در بین سالهای (1309تا 1314) رادیو به ایران
آورده شد، چون دولت ایران هنوز دارای ایستگاه پخش رادیوئی نبود. خانواده
های ثروتمند ایرانی که توانائی خرید و یا وارد کردن رادیو را از خارج
داشتند اغلب به برنامه های فارسی که توسط کشورهای دیگر مانند آلمان،
ایتالیا، شوروی، ترکیه و انگلیس پخش می شد گوش می کردند، تا اینکه دولت
ایران مدتی پس از آغاز برنامه فارسی رادیوی بی بی سی (BBc) اقدام به تأسیس
ایستگاه پخش کرد و در سال 1319 در بحبوحة جنگ جهانی دوم، نخستین فرستنده ی
رادیوئی که هنوز در محل بی سیم فعلی به یادگار باقی است افتتاح شد. اولین نخست وزیری که در تاریخ معاصر ایران از رادیو برای ارسال پیام های سیاسی استفاده کرد، دکتر احمد متین دفتری بود که پس از گشایش رادیو پیوسته از آن برای بیان اوضاع و احوال مملکت و موقعیت ایران در رابطه با جنگ جهانی دوم استفاده می نمود.
در نخستین روزهای تأسیس رادیو در ایران به علت محدودیتهای تکنولوژیکی و
کمبود نیروی انسانی ماهر و فقدان تجربه کافی رادیو بیشتر از پنج ساعت در
شبانه روز نمی توانست برنامه پخش کند. یک سال بعد از تأسیس رادیو در تهران
طبق گزارش اطلاعات هفتگی در سال 1320 برنامه های رادیو و طول موج پخش آن
به اطلاع عموم رسید در گزارش مذکور آمده است که در ساعاتی که رادیو برنامه
ندارد برای ارسال تلگراف به دیگر نقاط جهان از آن استفاده می شود.
در هنگام جنگ جهانی دوم به علت محدودیت
امکانات فنی پخش برنامه های رادیو ایران بسیار ضعیف بود و کیفیت آنها در
مقایسه با برنامه های فارسی رادیوی کشورهای همسایه در سطح پائینی قرار
داشت. ولی بعد از جنگ جهانی دولت وقت اقدام به توسعه شبکه ی رادیو کرد و
اولین ایستگاه را در شهر تهران تأسیس کرد. ساعات پخش برنامه ها از 5 ساعت
به 12 ساعت در شبانه روز افزایش یافت. بعد از کودتای 28 مرداد در سال 1332
که به دستور و کمک دولت امریکا برای در هم کوبیدن حکومت ملی مصدق و
بازگردان حکومت خودکامه به این کشور بود، برنامه های رادیو دوباره توسعه
یافت. مشاوران امریکائی یکی از علل عمده ی تداوم دیکتاتوری را تبلیغات
رادیو و تلویزیون می دانستند بدین جهت دولت وقت دو سال بعد از کودتا به
تقویت پخش برنامه های رادیوئی همت گمارد و از سال 1335 ساعات پخش بر روی
موج متوسط و کوتاه در شبانه روز به 18 ساعت افزایش یافت و رادیوی تهران هم
هر 12روز ساعت برنامه برای شهر تهران پخش می کرد که بیشتر به واسطه تمرکز
جمعیت و اهمیت سیاسی و اقتصادی پایتخت بود. یکی از مسائل اساسی که دولتهای
وقت داشتند شیوه اداره این سازمان جدید بود که بواسطه نقش حساسی که داشت
پیوسته ندانم کاریها موجب برخورد و یا تضاد در دستگاه حاکمه ایران می شد.
رادیو در اوائل تأسیس چون بسیاری از ساعات شبانه روز برنامه نداشت، برای
ارسال تلگراف از آن استفاده می شد وزیر نظر وزارت پست و تلگراف انجام
وظیفه می کرد.
