برای اینكه به نتیجه قابل قبول
برسیم ابتدا باید راهی پیدا كنیم. انتخاب راه، یك جریان پیچیده است ولی بر
اثر تكراربه نوعی برایمان عادت شده
اصولاما
انسانها در زندگی خودمان به شكلهای مختلفی فكر میكنیم ، تصمیم میگیریم
و عمل میكنیم. چیزی كه باعث میشود به فكر و رفتارمان نمره خوبی بدهیم و
به خودمان بگوییم "آفرین، گل كاشتی " ؛ نتیجه مثبتی است كه از اقدام خود به
دست آورده ایم.
برای
اینكه به نتیجه قابل قبول برسیم ابتدا باید راهی پیدا كنیم.
انتخاب راه، یك جریان پیچیده است ولی بر اثر تكراربه نوعی برایمان عادت شده
و فقط در برخی مواقع كه موضوع بزرگ و حساس است متوجه پیچیدگی پدیده انتخاب
میشویم؛ انتخاب راه، شاید هم چاه !
اینكه هر
كدام از ما چگونه راه خود را انتخاب میكنیم و از چه شیوههایی در انتخاب
راه كمك میگیریم به عوامل مختلفی بستگی دارد. مثلابه ذهنیت ، طرز
فكر و نوع نگاه ما، به شیوه تربیت در خانواده و شاید به شكل مختصر و مفید
بتوانیم بگوییم به "فرد و محیط پیرامونش" بستگی دارد.
محیط
پیرامون یعنی آنچه در اطراف ماست و میتواند بر ما تاثیر بگذارد. خانواده ،
فامیل ، دوست و آشنا، مدرسه ، معلمها و همكلاسیها، محیط كار، همكاران و
غیره. معمولاهمه ما سعی میكنیم كوتاه ترین راه را انتخاب كنیم چون
با این كار، هم در وقت، انرژی و هزینه صرفه جویی میشود و هم سرعت ما در
رسیدن به نتیجه بالاتر میرود.
به مرحله
مهمی رسیده ایم همان چیزی كه دنیای ما به شدت درگیر آن است؛ سرعت. مانند
تحولات سریع علمی ، پیشرفتهای شتابان صنعتی و غیره. پس میتوانیم بگوییم
سرعت در كارها و رسیدن به مقصد خیلی اهمیت دارد.
مراحلی كه در مورد آن گفتیم؛
1 -
انتخاب هدف
2-
انتخاب راه
3-
پیمودن راه با سرعت
4-
رسیدن به هدف.
به عنوان
مثال، ترافیك خیابان وحشتناك است. حسن در تاكسی پشت ترافیك و چراغ قرمز
مانده . ساعت 15:40 بعدازظهر است. ساعت 16 جلسه مهمی دارد. باید به موقع
خود را به جلسه برساند(هدف: به موقع در جلسه حاضر شدن.) باید زودتر آماده
میشد و به راه میافتاد، اما خواب دلچسب بعد از ظهر نگذاشت. راننده حوصله
اش از ترافیك سر رفته. حسن از او خواهش میكند از خیابان نزدیك چهار راه
برود. راننده : "آقا، ورود ممنوعه"! حسن : "داداش ، خواهش میكنم، خیلی
دیرم شده. " راننده به سرعت وارد خیابان ورود ممنوع میشود (انتخاب راه.)
با چراغ زدن سریع خیابان را میرود (پیمودن راه با سرعت.) حسن پیاده
میشود. ساعت 16:05 حسن در اتاق جلسه است (رسیدن به هدف.)
در این
مثال به راحتی میتوان مراحل رسیدن از مقصد به هدف را مشخص كرد، همین طور
عوامل موثر در طی شدن مسیر از خانه تا محل جلسه را كه شامل "خواب بعد از
ظهر"، "اصرار حسن بر ورود ممنوع رفتن راننده" و" بی حوصلگی راننده از ماندن
در ترافیك" است. نكته مهمی كه در تمام این مراحل نقش بازی میكند ذهنیت و
هنجارهایی است كه هر كدام از ما برای خودمان داریم و در انتخاب مراحل كار،
فعالیت و زندگی ما نقش بسیار موثری را بازی میكند كه به علت درونی بودن
آنها در ما، وجودشان را احساس نمی كنیم.
