پینوکیو و پدر ژپتو را یادتان هست؟ هنوز خاطره دروغگویی این عروسک چوبی که وقتی دروغ می گفت دماغش دراز می شد ، همه کسانی را که این کارتون زیبا را دیده اند، به خنده وا می دارد. بسیاری از ما با کودکانی زندگی می کنیم که دروغ می گویند و دلمان می خواهد برای درمان دروغگویی فرزندانمان راهکاری مناسب بیابیم. این مقاله به بررسی این ناهنجاری رفتاری و راه های برون رفت از آن را بررسی می کند.
دروغگویی به معنی کتمان حقیقت و وارونه نشان
دادن واقعیت و در واقع سخنی است که واقعیت خارجی ندارد. شخص دروغگو با
دروغ گفتن، ضعف های خود را می پوشاند، شنونده را گمراه می کند، از تنبیه
خود را نجات می دهد و بدین وسیله توجه دیگران را به سوی خود جلب می کند.
در کودکان نیز گاهی دروغگویی آنان به دقت
نکردن به جزییات، بزرگ جلوه دادن موضوعات و نادرستی بزرگسالان مربوط می
شود. فشار آوردن به کودک در گفتن جزییات یک ماجرا، آنها را به دروغگویی
تشویق می کند. گفته می شود بعضی دروغگویی ها چیزی غیر از بازی نیستند،
مثلا وقتی کودک شوخی می کند، لباس عوضی می پوشد یا تقلید می کند از تغییر
شکل واقعیت تفریح می کند و خوشش می آید. کودک در حال بازی با بزرگسالان یا
رفقا و همسالان خود که به هر حال همبازی های او هستند، رفتارش به گونه ای
است که گویی تحریف حقیقت از جانب وی واقعی بوده، ولی این تمایل که در
نتیجه لذت به دست آمده از آن تقویت می شود، کم کم عادت دروغ را به وجود می
آورد و این عادت بتدریج وقتی کودک به قدرت اختفا و تظاهر خود پی می برد،
محکمتر می شود.
در کودکان تا چهار پنج سالگی، دروغ به مفهومی
که در بزرگسالان مطرح است، وجود ندارد. چون این کودکان با جزئیات اشیا و
پدیده ها آشنایی کافی ندارند و دامنه لغات و درک مفاهیم محدودی دارند،
گفتار شان به دروغ شباهت دارد و کودکان در این سنین، دیده ها و شنیده ها
را بر اساس تخیلات و تصورات خود توجیه و تفسیر می کنند و بین دروغ و حقیقت
تفاوت و تمایزی قائل نیستند؛ ولی متاسفانه پس از ۴ یا ۵ سالگی، بتدریج و
بر اثر دخالت های عوامل محیطی و تربیت نادرست، دروغ و دروغگویی شکل می
گیرد.
● علل دروغگویی در کودکان
دروغگویی علل متفاوتی دارد. اولین علت دروغگویی،
آموزش های نادرست و غلط خانواده و والدین است. اولین پایه های شخصیتی کودک
در محیط خانواده به وسیله والدین ریخته می شود و کودک تمام رفتار و کردار
خود را از محیط خانواده می آموزد و رفتار دروغگویی را نیز همانند دیگر
رفتارهای او، والدین او پی ریزی می کنند.
▪ حسادت:
اگر کودکی نسبت به کودک دیگر حسادت ورزد، ممکن
است درباره او به این امید که برای وی ایجاد رنج و زحمت کند، دروغ بگوید
یا مثلا اگر احساس کند که مربی، طفل دیگر را بیش از او دوست می دارد،
احتمال دارد به معلم درباره آن طفل دروغ هایی بگوید برای آن که طفل را از
نظر مربی بیندازد و محبت مربی را به سوی خود جلب کند.
▪ ترس از شکست یا مقصر واقع شدن:
کودک ممکن است عین پیشامدی را که اتفاق افتاده
است. بیان نکند؛ زیرا می ترسد که اطفال دیگر او را ریشخند یا اذیت کنند.
همچنین احتمال دارد به انجام دادن کاری که موجب آزردگی طفل دیگر شده است،
اقرار نکند از ترس این که طفل دیگر نسبت به او خشمگین شود و او را بزند و
نیز احتمال دارد کاری را که نکرده است به گردن گیرد از ترس این که مبادا
اطفال دیگر او را ترسو بنامند.
▪ برای معروف شدن:
اگر طفلی نزد اطفال دیگر معروف نباشد، ممکن است
به خاطر جلب توجه و پذیرش از طرف آنان دروغ بگوید. عادت اطفال به راستگویی
بسیار مهم است و باید به هر شیوه که میسر باشد، امکان راستگویی را برای
آنان به وجود آورد و این مساله به راه های مختلف امکان پذیر است.