ولی دیری نپایید که تبدیل به یک اداره کل
شد. چون برنامه های رادیو اغلب در جهت ارشاد و آموزش عمومی مردم بود قرار
شد که زیر نظر وزارت معارف انجام وظیفه کند؛ به علت کار حساس رادیو، بعد
از مدت بسیار کوتاهی به واسطه تداخل حوزه اختیارات در بوروکراسی نوپای
ایران و نقض مسئولیتها، از وزارت مذکور که بعداً هم تغییر نام داد جدا شد
و تبدیل به اداره کل انتشارات و تبلیغات گردید و مقرر شد که زیر نظر دفتر
نخست وزیری انجام وظیفه کند. در این هنگام، نفوذ درباریان به ماشین
تبلیغاتی کشور گسترش یافت و اغلب بین نخست وزیر و صاحب منصبان اداره کل
تبلیغات که پشت بندی در دربار داشتند اختلاف نظرهایی پدید می آمد، این
اختلافات تا آن حد بالا گرفت که نخست وزیران وقت می کوشند از نظارت اداره
تبلیغات تا آنجا که ممکن است سرباز زنند. تا اینکه پیشنهاد شد که اداره کل
انتشارات و تبلیغات زیر نظر وزیر کار انجام وظیفه کند چون وزارت کار یک
وزارت خانه جدیدی بود و چندان گرفتار مسائل کارگری نشده بود. از سوی دیگر
بسیاری از افراد با نفوذ درباری و بطور کلِّی طبقه حاکمه چندان اطلاعاتی
از بوروکراسی جدید و نحوه اداره آن نداشتند و سعی می کردند تا آنجا که
مقدور است از مسئولیت های حساس به خصوص آنهایی که درباریان بطور مستقیم در
آن دخالت میکنند، خودداری کنند.
با توجه به آنچه اشاره شد، به علت
حضور درباریان در دستگاه تبلیغات مملکت و نداشتن مهارت کافی مدیران
تبلیغاتی، اداره انتشارات و رادیو یکی از مسائل بغرنج دولتهای گذشته بود.
زیرا اکثر گروههای فشار کوچکترین لغزش توسط اداره رادیو را بزرگ جلوه می
دادند و وزیر مربوط یا نخست وزیر را متهم به تبلیغ و گسترش نفوذ خود بدون
توجه به مقام سلطنت می کردند. بالاخره حسین علاء نخست وزیر وقت مجبور شد
دوباره نظارت بر اداره کل انتشارات و تبلیغات را در دفتر نخست وزیری
متمرکز کند. تا اینکه در سال 1343 پس از تأسیس وزارتخانه جدید دیگری بنام
وزارت اطلاعات اداره رادیو به وزارت خانه مذکور انتقال یافت. از آن تاریخ
به بعد نخست وزیران افرادی را به وزارت اطلاعات منصوب می کردند که از یک
طرف معتمد دولت و از طرف دیگر مورد تأیید دربار و سازمان اطلاعات و امنیت
کشور باشند. پس از تأسیس وزارت اطلاعات و اعمال کنترل و سانسور به طور
منظم در تبلیغات و انتشارات، مشکل اداره تبلیغات کشور بزعم کارشناسان رژیم
کودتا حل شد. ولی بعد مشاهده کردیم که تداوم سانسور و اعمال فشار و زور
دیری نپایند و یکی از عوامل عمده متلاشی شدن رژیم پهلوی شد.
با شناخت اهمیت روز افزون رسانه های ارتباط
جمعی در ایران و گسترش رادیو در کشوری که بیش از 60% جمعیت آن بیسواد
بودند، اداره کل انتشارات و تبلیغات روز به روز بیشتر مورد توجه سیاست
مداران درباری و کارشناسان ساواک کشور هر وزیر یا دولتمردی را که می
خواستند از منزلت اجتماعی بیشتر برخوردار شود، امکانات استفاده از ماشین
تبلیغات را برای او فراهم می کردند، و بالعکس هرکس را میخواستند از صحنه
سیاست به دور کنند و یا بدنام نمایند از طریق مصاحبه های فرمایشی رادیویی
و تبلیغات ضد و نقیض شخصیت ها را ترور می کردند. دولتمردان برای اینکه
بتوانند برمسند قدرت بیشتر تکیه کنند ناچار بودند علاوه برهمکاری با
مأموران ساواک به ارباب جراید و صاحب منصبان رادیو و تبلیغات کشور باج
بدهند.
