بیماریهای چشمی ناشی از مصرف داروهای مختلف
كراتوپاتي
کراتوپاتی ورتکس
ويژگي كراتوپاتي ورتکس، وجود رسوبهاي مارپيچي شكل در بافت اپيتليالي قرنیه است.
1) نشانهها براساس ترتيب زماني بروزشان:
- كدورت دوطرفه به رنگ خاكستري ملايم و يا قهوهاي - طلايي در قسمت تحتاني اپيتليوم قرنيه.
- خطوط درخت مانند افقي، مشابه سبيل گربه كه ظاهري نزديك به خطوط Hudson Stahli دارند.
- يك الگوي مارپيچي كه از يك نقطه در زيرمردمك منشأ ميگيرد، به سمت بيرون ميچرخد و در نهايت به ليمبوس گسترش مييابد. (شكل  a1).
اگر
چه ممكن است اين رسوبها محور بينايي را نيز در بر بگيرند اما بينايي
معمولاً دستنخورده باقي ميماند. در هر صورت بعضي از بيماران ممكن است در
اطراف نور هالههايي ببينند.
2) دلايل:
الف)
داروهاي ضد مالاريا (كلروكين و هیدروكسي كلروكين) از علل شايع هستند.
برخلاف رتينوپاتيها، كراتوپاتيها هيچ ارتباطي با دوز مصرفي و يا مدت
زمان مصرف دارو ندارند. تغييرات بوجود آمده معمولاً با توقف درمان قابل
بازگشتاند. اگرچه گاهي اوقات با ادامهي درمان هم اين رسوبات پاك ميشوند.
ب) آميودارون
درواقع
تمام بيماران دچار كراتوپاتي خواهند شد كه با قطع مصرف دارو قابل بازگشت
است. معمولاً هر چقدر دوز مصرف و زمان مصرف دارو بيشتر باشد، رسوبات قرنيه
هم بيشتر هستند. اثرات سمي ديگر اين دارو ايجاد رسوبات در قسمت قدامي ساب
کپسولار عدسي (Anterior subcapsular lense deposit) و نوروپاتي اپتيك است.
كلروپرومازين:
كلروپرومازين
(لارژاكتيل) به عنوان آرامكننده در درمان بيماريهاي رواني كاربرد دارد.
بعضي از بيماران تحت درمان طولانيمدت با اين دارو ممكن است رسوبات
گرانولر منتشر و بيضرر به رنگ زرد قهوهاي در اپيتليوم قسمت عمقي
استروما پيدا كنند (شكل b1). اثرات سمي ديگر، شامل رسوبات بخش قدامي كپسول
لنز و رتينوپاتي ميباشد.
آرژيروز (Argyrosis):
آرژيروز
به معناي بيرنگ شدن بافتهاي چشمي ثانويه به رسوبات نقره است كه ميتواند
بهصورت ياتروژنيك و يا از طريق تماسهاي شغلي ايجاد شده باشد. كراتوپاتي
ناشی از آن به صورت رسوبات قهوهاي - خاكستري در غشاي دسمه است. (شكل c1).
ملتحمه هم ميتواند تحت تأثير قرار بگيرد.
