یلدا از كجا آمد؟ اجداد ما 7
هزار سال پیش به تقویم خورشیدی دست پیدا كردند و فكر نكنید به همین آسانی
بود، كلی طول كشید بفهمند اولین شب زمستان...
شب میوههای رنگارنگ
اصلا چه كسی میگوید این شب هر سال كه میگذرد كمرنگتر میشود؟ هیچ هم اینطور نیست.
یك نگاهی به خیابانها بیندازید و بعد به پیشواز بروید كه از یكی دو روز
دیگر اساماسهایی دریافت خواهید كرد كه حاوی تبریك و آرزو و شعر و جملات
نغز و قصار در توصیف این شب خواهد بود. شب یلدا، بلندترین شب سال چند روز
دیگر از راه میرسد. شب چله كه حالا دیگر بهش میگوییم شب یلدا یكی از قدیمیترین جشنهایمان است.
از همین حالا برق و چشمك هندوانهها و آجیلها و انارها شروع شده است. حیف
كه دیگر مثل قدیمها كرسیای نیست كه دور آن بنشینیم و به ساعت نگاه كنیم
و تعجب كنیم كه چقدر دیر میگذرد. اما میتوانیم دوباره خانه پدربزرگ و
مادربزرگ یا یكی از بزرگترهای فامیل جمع شویم و همه با هم باشیم و گل
بگوییم و گل بشنویم و بلندترین شب سال را كه بهانهای است برای جمع شدن
دور هم پاس بداریم. میدانید كه شب یلدا فقط چندثانیه بلندتر از شبهای
قبل است. جوجه را آخر پاییز میشمارند. شب یلدا وقت شمردن جوجههای یك سال
گذشته هم هست.
شب یلدا از زمان باستان در ایران جشن
بزرگی بوده است. ایرانیان باستان با این باور كه فردای شب یلدا با دمیدن
خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی بیشتر خواهد شد، آخر پاییز
و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میدانستند و آن را جشن میگرفتند.
ایرانیهای دوران باستان، یلدا را شب تولد ایزد مهر «میترا» میدانستند
و در این شب دور آتش جمع میشدند و سفره گسترده پهن میكردند كه البته
سفرههای یلدای آنها طبیعی است كه با سفرهای كه ما پهن میكنیم متفاوت و بیشتر نمادین بود تا خوشمزه!
به
خودمان نگاه نكنید كه وقتی آجیل و هندوانه و شام مفصل شب یلدا را خوردیم
دیگر این شب برایمان تمام شده و سریع به رختخواب میرویم. قدیمها این
طوری نبود. باید تا دمیدن اولین پرتوهای خورشید بیدار میماندی و تولد خورشید را تماشا میكردی.
برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند
تا پیروزی مهر و شكست اهریمن را از خداوند بخواهند و در شب، دعایی به نام «نی ید» میخوانند كه در حقیقت شكرگزاری نعمت كرده باشند. روز بعد از شب یلدا یعنی اول دی را خورروز
(روز خورشید) و دیگان میخواندند و استراحت میكردند و تعطیل عمومی بود.
چه كیفی میداد اگر حالا هم تعطیل عمومی بود و بعد از یك شب پرخوری تا ظهر
میخوابیدیم، نه؟!
رسم یلدا در شهرهای مختلف
- در شهرهای شمالی و آذربایجان
رسم بر این است كه در این شب سفره كوچكی در سینی تزیین میكنند و به خانه
تازهعروس یا نامزد خانواده میفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود
هندوانهها را تزیین میكنند و شالهای قرمزی اطرافش میگذارند. درحالی كه
مردم شمال یك ماهی بزرگ تزیین میكنند و به خانه عروس میبرند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین و پر از خوراكیهای جورواجور است. در سفره مركبات و هندوانه برای سردمزاجها و خرما و رنگینك را برای گرممزاجها میگذارند. حافظخوانی
جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب
نهتنها در شیراز مرسوم است، بلكه رسم كلی چلهنشینان شدهاست.
