شاید فقط آنانی كه خیانت همسر را لمس كردهاند بدانند كه آمدن یك رقیب به زندگی زناشویی چه طعمی دارد.
یك قلب برای چند نفر
روبهروی
قاضی ایستاده است؛ قاطع و مصمم. وقتی یادش میآید كه چطور بعد از 10 سال
زندگی، مرد خانهاش او را از یاد برد و با كسی دیگر پیمان عشق بست سیل اشك
امانش نمیدهد و بغض ولكُنش نمیشود. شبهای اول كمی دیر به خانه
میآمد، هر شب نیم ساعت دیرتر از شب قبل اما وقتی او مثل همیشه اعتراض
نكرد، دیر آمدنها بیشتر شد، آنقدر بیشتر كه روز هم نمیآمد. دلش
نمیخواست هیچ فكر بدی بكند، ولی مجبور بود به ندای باطنش جواب دهد؛ او بوی یك رقیب را خوب حس میكرد.
آن
روز صبح زود كه سایه به سایه شوهرش از خانه بیرون آمد و چند كوچه تنگ و
پیچدرپیچ را بیصدا دوید، آن روز كه در گرگ و میش صبح پشت سر مرد
زندگیاش روبهروی یك خانه ایستاد و صدای نازك یك زن را شنید، آن
ثانیههای تلخی كه با چشمهایش مرد مورد علاقهاش را بدرقه كرد و گریه
امانش نداد هرگز از یادش نمیرود. او از همسرش هیچ چیز نمیخواست، مگر یك
قلب مهربان كه سند شش دانگ منگولهدارش فقط به اسم او باشد. اما او این را
از او دریغ كرد و حالا زن مقابل قاضی ایستاده است و تنها یك چیز میخواهد:
«طلاق.»
شاید فقط آنانی كه خیانت همسر را لمس كردهاند بدانند كه آمدن یك رقیب به زندگی زناشویی چه طعمی دارد.
وقتی
دو نفر پیمان عشق میبندند و قسم میخورند كه روحشان یكی شود ولی در میانه
راه یكی پیمان فراموش میكند و با پشت پا زدن به همه قول و قرارها راهش را
از همسرش جدا میكند، طوفانی عاطفی شروع میشود كه نتیجهاش جز فروپاشی
بنیان زندگی نیست.
بیوفایی،
زن و مرد نمیشناسد و آن كس كه بیاعتقادتر به محبت است در بیوفایی پیشی
میگیرد و قلبش را كه قرار بود فقط برای یك نفر باشد به همه مشتریان عرضه
میكند.
اگر
همسر خیانتكار، موذیانه رفتار كند و طرف مقابلش نیز به خاطر اعتماد زیاد
از خیانتش بویی نبرد، تا مدتها میتوان رابطه خائنانه را ادامه داد
ولی اگر در میانه راه دستها رو شود، اتفاقاتی گاه سختتر از تقاضای طلاق
و از همپاشیده شدن خانواده رخ میدهد یعنی همان اتفاقاتی كه در زندگی
علیاكبر، شیرین و روحالله افتاد.
اسفندماه چند سال پیش یكی از اهالی محله پیشاهنگی كرج با مركز فوریتهای پلیس تماس گرفت و از كشف جسد مردی جوان مقابل منزل همسایهاش خبر داد.
كارآگاهان كه بلافاصله در صحنه حاضر شده بودند و احتمال میدادند خانواده
صاحبخانه با مقتول آشنایی داشته باشند، به تحقیق از آنها پرداختند كه
معلوم شد مرد صاحبخانه به طرز مرموزی ناپدید شده و همسر و فرزند وی در
خانه تنها هستند.
كارآگاهان
به زن مشكوك بودند. برای همین از او بازجویی كردند تا سرانجام بگوید كه
چطور از چندی قبل با امیر آشنا شده و شوهرش علیاكبر نیز از ماجرا خبردار
شده است. به دنبال این اعترافات جستجو برای یافتن علیاكبر نیز آغاز شد تا
پس از دستگیری توسط پلیس او هم توضیح دهد كه چطور وقتی متوجه ارتباط
پنهانی همسرش با مقتول شده، عنان از كف داده و با ضربههای چاقو او را از
پای درآورده است.
