در جوامع كنونی، اغلب والدین خواستار آنند كه فرزندانشان بتوانند راه و روش زندگی خود را به درستی انتخاب كنند
در
جوامع كنونی، اغلب والدین خواستار آنند كه فرزندانشان بتوانند راه و روش
زندگی خود را به درستی انتخاب كنند یعنی این كه مثلاً به دانشگاه و دیگر
مراكز عالی راه یابند و یا در انتخاب همسر دچار هیچ گونه لغزش و سستی
نشوند و در نهایت بتوانند در جامعه خود، شخصیت و حرفه خویش را به تثبیت
برسانند. اگر از والدین سؤال شود كه آیا دوست دارند فرزندشان در آینده
بتواند در اجتماع پیروز و موفق باشد، بی شك پاسخ خواهند داد! «بله،
البته!» اما متأسفانه بسیاری از والدین حتی كمترین فرصت را به كودكان خود
نمی دهند تا آنان مجال این را داشته باشند كه افكار و احساسات خود را
آشكار سازند. اغلب والدین از كودكانشان انتظار دارند كه ساكت بوده و تسلیم
خواست های آنان باشند، به خصوص در اوقاتی كه در خارج از خانه همراه آنان
هستند و این انتظار حداقل تا سن 20 سالگی فرزند ادامه دارد و بعد از این
سن آنان منتظرند كه حصارها شكسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامی معضلات
اجتماعی فایق آید!
اجتماعــــی شدن، باید آمـــوخته شود.
به
طور كلی ایجاد یك ارتباط مستحكم در خانواده، از اساسی ترین نمودهای
خانواده ای قدرتمند است و این ارتباط به كودكان احساس استواری می دهد؛
یعنی اعتماد به نفس و در نهایت یك قدرت دفاعی در برابر هجوم فشارهای
خارجی! اما خود این ارتباط الزاماً بایستی در روابط مابین پدر و مادر به
وجود آید و آنها به عنوان معلمین اولیه كودكان خود، بهترین نمونه برای
هریك از آنها هستند و همان طور كه مكرر در این سلسله مقالات ذكر شده
كودكان بسیاری، عادات و رفتار خود را از والدین كسب می كنند. ولی پیوند
این ارتباط می بایستی از دوران طفولیت كودكان شروع شده و به طور مستمر
ادامه پیدا كند. به عنوان مثال وقتی مادری در حال پوشانیدن لباسهای كودك
خردسال خود می باشد باید به او توضیح دهد كه در حال انجام چه كاری است و
یا هم اكنون پدر مشغول انجام چه وظیفه ای می باشد و حتی الامكان جزییات را
نیز توضیح دهد.
والدین
بایستی تا جایی كه برایشان مقدور است با كودكان خود صحبت كنند و به آنها
بفهمانند كه به چه اندازه به آنان علاقه مندند و علت این عشق و علاقه چه
چیز می باشد! همچنین پدر و مادرها مسئولند كه برای علایق و قدرت تشخیص
فرزندان خود احترام قایل شوند، به طوری كه آنها باور كنند كه وجود دارند و
می توانند فكر كنند و نظریاتشان نیز مهم است. والدین همچنین مسئولند كه
فرزندان خود را از وقایع پیرامون خود آگاه سازند و به آنان توضیح دهند كه
در محیط پیرامونشان چه وقایعی در شرف انجام است؛ حتی اگر آنان قدرت تحلیل
این رویدادها را هم نداشته باشند، زیرا توضیحات به آنها می فهماند كه می
بایستی خود را آماده كنند تا چیزهای بیشتری بفهمند و حداقل كارآیی این
توضیحات این است كه كودكان با الفاظ و لغات جدیدتری آشنا می شوند و
سرانجام زمانی می رسد كه آنان نیز می توانند خود را در بحث با شما شریك
سازند، آن زمان شما می توانید از تمایلات درونی كودكان خود باخبر شوید و
در نهایت از علایق اولیه آنان مطلع خواهید بود.
ارتباط مستلــــزم صـــــرف وقت است.
برای
ایجاد یك ارتباط منظم و منطقی، والدین بایستی از اوقات مفید خود سرمایه
گذاری كنند و حتی الامكان اوقات ویژه ای را برای این مهم در نظر بگیرند.
به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگی هستید، می توانید رادیو ماشین را
خاموش كرده و به فرزندتان نشان دهید كه آماده اید تا با وی صحبت كنید و
این امر به او می فهماند كه گوش دادن به رادیو كم اهمیت تر از صحبت های او
می باشد. به تجربه ثابت شده كه كودكان زمانی بیشتر تمایل به ایجاد ارتباط
با دیگران دارند كه به آنها اهمیت داده شود. یعنی پدر و مادر نباید در
حالی كه مشغول انجام كاری هستند با بی اعتنایی فرزند خود را طرف صحبت قرار
دهند.
