یکی از این مسائل و مشکلات،
کار با دانشآموزانی است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه
از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند
آقا اجازه! من افسردهام
جام جم آنلاین:
آموزگاران و دبیران امروزی با مسائل پیچیدهای روبهرو هستند که در گذشته
رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانشآموزانی
است که دچار اختلالات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانشآموزان
نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند و در نتیجه بر عملکرد
آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارند.
دانشآموزانی
با کاستیهای توجه، دانشآموزان افسرده، دانشآموزان ضداجتماعی و … جزو
این گروه هستند. در واقع این دانشآموزان از خود رفتارهایی بروز میدهند
که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از آموزگار را هدر دهد، با این حال
هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که آموزگار مهمترین عامل
تعیینکننده کیفیت برنامههای آموزشی برای دانشآموزانی است که با
اختلالات رفتاری و عاطفی روبهرو هستند و میتوانند در آموزش به این
دانشآموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین
هدفهای دانشآموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند.
میتوان گفت به دلیل مشکلدار بودن این دسته از دانشآموزان، آموزگارانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند.
آموزگاران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانهای را به نمایش
بگذارند. همه دانشآموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس
سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانشآموزانی که با اختلالات
عاطفی و رفتاری روبهرو هستند و اغلب زندگی آشفتهای دارند، باید بیشتر
مورد حمایت قرار گیرند.
برای
ایجاد رابطه دوستانه و موثر با این دانشآموزان، لازم است به صحبتهای
آنها گوش بدهید و برای احساساتشان ارزش قائل شوید، سعی کنید حتی اگر روزی
چند دقیقه و یا چند لحظه هم که شده، با این دانشآموزان به طور انفرادی و
خصوصی صحبت کنید.
تبسم
کردن، چشمک زدن و حالت جسمانی شما دانشآموز را مطمئن میسازد که شما او
را دوست دارید. به کارهایش بها میدهید. توجه داشته باشید برای این
دانشآموزان مهم نیست که شما چقدر میدانید، مهم این است که چقدر به آنها
توجه دارید.
در
حال حاضر متخصصان بر این باورند که آموزگاران دانشآموزان بدرفتار و
کودکانی که با اختلالات عاطفی روبهرو هستند، باید از مهارتهای اجتماعی
سطح بالا برخوردار باشند. باید با دانشآموزان گرم و دوستانه حرف بزنند
برای دانشآموزان این باور را ایجاد کنند که آنها انسانهایی مقبول و
پذیرفتنی هستند.
به طورکلی آموزگاران شایسته در برخورد با این دسته از دانشآموزان از مهارتهای ارتباطی و رابطه زیر برخوردارند:
- به جنبههای مثبت دانشآموز بها میدهند. به جای این که به دانشآموز بگویند چه نباید بکند، تاکیدشان بر این است که چه باید بکند.
-رفتار دوستانه دارند،
با شاگردان گرم و صمیمی صحبت میکنند و علایق و سرگرمیهایشان را با
دانشآموزان سهیم میشوند. البته این به آن معنا نیست که اسرارشان را با
آنها درمیان بگذارند.
- به صحبتهای دانشآموزان همدلانه گوش میکنند وقتی دانشآموزی صحبت میکند با توجه کامل به او گوش میدهند و سعی میکنند احساسات او را درک کنند.
-آموزگار خوب الگوی شایسته دانشآموز است و رفتاری مودبانه از خود نشان میدهد. وقتی دانشآموزی ادب را رعایت نمیکند، آموزگار باید مودبانه با او حرف بزند.
-آموزگار خوب به دانشآموز میگوید و تفهیم میکند که به او اعتماد دارد. به او میگوید که او را دانشآموزی خوب، مودب و درسخوان میداند.
در
نتیجه میتوان گفت، آموزگاران موثر خود را در قبال عملکرد دانشآموزان در
کلاس درس مسوول میدانند و با آنها کنار میآیند. به جای این که موفقیت
دانشآموز یا شکست او را به کودک یا خانواده او نسبت دهند، به مهارتهای
خود متکی میشوند و به دانشآموزان راهنماییهای کیفی میدهند و برنامه
درسی مناسبی برای افزایش موفقیتهای دانشآموزان تدوین میکنند. از جمله
این مهارتها و رفتارها، استفاده آموزگار از زمان و الگوی آموزشی موثر است
که میتواند به یادگیری بیفزاید. آموزگاران موثر و کارآمد برای افزایش
یادگیری دانشآموزان زمان را سازمانبندی میکنند. برنامهریزی باید به
گونهای باشد که هر مبحث درسی در کوتاهترین زمان ممکن فرا گرفته شود و
لازمه این مهم آن است که آموزگاران در انتخاب و دستهبندی مطالب درسی کوشش
کنند. از آن گذشته، آموزگاران باید اهداف هر موضوع درسی را با دانشآموزان
در میان بگذارند و مهارتهای اصلی و اصول مهم درسی را بروشنی توضیح دهند.
