معمولا برای مراسم رقص بیشتر خانواده داماد خود را آماده میکنند. خانواده داماد به همراه اعضای فامیل و دوستانشان قبل از مراسم...
1- سجال ثمر (در سمت چپ) و گوآراو جودهاوات
در قایقی روی رودخانه پیچولا منطقه آدای پور روان هستند. آنها خود را برای
مراسم عروسی شان آماده میکنند، در پس زمینه هتل کاخ مانند دریاچه که روی
جزیره ای قرار گرفته خودنمایی میکند. اینجا رمانتیکترین مکان هند برای
عروسی گرفتن محسوب میشود و خیلی از عروسیها در این مکان برگزار میشود.
2-
سجال (که در عکس نشسته و جامه ارغوانی به تن دارد) اکثر خریدهای هفته قبل
از مراسم عروسیاش را تمام کرده است. او در این عکس در حال خرید جواهرات
سنتی هند و النگوهای شیشهای میباشد.
3-
معمولا برای مراسم رقص بیشتر خانواده داماد خود را آماده میکنند. خانواده
داماد به همراه اعضای فامیل و دوستانشان قبل از مراسم حسابی برای این روز
تمرین میکنند تا مراسمی که درخور بالیوود باشد برپا کنند. فامیل عروس
اما یک نفر را برای رقصیدن و گرم کردن مهمانی استخدام میکنند. آنها تا
صبح روز بعد به رقص و پایکوبی مشغولند.
4- چند روز قبل از عروسی مراسم «مهندی» (یا همان حنابندان)
برگزار میشود. در این مراسم اعضای خانواده عروس و داماد دور هم جمع شده
و نقاشیهای آیینی خود را با حنا روی دستها و بازوهایشان میکشند. آنها
میگویند حداقل باید یک ساعت دستهایمان را ثابت داریم تا نقاشیهای روی
دستهایمان خراب نشوند. در این روز خانه عروس شکل جالبی به خود میگیرد: به خاطر وجود زنانی که همه دستهای رنگ کرده شان را بالا نگه داشته اند.
5-
در هند موسیقی و رقص عضو جدانشدنی اکثر مراسم عروسی محسوب میشود که این
مراسم رقص معمولا هنگام شب و قبل از عروسی برگزار میشود. دراینجا سجال
یعنی عروس قبل از اینکه جمعیت 650 نفری برای عروسی اش بیایند خودش را
آماده میکند. معمولا در مهمانی 20 نفر از اعضای خانواده عروس و داماد در
محل مخصوص میرقصند و البته طولانیترین و زیباترین رقص وظیفه عروس است.
6- برای رفتن به جشن عروسی، داماد سوار یک اسب سنتی رنگارنگ میشود. افرادی به نام بارات
با یک گروه از نوازندگان سازهای برنجی که ژاکتهای نظامی قرمز یا آبی به
تن دارند، داماد را همراهی میکنند. داماد در سمت راست با ژاکت زر بافت و
دستار صورتی روی یک اسب سفید نشسته است. بقیه همراهان چراغهایی را برای
روشن کردن مسیر حمل میکنند، درحالیکه نوازندگان و دوستان در دستههای
دایره وار سرگیجه آور به دنبالشان میآیند.
7-
دستهایشان با یک نوار دراز از لباس صورتی رنگ به هم وصل میشود، عروس و
داماد در مقابل فرد واردی که مراسم را هدایت میکند نشسته اند (که این فرد
در عکس معلوم نیست) هندیها به این فرد «پاندیت» میگویند.
والدبن انها به شکلی سمبلیک این گره را را باز کرده و بعد داماد گره ای جدید میزند.
والدین سجال با راهنمایی پاندیت بارها و بارها روغن را از روی آتش با ملاقه برمیدارند. سپس مراسم به اوج میرسد- به این قسمت phere میگویند- که در این قسمت سجال سه بار دور درخت مشتعل میگردد و با صدایی موزون میخواند: «من تا این زمان تحت سرپرستی پدر و ماردم بودم». سپس نوبت گوآراو میرسد که پشت سر عروس میخواند: حالا تو تحت سرپرستی و حمایت من هستی. وقتی عروس دوباره مینشیند دیگر به شوهرش تعلق دارد.
8-
حالا میتوانیم بگوییم عروس به داماد تعلق دارد، پدر عروس هم دخترش را
آرام میکند، چونکه او به خاطر ترک کردن خانواده اش ناراحتی میکند و حالا
باید با خانواده شوهرش زندگی کند. «این قسمت از برنامه عروسی «ویدای»
نامیده میشود که به معنی یکجور خداحافظی سنتی عروس با خانواده اش است.
گزارشگر ما میگوید که سجال ناگهان مادرش را در آغوش کشید و هق هق گریه
کرد. این صحنه آنچنان تاثرانگیز بود که من تصور کردم زمین در حال لرزیدن
است. این واقعه نوعی ناراحتی شخصی و اما شاید بتوان گفت جهانی است.
9-
در طول مهمانی عروسی در باغهای «هازاری» عکاسان زیادی از آنها عکس
میگیرند و فیلم برداران نیز فیلم برداری میکنند. البته به غیر از این
عروسی هندیان خیلی پیچیده است و کارهای جانبی زیادی دارد. باتوجه با وقایع
بی شمار و آیینهایی مذهبی ای که در این هفته روی میدهد. به خاطر لطف و
مهربانی هر دو خانواده من از اول مهمانی در آنجا حضور داشتم از دعاهای
آغازین یا «پوجو» که در خانه خانواده عروس خوانده شد تا مراسم مذهبی و آیینی بعدازظهر و انتهای عروسی یعنی موقع شام و خداحافظی مهمانان.
10-
یک کودک روی نیمکت چرت میزند، درمیان اینهمه شلوغیهای عروسی، رفت و
آمدهای ده روزه برای آماده شدن کارها، که یکی از آنها به آرایش سنتی
هندوها مربوط میشود و مهمانی و... گزارشگر ما به خانه خانواده عروس دعوت
شده بود تا از نزدیک شاهد آماده شدن آنها برای عروسی باشد. او میگوید:
«این کار مثل برنده شدن در لاتاری میماند، من یک بلیط از منطقه توریستی
راجستان تهیه کردم و بعد توانستم زندگی واقعی هندیان را پشت درهای بسته
شان ببینم.»
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد