روزی بود روزگاری بود . درویش پیر و شکسته ای بود معرف به درویش غریب دوره گرد که ...

از آن‌ پس، وقتي‌ كسي‌ را متهم به گناهي كنند ولي...

روزی سلیمان به لشكریانش دستور داد تا آماده شوند و همگی با هم به همراه سلیمان به زیارت خانه خدا بروند .

يکى بود يکى نبود. غير از خدا هيچ‌کس نبود. روزى بود روزگارى بود، مردى بود زنى داشت به اسم فاطمه که خيلى بداخلاق بود و همه‌اش سر هر چيزى غر ميزد.

پيرمرد فقيرى از مردى يهودى مقدارى پول به قرض گرفت تا به کار و زندگى خود سامانى دهد.

فردا که شد، مردم همه در جارسوق کوچک شهر جمع شدند و گرد هم آمدند. پادشاه دستور دادکه از خزانه، پول بياورند.

زن و مرد فقيرى بودند که چند تا بچه قد و نيم‌قد و سير و نيم‌سير داشتند.

روزى حضرت سليمان با جانوران مشغول گفت‌وگو بود. سليمان گفت: ارادهٔ خداوند بر هر چه قرار بگيرد، همان مى‌شود.

کبوتر اولى گفت: اين پسر ملک احمد است. ملک‌احمد سه تا پسر داشت، ملک‌جمشيد و ملک‌خورشيد و ملک‌محمد.

برای دیگر کاربردها، آلیس در سرزمین عجایب (ابهام‌زدایی) را ببینید. صحنه‌ای از داستان که در آن کرم ابریشم قلیان می‌کشد.

پری قرن‏هاست که در ذهن و اندیشه ایرانیان زنده مانده است. از اوستا تا قصّه‏های عامیانه مادربزرگ‏ها، نام پری‏ بارها تکرار شده است.

يک کچلى بود. اين کچل از راه خارکنى خرج خودش و مادرش و يک کبوتر و گربه هم که داشت در مى‌آورد.

بازرگانى زنش بچه‌دار نمى‌شد، و آن‌قدر از اين بابت ناراحت بود که گاه و بيگاه زنش را آزار مى‌داد و مى‌گفت: اگر براى من بچه نياوري، تو را خواهم کشت. زن که ترسيده بود، به پيش نجار محله رفت و گفت: براى من

بابا لنگ‌دراز محصول سال ۱۹۱۲، یک رمان دنباله دار اثر جین وبستر، رمان نویس آمریکایی است.

ارباب حلقه‌ها رمانی خیال‌پردازی حماسی (High fantasy) به قلم ج.ر.ر. تالکین واژه شناس و استاد دانشگاه آکسفورد نگارش شده است.

بزبز قندی یا شَنگول و مَنگول (نام های دیگر:الیل و شلیل، انگک و منگک، بزک زنگوله پا و ...) داستانی کودکانه است. اصلیت این داستان آلمانی است و توسط برادران گریم گردآوری شده‌است.

پری دریایی در فرهنگ عامه، یک موجود افسانه‌ای آبزی است که سر و تنه‌ای به شکل یک زن زیبا و دمی شبیه به ماهی دارد.

هزار و یک شب مجموعه‌ای از داستان‌های افسانه‌ای قدیمی عربی، ایرانی و هندی است که به زبان‌های متعددی منتشر شده‌است.

به آواز كلاغی بر شاخه‌ی بیدی، به رقص نور بر سایه‌ی رویا، به بوی صبح گرمسیری؛ در دهلی از خواب بریدم.