گزارش تولدهاي نمايندگي سمنان این جلسه
،جلسه دوازدهم از دور هشتم به نگهبانی آقای هنر بخش و دبیری مصطفی و
استادی آقای مجتبی دهقانی با دستور جلسه وادی چهاردهم در تاریخ 89/6/23
روز سه شنبه راس ساعت 16/45 آغاز بکار گردید.
در ضمن امروز اولین سال رهایی و آزادی مسافر آقای حامد زارع ، کمک راهنما و مرزبان شعبه سمنان را جشن می گیریم.
خلاصه سخنان استاد: بعضی وقتها خیلی از
کلمات را بارها و بارها می شنویم و آنها را تکرار می کنیم ولی شاید یک
دفعه معنی واقعی آن را بفهمیم. من روز اولی که وارد کنگره شدم خیلی چیزها
را می شنیدم ولی معنی آنرا درک نمی کردم و بارها به خودم می گفتم که دیگر
به کنگره نروم ، ولی بازهم می آمدم و چیزی که باعث آمدن من به کنگره میشد
همان محبت بود که خود به خود مرا به سر جلسات می برد. درباره محبت ، آنچه
که تجربه کردم دانستم که سرچشمه اش دانایی و آگاهی است . محبتی که ریشه آن
دانایی نباشد نه تنها حال من ، بلکه حال دیگران را هم خراب می کند .من
چگونه می توانم کسی را دوست داشته باشم و به آن محبت کنم ، در حالیکه خود
را دوست نداشته باشم و از زندگیم لذت نبرم.
امروز تولد یکی از خدمتگزاران شعبه
سمنان ، حامد عزیز کمک راهنما و مرزبان سمنان است . من خیلی خوشحالم و به
حامد و دیده بان رابط سمنان جناب آقای هنربخش و همه مرزبانان شعبه سمنان
تبریک می گویم.
درباره حامد:
روزی
که حامد برای اولین بار به کنگره آمد تنها بود و در آمدنش به شعبه تردید
داشت و وانمود می کرد که برای دوستش آمده و میخواهد به دوستش که مصرف
کننده هست کمک کند ... و کم کم گفت که برای خودش آمده و خیلی برایش مهم
بود که کسی مخصوصا خانواده اش متوجه نشوند. اما همین حامد در یک برنامه
تلویزیونی بعد از رهائیش در مقابل چشم میلیونها بیننده قرار گرفت و اعلام
رهایی کرد و گفت که روزی مصرف کننده بوده و الان درمان شده . و حامد در
سفر دوم نیز همچنان با تمام وجود حرکت کرد و اکنون به عنوان مرزبان و کمک
راهنما در شعبه در حال خدمت می باشد. من این روز را به او تبريك می گويم.
مصرف حامد: کوکائین - شیشه - قرص - تریاک و مشروبات الکلی بود
مدت سفر: 10 ماه و 4 روز
روش درمان : دی اس تی
داروی مصرفی : شربت اوتی
راهنمای خوب: جناب آقای مجتبی دهقانی
پیام تولد حامد:
حامد عزیز ، شما با یافتن هر کلید به جهانی قدم می گذارید که خود دارای
کلیدهای دیگر است و شما یافتن و باز نمودن دربها را می آموزید . پس درست
آموزش گرفتن و خدمت کردن چیزی جز لطف الهی نیست .
صحبتهای حامد:
من
امروز هر چه دارم از کنگره دارم . من قبل چیزی نداشتم ، شاید از لحاظ مالی
مشکلی نداشتم اما خلا عاطفی داشتم . وقتی مواد را برای بار اول مصرف کردم
، تازه شدم یک آدم عادی ، یک فرد مثل دیگران بطوریکه هر موادی که به من
معرفی می کردند سریعا آنرا مصرف می کردم . من از لحاظ عاطفی از طرف
خانواده خیلی کمبود داشتم و آنها به نوعی مرا طرد کرده بودند وتنها خواهرم
از لحاظ مالی حامی من بود.
روزی که به کنگره آمدم به این نیت
اومدم که چند تا دوست پیدا کنم و حال خیلی خرابی داشتم و نمی دانستم
میخواهم چه بکنم ؟ شاید اگر کنگره را 3 ماه دیرتر پیدا می کردم ، با وضع
بهم ریخته ای که من داشتم ، خودکشی کرده بودم . من در کنگره با یک بزرگ
مرد یعنی آقا مجتبی آشنا شدم و ایشان شدند راهنمای من. و با محبت و عشق
خود خلا عاطفی مرا پر کردند. من خیلی کنگره را دوست دارم و می دانم اگر
راهنمای دیگری انتخاب می کردم شاید به نتیجه نمی رسیدم و من مدیون ایشان
هستم. ایشان همیشه با حوصله و متانت با وجود تمام گرفتاریها و مشغله ای که
داشت به همه حرفهای من گوش می داد و هیچ وقت به من نمی گفت وقت ندارم. در
آخر از جناب مهندس دژاکام و خانواده ایشان و آقای هنربخش و راهنمای عزیزم
آقا مجتبی و عم حسن و برادرلژیونی هام و مرزبانهای سمنان و همه بچه های
سمنان ممنونم و همینطور از بچه هایی که امروز بخاطرم از تهران تشریف
آوردند.
آرزوی حامد: آرزو می کنم که شعبه سمنان ، روزی یکی از بزرگترین شعبات کنگره 60 باشد.
منبع : وبلاگ ابروی دوست