همه حرف و همه حرف وهمه حرف به حرف مفت وقت ما شود صرف
قبل از شروع مطلب که مربوط به ماجرای اولین خطوط تلگراف
و مواصلات تلگرافی در ایران است برای مزید اطلاع جوانان ایرانی یادآور می
شود که تلگراف در قدیم به صورت نظری بوده است و اختراع این تلگراف را به
ایرانیان نسبت می دهند بدین معنی که از شوش و همدان به اطراف کشور ایران
با فاصله های منظم تپه های طبیعی را برای محل مخابرات معین می نمودند و در
نقاط دیگر که کوه و تلهای طبیعی یافت نمی شد تپه های مصنوعی بلند ساخته و
بر بالای آن نگهبان می گماشتند که در روز با حرکت دادن دست و بیرق و با
ایجاد دود ، و در شب با افروختن آتش ، اخبار فوری را به فاصله های نسبتاً
دوری اطلاع دهند که بقایای بعضی از این تپه های مصنوعی اگر دقت شود هنوز
در مسیر جاده ها دیده می شود که بر بالای آنها ساخته یا درختکاری کرده اند
.
روزی که تلگرافخانه در تهران افتتاح شد مردم باور
نمی کردند که از شهری به شهر دیگر امکان مخابره تلگرافی باشد و مقاصد و
منویات افراد را بتوان از مسافات بعیده اصغاء نمود . مهمتر آنکه بی سواد و
خرافاتی که به وجود ارواح شیاطین! در سیمهای تلگراف معتقد بودند مردم را
از مخابرات تلگرافی مطلقاً برحذر می داشتند .
به
همین جهات و ملاحظات و با وجود تشویق دولت که مطالب مهم و فوری را مصلحت
آن است که به وسیله تلگراف انجام دهند مع هذا مردم زیر بار نمی رفتند و
این موضوع را بیشتر به شوخی و مطایبه تلقی می کردند .
وزیر تلگراف
وقت مرحوم علیقلی خان مخبرالدوله چون از تشویق و تبلیغ پیرامون مخابرات
تلگرافی طرفی نیست تدبیری به خاطرش رسید و با اجازه شاه یکی دو روز را به
مردم اجازه داد که مجانی با دوستان یا طرف خود که در شهرهای اصفهان یا
شیراز و تبریز و نقاط دیگر بودند صحبت کنند . چیزی بپرسند و جواب بخواهند
تا مردم یقین کنند که تلگراف شعبده بازی نیست . مردم هم ازدحام کردند و
سیل مخابرات به ولایات روان شد . هرکس هر چه در دل داشت از سلام و تعارف و
احوالپرسی و گله و گلایه و شوخی و جدی بر صفحه کاغذ آورده به طرف مخاطب
مخابره نمود زیرا حرف مفت بود و فطرت آدمی به سوی هر چه که مفت باشد گرایش
پیدا می کند .
چون چندی بدین منوال گذشت و مقصود دولت در جلب تلگرافی
حاصل گردید مخبرالدوله در پاسخ متصدیان تلگرافخانه ها که از مراجعات
متقاضیان و طومارهای سلام و تعارف و احوالپرسی آنان برای مخابره – البته
حرف مفت و مجانی – به ستوه آمده بودند دستور دادند این جمله را بر روی
صفحه کاغذی بنویسند و بر بالای در ورودی تلگرافخانه الصاق نمایند « از
امروز به بعد حرف مفت قبول نمی شود » و برای هر کلمه مثلاً یک عباسی – یک
پنجم ریال – حق المخابره باید پرداخت کنند .
پیداست
برای آنهایی که به حرف مفت عادت کرده بودند به هیچ وجه قابل قبول نبود که
متصدیان مربوط به آنها بگویند حرف مفت نزن و حرف مفت نگو زیرا حرف قیمت
دارد و بی تامل نباید به گفتار دم زد و به همین جهت از آن روز به بعد کلمه
حرف مفت در اذهان مردم جزء کلمات ناخوشایند تلقی گردید و افرادی را که
بدون تامل و اندیشه و غالباً به منظور تحقیر و توهین مطلبی اظهار کنند با
عبارت حرف مفت نزن یا حرف مفت نگو متقابلاً پاسخ می گویند .