با توجه به ویژه گیهای نظام ارتباطات در
حکومتهای خودکامه باین نتیجه می رسیم که سیاست ارتباطی کاملاً در انحصار
طبقه حاکم بوده است و کمترین توجّهی به مردم و نظرات آنها نداشته اند. از
سوی دیگر چون ارتباط جمعی انحصاری بود به این جهت گروه مدافع انحصار فقط
از منابع خود حمایت می کرده است. نکته دیگری که در جریان نظام ارتباط جمعی
ایران حائز اهمیت است، عدم پیوستگی تبلیغاتی در سیاست ارتباطی رژیم گذشته
است. به این علت رژیم حاکم به واسطه شرایط ارتباطی خود با استعمار جهانی و
جو حاکم بین المللی به اصطلاح معروف نان را به نرخ روز می خورده است.
از این نقطه نظر تضادهایی در سیاست تبلیغاتی
کشور در دوران رژیم گذشته کاملاً مشهود است. عدم پیوستگی سیاست ارتباطی که
گاهی منجر به برکناری برخی از دولتمردان صدیق که چندان آگاهی به ماهیت
رژیم نداشتند، می شد. علاوه بر این به واسطه نبودن سیاست مکتوب ارتباطی،
بسیاری از صاحب نظران علوم ارتباطات، قادر به تدوین یک سیاست اصولی و
مستدل که در چارچوب نظریه خود کامه قرار گیرد، نبودند و در تحلیل سیستمی
از سیاست ارتباطی عاجز بودند. در نتیجه یک تخصص دیگری جدا از مطالعه
سیستمی و اصولی نهادهای خودکامه در زمینه ی ارتباط جمعی پدید آمد که اغلب
منوط به دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده و سازمانهای اطلاعاتی کشور بود.
باکمک معدودی از چپ نماهای جاه طلب و
ماجراجوکه در خدمت سازمانهای اطلاعاتی بودند، به علت دست یابی به اطلاعات
طبقه بندی شده می توانستند، تحلیلهای موضعی از شرایط حاکم در جامعه بکنند
بدین وسیله گمانه هایی در رابطه با تمایلات رژیم نسبت به مسایل روز مطرح
می کردند که زیر بنای برنامه های تبلیغاتی و سیاست ارتباطی می شد. ولی در
برخی موارد روز به روز نکات مورد تأکید تغییر می کرد. شاید بتوان گفت یکی
از تفاوتهای عمدۀ نهادهای اجتماعی ارتباط جمعی ایران در مقام مقایسه با
دیگر کشورهای جهان به ویژه آن دسته از کشورهائی که نظریه خودکامه حاکم بر
رسانه های ارتباطی آنها است، این است که در رژیم پهلوی از یک سیاست ممتد
محاط بر ضوابط و اصول نظریه خودکامه پیروی نمی کردند، در نتیجه تعداد
انگشت شماری نظریه پرداز بدون توجه به تخصص در زمینه ی ارتباط جمعی معروف
به «آنتن های رژیم» شدند. دست اندرکاران
ارتباط جمعی قلمرو و تحلیلهای خود را از آنتن ها یا دستیاران آنان سؤال می
کردند. یا در طی جلسات هفتگی که برای سردبیران توسط نظریه پردازان تشکیل
می شد، حدود و ثغور قلم فرسایی آنها مشخص و معین می شد. البته یکی از
مهارتهای سیاسی آنان این بود که سعی می کردند هیچگونه بخشنامۀ مکتوبی در
مورد سیاست ارتباطی انتشار ندهند که وسیله ای به دست آزادیخواهان و
طرفداران آزاد اندیشی نیافتد. حتی در برخی موارد واژه نامه ای تدوین و
توزیع می کردند که از عبارات و اصطلاحاتی که اربابان قدرت از کاربرد آن
ملول می شدند باید اکیداً اجتناب کنند. تفسیر های سیاسی رسانه های ارتباطی
از امور خاص و موضوع های مشخص و معین که فقط در انحصار آنتن های رژیم بود
پیروی می کردند. گروهی که قادر بودند پیام نظریه پردازان را خوب درک کنند
ارتقاء می یافتند و از مزایای ویژه ای بهره مند می شدند. بنابراین جریان
سیاست گذاری ارتباط جمعی هیچگونه رابطه ای با تخصص یا پژوهش نداشت بلکه
صرفاً منوط به درک پیامهای نظریه پردازان یا آنتن های رژیم بود. آنتن های
رژیم گذشته به واسطه کاربرد تکنیک های پداگوژی موفق به پوشاندن حقایق
وتشویق توده مردم جامعه بسوی مصرف و جذب ظواهر فرهنگ غربی بدون درک اصول
و ریشه های آن شدند و سرانجام دولتهای وقت را بر آن داشتند که بیشترین
توجه را به نظام تبلیغات و گسترش پخش برنامه های ارتباطی بنمایند. از سوی
دیگر نفوذ امریکا در کلیه بخشهای فرهنگی و اقتصادی کشور از طریق برنامه
های ارتباطی توسعه یافت.
