آه، مادر! گفته بودی ماه پیش
جامه یی بهرم فراهم آوری.
وعده را تمدید کردی، بی گمان...
صبر کن ماه دگر...
ترانه یی تازه برای داستانی نه تازه
مزد کار سخت طاقت سوز را
از پی یک ماه، آوردم به چنگ
با دلی از آرزو سرشار و گرم
سوی منزل، روی کردم بی درنگ،
لیک - آوخ - کار مزد اندکم
جملگی، با دست بستانکار، رفت!
تا گشودم دیده را، دیدم که آه
آنچه بود از درهم ودینار، رفت!
کودکم آمد به چشمم خیره ماند-
آن دو چشم چون دو الماس سیاه.
شعله های سینه سوز آرزو
سر کشید از آن نگاه بی گناه:
«- آه، مادر! گفته بودی ماه پیش
جامه یی بهرم فراهم آوری.
وعده را تمدید کردی، بی گمان
باید اینک هر چه خواهم آوری
جامه هایم پاره شد، آخر کجاست
جامه های نغز و دلخواه دگر؟
شرمگین، آهسته، گفتم زیر لب:
«صبرکن فرزند من! ماه دگر...»
زندگی
سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی»
فرزند عباس خلیلی (شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام) و نبیره حاج ملا
علی خلیلی تهرانی است. پدرش عباس خلیلی (۱۲۷۲ نجف - ۱۳۵۰ تهران) به دو
زبان فارسی و عربی شعر میگفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را
به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمانهای متعددی را هم به رشته تحریر
درآورد که همگی به چاپ رسیدند.
مادر او فخرعظمی ارغون (۱۳۱۶ ه.ق - ۱۳۴۵
ه.ش) دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) از بطن قمر خانم عظمت
السلطنه (فرزند میرزا محمد خان امیرتومان و نبیره امیر هدایت الله خان
فومنی) بود. فخر عظمی ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه
خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی خوبی داشت و زبان فرانسه را نیز
زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق
زمان خود بود و در انجمن نسوان وطنخواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر
روزنامه آینده ایران بود. او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و
به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت میکرد.
پدر و مادر
سیمین که در سال ۱۳۰۳ ازدواج کرده بودند، در سال ۱۳۱۰ از هم جدا شدند و
مادرش با عادل خلعتبری (مدیر روزنامه آینده ایران) ازدواج کرد و صاحب سه
فرزند دیگر شد.
سیمین بهبهانی ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به
نام خانوادگی همسر خود نامبردار شد ولی پس از وی با علی کوشیار ازدواج
نمود. او سالها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد.
او در سال
۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، حال انکه در رشته ادبیات نیز قبول شده بود. در
همان دوران دانشجویی بود که با علی کوشیار آشنا شد و با او ازدواج کرد.
سیمین بهبهانی سی سال-از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰-تنها به تدریس اشتغال داشت
و حتی شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد.
[ویرایش] اشعار
برخی از معروفترین غزلهای او با این ابیات آغاز میشود:
شلوارتاخورده دارد مردی که یک پاندارد خشم است وآتش نگاهش،یعنی تماشا ندارد
دوباره میسازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش ستون به سقف تو میزنم،اگرچه بااستخوان خویش
آثار
• سهتار شکسته (۱۳۳۰/۱۹۵۱)
• جای پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴)
• چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵)
• مرمر (۱۳۴۲/۱۹۶۱)
• رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱)
• خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰)
• دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳)
• گزینه اشعار (۱۳۶۷)
• درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸)
• آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹)
• کاغذینجامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲)
• کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳)
• عاشقتر از همیشه بخوان (۱۳۷۳)
• شاعران امروز فرانسه (۱۳۷۳) ترجمه
• با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶)
• یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵)
• مجموعه اشعار (۲۰۰۳)
يكي مثلا اينكه(2005)