ریشههای ذهنیت چیست؟
بخش مهمی كه همیشه در
انتخاب راه و رسیدن به اهداف به ما كمك میكند، ذهنیت ، حافظه تاریخی و در
كل، تجربیات ماست. یعنی در انتخابهایمان به دانستهها و تجربیات مان، آنچه
در ذهنمان است، مراجعه میكنیم ، منافع و ضررهای حركت و انتخاب خود را
میسنجیم، بعد راهی كه به نظرمان برای رسیدن به هدف بهتر است را انتخاب
میكنیم. نقطه دیگر تجربه و دانستههای ذهنی ما، ریسك كردن است، اینكه ما
بر خلاف دانستهها، ذهنیت، تجربه و شناختمان عمل كرده و راه پر خطر را برای
رسیدن به هدف انتخاب كنیم. شاید به طور فرضی بتوانیم چنین منابعی را برای
انتخاب راهها نام ببریم: 1- براساس تجربههای شخصی 2 - بر اساس سنتهای
جامعه 3 - براساس ریسك . موارد فوق، برخی از منابعی هستند كه به ما كمك
میكنند بهترین راه را برای رسیدن به هدف انتخاب كنیم. حال ببینیم تعریف هر
كدام از این منابع ذهنی چیست.
 1- تجربههای شخصی:
آنچه كه در طول
زندگی و بر اثر تكرار برایمان مسجل و قطعی شده است. مثلا" وقتی در كودكی
دستمان به اتو خورده یا كبریت آتش زدیم و فرش یا لباسمان را سوزانده ایم
یعنی بر اثر تكرار ، آزمون و خطا برایمان قطعی شده كه در صورت انجام این
كارها، به خودمان و اثاثیه زندگی آسیب میزنیم.
2- سنتهای جامعه:
آنچه
كه در طول سالیان دراز و تجربههای نسلهای قبلی برای ما به جا مانده. این
نوع شیوههای انتخاب راه از آداب ، رسوم و ارزشهای جوامع به دست آمده
است. "سنتها شامل مجموعه آداب و سنن، اعتقادات، ارزشها و تمامی تجربیات
مردمند و راههای آزموده حیات اجتماعی به حساب میآیند." در اكثر جوامع،
اعتقادات مذهبی تاثیر زیادی بر سنتها گذاشته،به طوری كه عقاید دینی ، جزئی
از سنتها و آداب و رسوم شده است. در جامعه ما، همین قضیه مشاهده میشود و
سنتهای ما بسیار با معتقدات مذهبی عجین شده است.
3- ریسك:
معمولا"
اقدامات و كارهای غیر متعارف و معمول ما جزء موارد ریسك دار و پرخطر حساب
میشوند. غیرمعمول بودن این كارها از آن جهت است كه افراد خیلی كمی را دیده
ایم كه چنین كاری را انجام دهند. در مورد انتخاب راه هم همین طور است. در
انتخاب راه براساس ریسك، افراد كمی بودهاند كه چنین راهی را انتخاب
كردهاند. غیر متعارف بودن كار، به خاطر آن است كه باسنتهای جامعه، مغایرت
و با تجربیات و ذهنیت فرد نیز سازگاری و مطابقت كمی دارد. در واقع، راهی
كه انتخاب كرده ایم تا حدود زیادی برایمان ناشناخته و مبهم است. اگر فرد در
حالت عادی ، در زمان انتخاب راه ، دچار شك و تردید، اضطراب، نگرانی و
دلهره شود، این حالات نشان میدهد كه در انتخاب راه تا حدودی دچار ریسك شده
است..