روحالله
اما شوهری بود كه در ماجرای خیانت همسرش به دست ابراهیم رقیب عشقیاش كشته
شد. ماموران با بررسی این پرونده قتل متوجه شدند كه شب حادثه پس از اینكه
روحالله به محل كارش رفت زن، ابراهیم را به خانهاش دعوت كرد اما ناگهان
شوهر وارد خانه شد و ابراهیم خود را مخفی كرد. وقتی مقتول برای استراحت به
اتاق رفت، ابراهیم نهتنها خانه را ترك نكرد، بلكه در زیرپله مخفی شد و به
همراه فاطمه قلیان كشید تا اینكه روحالله حضور مرد غریبه را فهمید و با
او درگیر شد.
اما
ابراهیم و فاطمه مقابل او ایستادند و با وارد كردن ضربات گوشتكوب و چاقو و
فشار برگردن مقتول او را به قتل رساندند و جسدش را در پارك به آتش كشیدند.
خلا عاطفی و سایه سنگین سوم شخص
البته
شاید پرونده تمام خیانتها در زندگی مشترك به قتل منتهی نشود ولی بیگمان
در تمامی آنها اتفاقات تلخی میافتد كه عشق را به نفرت و گرمی محبت را به
سردی انتقام تبدیل میكند.
دكتر
مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری در اینباره به جامجم
میگوید: بروز خیانت در زندگی زناشویی هیچ مشابهتی با این فرآیند در روابط
اجتماعی ندارد. در روابط اجتماعی به خاطر پایین آمدن سطح اعتماد ممكن است
حوادثی روی دهد كه منجر به این ناهنجاری شود به طوری كه داد و ستد، روابط
دوستی، روابط شغلی و... از جمله روابطی هستند كه در معرض خیانت قرار
میگیرند. اما در روابط زناشویی مصادیق بارز خیانت از یك نگاه شروع میشود
و ممكن است هر زوج خیانت را به نوعی از رفتار ربط بدهند.
او
توضیح میدهد: حرف زدن بسیار صمیمانه با یك زن یا مرد بیگانه، گرم گرفتن
یا درخواست برای موضوع یا موردی از سوی زن یا شوهر میتواند در این بحث
بگنجد، اما به طور كلی در فرهنگ اخلاقی و اجتماعی ما خیانت در
روابط زناشویی یعنی خروج از چارچوبهای اخلاقی و موازین ارزشی به نحوی كه
فرد مرتكب چه زن و چه مرد هم از نظر عقیدتی مرتكب تخلف شده و هم از نظر
عاطفی ممكن است دیگر قابل اعتماد نباشد.
ابهری با واكاوی ریشه خیانت در زندگی مشترك میگوید:
در
ریشهیابی بروز این مشكل میتوان گفت كمبودهای زندگی زناشویی احتمال بروز
آن را بیشتر میكند یعنی چه از نظر روابط جنسی و چه از نظر ارتباطات عاطفی
كلامی وقتی زن یا شوهر احساس خلا میكند و باور دارد كه همسرش نمیتواند
آن خلا را پر كند، به بیراهه كشیده میشود.
در
این میان نقش شخص ثالث از نظر وسوسه و پافشاری در برقراری ارتباط نباید از
نظر دور داشته شود، چون مرد یا زن درست در زمانی كه به دنبال محبت
میگردند، كسی سر راه سبز میشود و درست از همان نقطه ضعف شروع میكند.
بنابراین دسیسههای شیطانی او به ثمر مینشیند و رابطه برقرار میشود.