متأسفانه
یك مشكل اجتماعی كه در ارتباط با بسیاری از خانواده ها مطرح می باشد، این
است كه پدر و مادر هر یك به نوعی تا آن اندازه درگیر مسایل خود هستند كه
دیگر وقتی برای دلجویی از فرزندان برایشان باقی نمی ماند و این در حالیست
كه این ارتباط از هر وظیفه ای مهم تر است. پدر یك خانواده نباید خود را آن
قدر گرفتار مسایل خارجی نماید كه مادر نقش یك مفسر را برای او بازی كند.
در میان عوام جامعه این طور به نظر می رسد كه صرف وقت برای صحبت های به
ظاهر بی ارزش فرزندان كاری بس عبث است. تازه این دسته اگر قدری انصاف
داشته باشند از اوقات بی خاصیت برای صحبت با فرزندانشان استفاده می كنند
اما به راستی، شما پدر و مادری كه در برابر فرزند خود مسئول هستید براین
باورید؟
آیا
این واقعیت را می دانید كه همین صحبت های به ظاهر كم ارزش به چه میزان در
بارور شدن شخصیت اجتماعی فرزند شما مؤثر واقع خواهد شد؟! مطمئن باشید كه
اگر یك برنامه ریزی صحیح در تقسیم اوقات خود داشته باشید این ایجاد ارتباط
هرگز لطمه ای به انجام دیگر وظایف شما وارد نخواهد كرد. به این مهم نیز
توجه داشته باشید كه فرزندان شما نیازمند صحبت و گوش كردن به حرف های شما
هستند و انجام این امر آنقدر پر ارزش و با اهمیت است كه جای آن را هیچ وقت
دیگری پر نخواهد كرد!
وقت مناسب چه زمانـــــی است؟
از
نقطه نظر روانی و از مجموع تحقیقات و تجربیاتی كه در این زمینه به دست
آمده، مناسب ترین زمان برای صحبت با فرزندان زمانی است كه آنها بایستی به
رختخواب رفته و بخوابند! همواره بسیاری از مادران گله دارند كه كودكانشان
از خوابیدن به موقع سرپیچی می كنند و بسیاری از آنان تمایل دارند همراه با
بزرگترها بیدار بمانند. با در نظر گرفتن این مسأله، پدر و مادر می توانند
بهترین استفاده را از چنین فرصتی بكنند. یعنی در حالی كه برای آنها داستان
یا واقعه ای مستند تعریف می نمایند می توانند آنان را دعوت به خواب كنند و
همچنین این زمان مناسب ترین موقع برای آشنا كردن فرزند با مطالب جدید است،
مثلاً مادر می تواند با نشان دادن كتابی مصور و تعریف وقایع مرتبط، به
اطلاعات كودك بیفزاید و یا از تجربیات دوران كودكی خود كه بسیاری برای
كودك جذاب است تعریف كند. از دیگر زمان های مناسب، زمان صرف ناهار و شام
است. خوب است حتی الامكان همه افراد خانواده در سر میز ناهار و شام حاضر
باشند و بعد از صرف غذا است كه شما و پدر گرامی می توانید با یكدیگر مشغول
گپ زدن شوید و در مورد مسایل دلخواه كودكان با آنان به مشاوره بپردازید.
اما توجه داشته باشید كه با صحبت خود موجبات اخلال در غذا خوردن را فراهم
نسازید.
تـــــوجه به صحبت های كـــــودكان
بد
نیست بدانید كه هر سیستم ارتباطی دارای دو محور می باشد. در این زمینه
محور اصلی شما هستید كه می بایست به حرف ها و درددل های كودكانتان گوش فرا
دهید. به راستی هیچ چیز بدتر از این یك كودك را نمی رنجاند وقتی كه احساس
كند صحبت های او برای والدینش بی ارزش تلقی می شود و والدین به گفته های
فرزند چندان توجهی ندارد. در بسیاری موارد ممكن است حتی داستان ها و
وقایعی كه كودك شما تعریف می كند ساختگی و حتی احمقانه به نظر رسد. اما
این وظیفه شماست كه تمامی حواس خود را متوجه صحبت های فرزند خود كنید و چه
بسا بهتر است در موقع گوش دادن، حتی الامكان یك تماس فیزیكی با او برقراری
كنید و با نوازش كردن فرزند خود، به او احساس امنیت و اعتماد به نفس بدهید
زیرا این حركت شما به كودك می فهماند كه نكته ها و حرفهایش برای شما مهم
تلقی می شود.