Chrysiasis:
كريزياسيس
رسوبات طلا در بافت زنده است كه بعد از مصرف طولاني مدت طلا كه معمولاً
جزء درمان آرتريت روماتوئيد است، ايجاد ميشود. در حقيقت تمام بيماران كه
بطور مداوم كريزوتراپي را با دوز بيش از mg1000 دريافت كردهاند رسوباتي
در قرنيهشان ايجاد ميشود. مشخصهي كريزياس قرنيه، گرانولهاي شبيه گرد و
خاك و يا به رنگ ارغواني درخشنده است كه در طول استروماي قرنيه ظاهر
ميشود و بيشتر در لايههاي عمقيتر و اطراف قرنيه متمركز شدهاند (شكل d1
سمت چپ) اين يافتهها بيضرر هستند و در نتيجه نيازي به قطع درمان وجود
ندارد. اثرات سمي ديگر عبارتند از: رسوبات بيضرر عدسي و گاهي هم كراتيت
حاشيهاي. (شكل d1 سمت راست)
كاتاراكت:
استروئيدها؛
استروئيدها
چه بصورت سيستميك و چه بصورت موضعي كاتاراكت ايجاد ميكنند. كدورت عدسي در
ابتدا بصورت خلفي - زيركپسولي است (شكل a2) و كمي بعدتر ناحيهي قدامي -
زيركپسولي نيز مبتلا ميشود. ارتباط بين اثرات ضعيف دوز سيستميك، مدت مصرف
دارو، دوز تجمعي و ايجاد كاتاراكت هنوز معلوم نيست. به نظر ميرسد كه
بيماراني كه روي درمان كمتر از mg10 پردنيزولون قرار دارند يا آنهايي كه
كمتر از 4 سال مورد درمان قرار گرفتهاند، ايمن هستند، اگرچه عقيدهي عموم
بر اين است كه كودكان بيشتر مستعد اثرات كاتاراكتوژنيك استروئيدهاي
سيستميك هستند، استعداد فردي (بصورت ژنتيكي) هم ممكن است با اين مسئله
مرتبط باشد. بر اين اساس پيشنهاد شد كه تفكر دوز بيخطر كنار گذاشته شود.
بيماراني كه دچار تغييرات عدسي ميشوند بايد دوز درمانشان را به حد ثابتي
كه براي كنترل بيماري زمينهاي كافي باشد، كاهش دهند و اگر ممكن است درمان
بصورت متناوب برايشان انجام شود.
درصورتي كه درمان قطع
شود كدورتهاي زودرس ممكن است پسرفت كنند و همينطور ممكن است عليرغم قطع
درمان پيشرفت بيماري حاصل شود به نحوي كه نياز به مداخلهي جراحي داشته
باشد.
ساير داروها:
1.
كلروپرومازين ممكن است باعث ايجاد رسوبهايي بصورت گرانولهاي ظريف و
بيضرر ستارهاي شكل به رنگ قهوهاي - زرد روي كپسول قدامي عدسي در
ناحيهي پاپيلاري شود.(شکلb2)
2. بوسولفان (Myleran) كه در درمان لوسمی ميلوئيدي مزمن استفاده ميشود، گاهي ميتواندباعث كدورت عدسي شود.
3.
طلا، كه در درمان آرتريت روماتوئيد استفاده ميشود، رسوبهاي بيضرري در
كپسول قدامي در 50 درصد بيماراني كه بيش از 3 سال مورد درمان قرار
گرفتهاند، بوجود ميآورد.
4. آلوپورینول، كه در درمان
هايپر اوريسمي ونقرس مزمن استفاده ميشود، ريسك ابتلا به كاتاراكت را در
بيماران مسنتر افزايش ميدهد، و اين در صورتي است كه دوز تجمعي از g400
بيشتر و يا مدت درمان از 3 سال بيشتر شود.
يووئيت:
ريفابوتين:
ريفابوتين بيشتر در درمان و پروفيلاكسي عفونت mycobacterium avium در بيماران مبتلا به ايدز با شمار كم CD4 استفاده ميشود. همينطور همراه با داروهاي ديگر در درمان توبركلوز بيماران داراي ايمني عادي مورد استفاده قرار ميگيرد.
1. یووئيت حاد قدامي معمولاً دوطرفه و همراه با هايپوپيون است. ويريتيس (Viritis) همراه ممكن است با اندوفتالميت اشتباه گرفته شود.
2. درمان عبارت است از قطع دارو
داروهايي
كه جلوي متابوليسم ريفابوتين را در مسير سيتوكروم P-450 ميگيرند، مثل
كلاريترومايسين و فلوكونازول، ريسك يووئيت را افزايش ميدهند.
سيدوفووير (Cidofovir):
سيدوفووير در درمان رتينيت ناشي از سايتومگالوويروس در بیماران مبتلا به ايدز استفاده ميشود.
1. يووئيت حاد قدامي با سلولهاي اندك و اگزوداي فيبرين زياد، ميتواند باعث انفوزیونهای داخل وريدي شود.
ويريتيس شايع است و هايپوپيون با درمان طولاني مدت ممكن است ظاهر شود.