دانشآموزانی با مهارتهای اجتماعی ضعیف
اصولا مهارتهای اجتماعی، مهارتهایی هستند که به
دانشآموزان کمک میکنند با دوستان و اشخاص مهم زندگی خود روابط خوشایندی
داشته باشند. دانشآموزانی که از مهارتهای اجتماعی مطلوب
برخوردارند، میتوانند با دوستانشان بخوبی کنار بیایند و حال آنکه
دانشآموزانی که فاقد این مهارتها هستند، منزوی میشوند و نمیتوانند با
دیگران روابط مناسبی برقرار کنند. اقدامات مسالهدار دانشآموزانی که با
اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه هستند، اغلب به این دلیل است که در زمینه
مهارتهای اجتماعی با مشکل روبهرو هستند. برخی از آنها نمیدانند چگونه
میتوانند با سایر همکلاسیهای خود صحبت و ارتباط موثر برقرار کنند. به
همین دلیل آموزگاران این دسته از دانشآموزان مشکلدار، پیوسته به این مهم
اشاره میکنند که آنان در تمام زمینههای مهارتهای اجتماعی ضعیفتر از
سایر دانشآموزان ظاهر میشوند و با توجه به این نکته مهم که داشتن صلاحیت
در مهارتهای اجتماعی برای آینده این دانشآموزان اهمیت فراوان و
تعیینکنندهای دارد، بسیاری از روانشناسان و دستاندرکاران امور آموزشی
مسلط شدن به مهارتهای اجتماعی برای دانشآموزان را که با مشکلات عاطفی و
رفتاری روبهرو هستند، بسیار موثر میدانند. همچنین این متخصصان بر این
باورند اخراج شدن از مدرسه و اقدام به جرم که این دسته از دانشآموزان
درگیر آن هستند، در نتیجه روابط میان شخصی این دانشآموزان است که مورد
قبول و پسند دوستان و همکلاسیهایشان قرار نمیگیرند. به دلیل اهمیت
مهارتهای اجتماعی برای این گروه از دانشآموزان در دهه گذشته، روشهای
مختلفی برای بهبود مهارتهای اجتماعیشان ابداع شده است، اما اغلب این
روشها به این دلیل که نتوانستهاند رفتارهای مورد نظر را ایجاد کنند؛
مفید نبودهاند. در مواردی هم به آموزگاران این دسته از دانشآموزان
انتقاد شده است که مهارتهای اجتماعی معتبر و مورد قبول جامعه را آموزش
نمیدهند و آموزگاران از این مساله غافلند که آموزش مهارتهای اجتماعی به
اندازه تدریس سایر دروس از اهمیت ویژهای برخوردار است. در زمینه بهبود
رفتار این دسته از دانشآموزان، آموزگاران باید به این نکته اساسی توجه
داشته باشند که وقتی فضای کلاس درس مثبت و حمایتگرانه باشد، وقتی
دانشآموز احساس کند که به عقایدش بها میدهند و وقتی به دانشآموز احساس
تعلق خاطر میدهید و وقتی به او تکالیف درسی معنیدار و توام با چالش
میدهید؛ به طوری که دانشآموز با انجام آنها احساس موفقیت میکند،
میتوانید به بسیاری از کودکان و نوجوانانی که با اختلالات عاطفی و رفتاری
روبهرو هستند، کمک کنید تا به عزت نفس، رفتار و انگیزه بهتری برای
یادگیری برسند. اما برخی دانشآموزان نمیدانند چگونه رفتار کنند.
بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند رفتارشان را کنترل کنند.
بسیاری از دانشآموزانی که به حد کافی رشد نکرده و به بلوغ لازم
نرسیدهاند، ممکن است حواسشان پرت شود، ممکن است تواناییهای شناختی و
مهارتهای کلامیشان زیاد نباشد. این دانشآموزان خیلی ساده، نمیتوانند
در مدت طولانی تکانههای خود را کنترل کنند. وقتی این بچهها به حد کافی
رشد نکرده و به بلوغ لازم نرسیده باشند، نمیتوانند رفتارشان را کنترل
کنند. وقتی این دانشآموزان هنوز درست رفتار کردن را نیاموخته باشند،
آموزگارانشان باید در نقش راهنمای آنها ظاهر شوند تا آنان مسوولیت رفتار
نادرست خود را به عهده بگیرند و در ضمن رفتارها و مهارتهای اجتماعی
سالمتر را نیز به آنها آموزش دهند.
درخصوص
بهبود رفتار این دسته از دانشآموزان، اغلب آموزگاران معتقدند باید با به
کارگیری تقویت مثبت بر رفتارهای متناسب این دانشآموزان بیفزایند.