در حالی که دولت وقت هنوز قادر به حل
ابتدایی ترین مسائل زندگی مانند بیسوادی، مسکن، بهداشت و ... غیره نبود.
با نفوذ در مجلس شورای ملی در سال 1337 ماده واحده ای مورد تصویب مجلسین
قرار گرفت که طی آن دولت اجازه یافت یک دستگاه فرستنده تلویزیون و کلیه
وسایل لازم را برای پخش برنامه در شهر تهران، از خارج وارد کند. بدین نحو
تأسیس و اداره ایستگاه تلویزیون به بخش خصوصی واگذار گردید. البته دلائل
عمده آن تبلیغ محصولات ساخت امریکا، اشاعه فرهنگ مصرف و نمایش دادن
فیلمهای امریکائی بود که بیشتر آنها در رابطه با گسترش نفوذ امریکا ساخته
شده بود. در آغاز تأسیس تلویزیون بیشتر از 4 ساعت برنامه نداشت. و عمدۀ
هزینه تلویزیون تجارتی به وسیله تبلیغات و امتیازاتی که صادرکنندگان
امریکائی برای برنامه های تلویزیونی قایل بودند تأمین می شد. سه سال بعد
از تأسیس دستگاه تلویزیونی تهران اجازه تأسیس یک دستگاه دیگر در شهر
آبادان از دولت اخذشد. بدین منظور شهر آبادان
را انتخاب کرده بودند که مرکز صنایع نفت ایران است و بیشتر افرادی که در
شرکت نفت کار می کنند بزبان انگلیسی آشنائی دارند و علاوه بر این تعداد
زیادی کارشناسان امریکائی و انگلیسی در آن منطقه مشغول کار هستند، برای
اوقات فراغت خود نیاز به برنامه های تفریحی و فیلمهای غربی دارند. ایستگاه
تلویزیون آبادان به طور سریع توسعه یافت و قدرت پوششی آن اکثر نقاط عمده
خوزستان را در برگرفت. بعد از کودتای 28 مرداد بواسطه نفوذ استعمار بین
المللی به رهبری امریکا در منطقه، ایران برای آنها بسیار حائز اهمیت بود.
اول شهر تهران به واسطه اینکه محل تجمع سرمایه داران وابسته و بورژوازی
نوپای ایران است. که با گسترش نفوذ امریکا، وابستگی با کمک عوامل امریکا
در ایران هموارتر میشد. منطقه دیگر سواحل خلیج فارس و مناطق نفت خیز بویژه
منطقه خوزستان است که منبع درآمد ایران و تأمین کننده درصد قابل ملاحظه ای
از انرژی مورد نیاز غرب است. بدین جهت در این دو منطقه ایستگاه تلویزیون
تأسیس و به بخش برنامه در چارچوب مظاهر ایرانی ولی محتوا کاملاً وارداتی
پرداخت. نکته قابل تذکر این است که نفوذ امریکا در نظام ارتباطی ایران فقط
به بخش خصوصی بسنده نکرد. بلکه به واسطه افزایش روز افزون مستشاران نظامی
خود در نیروهای سه گانه، اقدام به تأسیس ایستگاه رادیو برای امریکائی های
مقیم ایران نمود و در سال 1329 یک ایستگاه پخش تلویزیونی برای مستشاران
مقیم مرکز دائر کرد. کلیه برنامه های تلویزیون ارتش امریکا در ایران به
زبان انگلیسی و به صورت ویدیو پخش می شد. به جز برنامه اخبار که اغلب به
صورت زنده پخش می گردید. برنامه های دیگر تلویزیون نظامی امریکا در تهران
مستقیماً از امریکا وارد می شد. تلویزیون ملی دولتی سالها بعد از تلویزیون
نظامی امریکا و تلویزیون تجارتی آغاز بکار کرد. یعنی اول در سال 1345 در
تهران تأمین شد، چون مردم تهران و خوزستان توان خرید تلویزیون و امکانات
بهتری برای پذیرش ویژه گیهای جامعه معرفی داشتند. تأسیس تلویزیون مقدمه ای
بر آشنائی مردم با فرهنگ تجارتی امریکائی و تقویت گرایش های آنان به سوی
جامعه مصرفی شد.