2. درمان با استروئيدهاي موضعي و گشادكنندههاي مردمك معمولاً موفقيتآميز است و مانع نياز به قطع درمان ميشود.
نكته: تزريق داخل زجاجيهاي سيدوفوویر بايد با دقت انجام شود زيرا با ريسك بالايي از هايپوتوني همراه است.
رتينوپاتي
داروهاي ضدمالاريا:
داروها:
كلروكين
(Nivaquine, Avlocor) و هيدروكسي كلروكين (Plaquenil) داروهای ضد
مالاريايي كينولوني هستند كه در درمان و پروفيلاكسي مالاريا و همينطور
درمان برخي بيماريهاي روماتولوژي (مثل آرتريت روماتوئيد، آرتريت جوانان
ايديوياپتيك، لوپوس اريتروماتوز سيستميك) استفاده ميشود. فايدهي كلروكين
همينطور در درمان مشكلات كلسيمي مرتبط با ساركوئيدوز اثبات شده است.
داروهاي ضد مالاريا خيلي به كندي از بدن دفع ميشوند و ملانوتروپيك هستند،
به صورتي كه در ساختارهاي داراي ملانين چشم مثل اپيتليوم رنگدانه اي
شبكيه (RPE) و عنبيه متمركز ميشوند.
1. كلروكين
اثرات
سمي كلروكين روي شبكيه به دوز نهايي تجمعياش بستگي دارد. دوز معمول
روزانه mg250 است، دوز تجمعي كمتر از gr100 و يا طول درمان كمتر از يك
سال، به ندرت باعث آسيب شبكيه ميشود. ريسك سميت اثر دارو بطور واضحي وقتي
كه دوز از gr300 (مثلاً mg250 روزانه براي 3 سال) بيشتر ميشود، افزايش
مييابد. به هر حال گزارشهايي از بيماراني كه دوز تجمعي متجاوز از gr1000
دريافت کردهاند، وجود داشته كه هيچ ضايعهاي در شبكيهشان ايجاد نشده
است. در صورت امكان كلروكين تنها زماني بايد مورد استفاده قرار گيرد كه
ساير داروها مؤثر نباشند.
2. هيدروكسي كلروكين خيلي از
كلروكين بيخطرتر است و اگر دوز مصرفي روزانه از mg400 تجاوز نكند خطر
ايجاد ضايعهي شبكيه قابل چشم پوشي است. در نتيجه پزشكها بايد تشويق شوند
كه هرگاه امكانش وجود دارد به جاي كلروكين از هيدروكسي كلروكين استفاده
كنند. خطر سميت دارو در صورتي كه دوز مصرفي روزانه بيش از mg/kgر ايجاد
ضايعهي شبكيه قابل چشم پوشيدن است. در صرفي روزانه از نباشند.
ارهاي
داراي ملانين چشم مثل اپيتليوم رنگدانه5/6 در بازهي زماني بيش از 5 سال
باشد، افزايش مييابد. اگرچه حتي در اين صورت هم، خطرش خيلي قابل توجه
نيست.
رتينوپاتي
رتينوپاتي ناشي از كلروكين را ميتوان به دو مرحلهي زير تقسيم کرد.
1.
پره ماكولوپاتي كه ويژگياش حدت بینایی نرمال و وجود اسكوتوما در نگاه به
يك شی قرمز است که در زاویه°4 تا °9 از fixation قرار گرفته است. آزمايش
Amsler grid هم ممكن است مختل شود. اگر دارو قطع شود معمولاً عملكرد
بينايي به سطح نرمال باز ميگردد.
2. در صورتي كه درمان متوقف نشود ماكولوپاتي ديررس در مرحلهي بعد ظاهر ميشود كه ويژگيهايش به شرح زير است؛
كاهش
اندك درحدت بینایی (9/6-12/6)، همينطور در معاينهي فوندوس ضايعهاي به
شكل چشم گاو در ماكولا ديده ميشود كه در مركزش قسمتهای رنگدانهداري
قرار دارند، اطراف اين مركز يك نقطهي بدون رنگدانه ناشي از آتروفي RPE
ديده ميشود كه خودش باز با يك حلقهي هايپرپیگمانته احاطه شده است (شكل
a3). ضايعه در FA خيلي راحتتر از افتالموسكوپي ديده ميشود، زيرا كه
آتروفي RPE، ضايعهي پنجرهاي شكل RPE را تشديد ميكند. اين مرحله در
صورت قطع دارو ممكن است پيشرفت كند.