این آسیبشناس ادامه میدهد: از نگاه آسیبشناسی رفتاری، زن و شوهر اولین كسانی هستند كه متوجه انحراف و خیانت زوج میشوند،
ولی در پارهای از اوقات این پدیده ناخواسته وارد زندگی زناشویی میشود
یعنی فرد اصلا باور نمیكند مرتكب چنین عملی شود و فقط به خاطر احساس
وابستگی به برقراری ارتباط، آن رابطه را ادامه میدهد.
وفاداری ارزشی است كه میتواند مانع خیانت شود اما این ارزش در جامعه ما كمتر مورد توجه قرار گرفته است اما زشتترین
حالت خیانت وقتی است كه فرد سوم با قصد گسستن روابط عاطفی زوجین وارد عمل
میشود و حتی برای از میان برداشتن مانع وجود زن یا شوهر با همدستی همسر
خیانتكار دست به خون نیز آلوده میكند. درواقع در این شرایط بحث رقابت نیست، بلكه موضوع خیانت و از میان برداشتن یك انسان است.
این متخصص علوم رفتاری این گونه خیانتها را ناشی از هوسهای شیطانی میداند و میگوید:
در
مقابل این عده زنها و مردهایی هستند كه به هیچ عنوان و در هیچ شرایطی حتی
به اندازه یك نگاه حاضر به وارد كردن لطمه به روابط خود نیستند و
با وجود همه كمبودها و مشكلات پاكدامنی و صداقت خود را حفظ میكنند و در
نهایت از راههای قانونی و شرعی به رابطه خود خاتمه میدهند و پس از آن به
فكر تشكیل زندگی دیگری میافتند.
او
روی آوردن افراد به خیانت به همسر را ناشی از عوامل متعددی میداند و
توضیح میدهد: اصل خیانت در روابط عاطفی و رفتاری به تربیت اول خانواده،
باورها، آداب، رسوم و فرهنگ خانوادگی، شرایط گذران دوران قبل از ازدواج و
درجه خلوص و ایمان برمیگردد یعنی وقتی دختر یا پسری در خانواده خود خیانت
والدین را تجربه میكند و آن را در روابط دوستی پیش از ازدواج هم آزمایش
میكند، ممكن است در زندگی مشترك نیز به همان راه كشیده شود.
واكسن ضدخیانت
این
استاد دانشگاه ادامه میدهد: با توجه به مطالعات انجام شده در مورد مردان
و زنانی كه در زندگی زناشویی مرتكب اینگونه خطاها میشوند، درجه
ایمان و باورهای عقیدتی به عنوان واكسن ضدخیانت به عنوان اولین عامل
شناخته میشود به طوری كه اگر این باورها در فرد كمرنگ باشد، میزان تسلطش
بر زندگی و كنترل روابطش در بیرون از خانه ضعیف میشود.
ابهری
به برخی از توجیهات رایج نظیر اینكه همسرم نامرتب و سهلانگار بود اشاره
میكند و میگوید: برخی از گفتههای همسرانی كه به خیانت روی آوردهاند
درست است، یعنی نماد رفتاری بعضی از زوجین در خانه میتواند منجر به
پایهریزی انحرافات رفتاری شود. مثلا مردی كه با ظاهری نامرتب و
بدون توجه به سلیقه و علاقه همسرش هر چه خود میخواهد انجام میدهد یا
بانوانی كه در خانه وضعی نامرتب و آشفته دارند روابط عاطفیشان دچار تزلزل
شود.
البته
نباید فراموش كرد كه در پارهای از اوقات بعضی از همسران خیانت را به
عنوان ابزار انتقام انتخاب میكنند یعنی وقتی متوجه انحراف رفتاری همسر
خود میشوند با اینكه قصد این كار را ندارند، براساس تصمیمات شتابزده و
غیرمنطقی و با هدف انتقامگیری مرتكب خیانت میشوند.
بیتوجهی به وفاداری
دكتر علی انتظاری، جامعهشناس و استاد دانشگاه، این موضوع را از زاویه دیگری بررسی میكند. او به «جامجم» میگوید: ارزشی كه میتواند مانع خیانت شود، وفاداری است.