بدون هیچگونه پژوهش برای یافتن گرایشها و
تمایلات مردم نسبت به این رسانه نو ظهور در ایران با تبلیغات مسموم کننده
فرهنگ پلاستیکی توأم با یخچالهای مونتاژ ایران و تلویزیونهای ساخت امریکا
حاکم بر اتاقهای نشیمن مردم تهران و خوزستان شد و مسافران که برای دیدن
اقوام خود از دیگر شهرهای ایران به این دو منطقه سفر می کردند، مدتها
مشاهدات خود را از این جعبه جادوئی برای دیگر بستگان و همشهریان خود
داستان مانند نقل می کردند. پذیرش تلویزیون توسط مردم ایران بی سابقه بود،
بطوری که برای مدت طولانی تلویزیون یافت نمی شد. با وجود اینکه دولت اجازه
ورود تلویزیون را آزاد گذاشته بود و از سوی دیگر امکانات مونتاژ را به بخش
خصوصی داده بود.در بیشتر طول سال بازار سیاه داشت. دولت ایران نیز از این
فرصت استفاده کرد و برای تقویت و تدوام بقای رژیم و تزریق ایدئولوژی خود،
با تصویب لایحه ای تشکیلات سازمان تلویزیون ملی ایران را به عنوان یک
سازمان وابسته به وزارت اطلاعات طبق اصول و ضوابط بازرگانی دنباله روهمان
تلویزیون تجارتی (تلویزیون ملی) با اندکی تغییرات در هدفهای سازمانی تأسیس
کرد.
هدفهای سازمان تلویزیون ملی ایران بشرح زیر است:
- بالابردن سطح فکر و دانش عمومی
- پرورش ذوق و هنر مردم
- تقویت رشد سیاسی و معرفی آداب، رسوم، تمدن و فرهنگ ملی ایران
- فراهم آوردن زمینه های ذهنی برای تسریع و توجیه پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی کشور
- ایجاد سرگرمی و تفریحات سالم برای مردم
سازمان تلویزیون ملی ایران در آغاز تأسیس
بیشتر از سه ساعت در شب قادر نبود برنامه پخش کند چون از نظر نیروی انسانی
ماهر و امکانات فنی در مضیقه بود. دو سال بعد از تأسیس سازمان تلویزیون
مجبور شد برای تربیت نیروی انسانی مورد نیاز خود اقدام به تأسیس مدرسه
عالی تلویزیون و سینما بنماید و سپس به طور سریع گسترش یافت. برای مشاهده
سیر صعودی گسترش شبکه تلویزیون در ایران به جدول زیر توجه کنید.(13)
جدول افزایش ایستگاههای پخش تلویزیون در ایران بین سالهای 1346 تا 1354
تعداد شهر |
قدرت پخش به وات |
تعداد ایستگاه |
جمعیت به هزار |
سال |
2 |
14000 |
2 |
2100 |
1346 |
2 |
14000 |
2 |
2200 |
1347 |
4 |
34000 |
4 |
4300 |
1348 |
6 |
34150 |
6 |
5800 |
1349 |
11 |
68260 |
11 |
7800 |
1350 |
24 |
92100 |
26 |
10500 |
1351 |
45 |
125535 |
49 |
12100 |
1352 |
83 |
140560 |
92 |
14600 |
1353 |
88 |
161690 |
101 |
15300 |
1354 |
با توجه به جدول فوق از 1350 تا 1354 گسترش عظیمی در پیشرفت تلویزیون حاصل شد که در دیگر رسانه ها کمتر به چشم می خورد.
