داریوش هم تلاشهای زیادی برای
امنیت راههای آبی انجام داد و نیروی دریایی بزرگی تدارک دید. او همچنین
فرمان ایجادکانال سوئز را داد تا...
خلیج فارس قدیمیترین و کهن ترین آبراهی است که تاکنون شناخته شده و در طول تاریخ شاهد بسیاری از تمدنها همچون عیلام، آشور، سومر و بابل
و... بوده است. ساکنان این دریای قدیمی نیز به احتمال زیاد نخستین
انسانهایی بودند که با دریا و هنر دریانوردی آشنا شده و از این راه موجب
پیدایش و رشد وتوسعه روابط فرهنگی و بازرگانی میان تمدنهای همجوار آن شده
اند. در مقاله حاضر با استفاده از پژوهشها و مطالعات کتابخانه ای، سیر
تاریخ و تمدن خلیج فارس و همچنین نقش مهم و تاریخی این دریای کهن در توسعه
روابط بازرگانی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در منطقه به اختصار مورد بحث و
بررسی قرار گرفته است.
پیشینهی دریای پارس
من اهوارا مزدا، آبها را بر مردارها و دخمهها و
بازماندههای چرکین و استخوانها روان میکنم.
آنگاه من، اهورا مزدا، آبها را پنهانی باز میگردانم.
من اهورا مزدا، آبها را به دریای پوئی تیک (خلیج
فارس) باز میگردانم.
(فرگرد 5، شماره 18، وندیداد اوستا)
آبهای
جنوب ایران از دریای سرخ تا کرانههای سند در پاکستان، در آثار تاریخی و
جغرافیایی دریای پارس نامیده شده است. بخشی از این آبها که از تنگه هرموز
بسوی باختر تا پیوستنگاه اروندرود و بهمن شیر کشیده شده، خلیج فارس نام دارد و بخشی دیگر که از تنگه هرموز بسوی خاور تا پیوستنگاه رود سند ادامه دارد، دریای مکران یا دریای عمان نامیده میشود. (افشار سیستانی، 1381، ص 13)
با استناد به نوشتههای استاد عباس اقبال آشتیانی،
محدوده جغرافیایی خلیج فارس مدتها قبل از آنکه اقوام کلدانی و عیلامی در
جلگههای عراق و خوزستان کنونی ساکن شوند و حکومت و دولت و تمدن بوجود
آورند، از حدود شهرهای سنجار و سامره و هیت در عراق و از دامنههای غربی
کوههای بختیاری و دامنه جنوبی پشتکوه (حوالی بهبهان و رامهرمز و دزفول
کنونی) در ایران شروع میشده و جلگههای عراق و خوزستان کنونی در زیر
آبهای آن پنهان بوده اند. رودهای فرات ودجله و آبدیز و کارون و کرخه نیز
بدون پیوستن به هم، به خلیج فارس میریخته اند. به مرور زمان رسوبات این
رودخانهها به یکدیگر متصل شده و دریا را به دو قسمت تقسیم کرده اند.
قسمت
بالای دریا بتدریج خشک شده و جلگه عراق کنونی را بوجود آورده است. خلیج
فارس در قرون ماقبل تاریخ با خارج بی ارتباط بوده و باریکه ای از خشکی آن
را از دریای عمان جدا میکرده که تدریجاً بر اثر امواج دریا، این خشکی زیر
آب رفته و خلیج فارس با دریای عمان اتصال پیدا کرده و بدین طریق با
اقیانوس هند نیز مرتبط شده است.