3. ماكولوپاتي متوسط كه ويژگياش كاهش متوسط حدت بینایی (18/6-6/24) و يك ضايعهي چشمگاوي شكل واضح در ماكولاست. (شكل b3)
4. ماكولوپاتي شديد كه ويژگياش كاهش قابل توجه تيزبيني (36/6-60/6) همراه با آتروفي گستردهي RPE اطراف fovea است. (شكل c3)
5.
ماكولوپاتي end-stage كه ويژگياش كاهش شدید حدت بینایی و آتروفي قابل
توجه RPE به همراه آشكار شدن عروق بزگتر مشیمیه است. مويرگهاي شبكيه هم
ممكن است نازك شوند و خوشههاي رنگدانهداري در اطراف شبكيه ظاهر شود.
(شكل d3)
غربالگري:
غربالگري
بيماران تحت درمان با هيدروكسي كلروكين ضرورتي ندارد، اگرچه بعضيها
غربالگري ساليانهي بيماران را در صورتي كه بيش از 6 سال دارو دريافت كرده
باشند پيشنهاد كردهاند. در طبابت باليني، كلروكين هم ميتواند بدون نياز
به معاينات روتين و مكرر توسط چشمپزشكان يا با استفاده از آزمايشهاي
پيچيده تجويز شود، گزارش ميزان حدت بینایی و انجام افتالموسكوپي توسط پزشك
تجويزكننده كافي است. ميتوان به بيمار يك Amsler grid داد تا هر هفته
بكار ببرد. اگر نشانهها ظاهر شوند يا ابنورماليتي خاصي مشاهده شود
ميتوان مراجعه به يك چشمپزشك را مدنظر قرار داد. اگر لازم باشد،
چشمپزشك ميتواند از آزمايشات پيشرفتهتري مثل ميدان بينايي، آستانهي
ماكولار، آزمايش دید رنگی، حساسیت کنتراست، FA و الکترو اکولوگرافی
استفاده كند. گزارشات اخير حاكي از آن است كه الكترورتينوگرافي چندكانوني
در كشف سميت زودرس مؤثر است.
فنوتيارينها:
تيوريدازين:
تيوريدازين
(Melleril) براي درمان اسكيزوفرني و بيمارهاي رواني مربوطه استفاده
ميشود. دوز مصرفي معمول روزانه mg600-150 است. دوزهايي كه از mg800
روزانه، تنها براي چند هفته تجاوز ميكنند براي كاهش حدت بینایی و ایجاد
اختلالات تطابق به تاريكي كافي هستند. نشانههاي باليني سميت شبكيهاي
پيشرونده به شرح زير است:
- اختلال رنگدانهاي با نماي فلفل نمكي در معاينهي بخش محيطي وپل خلفي.
- ایجاد رنگدانههايي به شكل پلاك و از بين رفتن كانوني RPE و مويرگهاي كوريوني( شکل 4a)
- از بین رفتن منتشر PRE و مویرگ های کوریونی (شکل 4b)
كلروپرومارين:
دوز
مصرفي معمول روزانه mg300-75 است. سميت شبكیه در صورتي كه دوزهاي خيلي
بيشتري در دورهي زماني طولاني مورد استفاده قرار گيرند، حادث ميشود و
ويژگياش رنگدانههاي گرانولر غيراختصاصي و خوشهاي شدن است.