تقویت مثبت رفتار متناسب زمانی مصداق پیدا میکند که پس از دادن محرک،
دانشآموز رفتاری را به نمایش بگذارد که در آینده آن رفتار را بیشتر تکرار
کنند. این نوع تقویت از آنرو موثر است که دانشآموزان را به امتیاز
بالاتری سوق میدهد و در مواقعی به آنها امتیازی میدهد. تقویت منفی این
دانشآموزان نیز به این معناست که وقتی دانشآموز کار درستی انجام میدهد،
آموزگار او را از کار یا وظیفهای معاف میکند. تقویت منفی نیز باعث
افزایش رفتار متناسب میشود زیرا دانشآموز را از انجام کاری که ناخوشایند
است، معاف میکند.
پس
آموزگاران باید این نکته را در نظر بگیرند که هم تقویت مثبت و هم تقویت
منفی، هر دو میتوانند رفتار مناسب را افزایش دهند و نقش مهمی در بهبود
رفتار دانشآموزان مشکلدار دارد.
آموزگاران نیروی مقابله با خشونت دانش آموزان
آموزگارانی که مدرس دانشآموز بدرفتار و کودکان و نوجوانانی
هستند که با اختلالات عاطفی متعدد مواجهاند، با مشکلات زیادی روبهرو
میشوند. بدرفتاری دانشآموزان تحت تاثیر عوامل گوناگونی صورت
میگیرد، اما به هر حال شرایط ایجاب میکند که آموزگاران به شکلی موثر با
این بدرفتاریها برخورد و در هر مورد تصمیمگیری کنند. اما هر یک از این
تصمیمات برای دانشآموزان و آموزگاران عواقب و پیامدهایی دارد که روی
روابط آینده میان آموزگار با دانشآموز و افراد خانواده او تاثیر
میگذارد. امروزه متخصصان به این فکر افتادهاند که از آموزگاران در نقش
نیرویی برای مقابله با خشونتهای این دانشآموزان استفاده کنند. به همین
دلیل مثلا وقتی دانشآموز احساس اضطراب و ناراحتی میکند به آموزگاران
توصیه میشود که با او رفتاری همدلانه داشته باشند و سعی کنند منبع
ناراحتی او را بیابند.
توصیه میشود که در این زمان از داوری و انتقاد دانشآموز خودداری و به جای آن از عبارات حمایتگرانه استفاده کنند.
اگر دانشآموز صدای اعتراضش را بلند میکند و پرخاشگرانه حرف میزند،
نشانه آن است که خویشتنداری خود را از دست داده و در این زمان جداکردن
دانشآموز از دیگران و وضع محدودیتهای مشخص و معین و طرف صحبت نشدن با او
و همچنین خودداری از مجادله و منازعه توصیه میشود. معمولا خودکشی تراژدی
تاسفبار دیگری است که بسیاری از آموزگاران با آن مواجه میشوند. متاسفانه
نوجوانهایی که با اختلالات رفتاری و عاطفی مواجه هستند بخصوص دختران
نوجوان بیش از دیگران به فکر خودکشی میافتند. آموزگارانی که به
نوجوانهای مسالهدار درس میدهند، باید به این موضوع توجه داشته باشند که
دانشآموزان و نوجوانها ممکن است در اندیشه خودکشی باشند و در این میان
نوجوانهایی که در خانوادهشان سابقه بیماری روانی، استعمال مواد مخدر و
خودکشی وجود داشته است و نیز کسانی که در کنار پدر و مادر خود نیستند و
زندگی نومیدکنندهای دارند، با احتمال بیشتر اقدام به خودکشی میکنند. پس
لازم است که در صورت نیاز آموزگاران مراتب را با روانشناسان، مشاوران و
دیگر دستاندرکاران مدرسه در میان بگذارند و گوش به زنگ شنیدن حرفهای این
دانشآموزان درباره اقدام به خودکشی باشند و این نکات را کاملا جدی
بگیرند. بطور مشخص میتوان گفت؛ آموزگاران در زمینه دارودرمانی
دانشآموزان مسالهدار نقش موثری ایفا میکنند.
آموزگاران بویژه باید به تغییرات رفتاری و عوارض جانبی دارودرمانی توجه داشته باشند.
در اغلب مواقع از دارو برای کنترل رفتار دانشآموز استفاده میشود. بسیاری
از دانشآموزان که با مشکل تمرکز حواس روبهرو هستند یا با فزونکاری
جسمانی مواجهاند ، دارو مصرف میکنند. این آرامبخشها دانشآموزان را آرام
و از شدت فعالیت آنها میکاهد. از آن گذشته داروهای ضداضطراب و نیز
داروهای درمانکننده روانپریشی برای آرام کردن دانشآموزان مسالهدار
تجویز میشود. در این میان وظیفه آموزگار در قبال دانشآموزانی که تحت
دارودرمانی هستند، این است که مراقب رفتار آنها باشند و به تاثیرات دارو و
عوارض جانبی ناشی از آن توجه کنند.