نژادهای
ساکن در حوزه دریای پارس طبق قرائن و شواهد موجود میتوان گفت که پیشینیه
خلیج فارس به حدود 6 هزار سال قبل از میلاد میرسد و ساکنان آن نخستین
اقوامی بودند که با هنر دریانوردی آشنا شده و با تسلط بر آبها به توسعه
بازرگانی و نشر تمدن و فرهنگ پرداخته اند. اقوام و نژادهای ساکن در خلیج
فارس در زمانهای کهن عبارت بوده اند از:
1- دراویدیان
که در سواحل مکران اقامت داشتند و بعدها به تدریج در قبایل بلوچ تحلیل
رفتند. به احتمال زیاد این نژاد از سند یا کاش به سواحل مکران آمده بودند
چرا که قبایل ساکن کراچی و اورامورای فعلی و اورثاهای غربی هم از نژاد
دراویدی و در اصل منسوب به هندوستان بوده اند.
2- سامیها
که محل سکونتشان منطقه ای بوده که مرزهای آن به جبال ارمنستان، قسمتی از
سرزمین ایران، سواحل خلیج فارس، اقیانوس هند، دریای احمر، مصر و مدیترانه
محدود میشده و بنام «هلال حاصلخیز» معروف بوده است. سامیها بعدها بنامهای گوناگون معروف شدند: در شمال بنام آرامیها و شامیها، در مشرق بنام بابلیها و آشوریها، در جنوب بنام اعراب و در مغرب بنام فینیقیها و یهودیان.
3- عیلامیها هم قبل از شروع تاریخ در منطقه بین شوش تا نزدیکی بوشهر اقامت داشته اند.
4- سومریها نیز احتمالاً 5 هزار سال قبل از میلاد به نواحی خلیج فارس مهاجرت کرده اند.
دریای پارس راه ارتباطی تمدنها
ساحل
نشینان خلیج فارس از همان آغاز زندگی با دامداری و پرورش شتر و اسب و الاغ
و بز و گوسفند آشنا بودند. آنان همچنین در صید صدف و مروارید، حصیربافی،
کشتی سازی و بافتن پارچههای بادبانی نیز مهارت داشتند. برای ساحل نشینان
خلیج فارس (چه ساکنان شمالی و چه ساکنان کرانههای غربی وجنوبی آن) دریا
منبع نعمت و برکت و راه تجارت و کسب ثروت و وسیله ارتباط و رفت و آمد و
دفاع و لشگرکشی بوده است. ساکنان خلیج فارس به مرور زمان دریافتند که دریا
میتواند راه ارتباطی کوتاهتر و در بسیاری موارد کارآمدتر از راههای زمینی
و خشکی باشد.
برای
همین شروع به ساختن کشتیهایی برای رفت و آمد در دریا کردند. برای ساختن
کشتیهای ابتدایی معمولاً از تنه درختان بصورت میان تهی استفاده میکردند و
یا چند قطعه الوار را با طناب به همدیگر میبستند و به این طریق برای رفت
و آمد در دریا از آنها استفاده میکردند. بعدها و به مرور زمان در فن کشتی
سازی پیشرفت کردند بطوری که جزیره بحرین بخاطر وجود یکنوع چوب مخصوص، به
مرکز بزرگ کشتی سازی خلیج فارس تبدیل شد. احتمال میرود که قدیمیترین ملل
تاریخی جهان مانند سومریها، عیلامیها، آشوریها، بابلیها و کلدانیها اولین
بار در آبهای خلیج فارس کشتیرانی را آغاز کرده باشند. مورخان و جغرافی
نویسان یونانی و رومیبطور اجمال در نوشتههای خود بیان کرده اند که اقوام
ساکن در سواحل ایران از همان زمانهای قدیم آبهای خلیج فارس را وسیله
ارتباطات نظامی و تجاری قرار داده بودند. عیلامیان که پیش از تاریخ در
دشتهای جنوب غربی ایران از شوش تا بوشهر سکونت داشته اند، صدها سال از
خلیج فارس بعنوان راه ارتباطی و بازرگانی با هند باختری و دره نیل استفاده
میکردند. آثار بدست آمده از کاوشهای باستان شناسی در بنادر و جزایر خلیج
فارس نشان میدهد که عیلامیان در روزگار باستان از بوشهر و خارک و ریشهر
بعنوان مراکز بازرگانی و حکمرانی بر کرانهها و جزایر خلیج فارس استفاده
میکردند.
