از شما عاجزانه استدعا دارم مرا ببخشید و حلال کنید، چون از خانه فرار کردم و به جبهه آمدم تا دین خود را به اسلام و شهدا ادا کنم.
وقتی وصیت نامه رزمندگانی که سنشان به بالای 17 سال هم نمی رسد و شاید
تحصیلات آنچنانی هم نداشته و اهل کتابخواندن هم نبوده اند را می خوانیم
با ترکیبی از کلماتی که هر کدامشان دنیایی از معنا و عرفان را به دوش می
کشند مواجه میشویم. این دستونشتهها فقط یک جمله را به ذهنم خطور می
دهند؛ این نوجوانان بزرگ تر از دهانشان سخن های نغز می گفتند.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه شهید محمود عباسی
قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیكُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ
/ با آنان بجنگید خدا آنان را به دستشما عذاب و رسوایشان مىكند و شما را
بر ایشان پیروزى مىبخشد و دلهاى گروه مؤمنان را خنك مىگرداند (14ـ
توبه)
ای دل بکن بکوی شهیدان زیارتی / تا کی بفکر این زر وصال و عمارتی
جز آرزوی قبر حسین بر دلم نبود / اینست راه عشـق اگـر با بصـارتی
با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بیکران به شهیدان .
پدر و مادرم! در حال رفتن به منطقه هستم . همه چیز را فراموش کردم :
ز شوق دوست سر و پای خود چنان گم کرد / که میانه دو شط آن امام تیمم کرد
اگر چیزی کم و کسر نوشتهام یا کسی را از قلم انداختهام مرا ببخشید ...
دوستانی که قبلا با هم بودیم و شهید شدهاند مرا صدا میزنند ...
از شما عاجزانه استدعا دارم مرا ببخشید و حلال کنید، چون از خانه فرار
کردم و به جبهه آمدم تا دین خود را به اسلام و شهداء ادا کنم و به این دو
مقصد یکی را برسم، یا زیارت قبر شش گوشه حسین یا همانند یارانش به فیض
شهادت نائل گردم. دعا کنید با یاران امام حسین محشور گردم ...
دوست دارم با لباسی که شهید میشوم بخاکم بسپارید تا روز قیامت فرا رسد
با لباس خونین سر از قبر در آورم ... همه ما مسئولیم و باید فردای محشر
جوابگوی پیغمبر و ائمه و شهدا باشیم. برای غریبی و مظلومی اسلام گریه کنید
که از همه طرف، خارج و داخل برای شکست او میکوشند. شما را بخدا دلتان
برای اسلام بسوزد، نه برای شهداء. آنها آن راهی را که آرزو داشتند رفتند و
رسیدند.
پدر و مادرم!
از شما عاجزانه استدعا دارم مرا ببخشید و حلال کنید، چون از خانه فرار
کردم و به جبهه آمدم تا دین خود را به اسلام و شهداء ادا کنم و به این دو
مقصد یکی را برسم، یا زیارت قبر شش گوشه حسین یا همانند یارانش به فیض
شهادت نائل گردم. دعا کنید با یاران امام حسین محشور گردم ...
ولی اسلام باید تا ابد زنده بماند. انشاالله تعالی ...
بعضیها میگویند، اسلام به شما جوانان احتیاج دارد، باید کمک کنید.
خیر نظر بنده اینست که ما جوانان به اسلام احتیاج داریم، اگر بفکر آخرت خود بوده باشیم.
کوشش کنید هر چه میگوئید، عمل کنید.
سعدی هر چند سخن دان مصالح گوئی / بعمل کار برآید به سخندانی نیست
پدرم استاد مرادم
از راه دور دست های پینه بسته ترا می بوسم و همچنین دستهای مادرم را می
بوسم. پدر جان هر گاه مرخصی می آمدم خیلی دلم می خواست خم شوم و دستهایت
را ببوسم، متاسفانه رویم نمی شد. الحمدالله چند بار دست مادرم را بوسیدم،
اکنون که این آرزو را با خود بگور می برم، امیدوارم با آن بزرگواری که در
شما سراغ دارم مرا ببخشید و حلال کنید اگر چه خودسرانه به جبهه رفتم و شما
را اذیت کردم، امیدم این است که گذشته را فراموش کنید و صمیمانه حلالم
کنید، تا فردای قیامت در محضر قرب حق تعالی رو سفید باشم. از خواهر عزیزم
عذرخواهی کنید، چون نه برای عقدش نه برای عروسیش نتوانستم بیایم. و حتما
او مهر خواهری را فراموش نمی کند و در عزای من شرکت می کند.
خواهشی دارم از آخرین حقوقی که از بسیج گرفته ام طبق رسمی که داشته ایم
به او شاد باش بدهید و از او بخواهید حلالم کند و شاد باش را هر اندازه
خودتان صلاح می دانید وکیل هستید بدهید.
بعضیها
میگویند، اسلام به شما جوانان احتیاج دارد، باید کمک کنید. خیر نظر بنده
اینست که ما جوانان به اسلام احتیاج داریم، اگر بفکر آخرت خود بوده باشیم.
سلام مرا به بچه های مسجدمان برسانید و بگوئید حلالم کنند و برایم طلب
مغفرت و دعا کنند. راستی اگر برادر خوانده ام رامین دریائیان آمد و چیزی
خواست به او بدهید. خصوصا یک عکس می خواست. شاید رویش نشود بگوید، اگر از
عملیات برگشت.
در ضمن حمید طبری و علی بهزادی خیلی حق به گردن من دارند، اگر چیزی
خواستند به آنها بدهید، به عنوان یادگاری گرچه همه چیز از لوح خاطرم محو
شده و یادم نیست. اگر کسی ادعای طلب کرد به او بدهید که زیر دین نمانم و
اندازه ای هم به فقیران واقعی بدهید تا برایم دعا کنند.
یا زیارت یا شهادت
خدایا به تو پناه میبرم از نفسی که سیر نمی شود.
روحش شاد و یادش گرامی
بخش فرهنگ پایداری تبیان