ماکولوپاتیهای کریستالین
تاموکسیفن
تاموکسیفن
داروی آنتی استروژن اختصاصی است که در درمان بیماران مبتلا به کارسینومای
پستان استفاده میشود. عوارض جانبي كمي دارد و عوارض چشمي آن نادرند. دوز
روزانهي نرمال mgr40-20 است. در دوزهاي بالاتر و در بعضي از بيماران در
دوز نرمال ممكن است سميت شبكيه و اختلال بينايي ايجاد شود. رتينوپاتي ناشی
از آن با رسوبات كريستالي زرد، سطحي، ظريف و دو طرفه در لايههاي نازك تر
شبكيه يا با ضایعات نقطه نقطهي خاكستري در شبكيهي خارجي يا اپیتلیوم
پیگمانتهی شبکیه مشخص ميشود. ( شکل 5a) به نظر ميرسد اختلال بينايي در
نتيجهي ماكولوپاتي كه با تشكيل كيست در فووا همراهي دارد، ايجاد ميشود.
از جمله ساير عوارض جانبي، نوريت اپتيك است كه با قطع درمان برگشتپذير
است.
Canthaxathin
Canthaxathin
يك كاروتينوئيد است كه براي افزايش برنزه شدن در برابر آفتاب به كار
ميرود. اگر براي دورههاي زماني طولاني مصرف شود، ممكن است سبب تهنشين
شدن رسوبات بيضرر، ريز، زرد و براق در شبكيهي داخلي بشود كه به صورت
قرینه در پل خلفي به شكل دونات قرار گرفتهاند. ( شکل 5b) این رسوبات به
آهستگی برگشت پذیر هستند.
متوکسی فلوران
متوکسی فلوران يا
Penthrane يك بيهوشكنندهي استنشاقی است. اين دارو به اگزاليك اسيد
متابوليزه ميشود كه با اتصال به كلسيم، يك نمك نامحلول تشكيل ميدهد كه
در بافتهايي از جمله اپیتلیوم پیگمانته ی شبکیه رسوب ميكند. استفادهي
طولاني ممكن است منجر به نارسايي كليه و هايپر اگزالوز ثانويه شود. همچنین
ممكن است سبب اختلال بينايي خفيف شود كه با كريستالهاي كلسيم اگزالات در
سطح اپیتلیوم پیگمانته ی شبکیه، شبكيهي حسي و در امتداد شريانهاي شبكيه
همراهي دارد. ( شکل 5c)
نيتروفورانتوئين
نيتروفورانتوئين
آنتيبيوتيكي است كه براي درمان عفونتهای مجاري ادراري استفاده مي شود.
استفادهي طولاني مدت از آن ممكن است سبب اختلال بينايي خفيف بشود كه با
رسوبات براق سطحي و عمقي داخل شبكیهاي كه با الگوي قوسي در سراسر پل خلفي
پراكنده شدهاند همراه است.
ساير علل كريستالهاي
ماكولار عبارتند از: هايپراگزالوري اوليه، دسيتروفي كريستالين Bietti،
سيستينوز،آتروفی حلقوی، تلانژکتازی پارافووال، سندرم شوگرن-لارسون، آمبولي
talc cornstarch و ماكولوپاتي كريستالين آفريقايي غربي.
سایر داروها
اينترفرون آلفا:
اينترفرون
آلفا در بیماریهای مختلفی از جمله ساركوم كاپوزي، همانژيوم نوزادي،
ملانوم پوستي، كارسینوم متاستياتيك سلول كليوي ، لوكمي، لنفوم و هپاتيت c
مزمن استفاده ميشود. اثرات مضر سيستميك شامل علائم عمومی، نوتروپني،
ترومبوسيتوپني، رتينوپاتي و خونریزیهای داخل شبكيهاي است که ممكن است در
بعضي بيماران ايجاد شود، بهخصوص در كساني كه با دوز بالاي اینترفرون
آلفا تحت درمان هستند (شكل 6). اين شرايط معمولاً با قطع درمان خود به
خود بهبود مييابد و در اكثر بيماران پروگنوز بينايي خوب است. عوارض
بينايي كمتر شايع شامل ادم ماكولاي سيستوئيد، فلج عصب حرکتی چشم، ادم ديسك
اپتيك و انسداد وريد شبكيه ميباشد.