- همدانیها در شب یلدا فالی میگیرند كه اسمش فال سوزن
است. همه دور تا دور اتاقی مینشینند و مسنترین زن جمع به طور پیاپی شعر
میخواند. دختربچهای پس از اتمام هر شعر روی یك پارچه نبریده و آب ندیده
سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی كه نشستهاند شعرها را فال خود
میدانند. خوردنیها در همدان تنقلاتی است كه مناسب با آب و هوای آن منطقه
است و سر سفره یلدا میگذارند. در تویسركان و ملایر، گردو و كشمش و مِویز
نیز خورده میشود كه از معمولترین خوراكیهای موجود در این استانهاست.
- در شهرهای مختلف خراسان خواندن شاهنامه فردوسی مرسوم است. یكی از آیینهای ویژه یلدا در استان خراسان جنوبی برپایی مراسم كف زدن است. در این مراسم خاص، ریشه گیاهی به نام چوبك
را كه در این دیار به بیخ مشهور است، در آب میخیسانند و پس از چند بار
جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به اسم تغار میریزند. مردها و جوانهای فامیل
با دستهای از چوبهای نازك درخت انار به نام دسته گز مایع را آنقدر هم
میزنند تا به شكل كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع
كف كند. كف آماده شده با مخلوط شیره شكر آماده خوردن میشود و بعد از
تزیین با مغز گردو و پسته آماده است برای بهرهبرداری! این وسط گروهی از
جوانها قبل از شیرین كردن كفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف
به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان اضافه میكنند و همه
را از خوردن این خوراك لذیذ محروم!
- در اردبیل رسم است مردم، چله بزرگ را قسم میدهند كه زیاد سخت نگیرد و در شب یلدا معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و كشمش میخورند.
-
در شهرهای مختلف گیلان هندوانه را حتما فراهم میكنند و معتقدند كه هر كس
در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیكند و در زمستان سرما
را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» یكی دیگر از خوردنیهایی
است كه در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در
فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میكنند و
كمی نمك هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از
هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، بعد از مدتی پخته و آبدار و
خوشمزه میشود. آوكونوس در اغلب خانههای گیلانیها تا بهار آینده پیدا
میشود و هر وقت كسی هوس كند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را
از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمك میخورند.
- مردم كرمان تا سحر به انتظار مینشینند تا از قارون
افسانهای استقبال كنند. قارون در لباس هیزمشكن برای خانوادههای فقیر
تكههای چوب میآورد. چوبها بعد به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده،
ثروت و بركت به همراه خواهند آورد
- باور اصفهانیهای قدیم این بوده كه زمستان به دو بخش چله و چلهكوچیكه تقسیم میشد كه موعد چله از اول دیماه تا 10 بهمن بود اما چله كوچیكه از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام چله زری (ماده) و عمو چله
(نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس
جنس مذكر و مونث تقسیم میكردند. اصفهانیها دوشب را به عنوان شب چله برپا
میكردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در
شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده است و خانوادههای اصفهانی با پهن كردن
سفرهای با عنوان سفره شب چله ، این شب را گرامی میداشتند.
- در استان
كرمانشاه شب یلدا جایگاه ویژهای دارد. مردم كرمانشاه براساس آیینی كهن در
این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل
خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوههایی نیز
در این شب خورده میشود كه به گونهای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ یا لیموی زرد،
قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد
شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس
شب یلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به
خانه بزرگترین فرد فامیل كه معمولا پدربزرگ و مادربزرگ بودند میرفتند و
باتكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو
میرفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره
مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد.
خوراكیهای شب چله
اجداد
ما سر سفرههایشان در شب یلدا میوههایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب،
خرمالو و به میگذاشتند و بیشتر این میوهها را نمادی از خورشید میدانستند. هندوانه كه قاچهای مدور میخورد مثل خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.
مردم
تالش به جز خوردن هندوانه در شب یلدا، با پوست آن فال هم میگیرند. برای
این كار پوست هندوانههای شب یلدا را برش میدهند، آن را چهار قسمت كرده،
چهار تكه را به دست گرفته و نیت میكنند. بعد از اینكه نیت كردند پوست
هندوانه را از جلو به پشت سر میاندازند.
طبق رسم تالشیها، اگر دو
قطعه سبز و دو قطعه سفید بیفتد، خوب است. یك قطعه سبز و سه قطعه سفید،
باطل است و هر چهار قطعه سبز یعنی اینكه كسی كه نیت كرده خیلی خوش شانس
است.
