در گذر از سنت به مدرنیته،
گرایش زنان به تحصیلات و حضور در جامعه بیشتر شد و این اتفاق افتاد ولی آن
چه در عمل به وقوع پیوسته به نفع خانم ها نبوده است!!
در
گذر زمان همه چیز تغییر می کند و مهم تر از خود تغییر، آمادگی برای مواجهه
با آن است. در جوامعی که سرعت تغییرات بیش از آمادگی و ظرفیت مردم است،
آسیب هایی متوجه جامعه می شود که منجر به تلقی منفی مردم از آن تغییر می
گردد.
وضعیت
امروز خانواده ایرانی مصداقی از این موضوع است. در گذر از سنت به مدرنیته
و به همراه تغییرات آشفته فرهنگی در جامعه ایران، مردم دگرگونی های گسترده
ای را تجربه می کنند. درک این دگرگونی و پیش بینی آثار و عواقب آن از
ابعاد مختلف حائز اهمیت است.
تغییرات
ناشی از پدیده های تاثیرگذار در درون فضای خانواده و اجتماع، آسیب های
جدیدی را به وجود آورده است. از طرفی به دلیل آمادگی نداشتن نظام اجتماعی
برای پذیرش این تغییرات در بیشتر موارد نگرش های بسیار افراطی و منفی
گرایانه در قبال این تغییرات رواج پیدا کرده است.
یکی از این تغییرات حضور خانم ها در اجتماع و تغییر وظایف زن وشوهر در زندگی مشترک است. این موضوع را با یکی از کارشناسان حوزه و خانواده درمیان گذاشتیم که از نظرتان می گذرد.
دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در این باره می گوید: زمانی که جامعه ما هنوز پای بند سنت ها بود، کار زن در داخل منزل و کار مرد خارج از منزل
تعریف شده بود. آن زمان کسی از زن توقع کار بیرون از منزل را نداشت و
وظیفه اصلی زن نگهداری از بچه ها و تربیت آن ها و رتق و فتق امور منزل
بود.
البته همان زن در تولید نقش مهمی ایفا می کرد
و با وجود حضور در منزل مصرف کننده صرف نبود. بلکه سعی می کرد تا آن جا که
می تواند بعضی مواد غذایی و پوشاک بچه ها را تهیه کند. اما خرید مایحتاج خانواده به عهده مرد بود و زن وظیفه ای از این نظر نداشت.
در گذر از سنت به مدرنیته، گرایش زنان به تحصیلات و حضور در جامعه بیشتر
شد و طی سالیان متمادی زنان نشان دادند که نه فقط در امر تحصیل از مردان
کمتر نیستند بلکه در عرصه خدمات رسانی نیز می توانند پابه پای مردان کار
کنند.
حضور در جامعه و اولین چالش ها
طی چنددهه گذشته رغبت زنان و دختران به تحصیل در دانشگاه و بالطبع حضور در جامعه و محیط های کاری افزایش چشمگیری یافته و حتی داشتن کار برای یک دختر به معنای یک ویژگی مثبت به هنگام ازدواج است.
این تحول، تحول بسیار عمیقی در بطن جامعه ایرانی است و تغییرات ایجاد شده در تفکر و زندگی ایرانیان را به خوبی نشان می دهد. نکته این جاست که با وجود این تحول عظیم، آن چه در عمل به وقوع پیوسته به نفع خانم ها نبوده است.
ممکن است مرد ایرانی بپذیرد که همسرش می تواند خارج از منزل کار کند و تولیدکننده باشد اما در چارچوب خانواده هنوز نقش های سنتی یک زن خانه دار را از او توقع دارد. یعنی می خواهد که او مثل مادرش که زن خانه داری بوده است یک نفره به تمام امور زندگی و فرزندان برسد.
او
توقع دارد آشپزی، نگهداری از کودکان، رتق وفتق امور منزل و دیگر کارهایی
را که ممکن است به چشم نیایند، زن برعهده بگیرد در حالی که او حالا یک
پرستار، پزشک، معلم، کارمند و... در جامعه است. طبیعی است که نمی تواند
درست مثل یک زن خانه دار در منزل کارها را به طور مرتب و منظم انجام دهد،
زیرا وقت کم می آورد.
دکتر
اقلیما با اشاره به افزایش تنش ها و اختلافات خانوادگی در زندگی ایرانیان
تصریح می کند: وقتی به ریشه اصلی بسیاری از این اتفاقات نگاه می کنیم، می
بینیم جنگ بین سنت و مدرنیته ، بین کار مرد و کار زن ، بین کار خارج از منزل و داخل منزل در بسیاری از خانواده ها علت اصلی اختلافات است و طبیعی است که این اختلافات به راحتی قابل حل نیست.
معنای اشتراک
مشکل این جاست که جامعه
با وجود دادن مجوز برای ادامه تحصیل دختران و حضور آن ها در محیط های
کاری، هنوز در چارچوب خانواده به دنبال سنت ها می گردد و توقع یک زن سنتی
را دارد. در حالی که وقتی خواستار یک پیشرفت در زندگی هستیم باید ملزومات آن را نیز بپذیریم.
شاید لازم باشد معنای زندگی مشترک
را یک بار دیگر برای جوانانی که می خواهند ازدواج کنند و یا افرادی که
بابت کار بیرون از منزل همسرشان دچار اختلاف شده اند مرور کنیم، زندگی
مشترک به معنای شراکت در همه چیز است.