دسفریوكسا مين مزيلات
دسفریوكسامين
مزيلات دارویی است كه براي درمان اضافهبار مزمن آهن براي پيشگيري از
هموسيدروز در بيماراني كه به علت شرايط خونی نياز به تزريق منظم خون
دارند، به كار ميرود. معمولاً اين ماده به صورت تزريق زيرجلدي آهسته
استفاده ميشود. رتينوپاتي ناشی از آن با دژنراسيون پيگمانتهي استوايي یا
ماكولار که با دامنهي پایين الكترورتينوگرام و نسبت كاهش يافتهي پيك نور
الكترواكولوگرام به dark-trough همراهي دارد، مشخص میشود.
نيكوتينيك اسيد
نيكوتينيك
اسيد (نياسين)، داروی كاهشدهندهي كلسترول، چند عارضهي جانبي دارد که
شامل گرگرفتگي پوستي، خارش، تهوع و درد شكم میشود. در تعداد اندكي از
بيماران ممكن است ماكولوپاتي سيتوئيد كه نشاندهندهي ادم ماكولار سيتوئيد
است ايجاد شود ولي اين شرايط با ترشح فلوئورسين در آنژيوگرافي همراه نيست.
تغييرات ماكولا سبب كاهش خفيف حدت بينايي ميشوند و وقتي اتفاق ميافتد كه
دوزهاي بيشتر از 5/1 گرم روزانه استفاده ميشود، ولي با قطع مصرف دارو
برطرف ميشود.
جنتامايسين
جنتامايسين
وقتي براي درمان اندوفتالميت باكتريایی، داخل زجاجيه تزريق ميشود ممكن
است سبب ایسكمي شبكیهاي شديد شود (شكل 7). با تزريق اطراف چشمي سميت
شبكيه به صورت نادر اتفاق ميافتد.
نوروپاتي اپتيك
اتامبوتول
اتامبوتول
(ميامبوتول، mynah) در پيوند با ايزونيازيد و ریفامپین براي درمان سل
استفاده ميشود. عوارض چشمی آن شامل نوریت اپتيك، اختلالات دید رنگي و نقص
ميدان بينايي ميباشد. سميت آن، وابسته به دوز و مدت زمان استفادهي دارو
است. میزان بروز عوارض در مصرف روزانهي mg/kg25 تا 6% است ولی با مصرف
روزانه كه از  15mgr/kgr، تجاوز نميكند نادر است. ایزونیازید نیز ممكن
است به طور نادر سبب نوروپاتي اپتيك سمي شود به ویژه در همراهي با
اتامبوتول.
1. تظاهر باليني نوريت اپتيك با اختلال بينايي ناگهاني است.
2. نشانههای بالینی شامل ديسك اپتيك نرمال يا اندکی متورم همراه با خونریزیهای اسپيلنتر شكل است.
3. نقص ميدان بينايي معمولاً شامل اسكوتومهاي مركزي يا centrocaecal ميباشد، هر چند ممكن است محدودیت بینایی دوطرفه يا محيطي هم ايجاد شود.
4. پيشآگهي با
قطع درمان خوب است هر چند بهبودي ممكن است 12 ماه طول بكشد. تعداد كمي از
بيماران در اثر آتروفي اپتيك اختلال بینايي دائمي پيدا ميكنند.
5. غربالگري
وقتي كه دوز بيشتر از 15mg/kg است بايد هر 4 هفته یکبار انجام شود و وقتي
در دوزهاي پایينتر استفاده ميشود هر 3 تا 6 ماه. اگر علائم پيشرفت كنند
بايد سريعاً دارو قطع شود.
آميودارون
آميودارون
يك داروي ضدآريتمي است كه در درمان تاكيكاردي بطني، فيبريلاسيون و در
برگرداندن ريتم سينوسي در فيبريلاسيون دهليزي استفاده ميشود. عوارض
سيستميك شايع شامل اختلال عملكرد تيروئيد، سميت ريوي، نوروپاتي محيطي،
مشكلات گوارشي و كراتوپاتي ورتكس است(شكل1a) .
ساير عوارض
جانبي چشمي نادر شامل نوروپاتي اپتيك و رسوبات زيركپسولي قدامي عدسي
ميباشد. اثرات اخير تنها در 2-1% بيماران اتفاق ميافتد وبه دوز مرتبط
نيست.