اما
یكی از فواید پرارزش توجه به گفته های فرزند در آن است كه شما در میان
پیام های جگرگوشه خود، به چگونگی حالات روانی او پی خواهید برد و اگر
احیاناً كودك شما از مسئله ای خاص نگرانی داشته باشد به طور قطع این مشكل
در گفته های او متبلور خواهد شد. بالاخره این كه اگر به هیچ وجه وقت گوش
دادن به حرف های فرزند خود را ندارید، حتماً به او قول بدهید كه بعداً به
حرف هایش گوش خواهید داد. اما نوع برخورد شما در این میان نیز حائز اهمیت
است. زمانی كه به صحبت های كودك خود گوش می كنید هرگز حالتی به خود نگیرید
كه او احساس كند، می خواهید محكومش كنید، زیرا در بسیاری از موارد یك
برخورد نامعقول می تواند همه چیز را خراب كند و كودك را به اتخاذ موضعی
محتاطانه وادارد؛ موضعی كه در نهایت موجب سلب اعتماد به نفس وی خواهد شد
.شما پدر و مادر عزیز باید همواره این اصل را مد نظر بگیرید كه از
كودكانتان یعنی افراد جامعه فردا به هیچ عنوان انتظار نداشته باشید كه طرز
تفكری همانند شما داشته باشند اگر آنان طرز تفكری غیر از طرز تفكر شما
دارند بایستی مورد تشویق قرار گیرند و نقش واقعی ما در آن است كه فرزندان
خود را مستقل از خویش تربیت كنیم و اگر زمانی این امر میسر گردید، آن وقت
پدر و مادر موفقی خواهیم بود.
كنتــــرل حــــركات كـــــودك
یكی
از نكات مهمی كه در هنگام صحبت با كودكان بایستی رعایت كنید این است كه
هرگز نباید به صحبت های آنان بخندید، مگر در صورتی كه خود آنان مرتكب این
عمل شوند. تمامی توان خود را بایستی به كار ببندیم كه در این هنگام بسیار
جدی برخورد كنیم. شاید بسیاری از حرف های كودكانه برای والدین خنده آور
باشد، اما برای كودك همین حرف های به ظاهر بی اهمیت تمامی شخصیتش را تشكیل
می دهد. اگر از شما احیاناً برخوردی توأم با تمسخر سر بزند، كودك به شما
اطمینان نخواهد كرد و در حقیقت یك محدودیت در صحبت را رعایت خواهد نمود و
درست از همین نقطه است كه ارتباط شما با او سست خواهد شد!
از
دیگر موارد كنترل در حركات، داشتن صدای ملایم و گرم به هنگام صحبت كردن
است .هرگز یك پدر و مادر نبایستی با فرزند خود با صدای بلند صحبت كند. حتی
اگر خطایی هم از آنان سرزده باشد، چه بسا بهتر است با نرمی و ملاطفت با
آنان برخورد شود. به هنگام صحبت با كودكان حتی الامكان بایستی رعایت تواضع
و فروتنی را داشته باشیم و اگر در جایی لازم شد از عذرخواهی دریغ نكنیم،
بخصوص در مواردی كه آنها را از روی اجبار تنبیه كرده ایم. سرانجام از مهم
ترین عوامل كه به این قسمت از مطلب ما مربوط می شود، این كه: یك پدر و
مادر با شخصیت هرگز نباید كودك خود را به اسمی غیر از نام واقعی او صدا
بزنند و به گفته ای دیگر این كه نباید خود ما بر روی آنان نامی غیرمنطقی
بگذاریم، نامهایی نظیر «خیكی، بوفالو، خنگ» و... زیرا به تجربه ثابت شده
كه نهادن این گونه اسامی به كودكان عكس العمل بسیار ناهنجاری دارد و ادامه
این حركت ناخوشایند منجر به این خواهد شد كه به تدریج خود آنها باور كنند
كه واقعاً دارای این صفات هستند و در نتیجه از كودكی خود را در برابر هر
فشار خارجی تسلیم خواهند كرد زیرا در حقیقت «احساس شخصیت» در آنان به نوعی
كشته شده است!
خــــوش قولـــــی و استــــــواری
یكی
از وظایف پدر و مادر مسئول در قبال فرزند خویش آن است كه به قول خود
وفادار باشند و زمانی كه وعده ای به فرزند خود می دهند، حتماً به آن عمل
كنند و هرگز با گفتن عباراتی مانند «ببینم چه می شود» آنان را سرگردان
نكنند و اگر واقعاً امكان انجام آن عمل برای آنان مقدور نیست بی درنگ جواب
منفی خود را صادر كنند و در صورت امكان دلیل این امتناع را برای كودكان
خود توضیح دهند. زمانی كه به فرزند خود دستوری می دهید، سعی كنید تا حد
ممكن آن دستور واضع و صریح باشد. به عنوان مثال اگر از او می خواهید كه
حیاط خانه را تمیز كند، شكل انجام آن را به صورت كلی نخواهید و سعی نمایید
تا دستورات خود را جزء جزء صادر كنید! به هر حال از فاكتورهای با اهمیت در
تعلیم و تربیت مدرن امروزی این است كه والدین بایستی همواره با فرزندان
خود با نرمی و ملاطفت رفتار كنند و تا جایی كه مقدور است نسبت به آنان سخت
گیر نباشند زیرا در صورت چنین رفتاری، فرزندان با والدین خود به نوعی
بیگانه خواهند شد و در نتیجه پدر و مادر از احساسات و خواست های آنان دور
خواهند افتاد و این یعنی شروع یك تراژدی اسف بار در راه تعلیم و تربیت
فرزند.