تا
پیش از این نمی دانستم خانه چگونه و چه زمانی آراسته و زیبا و دلپسند می
شود. شاید به همین دلیل مانند بسیاری از مردان چندان درکی از ظرافت ها و
زیبایی های خانه نداشتم. نه نام درست غذاها را می دانستم و نه حتی با سبک
لباس های مردانه آشنا بودم چرا که همواره عادت داشتم همسرم درباره کم و
کیف سبک زندگی مان تصمیم بگیرد، حتی لباس پوشیدن من! روزی همسرم برای
استفاده از یک فرصت مطالعاتی به خارج از کشور رفت و من به ناگزیر هم نقش
مرد خانه و هم کدبانوی منزل را عهده دار شدم. با همه دشواری های پیش رو به
ناچار نقش پدر مجرد را پذیرفتم و به تدریج علاوه بر رعایت بهداشت و نظافت
منزل، در خرید مواد غذایی فعال شدم و برای شروع، طرز پخت پلو، کتلت و
ماکارونی را در دستور کار روزانه ام قرار دادم و دلیل آن بسیار ساده بود:
دخترم پلوی سفید و ماکارونی دوست داشت و پسرم عاشق کتلت بود. بعد هم شستن
لباس ها با ماشین رختشویی، اتو کردن آنها، مرتب نگه داشتن کمد لباس ها و
گنجه های لوازم خانه را آموختم. در نهایت زمانی فرا رسید که آشنایان و
خویشاوندان به من نمره 20 دادند!
با
این وصف، خانه داری فقط یک مجموعه از قواعد فرهنگی و جامعه شناختی نیست.
این پدیده روزمره در گرو داشتن دانش و مهارت گسترده است زیرا امروزه زندگی
خانگی روز به روز دیجیتالی تر می شود. اغلب کارها توسط وسایل الکترونیکی و
مکانیکی مانند ماشین رختشویی، مخلوط کن، خردکن، غذاساز، ساندویچ ساز،
پلوپز تایمردار برقی، مایکروفر، سولاریوم، اتو، رایانه، خودرو و خلاصه
صدها دکمه دیگر به سرانجام می رسد. زندگی امروز به شکلی سبک مند شده است و
این اصطلاح را تا عملا با آن درگیر نشوی، متوجه نخواهی شد.
اکنون
می دانم سبک زندگی صرفا یک مفهوم انتزاعی و ذهنی نیست بلکه با عمیق ترین و
پیچیده ترین لایه های احساس و ادراک انسان سر و کار دارد. خانه داری
نیازمند درک کامل و روشی از مفهوم پاکیزگی است زیرا که تمیزی در شمار پایه
ای ترین مفاهیم خانه داری است و در عین حال بین درک مردانه و زنانه از این
مفهوم، تفاوت وجود دارد. زنان تمیزی را در چندین معنا به کار می برند. یک
معنای آن، پاکی یا نجس نبودن یا دوری و پرهیز از نجاست است و تقریبا همه
زنان مسلمان ایرانی به این مقوله فرهنگی و دینی حساسیت ویژه دارند. مفهوم
دیگر تمیزی، آلوده یا کثیف نبودن است. سومین معنای تمیزی، مرتب بودن است،
این که هر چیزی سر جای خودش باشد. مثلا وقتی جوراب ها روی مبل یا میز
غذاخوری است، خانم ها فریادشان بلند می شود که ازاین همه ندانم کاری
آقایان و بچه ها به ستوه آمده اند. درک مقوله نظافت و تمیزی نزد آقایان
بیشتر متوجه و نزدیک به مفهوم کثیف نبودن است.
تجربه
من نشان می دهد خانه داری یک فرایند مستمر و جاری و ساری در روح خانه است
که نه آغازی دارد و نه پایانی می توان برای انجام آن متصور بود. ما هنگام
نقش خانه داری همواره در نقطه ای از یک فرآیند یا مدار قرار داریم و به
طور دقیق نمی دانیم چه مقدار را طی کرده ایم یا چه اندازه دیگر باقی است.
خانه داری که دشوار نیست!
کسالت
و ملالت بار بودن کارخانه نیز دقیقا ناشی از روح پایان ناپذیر این فعالیت
است. این که اغلب خانم ها احساس می کنند که همسرانشان آن اندازه قدرشناس
فعالیت روزمره آنها نیستند، به دلیل این است که مردها گمان می کنند شستن
چند تکه ظرف و تمیز کردن چند اتاق و مرتب کردن رخت و لباس و نهایتا تهیه
چند وعده غذا که دیگر کار سخت و دشواری نیست، می توان همه این کارها را
ظرف دو ساعت انجام داد. اما نکته ظریف دقیقا همین جاست، مردها غافلند که
خانه دایم در معرض کثیف شدن و نامرتب بودن است و چنان چه هر چیزی سر جای
خود است به خاطر وجود دست نامریی کدبانوی منزل است. خانه داری در شرایط
امروز در گرو مشارکت همه اعضای خانه است زیرا برخلاف تصور، یک فعالیت
اجتماعی و جمعی است نه فردی. خانه وقتی تمیز می ماند که همه دغدغه پاکیزه
نگه داشتن آن را داشته باشند. با این اوصاف خانه داری نوعی سرمایه فرهنگی
است. زیرا مجموعه عادات، سلیقه ها و ذوق ها، دانش و مهارت و بصیرت های
خانه لاجرم در فرایند جامعه پذیری و فرهنگ یابی به فرد منتقل می شود.
ما،
حاصل تجربه های روزانه زندگی مان هستیم. فعالیت همیشگی در خانه برای مدت
طولانی، نوع خاصی تلقی از خود و جامعه را در فرد پدید می آورد.
از
آن جا که دنیا محدود و همه چیز آن در کنترل فرد است، شخص خانه دار اغلب
این احساس را دارد که می تواند محیطش را اداره کند. کسانی که تجربه خانه
داری ندارند اغلب با محیط پیرامون خود فاصله دارند و گویی با آن بیگانه
اند. خانه داری مردان به نوعی آنان را دارای روحیه زنانه می کند. برای
همین زنان این گونه مردان را تحسین می کنند چرا که این مردان بیشتر زبان و
احساس زنان را از کار در خانه درک می نمایند اما دوست ندارند مردان خیلی
به آنها شبیه شوند. میل زنان و مردان ایرانی اغلب همواره با نوعی تاکید بر
حفظ مرزهای نمادین هویت مردانه و زنانه است. در مجموع، خانه داری نوعی
ارتباط اجتماعی است که طی آن ما به بازنمایی و ساخت خود از طریق دیگری می
پردازیم. این کارکرد فرهنگی کمتر از سایر کارکردهای خانه داری آشکار است
چرا که خانه داری به گونه ای چشمگیر به منظور تامین نیازهای فرد و اعضای
خانواده انجام می شود و حضور دیگری در آن ناپیداست. اما کمی درنگ پیرامون
این موضوع نشان می دهد که دیگری به همان اندازه خود در خانه داری نقش دارد.
روزنامه جوان