از اینکه در این موقع از سایت ما دیدن نمودید متشکریم.
پنج شنبه 25 اردیبهشت 1404
(15 / 5 / 2025)
بازدید امروز :0 مرتبهبازدید دیروز :0 مرتبهبازدید کل :2158786 مرتبهآی پی شما :3.142.12.65سیستم عامل شما :Unknownمرور گر شما :Mozilla
نوین وب »« طراحی تخصصی بانکهای اطلاعاتی تحت وب تلفن: سلیمی 64 52 913 -0913
لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
امکان ارسال ديدگاه شما در اين باره، در قالب ارسال نظر در انتهاي همين صفحه قرار دارد. صاحبان وب سايت ها و فعالان اينترنتي مي توانند با ايجاد صفحه شخصي از امکان ارسال محتوا: مقالات, لينک, آگهي و...برخوردار شوند. امکانات و خدمات ما را مقايسه کنيد!
واژه "که که" یکی از واژگان پر کاربرد درشهر اصفهان و میان اصفهانیان است که هر اصفهانی بطور روزمره چند بار یا خود بکار می برد و یا در محاورات روزانه از افراد مختلف :از فامیل و دوست و آشنا و هم کلاسی گرفته تا غریبه ها ، راننده تاکسیا ، راننده واحدا، فروشندگان دوره گرد، موتوریا ،سبزی فروشه و بقاله، سوپریه، بازاریه،... بگوش می شنود درواقع اصفهانی ها با این واژه و کاربرد های پردامنه آن بزرگ می شوند و زندگی می کنند.معنای لفظ «که که»: مدفوع ، گُه، کثافت، پُخ کاربرد های گوناگون "که که" در محاورات روزانه ومثل ها ومتل های اصفهانی :که که : آدم بیخود و نَیَرْز، جنس یا چیز بی ارزش، بُنجُلکه که را : یارو را، طرفوبرو که که : برو بد بخت ، برو دربدر، زنهار دادن با تصغیربد که که یِس : آدم خیلی بدیه، آدم بیخودیهکه که یِّهْ : شاغل در حرفه شریف پیت کشی(تخلیه کننده چاه مستراح)، کسی را ندا دادن با تصغیر تامّ. کاربرد : اُ که که یّهکه که دا بخور :حرفتو بزنچه که که ایی خوردی؟ : چی گفتی ؟که که خوری نکون : حرف نزنکه که نخور : دروغ نگو، زِر نزنکه که خوردی: غلط کردی، گُه خوردیبرو که که دا بخور: حرف زیادی نزنکه که خوری می کنه : حرف بیخود می زنهکه که خوردم : اشتباه کردم، غلط کردمکه که مْ بُخورِدِدْ : قربونم بریهیچ که که ایی نمی تونی بخوری: هیچ کاری نمی تونی بکنی، هیچ غلطی نمی تونی بکنیکه که کاری نکن : کار بد نکن، خرابکاری نکن، گند نزناعصابم که که ایی یه : اعصابم خوردهکه که مال : لعنتیکه که مصّب : لا کردار، بد مصّبکه که بینی : محتویات خشکیده بینی که با انگشت خارج و به بیرون پرتاب می کنندکه که خشکه : الف) آدم لاغر و سیاه و نحیف ؛ ب) هر میوه و یا چیز پلاسیدهرَنگِش مِثی که که نپختِس : کنایه از رنگ و روی زرد و ضعف بدنکه که پِز : آشپزی که دست وپختش تعریفی نداشته باشه، زنانی که مواد غذایی را حیف و میل می کنند و دست و پخت خوبی ندارندکه که کار : خرابکار، گند زنقاشوبی(قاشق) که که خوریش همیشه همراشه : کنایه از دخالت بیجا و فضولی در همه اموریه که که ایی شدن : یه کاره ایی شدن ( بِچه دَرسِتا بوخون تا یه که که ایی بشی)که کهِ مْ تو روحت: به روحت ریدماِز هر که که ایی که بُپُرسی می دونِد : همه می دوننکه که شانس: بد شانس، بد بیارکه که ریدِی : آدم زپرتی، آدم نَیَرزآدم زیادی زرنگ که که را هم با ملاقه می خوره : کنایه از حرص و طمع و زیاده خواهیدوتا استخون گذاشتن و یه ملاقه که که هم روش تا شُدِس این یارو : کنایه از آدم و لاغر نحیف و زپرتی آدم رو که که خور می کنه : آدم رو از کارش پشیمون و توبه کار می کنه