اگر فردی در طول روز و در
هنگام خواب، به خواب رفتنش بیش از نیم ساعت طول بكشد و این وضع بیش از 3
روز در هفته و بیش از 2 هفته در ماه تكرار شود، فردی است كه به بیماری
بیخوابی مبتلا شده است
چشمهای گریزان از خواب
هوا
كه تاریك میشود، دوباره ترس از نخوابیدن آزارش میدهد، یك ماهی میشود كه
به محض رفتن در رختخواب، خواب از چشمهایش میرود و تا ساعتها برنمیگردد.
وقتی حتی آخرین لامپ خانه همسایهها خاموش میشود، او هنوز بیدار است و مرتب از این دنده به آن دنده میشود. حتی كتاب خواندن هم اثرش را از دست داده و دیگر پلكهایش را سنگین نمیكند.
خیلیها برایش توصیههایی كردهاند از تمرینات ورزشی پیش از خواب گرفته تا خوردن دمكرده گیاهان مختلف اما هیچ كدام ثمری ندارد. حالا او مانده است با شبهایی كه با نخوابیدن سپری میشود و روزهایی كه از شدت خوابآلودگی توان انجام هیچ كاری را ندارد.
گاهی اوقات بدون آن كه بدانیم عواملی دست به دست هم میدهند و شرایطی را ایجاد میكنند كه كمكم خواب شبانهمان كمتر و كمتر میشود و وضع تا جایی پیش میرود كه حتی شبهایی به خاطرمان میآید كه تا دمیدن آفتاب چشم به اطراف دوختهایم.
شاید
برای آنهایی كه تا صبح راحت میخوابند، بیخوابی یك بیماری به حساب نیاید،
ولی بیخواب شدن آن هم درست در زمانی كه بزرگترین آرزویت بسته شدن
چشمهاست، از آن دست مشكلاتی است كه اگر درمان نشود، به اندازه یك بیماری لاعلاج، آزاردهنده میشود.
در واقع اهمیت خواب به اندازهای است كه میتواند روی زندگی روزانه افراد اثرگذار باشد؛
به طوری كه پژوهشها نشان میدهد كه خواب كم یا اختلالات خواب روی فكر،
قدرت تمركز، توانایی فرد و حتی كیفیت كار روزانه فرد تاثیر میگذارد.
این مساله به این علت است كه در حین خواب، سلولهای بدن و مغز هر دو ترمیم میشوند و این بازسازی موجب میشود تا روز بعد سرحال و هشیار از خواب بیدار شویم، در حالی كه بیخوابی این تعادل را برهم میزند.
این در حالی است كه بررسیها ثابت كرده كمبود خواب موجب افزایش میزان قند خون و در نتیجه افزایش فشار و افسردگی میشود.
افزون
بر این بیخوابی فرد را در معرض خطر ابتلا به دیابت و آسیبدیدگی مغز قرار
میدهد، ضمن آن كه موجب ایجاد تغییراتی در میزان هورمون تیروئید و
هورمونهای استرس میشود كه این تغییرات روی حافظه، سیستم دفاعی بدن، قلب
و متابولیسم نیز اثر میگذارد.
دكتر پرویز مظاهری، روانپزشك در گفتگو با «جامجم»، ضمن تایید این موارد در تعریف بیخوابی میگوید:
اگر
فردی در طول روز و در هنگام خواب، به خواب رفتنش بیش از نیم ساعت طول بكشد
و این وضع بیش از 3 روز در هفته و بیش از 2 هفته در ماه تكرار شود، فردی
است كه به بیماری بیخوابی مبتلا شده است. در واقع ما انتظار
داریم كه افراد از وقتی سرشان را روی بالش میگذارند به خواب رفتنشان تا
یك ربع اتفاق بیفتد ولی در برخی افراد این زمان به یك تا دو ساعت میرسد؛
اما اهمیتی نمیدهند و آن را وضعیتی طبیعی تلقی میكنند.
دبیر انجمن روانپزشكان ایران این باور عمومی را كه اگر كسی ظهر بخوابد در خواب شبش اثر میگذارد، درست میداند و میگوید:
مغز
انسان البته در افراد بالغ چیزی حدود 6 تا 8 ساعت در شبانهروز نیاز به
استراحت دارد پس اگر فردی این نیاز را در ساعت دیگر روز جبران كند نیاز
مغزش به استراحت كمتر میشود به همین جهت توصیه ما این است كه افراد قسمت اعظم استراحت خود را برای شب بگذارند.
وی بیخوابی را بیماریای معرفی میكند كه عوارض زیادی به دنبال میآورد و در توضیح این عوارض میگوید:
فردی كه بیخواب میشود تحریكپذیر و در نتیجه عصبی میشود پس چنین فردی
زیاد دچار اضطراب میشود ضمن آن كه وقتی همه خوابند و یك فرد به تنهایی
بیدار است بسیاری از افكار نگرانكننده به ذهنش هجوم میآورد. این در حالی
است كه افراد بیخواب صبحها با احساس خستگی بیدار و معمولا به سردرد دچار
میشوند.
عوارض
به گفته این روانپزشك بیماریهای گوارشی و اختلالات اسكلتی از جمله دردهای پراكنده در بدن نیز از جمله عوارض جسمی بیخوابی هستند.
مظاهری در ادامه با بیان این كه در انسان یك «ساعت بدن» وجود دارد كه مشخص
میكند فرد باید در طول روز كار كند و در شب بخوابد میافزاید: اگر نظم
ساعت بدن به هم بریزد فرد دچار اشكال میشود برای همین كسانی كه روز
میخوابند و شب كار میكنند این شیوه زندگیشان آنها را در درازمدت دچار
مشكل میكند.
وی در ادامه به علت بروز بیخوابی اشاره میكند و توضیح میدهد: فرد
بیخواب از نظر مغزی دچار یكسری اشكالات میشود كه این امر باعث فعال شدن
مغز میشود. یعنی آن بخش از مغز كه مربوط به خواب است دچار اشكال میشود به طوری كه فرد احساس خستگی میكند ولی خوابش نمیبرد كه این مساله میتواند ناشی از اضطراب یا اشتغالات ذهنی فرد باشد.
درمان
این روانپزشك در بخش دیگری از گفتههایش به تشریح روشهایی برای راحت به خواب رفتن میپردازد و میگوید:
باید سعی كنیم تا جای ممكن روزها نخوابیم و شبها استراحت كنیم. ضمن آن كه
گوش دادن به موسیقی ملایم پیش از خواب، دوش گرفتن، استقرار در محیط خواب
آرام، استفاده از بالش نرم و پرهیز از خوردن مواد محركی چون چای و قوه
میتواند در داشتن خوابی آرام موثر باشد. او البته معتقد است كه اگر با
این روشها فرد هنوز به بیخوابی دچار بود باید به روانپزشك مراجعه كند
چرا كه بیخوابی از علائم اصلی افسردگی است.
مظاهری
در همین ارتباط توضیح میدهد: بدترین شیوه در درمان بیخوابی خوددرمانی
است، یعنی فرد به صورت خودسرانه از داروهای خوابآور استفاده كند
و با این كار تنها علامتهای یك بیماری را درمان كند، در حالی كه افراد
بیخواب با جدی گرفتن مشكل خود باید به روانپزشك مراجعه كرده و برحسب علت بروز بیخوابی به درمان بیماری خود مبادرت كنند.