شراکت
به این معناست که زن و مرد به یک اندازه در امور منزل نقش دارند و مرد هم
باید یک سری وظایف و مسئولیت ها را درچارچوب منزل بپذیرد، از آن طرف زن
نیز باید بپذیرد که در قبال کاری که خارج از منزل انجام می دهد، تمام
خانواده نفع ببرند و زندگی مشترکش با کار بیرون لطمه نبیند بلکه شکوفا شود.
در گذشته که خانواده به طور سنتی اداره می شد، زن و مرد وظایف و مسئولیت های مشخصی داشتند و کسی خارج از این وظایف توقع دیگری نداشت. اما هم اکنون در دوره ای که تغییرات گسترده خانواده را تحت الشعاع خود قرار داده، بهتر است جوانان تکلیفشان را با خود روشن کنند.
اگر همسری می خواهند که کارمند باشد باید تبعات آن را بپذیرند و اگر همسر خانه داری می خواهند هم باید بتوانند از عهده مخارج زندگی برآیند. به عبارت دیگر وظایف زن باید مشخص باشدتا در آینده دچار مشکل نشود.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به این که متاسفانه نه فقط در خانواده بلکه در جامعه، نهادها، سازمان ها و حتی قوانین جای زن کارمند و تولیدکننده هنوز مشخص نشده و یا به رسمیت شناخته نشده است، تاکید می کند: تناقضات در این زمینه بسیار زیاد است.
اگر
از زن توقع فرزندآوری داریم باید مقدمات آن را فراهم کنیم. زیرا یک زن
کارمند برای نگهداری کودک مشکلاتی به مراتب بیشتر از یک زن خانه دار دارد.
چگونه با وجود مشکلات بسیاری که زنان کارمند بچه دار با آن روبه رو هستند،
نسل جوان را به فرزندآوری ترغیب کنیم در حالی که هیچ نهاد یا سازمانی
کمترین خدماتی را به زنان کارمندی که بچه دار می شوند ارائه نمی دهند؟
بنابراین در جامعه عملا از زنان کارمند حمایتی نمی شود و طبیعی است که نرخ رشد جمعیت کاهش پیدا کند گو این که در سال های آینده باز هم کاهش پیدا خواهد کرد.
تربیت نسل بعد چه می شود ؟
نکته
این جاست که وقتی نسلی را در معرض پیشرفت و ترقی قرار دادید نمی توانید
مانع او شوید و بخواهید که راه رفته را برگردد. زنان که در تمام کشورها
نیروی کار برابر با مردان محسوب می شوند می توانند در کشور ما از این هم
مفیدتر باشند به شرط این که بتوانیم با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی و سنتی کشور خود جایگاه مناسبی برای آن ها تعریف کنیم.
اگر
بتوانیم از همه مشکلاتی که زنان کارمند در جامعه و خانواده با آن روبه رو
هستند، چشم پوشی کنیم از یک موضوع به هیچ عنوان نمی توان چشم پوشی کرد و
آن وظیفه تربیت نسل بعد است که توسط زنان انجام می شود.
اگر
مردان در انجام کارهای منزل با زنان همکاری نکنند وقتی برای خانم کارمند
برای تربیت صحیح فرزندان فراهم نمی شود و در این شرایط است که زنان نمی
توانند آن طور که باید و شاید برای پرورش بچه ها وقت بگذارند. این در حالی
است که در دیگر کشورها تسهیلات خاصی برای مادران کارمند و حتی خانه دار در نظر گرفته شده است. زیرا معتقدند مادر آینده سازان جامعه را تربیت می کند و اگر او از وظیفه خود باز بماند، نه فقط یک یا ۲ نفر بلکه کل جامعه متضرر خواهند شد.
اگر متولیان یک جامعه دید کل نگر و آینده نگری نسبت به جامعه داشته باشند، چاره ای ندارند جز این که اول مقدمات حضور زن در جامعه را فراهم کنند و بعد او را از منزل بیرون آورند.
این در حالی است که در کشور ما اول دختران و زنان را به ادامه تحصیل و کار
تشویق کردیم و حالا مانده ایم که چگونه مشکلات و تبعات حاصل از خروج آن ها
از منزل را حل و فصل کنیم.
این
اشتباهی است که در کشور ما صورت گرفته و مردان را در چارچوب خانواده و سپس
در اجتماع دچار تناقض کرده است. آن ها از طرفی زن سنتی خانه دار را ترجیح
می دهند و از سوی دیگر بسیاری از آنان به درآمد زن برای اداره زندگی نیاز
دارند زیرا حقوق بسیاری از آن ها برای اداره زندگی کفاف نمی دهد.
بنابراین
برای نجات نسل بعد از بزهکاری و مشکلات اخلاقی باید مشکلات زنان کارمند را
ببینیم و سعی کنیم به نحوی که کمترین آسیب به زنان وارد شود، آن ها را حل
کنیم. چنان که در تازه ترین تحقیقات انجام شده در آمریکا مشخص شد که کار منزل هنوز اصلی ترین مسئولیت زنان شاغل به حساب می آید.
گروهی از روان شناسان آمریکایی
با انجام یک مطالعه آماری دریافتند که ۳۰ درصد از زنان در اکثر مواقع به
دلیل نگرانی های مالی دچار بی خوابی می شوند و دومین دلیل بیدار ماندن آن
ها استرس کاری و دسته بندی کردن کارهای روزانه است. همچنین در این بررسی
مشخص شد که زنان از بی برنامگی خیلی بیش از مردها آسیب می بینند.