1. تظاهر بالینی ،اختلال بينايي يك يا دوطرفه است.
2. نشانهها شامل تورم ديسك اپتيك دوطرفه است كه امکان دارد چند ماه بعد از قطع درمان نيز به جا بماند.
3. نقص ميدان بينايي ممكن است خفيف و برگشتپذير باشد يا شديد و دائمي.
4. پيشآگهي متغير است چون توقف دارو ممكن است حتماً موجب بهبودي نشود.
5.
غربالگري مناسب نيست، چون براي تشخيص افراد در معرض خطر راهي وجود ندارد.
بهتر است به بيماران راجع به خطر كم سميت هشدار داده شود و در صورت بروز
هر گونه علامت مشکوک به پزشک مراجعه کنند.
6. تشخيص
افتراقي شامل نوروپاتي اپتيك ایسكميك قدامي غيرشرياني است كه بيماران با
بيماري عروقي سيستميك را نيز درگير ميكند. اما در نوروپاتي اپتيك ناشی
از آميودارون طول مدت ادم ديسك طولانيتر، از دست دادن بينايي خفيفتر و
نسبت به NAION احتمال دوطرفه بودن بیشتر است.
ويگاباترين
ويگاباترين
داروي خط دوم ضد صرع است که براي درمان تشنج كمپلكس پارشيل كنترلنشده به
کار میرود و همچنین داروی خط اول درمان براي اسپاسمنوزادان (سندرم وست)
است. بعضي از بيماران ماهها يا سالها بعد از شروع درمان، دچار نقص ميدان
بينايي دو طرفهي مركزي يا در قسمت داخلي ميشوند كه معمولاً بدون علامت
است.
اگر درمان متوقف شود، اين نقایص باقي ميمانند ولي
اگر استفاده از دارو ادامه يابد پيشرفت نميكنند. اين نشان ميدهد كه سميت
این دارو، بيشتر از اين كه اثر وابسته به دوز باشد ايديوسينكراتيك است.
افتالموسكوپي معمولاً نرمال است، هر چند درصد كمي از بيماران ممكن است
تغييراتی شامل آتروفي ديسك اپتيك نازال، نازك شدن شريانها، رفلكسهاي
غيرطبيعي ماكولار را نشان دهند. بهتر است قبل از شروع درمان يك معاينهي
پايهاي ميدان بينايي انجام شود. ارزيابي مجدد بعد از آن، باید هر 6 ماه
يكبار تا 3 سال و اگر اختلالی دیده نشد سپس سالانه صورت گیرد.
اثرات چشمي بالقوهي داروهاي رایج
آنتيبيوتيكها
Cefaclor (ceclor) | التهاب خفيف سطح چشم (نادر)، مشكلات پلك، نیستاگموس، توهم بينايي |
Cefuroxime oxetile (ceftin) | التهاب خفيف سطح چشم (نادر) |
Ciprofloxacin(cipro) | مشكلات پلك، تشديد مياستني، حسهاي بينايي |
Tetrarycycline/doxycycline Minocycline (dynasin minocin) | ادم
پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچهاي، نزديكبيني گذرا، پيگمانتاسيون
قهوهاي، آبي تيره يا آبي خاكستري، صلبيه، هايپرپيگمانتاسيون پلكها يا
ملتحمه، دوبيني |
Rifampin (Rifadin an_d others) | پرخوني ملتحمه، ورم ملتحمه ی چركي، افزايش اشكريزش |
ضدافسردگيها / ضد اضطرابها
Alprazolam (Xanax) | دوبيني، تاري ديد يا كاهش ديد، كاهش تطابق، حركات غيرطبيعي عضلات خارج چشمي، ورم ملتحمهی آلرژيك |
Fluxetine (prozac) | تاري ديد، ترس از نور، ميدرياز، خشكي چشم، ملتحمه، دوبيني |
Imipramine (tofanil) | كاهش ديد، كاهش تطابق، ميدرياز خفيف، حساسيت به نور |
بيحسكنندهها / ضد التهابها
Aspirin | تاري ديد گذرا، نزديكبيني گذرا، واكنشهاي افزايش حساسيت |
