين زن و مرد مشهود است در آن روزگار قابل ملاحظه
نبود. زن در اين دوران از حيث بلندي قامت و نيروي جسماني نه تنها دست کمي
از مرد نداشت؛ بلکه به مقتضاي طبيعت موجود کاملا نيرومند بود که مي توانست
ساعتهاي درازي را به کارهاي دشوار بپردازد و به هنگام حمله دشمن به خاطر
خانواده و قبيله اش تا سر حد مرگ مبارزه کند.»
علاوه
بر رهبري اقتصادي و اجتماعي مقام روحانيت نيز از امتيازات زن بود و
ايرانيان مانند همسايگان خود مذهب مادرخدايي داشته اند و در نواحي مختلف
ايران پرستش الهه مادر رواج داشت. از جمله در لرستان مجسمه اي كشف شده كه
سر زني را تمام رخ نشان مي دهد كه رب النوع اين اقوام است
دوران مادرشاهي با انقراض سلسله ماد به پايان رسيد و در مغرب ايران كم كم رژيم مادرشاهي جاي خود را به رژيم پدرشاهي داد.
بعد از آن، در حکومت هخامنشي زن و مرد از حقوقي برابر و يکسان برخوردار شدند. در سلسله هخامنشي که بنيانگزار آن کورش بزرگ بود ملکه ماندانا مادر کوروش و دختر آستياک(آخرين پادشاه ماد) در انتقال قدرت به پسرش کوروش تأثير انكارناپذيري داشت.
زن
زرتشتي در اين قرن از بيشترين حقوق متعالي برخوردار بود و يکي از درخشان
ترين ادوار تاريخي خود را مي گذراند. همانطور که گفته شد نمونه کامل آن
ماندانا مادر کورش بود؛ که بارها کوروش به وجود او افتخار کرده است.
چون
آخرين پادشاه ماد (آستياک) فرزند پسر نداشت؛ ملكه ماندانا حق شاهزادگي
داشت و به همين خاطر در انتقال قدرت به کوروش كبير مؤثر بود. ماندانا
مدرسه و گروه هاي پارس را بنيان نهاد که در آن عده زيادي از پسران همسن و
سال کوروش، تيراندازي، اسب سواري و فنون نبرد را مي آموختند. گذشته از
اين ماندانا به کوروش آموخت که حق چيست و نا حق کدام است و احترام فوق
العاده اي را که کوروش نسبت به مادرش ماندانا رعايت ميکرد؛ به پاس داد و
عدالتخواهي بود که از او آموخته بود.
بنا به معتقدات زرتشتي از شش امشاسپند
(فرشته) دين زرتشت سه فرشته مذکر و سه فرشته مؤنث هستند. سه امشاسپند مذکر
عبارتند از: بهمن- ارديبهشت- شهريور و سه امشاسپند مؤنث عبارتند از:
اسفند- خرداد- مرداد و از اينجا مي توان عظمت مقام زن و اينكه در خلقت هم
از برابري برخوردار بودند را در آيين زرتشت دانست.
زناشويي در دين زرتشت عملي مقدس و ستايش انگيز بود که از هر گونه تحقير و تبعيض و نابرابري به دور بود.
از خصوصيات حقوقي برابري زن و مرد در دين زرتشت آن است که همانطوري که مرد پس از زناشويي به لقب سرور و کدخداي خانه ملقب مي گشت؛ زن نيز بعد از زناشويي به لقب نور و فروغ خانه
ملقب ميشد. به عبارت ديگر مرد کدخدا و زن کدبانوي خانه بود. زن پس از
ازدواج در صف همسري شوهر قرار مي گرفت؛ نه در رديف اموال و يا از تابعين
او. به عبارت ديگر زن کنيز و برده مرد نبود بلکه همسر و همدل و همراه مرد
بود و در کليه حقوق با مرد برابر و در جميع امور با او شريک به شمار مي
آمد.
بنابراين رفتار مردان نسبت به زنان در ايران باستان همراه با نزاکت بود. چه در زندگي خصوصي و چه در زندگي اجتماعي.