"نوروز" به عنوان یک چرخه روان درمانی کوتاه مدت سه مرحله ای است که"چهارشنبه سوری"، "نوروز" و "سیزده بدر" را شامل می شود........
امروزه هنردرمانی، موسیقی درمانی، شعر درمانی، داستان درمانی و... جزو رویکردهای پذیرفته شده در قلمرو روان درمانی هستند.
ایده ای که این نوشتار به وجود آورده،بررسی "نوروز" به عنوان یک چرخه روان
درمانی کوتاه مدت سه مرحله ای است که"چهارشنبه سوری"، "نوروز" و "سیزده
بدر" را شامل می شود. محدوده زمانی آن، حدود20 روز است و هر
مرحله در نوع خود، نقش اساسی در تخلیه هیجان های روحی، کاهش تنش میان فردی
و بهبود روابط افراد دارد.
آتش و تخلیه هیجانی
مراسم"چهارشنبه
سوری" اگر اصولی اجرا شود، نقش کلیدی در تخلیه هیجان ها وتسهیل تعارض های
روانی افراد به ویژه نوجوانان و جوانان دارد. هنگامی که انرژی های محدود
شده فرد، فرصت آزادشدن می یابد، خشم، اندوه و شادی او تخلیه می شود، جان
تازه ای می گیرد و به این ترتیب،گام بلندی در جهت رشد و بالندگی، برداشته
می شود. از این رو، انجام مراسم "چهارشنبه سوری" و برپایی آتش به شکل سنتی
و اصیل آن، که ریشه در تاریخ و فرهنگ باستانی ما ایرانیان دارد، نقش مهمی
در بازیابی تعادل هویت فرد دارد چرا که وقتی هیزم های خشک و پوسیده می سوزند و شعله های زردگون به نمایش درمی آیند، ناخودآگاه این بازخورد به وجود می آید که مانیز هم نوا با آتش، خس و خاشاک درون را که همان ناپاکی ها و هیجان های منفی همچون کینه، حسد، انتقام، منفی بافی و... است، در خود بسوزانیم و مثبت نگری را جایگزین آن کنیم.
نوروز و رابطه های میان فردی
"نوروز"،
بخشی از چرخه زندگی ما ایرانیان است که هر سال، تکرار می شود و به همراه
خود، تحول ها و تازگی هایی به وجود می آورد وزمینه ایجاد تغییرهای زندگی
را فراهم می کند. خانه تکانی، فراهم کردن سفره هفت سین، دیدوبازدید و... بازگشتی به خود اصیل و هویت یکپارچه است
که در غوغای روزمرگی، به فراموشی سپرده شده است. "نوروز" فقط غبارروبی از
درودیوار خانه نیست، بلکه فرصتی است برای زدودن گرد وغبار از همه چیز، از
هویت فردی و اجتماعی گرفته تا پاکسازی جسم و جان از پژمردگی ها و کسالت
های روان تنی.
همان طور که اشاره شد، وقتی از بُعد روان شناختی به
بررسی "نوروز" می پردازیم، یک فرآیند درمان از آن استنباط می کنیم. این
فرآیند مهم در یک فضای بسیار طبیعی و خودجوش، صورت می گیرد و گستره وسیعی
از انسان ها را شامل می شود که در هیچ کلینیک و مرکز مشاوره ای ، انجام
چنین روان درمانی همگانی، سیال و پویایی، امکان پذیر نیست.
گردهمایی
افراد خانواده در کنار سفره هفت سین، باعث می شود که آنان، بیش تر از قبل،
نسبت به یکدیگر، همدلی، صداقت و توجه بی قید وشرط اعمال کنند.
دید
بازدید و مواجهه افراد با یکدیگر، بررسی فردی، به توسعه و بهبود رابطه های
بین فردی می افزاید. از این رو در "نوروز" که فضای آزادی بیان بیشتری
فراهم می شود، افراد، بیش تر به هم گوش می دهند و از هم می آموزند.
معنای
تعطیلات، چیزی عمیق تر از آن چه ما در ذهن داریم، می نمایاند. حال و هوای
عید، اقتضا می کند که فرد، فضای روانی خود را برای مدتی هرچندکوتاه، باز
بگذارد و به احساس های خود، مجال بروز و ظهور بدهد.
سیزده بدر و تولد انسان جدید
در روز"سیزه بدر"،گویی مردم به کلینیک طبیعت می روند
تا آخرین روز تعطیلات و آخرین مرحله پاکسازی ذهن و روان را به انجام
برسانند و انرژی لازم را از طبیعت کسب کنند تا با فرصت ها و موقعیت هایی
که در پیش رو دارند، توان چالش داشته باشند.
"سیزده بدر"، روز گفت و
گوبا طبیعت است. طبیعتی که دروغ نمی گوید، خیانت نمی کند، ادعا ندارد،
موضع گیری نمی کند و انتقام نمی گیرد بلکه فرزند خود یعنی انسان را که در
دام تمدن، اسیر شده است با آغوش باز می پذیرد وفرزند در دامان این دایه
مهربان، قرار می گیرد، به نجوا می نشیند، سنگ را لمس می کند، به جویبار،
چشم می دوزد و جوانه ها را نوازش می کند.
چرخه "نوروزدرمانی" با پایان
یافتن "سیزده بدر" کامل می شود و افراد جدید با روحیه ها و اخلاق های
جدید، پا به عرصه اجتماع می گذارند که طرح های جدیدی برای شروع زندگی نو و
دوباره دارند.