Ibuprofen (Advil) naproxen(anaprox,aleve) | تاري ديد، كاهش ديد، دوبيني، حساسيت به نور، خشكي چشم، كاهش ديد رنگي، نوريت اپتيك يا رتروبولبار كاهش ديد،تغییرات دید رنگی،نوریت اپتیک یا رتروبولبار، حساسیت به نور، کدورت قرنیه، ادم پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچهاي |
Piroxicam (fledene) | كاهش ديد، حساسيت به نور |
Hydroxy chloroquine (plaquenil) | ماكولوپاتي با كاهش ديد و درك رنگ |
عوامل تعديلكنندهي بيماري
Isotretinoin (acutan) | كاهش ديد در شب، كدورت قرنيه |
Interfron | نقاط چوب پنبهاي |
داروهاي آسم و آلرژي
Corticosteroids | كاهش ديد، آبمرواريد زيركپسولي خلفي، افزايش فشار داخل چشمي |
Anti histamines | كاهش ديد، ممكن است سبب ايجاد يا بدتر شدن خشكي چشم بشود، تغييرات مردمك، كاهش تطابق، تاري ديد، كاهش ترشح اشكي يا موكوس، دوبيني |
داروهاي قلبي عروقي
Amiodarone (cordarone,pacerone) | ترس از نور، تاري ديد، كدورت قرنيه، كدورت عدسي زيركپسولي، نوروپاتي اپتيك |
B-blockers | كاهش ديد، توهمات بينايي، كاهش فشار داخل چشمي، كاهش اشكريزش |
Calcium Channel Blockers | كاهش يا تاري ديد، ادم اطراف اوربيت، آزردگي چشمي (در كل) |
Captopril /enalapril (vaseretic) | آنژيو ادم چشم و اوربيت، ملتحمه ، كاهش ديد |
Digitalis glycosids | كاهش ديد، اختلالات ديد رنگي، فنومن glare، ديد Flickering |
diuretics (thiazide type) | كاهش ديد ،نزديكبيني، اختلالات دید رنگی، ادم شبكيه |
Flecainide (Tambocor) | تاري ديد، كاهش ديد، كاهش تطابق، حسهاي غيرطبيعي بينايي، كاهش حس عمق، نيستاگموس |
Warfarin (coumadin) | خونريزيهاي شبكيه در بيماران مشكوك، واكنشهاي آلرژيك، ورم ملتحمه، اشكريزي، كاهش ديد، هایفما |
داروهاي مورد استفاده در ناباروري
Cialis (tadalafile) Sildenatil (Viagra) | از دست دادن ناگهاني بينايي، انسداد عروق شبكيه، كاهش درك رنگ، ورم ملتحمه، ترس از نور |
ضد صرع ها
topiramate(topamax) ورم
ملتحمه، اختلال تطابق، ترس از نور،
نزدیک
بینی
حاد،گلوکوم زاویه بسته ی ثانویه، التهاب عنبیه، میدریاز، لوچی
هورمونها و داروهاي مرتبط با هورمون
Clomiphene (Clomide an_d others) | حسهاي بينايي، كاهش ديد، میدریاز، محدوديت ميدان بينايي، ترس از نور، دوبيني |
danazol(donocrine) | كاهش ديد، دوبيني، ادم پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچه، نقصهاي ميدان بينايي |
Estradiol (general) | كاهش ديد، اختلالات عروق شبكيه، ادم پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچه، تغييرات انحنای قرنيه و steepening قرنيه، اختلالات دید رنگی |
Leuprolide (lupron) | تاري ديد، ادم پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچه، خونريزي شبكيه و انسداد شاخههاي وريدي، درد چشم، ورم پلك |
oral contraceptives | كاهش ديد، اختلالات عروقي شبكيه، اختلالات، ادم پاپی ثانويه به تومور كاذب مخچه |
Tamoxifen (nolvadex) | كاهش ديد، تيرگي قرنيه، ادم شبكيه يا خونريزي، ادم ديسك اپتيك، رتينوپاتي، كاهش ديد رنگي، احتمالاً نوروپاتي يا نوريت اپتيك. |