ویرانههای
ریشهر که در شرق شبه جزیره بوشهر واقع شده، شامل بقایای دژ وسیع و بناهای
عهد عیلام، ظروف سفالی، اشیا مفرغی و آثار مختلفی از آن عصر است. آجرهایی
از این ویرانهها بدست آمده که متعلق به عهد «شوتروک ناخونته»
از شاهان دوره عهد طلایی عیلام میباشد. با این وصف میتوان گفت که از
هزاره سوم تا هزاره اول پیش از میلاد از ریشهر برای سکونت و کشتیرانی و
بازرگانی استفاده میشده است. ریشهر تا قرون اولیه پس از اسلام نیز آباد
بوده و نادرشاه افشار آنجا را مرکز نیروی دریایی ایران در خلیج فارس قرار
داده بود. عیلام، استان خوزستان و قسمتهایی از لرستان را در برمیگرفته و
شوش که مرکز این کشور باستانی و متمدن بوده است از راه خلیج فارس با مراکز
تمدن هند و پاکستان که موهنجودارو در غرب رود سند از مراکز مهم آن به شمار
میرود، ارتباط داشته است. عیلامیان از طریق شبه جزیره بوشهر و ریشهر با
مصر و هندوستان نیز روابط بازرگانی برقرار کرده بودند و کالاهای بازرگانی
این دوران، فراوردههای کشاورزی و دامی، مواد معدنی و کالاهای ساخته شده
بوده است.
ارتباطهایی
که از طریق خلیج فارس برقرار میشده فقط منحصر به چند مورد در زمان
عیلامیان نبوده است. بلکه آثاری که از بنادر و شهرهای مختلف اطراف خلیج
فارس طی کاوشهای باستان شناسی بدست آمده، نشانگر این است که در اعصار
مختلف از خلیج فارس بعنوان راه ارتباطی فرهنگها استفاده میشده است. در
سال 3-1992 مستر ماکی در نزدیکی بغداد مهر منقوشی را پیدا کرد که از هر
حیث با مهرهایی که توسط سرجان مارشال در شمال هندوستان کشف شده بود، مشابه
است. این اکتشاف نشان میدهد که نه تنها ارتباطی منظمی بین این دو ناحیه
از طریق آبراه خلیج فارس وجود داشته، بلکه تمدن مشترکی نیز بواسطه این
ارتباط در این نقاط بوجود آمده بود.
همچنین
در جزیره بحرین هم معبدی کشف شده است که از طرفی تشابه بسیار زیادی به
معابد سومری در دوران ابتدایی دارد و از سویی دیگر با داشتن حوض و حمام
شبیه پرستشگاههای دره سند است. باستان شناسان با توجه به این شواهد بدست
آمده، ادعا میکنند که این پرستشگاهها از مردمی بجا مانده که از سویی با
اهالی بین النهرین و از سوی دیگر با مردم دره سند بازرگانی داشته اند. به
این ترتیب بحرین حداقل از 3 هزار سال پیش از میلاد صاحب تمدن درخشانی بوده
و از مراکز بزرگ قدرت و ثروت در آن دوران به شمار میرفته است. این چنین
ارتباطهای فرهنگی که تقریباً در سراسر منطقه دیده میشود با ورود
آریاییها گسترده تر شد.
دریای پارس در طول قرون متمادی
هخامنشیان پس از پیروزی بر بین النهرین و تسلط بر کرانههای شمالی وجنوبی خلیج فارس، وارث بازرگانی دریانی باختر و خاور گردیدند.
