هستی به دلم ، به دل که نه ، در “جانی”
در جان منی و در “دلم” می مانی . . .
.
.
.
شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند
تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !
.
.
.
حقیقت تلخ است ، اما نه به تلخی تنهایی
تنهایی سخت است ، اما نه به سختی جدایی . . .
.
.
.
معنای شکست می شوی بعد از من / سروی که نشست می شوی بعد از من
من زنده به گور می شوم بعد از تو / تو مرده پرست می شوی بعد از من . . .
.
.
.
مى دونى Takzang یعنى چه؟
T: تا
A: آخر
K: خط
Z: زندگیم
A: عاشق
N: نگاه
G: قشنگتم
پس بدون به خاطر کم شارژی نیست که تک میزنم !
.
.
.
در فراقت آهنگ قلبم در غم است / بی صدا می خندم اما روزگارم درهم است . . .
.
.
.
گلی بودم جفایت پرپرم کرد
و هُرم آتشت خاکسترم کرد
من آن آهوی دشت ناز بودم
که عشق تو بلانسبت خرم کرد!
.
.
.
فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه
تیر مرامت خورده به قلبم !
رضایت هم بی رضایت!
.
.
.
خودِ مجنونم و از عشق لیلی
ز چشمم سیل می آید چه سیلی
همین امروز از روی دل من
گذشته هیجده چرخ تریلی!
.
.
.
هرچه می دوم ، با گمان رد گام های تو گم نمیشوم
راستی در میان این همه اگر ، تو چقدر بایدی !
.
.
.
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم، هیچ کس آگاه نیست
من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست . . .
.
.
.
به حساب خیالبافی ام مگذار ، اما ستاره ای دارم در تاریکترین شبها
فقط خواستم بدانی که میتوان دلخوش کرد به چراغهای کوچک یک هواپیما !
.
.
.
بی خوابی شب هایم را به چه تعبیر کنم که شب آرامش نگاه تو را برایم
زمزمه می کند. آرام بخواب که من بی قرارم، بیدارم تا تو آرام بخوابی . . .
.
.
.
تو یادت نیست ولی من خوب به خاطر دارم که برای داشتنت
دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت . . .
.
.
.
پس از تو، خط قرمز می گذارم
پس از هر بی تو، هرگز می گذارم
مبادا واژه ها دستت بگیرند!
(تو) را در یک پرانتز می گذارم!
.
.
.
به آغوش تو محتاجم
برای حس آرامش
برای زندگی با تو ، پر از شوقم ، پر از خواهـش . . .
.
.
.
یه چیزی همیشه یادت باشه
لطف مکرر میشه حـق مسلم
بیش از حد لطف نکن . . .
.
.
.
همانگونه که قبلا عرض کردم
خودم را عاشق تو فرض کردم
زدم عینک، برای دیدن تو
دو تا چشم دگر هم قرض کردم!
.
.
.
همواره دلم به زندگی کافر بود
انگار که مرگ چاره آخر بود
این درد یتیمی که کشیده است دلم
زیر سرِ عشق بی پدر مادر بود !
.
.
.
میان جاده های بی ته و سر
دلم پر می زند مثل کبوتر
الهی بشکند دست سیاهی
که چرخ عشق ما را کرد پنچر!
.
.
.
گرچه پُر نقص و کاستی بود دلم
همواره هر آنچه خواستی بود دلم
افسوس دلت با دل من چپ افتاد
زیرا که جناح راستی بود دلم !