یعنی افراد باید باور داشته باشند پیمانی بستهاند و نباید از آن تخطی
كنند. اما این ارزش در جامعه ما كمتر مورد توجه قرار گرفته است و كسی روی
آن تاكید ندارد، درواقع در جامعه ما به خاطر تفكیك نشدن فرهنگ و شرع، این ذهنیت در مردان ایجاد شده كه ازدواج موقت یا مجدد یك امكان شرعی است،
یعنی آنها فكر میكنند شرع فرصتی را برای خیانت مهیا كرده و آن را تایید
میكند. این درست مثل این است كه قانون به ما اجازه بدهد تا انتهای یك
جاده برویم، ولی آیا واقعا لزومی دارد كه همه افراد تا آخر جاده بروند؟
او با بیان این مقدمه عوامل دخیل در بروز خیانت را برمیشمرد و میگوید: تداخل مرزهای فرهنگ و شرع از علل اصلی خیانت مردان است، ولی تلافی كردن یا وجود توهم خیانت از مهمترین دلایل خیانت زنان محسوب میشود.
این در حالی است كه خیانت زن میتواند از انجام ندادن وظیفه مردان ناشی
شود. مثلا مردی كه به خاطر فشار اقتصادی بیشتر به كسب درآمد توجه دارد و
محبت كردن به همسر و تامین نیازهای عاطفی او را از یاد میبرد، باعث ایجاد
خلا در خانواده میشود كه میتواند زمینه بروز خیانت را فراهم كند.
انتظاری
در ادامه به بروز خیانت تحت تاثیر جهانی شدن اشاره میكند و توضیح میدهد:
جهانی شدن در واقع به معنی غربیشدن است و فرهنگ غرب، لذتگرایی،
ظاهرگرایی و زندگی دنیوی را ترویج میكند.
پس
در چنین جامعهای افراد لذتهای مادی را بر لذتهای معنوی ترجیح میدهند.
همان طور كه میبینیم زنان و مردان ما همواره تلاش میكنند تا با شیوههای
مختلف خود را زیبا كنند. این در حالی است كه گرایشهای التذاذی
به جای گرایشهای معنوی روحانی در مردان، مزید بر علت شده و وفاداری را
كمرنگ میكند و فرد را به جایی میرساند كه براحتی تن به ارتباط با افرادی
غیر از همسرش بدهد.
این
استاد دانشگاه، تاخیر در سن ازدواج و مایل نبودن به ازدواج و علاقه به
داشتن روابط آزادانه را از جمله عوامل زمینهساز خیانت میداند و میگوید:
اینكه برای افراد امكان ازدواج به موقع نباشد و ترس از نتیجه ازدواج هم
وجود داشته باشد، باعث میشود فرد به ایجاد در رابطه با دیگران بپردازد و
در عین حال امكان برقراری ارتباط برای افرادی كه یكبار ازدواج كردهاند
نیز فراهم شود. در این میان برخی دوست ندارند زیر بار مسوولیت
زندگی مشترك بروند پس سعی میكنند خودشان را در اختیار كسانی كه وضعیت
مالی مناسبی دارند قرار دهند كه این افراد هم كسانی نیستند جز افراد متاهلی كه صاحب زن و فرزندند.
سلام محبت، خداحافظ خیانت
این جامعهشناس البته در كنار تمام این عوامل به نقش محبت در زندگی زناشویی تاكید ویژهای دارد و میگوید: بعضی
از افراد از سردی روابط با همسرشان ناراحتند به همین سبب احساس تعهد نسبت
به او نمیكنند. بویژه در مردان اگر چه آنها افرادی تنوعطلب هستند،
اما هرگز نمیخواهند زندگیشان صدمه ببیند. پس اگر زن بتواند حس تعلق و
تعهد به خانواده و اینكه مرد، زن و بچههایش را دوست داشته باشد را تقویت
كند به واسطه تقویت روابط عاطفی احتمال بروز خیانت كم میشود.