معلولیت شرایط پیچیده و گاه
بسیار دشواری را پیشروی خانواده، معلول و اجتماع قرار میدهد و این مثلث
را درگیر سوالاتی میكند كه پاسخ هر كدام نیازمند تحقیقات میدانی با ضریب
دقت بسیار بالاست.
اشاره
معلولیت
شرایط پیچیده و گاه بسیار دشواری را پیشروی خانواده، معلول و اجتماع
قرار میدهد و این مثلث را درگیر سوالاتی میكند كه پاسخ هر كدام نیازمند
تحقیقات میدانی با ضریب دقت بسیار بالاست.
اینكه در كشور ما
معلولیت به عنوان یك مساله اجتماعی توان ذهنی پژوهشگران اجتماعی را به خود
مشغول كرده، اتفاق مباركی است اما به نظر میآید توجه، مطالعه و دقت در
تجربه 50 ساله اخیر كشورهای دیگر به خصوص كشورهای جهان سوم (در حال توسعه)
كه به سوی توسعه پایدار حركت میكنند، میتواند بخشی از نیاز جامعه جوان
ما را پاسخ دهد و نشان دهد در آن سوی دنیا، پژوهشگران نسبت به مسایل چگونه
نگاه می كنند.
این گزارش نشان میدهد جامعه آمیخته با سنتِ آلبانی در همین اروپای نزدیك به كشور ما چگونه به آرامشبخشی معلولان نگاه كردهاند.
و اما نكته بعد، دوراز پیكن محقق و نویسنده پس از سالها چگونه میاندیشد؟
ردپای
او را در گزارشی كه در مجله «مستقل» چاپ شده است پیدا كردم. این مجله برای
افراد مسن و معلولان چاپ میشود. او اكنون تنها به آرامش بخشیدن به
معلولان نمیاندیشد بلكه به سهم اجتماعی معلولان میاندیشد و تلاش دارد
گروههای جوانتری از معلولان (15 تا 25 سال) را در رسیدن به سهم
اجتماعیشان یاری دهد.
تكنیك های آرامشبخشی برای كودكان معلول
یوگا،
تمرینهای حركتی، راهنماییهای درباره تخیلات ذهنی و فانتزی است كه با
همراهی موسیقی ارایه میشود و پس از آن دم و بازدم افراد معلول كنترل
میشود.
تكنیكهایی مثل یوگا یا تمرینهای حركتی دیگر كه به
معلولان ارائه میشود، نیازمند دقت، توجه و مطالعه بیشتر است تا به تاثیر
آن در دوستی بین اعضا درچنین تجربههایی، ایمان بیاورید.
گروه تحقیق به چهار برنامه اصلی توجه دارد:
- آرامش بخشی تدریجی عضلات
- بازخوردهای زیستی
- یوگا
- آرامش ذهنی (شامل راهنماییهای تخیلی، تصویری و تفكر عمیق است)
توصیف این تكنیكها و تاثیرات آنها هدف این نوشتار است.
گروههای
مختلفی از كودكان معلولان مورد مطالعه قرار گرفتند تا تنش و اضطراب آنها
كاسته شود.كودكان معلول، اغلب حد بالایی از اضطراب را تجربه میكنند، برخی
از این فشارها ناشی از مشكلات فیزیولوژیكی آنهاست و برخی دیگر به دلیل
اضطرابهای مضاعفی است كه ممكن است به خاطر نتایج برخوردهای اجتماعی و
آموزشی باشد.
مداواهای آرامشبخشی، به عنوان یك متد پایدار و موثر و
مناسب برای كاهش گرفتگی عضلانی و ارتقای تغییرات رفتاری در كودكان ناتوان،
توجهات را به خود جلب كرده است.
براساس
سنجشهای صورت گرفته توسط براد در سال 1978 گیرلروامایز در سال 1981 و
لوپین، براد و دور، در سال 1976، بسیاری از تكنیكهای گوناگون آرامشبخشی
با موفقیت روبهرو شدند. بسیاری از انواع مداواهای آرامشبخشی همچنان اجرا
میشود.
مانند:
- افزایش گسترده توجه، (امایز، لوفردووهامت 1982)
- بهبود بخشیدن به دست نوشتهها، آرتروسینولدس 1988
- بهبود مهارتهای آكادمیها، آرترورراسل 1980
- كاهش دادن نتایج منفی، ریورا و امایز 1980
- بهبود بخشیدن روابط، سیلر و رن شاو 1978
- حذف عوارض جسمانی- روانی، براد، لوپین 1975
برنامههایی
كه جهت تكنیكهای آرامش بخشی عضلانی معرفی میشوند شامل این موارد هستند؛
ایدههای جدید، یوگا تمرینهای حركتی، راهنماییهای تخیلی و نمایش، پرورش
توجه ذهن ، پیشنهاد موسیقی و كنترل تنفس، آرامش بخشیدن به خود یا آموزش و
تربیت خودجوش و آموزش بازخوردهای زیستی است.
