اختلافنظر، اختلاف رأی و
عقیده، همهجا وجود دارد و انکار هم نمیشود، بین هر دسته و اجتماعی با هر
شیوه و طرز فکر و عقیدهای، بالأخره یکسری اختلافات وجوددارد
اختلافنظر،
اختلاف رأی و عقیده، همهجا وجود دارد و انکار هم نمیشود، بین هر دسته و
اجتماعی با هر شیوه و طرز فکر و عقیدهای، بالأخره یکسری اختلافات
وجوددارد یا بهوجود میآید .
چندصباحی
این اختلافات، ذهن و وقت دو طرف را به خود معطوف و مشغول میدارد؛
تلاشهای منفی، برداشت و قضاوت، گاه مغرضانه، جملات دردآور و تأسفبار و
سرانجام، یک اتفاق، ما را بر سر یک میز مینشاند. دو طرف دعوا (دو نفر، دو
حزب، دو طرز فکر، دو گروه و حتی دو کشور) چندین و چندبار مینشینند، به
حرف هم گوش میدهند، دلیل و برهان برای رد دیگری و اثبات خویش ارائه
میدهند (یک حرف مشترک با دو برداشت کاملاً متضاد) کمی گلایه، کمی چاشنی
عذرخواهی و سرانجام، پس از کشمکشی کاملاً آرام و دلپذیر، این مجادله،
سوءتفاهم یا اختلاف، ختم بهخیر میشود.
بیایید پیش از قهر، آشتیکنیم تا نیازی به قهر نباشد.
بیایید
پیش از هر کاری، بنشینیم، آرام و معقول به حرف هم گوش فرادهیم، برای اثبات
و یا رد عقاید طرفین، دلیل و برهان بیاوریم، پیشاپیش برای مشکلات ریز و
درشت غیرقابلپیشبینی، از هم عذرخواهیکنیم و در یک کلام،
آمادهی آشتی و همراهی شویم. اینجا دیگر به فرمول زشت قهر، نیازی نیست
چراکه قبلاً آشتی کردهایم و چون در سلسلهمراتب وجودی، قهر پیش از
آشتیست، نوبت به قهر نخواهد رسید.
آشتی
بدون قهر، یعنی کاری که قراراست بعدها با هزاران خواهش، التماس و انواع و
اقسام واسطهها در یک محیط سراسر خجلت و شرم انجامش دهیم، بیایید
صاف و پوستکنده، روبهروی هم بنشینیم و مشکل را پیش از بروز، حلکنیم.
میشود سختنگیرید، حتماً ممکناست پیش از قهر، آشتیکرد.
بیایید آشتیکنیم تا مجبور نباشیم تن به قهر دهیم.