با ملاحظه جدول گسترش رادیو به نظر می رسد
که بیشترین توجه به شبکه تلویزیون بوده با وجود اینکه رادیو در امتداد
تلویزیون توسعه یافت است ولی سرعت عمل آن هرگز با گسترش تلویزیون قابل
مقایسه نیست. با مراجعه به جدول زیر، گسترش رادیو در مقایسه با گسترش
تلویزیون، کاملاً مشهود است.
افزایش تعداد دستگاههای پخش رادیو در شهرهای مختلف ایران بین سالهای 1319 تا 1353
سال |
قدرت پخش برحسب کیلو وات |
تعداد ایستگاه |
شهرها و تعداد ایستگاه |
1319 |
22 |
2 |
1 |
1324 |
30 |
3 |
2 |
1330 |
32 |
5 |
4 |
1335 |
33 |
6 |
5 |
1340 |
300 |
22 |
13 |
1345 |
600 |
28 |
13 |
1350 |
1152 |
45 |
15 |
1351 |
1152 |
45 |
15 |
1352 |
5629 |
56 |
26 |
1353 |
7710 |
64 |
31 |
بین سالهای 1340 تا 1353 رادیو همگام با
تلویزیون گسترش یافته است با این تفاوت که تمام ایران را زیر پوشش دارد در
صورتی که تلویزیون فقط شهرهای ایران و روستاهای حومه مراکز استانهای پر
جمعیت را زیر پوشش دارد.(14) در امتداد این توسعه عظیم تربیت نیروی انسانی
ماهر برای اداره ایستگاهها ی پخش و دفاتر جدید رادیو و تلویزیون در مراکز
استانها به سرعت انجام گرفت.
امروزه یکی از پیشرفته ترین سازمانها اداری
مملکت سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران است که اخیراً پس از انقلاب آن را
به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تغییر نام دادند. ولی متأسفانه هنوز
ضوابط و اصول نظریه خودکامه در بیشتر جنبه ها ی ارتباطی ایران نه فقط
رادیو و تلویزیون بلکه کلیه مطبوعات کشور حاکم است و امید است پس از یک
تجربه انقلابی آگاهی سیاسی و اجتماعی دست اندرکاران رسانه های ارتباطی
آنقدر افزایش یابد تا حداقل به آزاد اندیشی و آزادی فردی و اجتماعی احترام
قایل شوند طوری که در آسیا اگر از حیث وسعت و وسایل در مرتبه دوم قرار
دارد، برعکس از نظر آزادی و دمکراسی اولین کشور نمونه آسیائی باشد. امید
است که با تحولات شگرفی که در زمینه تلویزیونهای ماهواره ای انجام شده است
و پدیده جهانی شدن نیز به ان اضافه گردیده است،ایران در دهه اول قرن بیست
ویکم در مسیر توسعه آزادی اندیشه و قلم و همین طور آزادیهای فردی و
اجتماعی قرار گیرد مشروط براینکه توسعه نیروی انسانی بدون محدودیتهائی
امکان پذیر شود.
1  - در دوران
نخست وزیری دکتر علی امینی هیچکس به اندازه او و برخی از اعضاء کابینه اش
ار رادیو استفاده نکردند. در پایان اجرای مرحله اول اصلاحات ارضی، دکتر
ارسنجانی وزیر کشاورزی بود. سخنرانیهای پر طمطراق محبوبیتی در بین برخی از
گروههای مردم کسب کرده بودند شاه و گروههای فشار که از ادامه کار امینی
خشنود نبودند ماشین تبلیغاتی را علیه او و همکارانش تجهیز کردند تا حدّی
که او را به قاچاقچی و حیف و میل بیت المال و ارسنجانی را به علت تأسیس
حزب سوسیال دمکرات به جرم به هم زدن رژیم سلطنت محکوم و تبعید نمودند.