انار یكی دیگر از میوههای یلداست كه نماد تناسل نسل و زایش
است. آن را دانه كنید و در ظرف سفالی رنگی بریزید. میتوانید انار را با
گلپر بخورید. گلپر علاوه بر خاصیتهایی كه دارد اگر با انار همراه شود از
سرماخوردگی پیشگیری میكند.
در شب یلدا و براساس رسوم و باورهای قدیمی،
مردم با خوردن میوههای تابستانی با آنها خداحافظی میكنند تا سال بعد و
با خوردن آجیل و تنقلات به استقبال زمستان میروند و شب چله را جشن
میگیرند. پس میخوریم تا با سرما، ناباروری، پژمردگی و مرگ مبارزه كرده
باشیم و میخوریم تا یادمان به فصل گرما، روشنایی، باروری، سبزی و زندگی
باشد!
آجیل شب چله قدیمها شامل دانههایی چون گندم و نخود برشته، تخم
هندوانه و كدو، بادام، پسته، فندق، كشمش، انجیر و توت خشك بود و حالا با
انواع برگهای خشك شده مثل برگه هلو و آلو همراه است و در آن از تخم
هندوانه و گندم خبری نیست. اما برعكس شب عید كه پلو و ماهی غذای مخصوص آن
است، شب یلدا غذای مخصوصی ندارد.
هر یك از خوردنیهای شب چله علاوه بر اینكه نماد چیزی هستند، خاصیت درمانی و طبیعی دارند. جعفر شهری در كتاب «طهران قدیم»
در رابطه با خواص مواد غذایی كه در این شب خورده میشود، نوشته است: «مردم
معتقد بودند با خوردنیهای سفره شب یلدا، مثل خوراكیهای پای سفره هفتسین
طبیعت گرم خود را میتوانند سرد كنند و طبیعت سرد خود را گرم كنند. به این
صورت كه اگر از گرمی مزاج رنج میبرند، هندوانه و انار و اگر از سردی
ناراحت میشوند، توت و كشمش و خرما و مثل آن بخورند.»
در واقع این
میوهها و خوراكیها هر یك بار معنایی نمادین با خود دارد. یكی از رسمهای
شب یلدا، فال حافظ گرفتن است. غزلیات حافظ یار جدانشدنی سفرههای یلداست.
یلدا از كجا آمد
شب
یلدا در نیمكره شمالی زمین، همزمان است با انقلاب زمستانی و به همین دلیل
از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب كوتاهتر میشود.
«یلدا»
اسم دخترانه است و اسم بعضی از شما كه دارید اینجا را میخوانید اما در
اصل برگرفته از زبان سریانی است و معنایش هم یعنی تولد. جشن میلاد مسیح كه
در 25 دسامبر است، در اصل جشن ظهور میترا بوده كه
مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد مسیح قرار دادند. یلدا اول
زمستان و شب آخر پاییز است كه درازترین شب سال است.
یلدا را میشود
جشن و گردهمایی خانوادگی هم دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیك در خانه
بزرگ خانواده گرد میآیند. در سرمای اول زمستان، دور كرسی نشستن و تا
نیمهشب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ دل سپردن از ویژگیهای شب
یلداست.
یلدا از كجا آمد؟ اجداد ما 7 هزار سال پیش
به تقویم خورشیدی دست پیدا كردند و فكر نكنید به همین آسانی بود، كلی طول
كشید بفهمند اولین شب زمستان بلندترین شب سال است. همین نیاكان حركت
خورشید را در برجهای آسمان اندازهگیری كردند و برای هر برجی نامی
گذاشتند. آنها گاهشماری را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم كردند. در
فرهنگ ایرانیان و نیاكان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست دارد.
كلمههای «چله نشستن»، «چلچلی» و در طبرستان واژههای «پیراچله،
گرماچله» اهمیت این عدد را در فرهنگ ایرانی نشان میدهد. باستانیها ماه
را به چهل روز تقسیم كردند و 9 ماه داشتند. اما بعد از مدتی این روزها به
سیروز تغییر پیدا كرد و ماه سیروزه شد.