در ایران هر کس دوران آموزش ابتدایی را تمام کرده باشد در شمار باسوادان قرار میگیرد.
توانایی
خواندن و نوشتن شهروندان، از مهمترین پیششرطهای پیشرفت و توسعه کشورها
به شمار میرود. با وجود افزایش چشمگیر تحصیلات دانشگاهی در 20 سال اخیر،
نگاهی به آمارها همچنان نشاندهنده وضعیت نگرانکننده کشورمان در این بخش
است. محمداحسان تقیزاده سرپرست مؤسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و
پرورش پیش از این با اشاره به اینکه هماکنون ریشه کنی بیسوادی در ایران
با روشهای سنتی صورت میگیرد، گفته بود: «ریشه کنی بیسوادی در ایران با
این روش 75 سال زمان میبرد.» این در حالی است که سازمان ملل از همه
کشورهای عضو میخواهد تا سال ۲۰۱۵ شمار بیسوادان را به نصف کاهش دهند.
کاهش
پنجاه درصدی بیسوادی هدفی است که دست یافتن به آن برای کشورهای کمتر
توسعه یافته و فقیر بسیار دشوار است. مطابق برآوردهای یونسکو بیشترین
بیسوادان جهان در جنوب آسیا، آفریقا و برخی کشورهای عربی زندگی میکنند.
بنابر
آمار سازمان ملل متحد بیش از ۷۷۰ میلیون نفر از مردم جهان بیسوادند. به
این ترتیب از هر پنج نفری که دوران نوجوانی را پشت سر گذاشته، یکی خواندن
و نوشتن نمیتواند.
بی سواد داریم تا بیسواد
میزان «سواد» افراد
به نسبت انتظاراتی سنجیده میشود که هر جامعه از شهروندان خود دارد. اکثر
80 میلیون بیسواد اروپایی، میتوانند در کشورهای کمتر توسعه یافته در
شمار باسوادان قرار داده شوند. در ایران هر کس دوران آموزش ابتدایی را
تمام کرده باشد در شمار باسوادان قرار میگیرد. در کشورهای اروپایی کسانی
که توانایی تشخیص حروف یا خواندن کلمات ساده را دارند، اما فهم مطالب ساده
روزنامه برایشان دشوار است و اطلاعاتشان را از راه خواندن کسب نمیکنند
کمسواد و حتی بیسواد شمرده میشوند.
بر اساس نتایج سرشماری سال
۸۵، نزدیک به ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در حال تحصیل بودهاند. مطابق همین
آمار 36 میلیون و 300 هزار نفر نیز باسواد هستند. این آمار با در نظر
داشتن تعداد کودکانی که به سن تحصیل نرسیدهاند، تعداد بیسوادان مطلق
ایران را بیش از ۱۲ میلیون نفر نشان میدهد. هرچند برخی مسئولان آموزش و
پرورش، این رقم را بین 8 تا 10 میلیون نفر ذکر میکنند. این در حالی است
که از سال 60 تا 84 به طور متوسط 196 هزار نفر در سال با حضور در کلاسهای
نهضت سوادآموزی، از فهرست بیسوادان کشور خارج شدهاند.
با بررسی
روند رو به کاهش ادامه تحصیل بعد از دوران ابتدایی، کیفیت آموزش در
مدرسهها و آمار مربوط به سرانه مطالعه در ایران میتوان نتیجه گرفت که
تعداد افراد کمسوادی که توان خواندن و نوشتن ندارند بسیار بیشتر از کسانی
هستند که در آمار رسمی «بیسواد» معرفی میشوند. گرچه برخی مانند علی
ابراهیمیان، معاون آموزشی نهضت سوادآموزی، معتقدند «معیار باسواد بودن فقط
خواندن و نوشتن نیست.»
فارس سال گذشته از قول این مقام نهضت
سوادآموزی، تعداد بیسوادان و کمسوادان ایران را ۲۸ میلیون نفر اعلام
کرد. مهر نیز به نقل از او جمعیت بیسواد و کمسواد را ۲۰ میلیون نفر
گزارش کرد. هر چند یکی از این دو منبع در ثبت ارقام اشتباه کرده است. با
این وجود، در خوشبینانهترین حالت نیز لااقل یک سوم جمعیت فعال کشور قادر
به خواندن و نوشتن نیستند.
نهضتی به قدمت مشروطه
8 سپتامبر (17 شهریور) روز
جهانی سوادآموزی است. در ایران 7 دی سالروز تأسیس نهضت سوادآموزی به عنوان
روز ملی سوادآموزی نامگذاری شده است.
امسال بیش از یک قرن از
اجباری شدن آموزش همگانی کودکان هفت سال به بالا در ایران میگذرد. صد و
دو سال پیش یعنی سال ۱۲۸۶، مشروطه خواهان شیراز نخستین کلاسهای سوادآموزی
به بزرگسالان (اکابر) را به راه انداختند. با این حال در 50 سال نخست
مشروطیت، آموزش خواندن و نوشتن در سطح گستردهای رواج نیافت و عملی نشد.