اهمیت این راه آبی و امنیت آن بر هخامنشیان مخصوصاً کورش بزرگ
روشن بود چون بازرگانی بین هند، آفریقای خاوری، خلیج فارس و کشورهای
پیرامون آن، سود سرشاری نصیب شهرها و بنادر خلیج فارس میساخت. بعدها
کوروش شوش را بجای بابل مرکز بازرگانی قرار دارد تا کشتیها پس از ورود به
رود کارون، کالاهای خود رادر شوش تخلیه کنند. بعد از کوروش، داریوش هم تلاشهای زیادی برای امنیت راههای آبی انجام داد و نیروی دریایی بزرگی تدارک دید. او همچنین فرمان ایجادکانال سوئز را
داد تا کشتیهای بازرگانی بتوانند از دریای پارس و دریای سرخ به مصر و
دریای مدیترانه وارد شوند و کالاهای سرزمینهای اطراف این دریا را به ایران
برسانند.
در زمان اشکانیان
نیز، دریای پارس شاهراه بازرگانی، بوده و کشتیهای زیادی در آن رفت و آمد
میکردند. بازرگانی و اقتصاد خارجی ایران بسیار مورد توجه اشکانیان بوده و
در این راستا برای دفاع از خلیج فارس و بین النهرین در برابر یورش
بیگانگان بویژه رومیان، آماده بوده و ناوگان دریایی خود را تجهیز
میکردند. ناوگان اشکانی که در خلیج فارس سیر میکردند تا جزیره سیلان و
هند خاوری نیز پیش رفته بودند و در کشتیرانی و دریانوردی حتی از فینیقیها
هم پیشی گرفته بودند. خلیج فارس در زمان اشکانیان تبدیل به یک راه
ترانزیتی شده بود و دلیل آن هم پذیرفتن هر نوع سکه در داد و ستد بود. این
امر خود باعث پیشرفت و توسعه روابط بازرگانی و اقتصادی در آن زمان بین
ایران و کشورهای مختلف بوده است.
ساسانیان هم به خلیج فارس بعنوان مرکز فعالیتهای بازرگانی، توجه ویژه ای داشتند.
در این دوران بنادر بسیاری بر کرانههای خلیج فارس بنا شد. بندر ابله نزدیک بصره یکی از این بنادر بود که توسط اردشیر بابکان بنا گردید. بندر سیراف
نیز که از بنادر مهم این دوران به شمار میرود، حدود 3 قرن یکی از
بزرگترین بنادر خلیج فارس بود و صادرات و واردات کالا به چین و هند و
بالعکس از طریق این بندر انجام میگرفت.
مهمترین
کالاهایی که از چین به ایران وارد میشد، عبارت بود از پارچههای ابریشمی،
هنرهای دستی، مشک، کافور، کاغذ و ظروف چینی. از هند و جاوه و سوماترا نیز
ادویه، عطر، دارو، چوب صندل، آبنوس، عود، کافور، چوب صنعتی خیزران و ساج
به سیراف وارد میشد. (افشار سیستانی، 1381، ص 52).
از
ایران نیز پارچههای کتانی، سنگ، دستمال، حوله، پارچههای پشمی، فرش،
مروارید، ساختههای فلزی، طلا و نقره، گلاب مرغوب و سفرههای خوش نقش صادر
میشد.
ساسانیان
بنادر دیگری نیز در کرانههای خلیج فارس بنا کردند که هر کدام در نوع خود
مهم بوده و باعث رونق بازرگانی خارجی ایران بودند.