این تكنیكها از دو جهت با موفقیت كامل روبهرو هستند.
- ایجاد استقلال
- آمیختگی تكنیكها
در
روشهای سنتی، رفتارهای هدایتگری بستگی به عوامل بیرونی دارد مانند:
داروها (مواد اعتیادآور)، افزودنیها، ملاقات درمانگران و تاثیر تغییرات.
آرامش
درمانی در تربیت رفتارهای “خود قانون مداری” كه اجازه میدهند بچهها به
شكل مستقیم خود و رفتارشان را كنترل كنند موثر است. امایز در 1980 به این
نتیجه رسید كه خویشتن داری یا خودكنترلی از اساسیترین مزایای آموزش است.
این تحقیقات چهار تكنیك اصلی را كه با كودكان معلول كار میشود نشان میدهند:
آرامش بخشیهای پیشرفته عضلانی مثل: بازخوردهای زیستی و یوگا.
آرامش
بخشی ذهنی كه شامل راهنماییهای تخیلی، نمایش و ذهنپروری است. به استثنای
بازخوردهای زیستی، بیشتر تكنیكهای آموزش آرامشبخشی تا دراز مدت،
نتایجشان به معلم منتقل نمیشود و به ساختار عالی و فرمولبندی شده
احتیاج ندارند.
مراحل آرامشبخشی ماهیچهای
بیشتر
برنامههای آرامشبخشی امروزه در آمریكا استفاده میشود و حاصل تلاشهای
ژاكبسن است كه بین سالهای 1920 تا 1930 به خوبی فعالیت كرده است. ژاكبسن
از پیشروان و گسترشدهندگان عرضه مراحل تمرینهای آرامش بخشی ماهیچهای
است.
این تمرینها در چالشهای سیستماتیك مورد بررسی كارشناسان این
گروه قرار گرفت.در نتیجه برنامه آرامشبخشی ماهیچهای با افزایش توجه
آگاهانی مثل هیاتهای مدارس قرار گرفت.
در
1980 با تلاشهای براك برگ دریافتند كه كسالت در تضاد با آرامش بخشی است.
بررسیهای شدید از برنامه مبتلایان ماهیچهای حذف شدند، در نتیجه احساس
آرامش عمیق شد. تاثیرات مراحل آرامشبخشی ماهیچهای بر كودكان معلول، بر
روی هفت كودك مطالعه و بررسی شد. در برنامه آرامشبخشی با اولین و دومین
گروه از دانشآموزان معلول و والدینشان، در مایز، لافوردوهامت در 1982
دریافتند كه كودكان بزرگتر توجه بیشتری به بازخورد فعالیتشان دادند و بعد
از انجام دادن بخشی از برنامه آنها آرامتر میشدند. در نتیجه اولین جلسه
برنامه آرامشبخشی بین اولیای مدرسه و والدین و دانشآموزان، روابط
دوستانهای ایجاد شد.
كارتر
وسین لودس در 1974 مواردی از انواع مراحل آرامشبخشی را برای كاهش دادن
فشارهای عضلانی بر كودكانی كه آسیبهای كوچك مغذی دیده بودند، استفاده
كردند. این برنامهها، كیفیت نوشتن بچهها را بالا برد. همچنین افزایش
سرعت در نوشتن، در كاهش گرفتگی عضلانی و نوشتن های اجباری موثر بود.
داستانها نیز آرامشبخشی را تقویت كرده بودند.
در سال نوارهایی از تمرینهای آرامشدهنده و فانتزیهای تصویری 1976 با موضوع آسیبهای كوچك مغزی، تهیه كردند.
در نتیجه روابط دوستانه را در بین دانشآموزان و نیز رفتارهای عمومی آنها را از خانه تا مدرسه بهبود بخشیدند.
مطالعات
بیشتر محققین مانند مین و جانسون در سال 1978 و بران استین و بارك اوك
1973 موفقیت استفاده از نوارها را در توضیح ساختارها نشان میدهد.
اگرچه،
آنها با ضبط ساختارها به موفقیتهای كوچكی رسیدند اما گزارش كردند كه در
مراحل آموزشی، آرامشبخشی عالی بوده است و نوارهای آموزشی در حذف كردن
فشارهای عضلانی موثر بودهاند.
پژوهشگر: دوراز پیكن-مركز پژوهشهای اجتماعی آلبانی و دیگر كشورهای اروپایی
مترجم: طاهره شهابی