از اوایل دهه 1340، ابتدا با تشکیل سپاه دانش و بعد با تأسیس «کمیته ملی
پیکار با بیسوادی» تحول اندکی در فعالیتهای آموزشی در ایران به وجود
آمد. اندک زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در هفتم دیماه ۱۳۸۵ «سازمان
نهضت سوادآموزی» به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد. این «نهضت»
برنامههای متفاوتی را در 30 سال اخیر دنبال کرد که به رغم دستاوردهای
ارزنده، نتوانست انقلابی عظیم در کاهش نرخ بیسوادی کشور ایجاد کند.
در
سال ۶۱ طرح ضربتی سوادآموزی، یک سال بعد طرح آموزش فرد به فرد (برای آموزش
بیسوادان توسط افراد خانواده) و در ادامه برنامههایی چون «سرباز معلم»
(شکل دیگری از سپاه دانش) به اجرا درآمدند. در سه دهه گذشته طرحهایی با
نامهای دیگر نیز در دستور کار قرار گرفته که اغلب شاهدی بر ناکامی
طرحهای قبلی هستند. این طرحها لااقل در قیاس با هدفهایی که برای آنها
تعریف شده، از جمله به صفر رساندن بیسوادان بین ۱۰ تا ۲۹ سال، ناموفق
بودهاند. مسئولان گاهی برای نشان دادن پیشرفت برنامهها آمار متفاوتی
اعلام میکنند، اما از آمار رسمی و سخنان پراکنده برخی از آنها میتوان
دید که تعداد بیسوادان در فاصله دو سر شماری سال ۷۵ و ۸۵ کاهش نیافته
است.
معاون توسعه مدیریت سازمان نهضت سوادآموزی میگوید: «در حال حاضر در حدود 9 میلیون و 450 هزار نفر در کشور بیسواد مطلق هستند.»
پرویز
کوثری به ناکامی نهضت سوادآموزی در دستیابی به اهداف برنامه توسعه اذعان
دارد. او پیش از این گفته بود: «برنامه چهارم توسعه ما را مکلف کرده است
که تعداد بیسوادان در سنین 10 تا 29 سال را به صفر برسانیم و طبق
اساسنامه نهضت نیز باید سوادآموزی را در مخاطبانمان به حدی برسانیم که
قرآن را به طور مطلوب روخوانی کرده و به لحاظ مبحث ریاضی نیز تا پنجم
ابتدایی سواد داشته باشند.»
او در عین حال افزود: «متأسفانه در حال حاضر 50 درصد از دیپلمههای ما نمیتوانند قرآن را مطلوب و صحیح بخوانند.»
کمبود شدید بودجه
برخی از مشکلات آموزش در ایران
ساختاری هستند و به سادگی برطرف نمیشوند. به عنوان نمونه، کسری بودجه از
دغدغههای همیشگی نظام آموزشی است.
وزیر سابق آموزش و پرورش،
علیرضا علیاحمدی، بهمن ماه سال گذشته در نشستی با فراکسیون فرهنگیان مجلس
در مورد بودجه سال ۸۸ گفت: «من برای کسری بودجه آموزش و پرورش چند بار بغض
کردهام و ذلیل شدهام و استیصال من را به این روز انداخت.» چنین اظهاراتی
را از وزیران پیش از او نیز میشد شنید.
علیاحمدی همچنین گفته
است «۹۵ درصد بودجه آموزش و پرورش پرسنلی است. با این همه این وزارتخانه
به بسیاری از معلمان بدهکار است و توان انجام تعهدات مالی خود را ندارد.»
حجتالاسلام
و المسلمین محسن قرائتی نماینده ولی فقیه در نهضت سوادآموزی اوایل
اردیبهشت در نشست شورای راهبردی نهضت سوادآموزی استان خوزستان گفته بود:
اعتبارات مورد نیاز سال جاری برای نهضت سوادآموزی بیش از 3 هزار و800
میلیارد ریال بود که تنها هزار و 800 میلیارد ریال آن تحقق یافته است و
بیش از 2 هزار میلیارد ریال آن تاکنون محقق نشده است و تحقق آن تقریباً
نزدیک به غیرممکن است.
همه این معضلات اما مانع از دادن شعار و
وعدههای خوشبینانه نمیشد. ایسنا حدود یک سال پیش، ۱۱ آبان ماه ۸۷، از
قول علیاحمدی نوشت: «طی چهار سال آینده جشن پایان بیسوادی را در شهرهای
مختلف برگزار خواهیم کرد.» البته شاید بتوان این جشن را با کمک تعداد
زیادی اتوبوس و به سفر فرستادن بیسوادها، در برخی شهرهای کوچک برگزار کرد
تا وعده آقای وزیر سابق، به خوبی تحقق یابد.