پس
از ظهور اسلام نیز تا مدتها منطقه خلیج فارس با همان روش دوران ساسانی
اداره میشد. اما بعد از گسترش دین اسلام، دیلمیان بر خلیج فارس چیره شدند
و چون به اهمیت نیروی دریایی در خلیج فارس پی برده بودند، به ساماندهی آن
پرداختند و بدین ترتیب ناوگان دریایی منظمی بوجود آمد که بعدها به کمک
همین ناوگان، عمان را تصرف کردند. در سالهای بعد نیز، پادشاهان مختلفی بر
خلیج فارس مسلط شدند و روز بروز بر اهمیت بنادر آن افزوده میشد تا اینکه
در اوایل قرن 8 هـ .ق جزیره هرمز، جایگزین بندر سیراف و بندر کیش شد و از
آن تاریخ خلیج فارس عرصه تحولات جدیدی شد. تا قبل از روی کارآمدن صفویان،
پرتغالیها بر خلیج فارس تسلط داشتند و جزیره هرمز را مرکز عملیات دریایی و
بازرگانی خود قرار داده بودند و از این طریق بر بازرگانی بصره، مسقط،
بندرعباس و دیگر نقاط مسلط شده بودند. شاه عباس صفوی به کمک انگلیسیها، دست پرتغالیها را از خلیج فارس کوتاه کرد و در این دوران کشور تقریباً در
زمینههای مختلف دارای تشکیلات منظم و سازمان یافته شد. ولی نفوذ انگلیسیها از این زمان در این دریا زیادتر شد.
افشاریان و زندیان نیز
تلاشهای بسیاری در ایجاد نظم و همچنین توسعه نیروی دریایی انجام دادند.
نادرشاه چند فروند کشتی از انگلیسیها و هلندیها خرید و حتی دستور داد که
برای ساختن کشتیهای جدید از جنگلهای مازندران چوب و تخته به خلیج فارس
بیاورند. کریم خان زند نیز بعد از نادرشاه با دزدان دریایی جنگید و آنان
را سرکوب کرد. او همچنین عمان و بصره را تصرف کرد.
در زمان قاجار
خلیج فارس وضعیتی به مراتب بدتر داشت چرا که مورد تاخت و تاز و هجوم
کشورهای استعمارگر مخصوصاً انگلیس بود. بی تدبیریها و عیاشیهای شاهان
قاجار و آشفتگیهای آن دوران نیز مزید بر علت شده بود تا فرانسه و روسیه و
انگلستان هر کدام به نوعی خود را مالک و مسلط بر خلیج فارس بدانند. در این
میان تنها امیرکبیر بود که کوششهایی را در جهت پیشرفت و
آبادانی خلیج فارس و ایجاد نیروی دریایی در مازندران و خلیج فارس کرد. ولی
بی کفایتیهای شاهان قاجار، نفوذ دول استعمارگر خارجی و سیاستهای ویرانگر
آنان باعث شد تا کارهای امیرکبیر بی سرانجام بماند. بعد از دوره قاجار،
یعنی در زمان پهلوی با شروع جنگ جهانی اول خلیج فارس شاهد تحولات بسیار
مهم سیاسی بود.
در
سال 1306 هـ .ش بودجه نیروی دریایی از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و سال
بعد از آن، نخستین گروه افسران ایرانی برای یادگیری فنون دریایی به
ایتالیا اعزام شدند. در طول جنگ جهانی دوم هم با اینکه ایران خود را بیطرف
اعلام کرده بود، ولی باز هم به آبهای خلیج فارس تعرض میشد. بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی سیادت ایران بر خلیج فارس بتدریج بر عراق و آمریکا و
متحدانش آشکار شد.
منابع و مآخذ:
1-
افشار سیستانی، ایرج. نام خلیج فارس بر پایه اسناد تاریخی و نقشههای
جغرافیایی، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1381.
2- اقبال آشتیانی، عباس. مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، تهران: اساطیر، 1384.
3- تکمیل همایون، ناصر. خلیج فارس، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380.
4- رائین، اسماعیل. دریانوردی ایرانیان، ج اول تهران: [چاپخانه سکه]، 1350.
5- مجید زاده، یوسف. تاریخ و تمدن بین النهرین ج 2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1376.
6- نوربخش، حسین. بنادر ایران در خلیج فارس، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1382.
7- دریانوردی در ایران، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1382.
8- ویلسون، آرنولد. خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران: شرکت انتشارات علمیو فرهنگی، 1366.