فرهنگ عرفی ما در یك نگاه كلی
بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می كند و متأسفانه در برخی
شؤون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می شناسند
فرهنگ
عرفی ما در یك نگاه كلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می
كند و متأسفانه در برخی شؤون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می
شناسند
ناآگاهی، مهمترین ضعف بهداشت بلوغ در جامعه ماست؛
این ناآگاهی نه تنها نوجوانان بلكه در بسیاری حوزه ها، بزرگسالان جامعه را
هم در برمی گیرد و از این طریق به منشأ ناشناخته برای تولید آسیبهای دامنه
دار اجتماعی تبدیل می شود.
فرهنگ
عرفی ما در یك نگاه كلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می
كند و متأسفانه در برخی شؤون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می
شناسند. دامنه ناآگاهی برای پسران گسترده تر است و از این رو بزه جنسی و
رفتاری در میان مردان جامعه ما فراوانی بیشتری دارد و دنبال آسیبهای دوران
بلوغ كه به صورت عقده های مزمن روانی، تلقیات نادرست و تمایل به فرهنگ
منحط جنسی آشكار می شود تا سنین پیش از ازدواج و حتی چندین سال پس از آن
ادامه می یابد و بحران می آفریند.
تحقیقات تطبیقی نشان می دهد حداقل 20 درصد نوجوانان جامعه از تغییرات جسمی و روحی بلوغ به نگرانی جدی دچار می شوند.
به
نظر اینجانب گروهی از نوجوانان كه والدین، مربیان و كاركردهای اجتماعی
آنها را با این نوع تغییرات آشنا نكرده اند، دچار ترس، اندوه و حتی
افسردگی می شوند و از خود می پرسند این چه اتفاقی است كه برای من می افتد،
آیا طبیعی است؟ آیا برای همه این اتفاق می افتد؟ مبادا برایم مشكلی ایجاد
كند. در واقع نوجوانان به دلیل ناآگاهی دوره بلوغ را با ترس و اضطراب طی
می كنند و به تدریج قدرت تطبیق با شرایط متغیر آن را از دست می دهد.
اینجاست
كه آسیب های رفتاری در كمین وی قرار می گیرد و تباهی های زندگی اش را رقم
می زند. باید والدین با زبانی ساده و بدون پیچیدگی شرایط بلوغ را برای
نوجوان تشریح كنند و به او اطلاعاتی متناسب با سن و پیشرفت مراحل بلوغ
ارائه كنند.
نوجوان
تازه بالغ باید پیش از شروع تغییرات عمده جسمی به آنها آگاه باشد و بداند
كه دیگر كودكی خردسال و نوجوانی سر به هوا نیست و برای خود آقا یا خانمی
شده كه جامعه و اطرافیانش انتظارهایی متناسب از وی دارند.
از
آنجا كه بسیاری از والدین به دلیل موانع فرهنگی یا بر اساس شرمی نابه جا
از ارائه توضیحات كامل و جامع در این باره خودداری می كنند، آموزشهای
اجتماعی دوره بلوغ اهمیتی دو چندان می یابند. برگزاری جشن تكلیف در مدارس
و حوزه های آموزش های بلوغ اقدامی فرخنده اما ناكافی است.
به
نظر می رسد خلاء اصلی در این باره طرح نشدن نكات آموزشی، بهداشتی و پزشكی
بلوغ در كتابهای درسی است. در چنین شرایطی تلاش رسانه های صوتی، تصویری و
مكتوب و اجرای برنامه های آموزشی از سوی نهادهای فرهنگی و حمایتی می
توانند تا اندازه ای راهگشا باشند و شرایط را برای ارائه آموزش های رسمی،
كامل و متناسب درباره بلوغ مهیا كنند.
كمبود
آگاهی درباره بلوغ در زمینه های رفتاری و روانی نیز مطرح است و بیشتر در
رفتار بزرگسالان در تقابل با نوجوانان نمایان می شود. پایش این ناآگاهی
دردسرساز از برخی جبهه گیری های احتمالی و گاه غیرواقعی در جامعه ناشی می
شود. این جبهه گیری بیش از آنكه واقعی و ملموس باشد، ناظر بر نوعی خود
سانسوری است. گویا مسؤولان آموزشی و فرهنگی جامعه از طرح صورت مسأله هم
پرهیز می كنند و ابا دارند و گمان می كنند آموزش درباره مسائل جسمی و
روانی بلوغ نزد افكار عمومی به ترویج فساد و فحشا تبدیل شود؛ تفكری كه
همیشه چوب آن را خورده ایم و عبرت نمی گیریم.
به
راستی چرا باید بخشی از آموزش های حیاتی برای جامعه به دلیل ترس از شبهات
و قضاوتهای نادرست و احتمالاً متلك پرانی به نیازمندان آن ارائه نشود و
آیا پیشگیری از آسیبهای این حوزه با فرهنگ جامعه، متناسب تر نیست؟
پاسخ
این پرسش ها ساده است و در این موضوع خلاصه می شود كه بلد نیستیم چگونه به
ارائه آموزشهای بلوغ بپردازیم كه حساسیت نینگیزد، مخالف شؤون دینی و
فرهنگی ما نباشد و به كار آید و از آسیبها جلوگیری كند.
آموزش بهداشت
بلوغ در مدارس، بویژه در مقطع راهنمایی كه مصادف با سنین بلوغ است با
مشكلات و كمبودهای جدی دست و پنجه نرم می كند. آموزشها چه به صورت مستقیم
و چه به صورت غیرمستقیم ارائه شود، همواره با حاشیه امنیت همراه است و در
عمل بخش بزرگی از محصلان نوجوان را به دلیل شرایط جامعه و ناپسند دانستن
صحبت در این باره در محیط های بیرونی و خانواده ها از دستیابی به اطلاعات
كامل و جامع و متناسب محروم می كند.
اگر
قبول داشته باشیم كه وظایف نظام آموزشی و پرورشی تنها در آموزش ریاضی،
علوم، هندسه و تولید انواع و اقسام نخبه و دانش آموز ممتاز! خلاصه نمی شود
و پرورشی هم در كار است كه ابعاد جسمی، شخصیتی، روانی، رفتاری و اجتماعی
محصلان را در برمی گیرد، به ضعفهای جدی این نظام در حوزه مسائل اجتماعی
نوجوانان و محصلان پی می بریم.به هر ترتیب نوجوان باید در دوران بلوغ
روشهای حفظ سلامتش را بشناسد و بداند چه چیزی بهداشت جسم و روانش را به
خطر می اندازد تا بتواند با تهدیدهای بیرونی مقابله كند و از نوجوانی اش
در مسیر تكامل لذت ببرد. در این دوره تغییرات جسمی و روانی نوجوان سریع
است. احساسات، تفكر، رابطه های اجتماعی و منطق وی رشد می كند و از این
گذرگاه به شناخت خویش و محیط پیرامون اقدام می كند. این تغییرات ذاتاً
مقدس هستند و هدایت و كنترل آنها از طریق شناخت مقتضیات دوره بلوغ، وی را
از گمراهی، گناه و آسیب نجات می دهد.