▪ جلب توجه:
طفلی که از توجه دیگران برخوردار نیست، برای
جلب آن دروغ می گوید. چنین کودکی به هر فرد بزرگی که برای شنیدن آماده
باشد، اعم از آشنا و غریب دروغ می گوید و اصولا چندان توجهی ندارد که آیا
سخنان او را باور می کنند یا نه و مادام که کسی به گفتار او گوش دهد و
توجه کند به سخنانش ادامه دهد. طفل محتمل است که درباره خود داستان های
خوبی گوید. حتی اگر با گفتن چیزهای ناخو ش آیند در خصوص خویشتن جلب توجه
بیشتری کند، از گفتن آن مضایقه نخواهد کرد و تا وقتی شخص بزرگ به او توجه
داشته باشد، محتوای داستان ها و سخنان او چندان برایش واجد اهمیت نخواهد
بود.
▪ نقش والدین:
والدین زمانی که آگاهانه درباره مطلبی اغراق
آمیز حرف می زنند، دروغ هم می گویند با این هدف که مستمعین را تحت تاثیر
قرار دهند، البته بدون این که قصد فریب آنان را داشته باشند؛ اما کودک
احتمالا اغراق آنان را سخاوتمندانه تفسیر و تعبیر نمی کند. الگوهای ارائه
شده به وسیله والدین بسیار اهمیت دارد. اگر آنها برای فریب دادن دروغ
بگویند (برای مثال وقتی مادر از دیگران می خواهد تا در پاسخ کسی که برای
ملاقاتش مراجعه کرده، بگویند در منزل نیست) غیر منطقی است از کودک انتظار
راستگویی و درستکاری داشته باشیم.
در مواردی، بعضی برنامه ها و فیلم های تلویزیون
نیز مستقیم یا غیرمستقیم کودکان را به دروغگویی هدایت و تشویق می کند.
بعضی برنامه ها و فیلم ها، قهرمان داستان را دارای چنان قدرت فوق العاده
ای نشان می دهند که خارج از توان انسان است یا بعضی فیلم های کارتونی که
واقعیت ها را وارونه نشان می دهند، کودکان را به صورت عملی به دروغ گفتن و
واقعیت را وارونه نشان دادن تشویق می کنند.
این برنامه ها، واقعیت ها را چنان مسخ می کنند
که کودک در ارتباط با واقعیت ها یا حتی قدرت خود و والدین خود طوری دیگر
فکر می کند و گاهی چنان داستان های دروغی را سر هم می کند که انسان در
تعجب می ماند.
انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه
آنان با دوستان و همکلاسی ها در زمینه های گوناگون، از دیگر علل دروغگویی
کودکان محسوب می شود. والدین و مربیانی که از کودکان انتظاراتی بیش از حد
توانشان دارند و آنان را تحت فشار قرار می دهند، کودکان را به دروغگویی وا
می دارند. در این صورت، کودک از طریق دروغ می تواند هم براحساس حقارت خود
به طور موقت غلبه یابد و هم والدین را راضی و خشنود و نظر آنان را به سوی
خود جلب کند. دروغگویی علل دیگری نیز دارد که به طور خلاصه عبارت است از:
اجتناب از ناراحتی و دردسر، ناراحت کردن رقیب ها و اطرافیان، خودستایی و
تظاهر، فراموشی، تفاهم نداشتن، بی اطلاعی، شتابزدگی، آرزو و خیال، بی
اعتمادی و ضعف و کمبودها.
● درمان دروغگویی
دروغگویی در نهایت برای کودک و جامعه زیان های
فراوان دارد، بنابراین درمان آن لازم است. اگر درمان زودتر و در سنین
پایین تر آغاز شود، نتایج امید بخش تری به دنبال خواهد داشت. در درمان
دروغگویی، همکاری خانواده و مسوولان مدرسه ضروری است. در غیر این صورت،
موفقیت چشمگیری از درمان حاصل نخواهد شد. برای درمان دروغگویی کودکان باید
علل آن به خوبی شناخته شود.
بدون شناخت علل، درمان دروغگویی امکان پذیر
نخواهد بود. برای پیشگیری و درمان دروغگویی، والدین و مربیان باید واقعیات
را بپذیرند و برای شنیدن موارد شیرین و تلخ از طرف کودکان آماده شوند و با
رفتار خود به کودک بیاموزند که گفتن واقعیات به هر صورتی که باشد، مقبول
است و موجبات تنبیه و آزار کودک را فراهم نخواهد کرد. اگر کودک در عمل پی
ببرد که والدین و مربیان، او را برای دروغگویی تشویق و برای راستگویی
تنبیه نمی کنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعیت نخواهد پرداخت؛ همچنین
والدین و مربیان باید از طرح پرسش هایی که کودک به آنها به احتمال قوی
پاسخ های نادرست خواهد داد، خودداری کنند.
در صورت مشاهده دروغ، والدین و مربیان نباید
شتابزده عمل کنند و به تنبیه کودک مبادرت ورزند. برای بازداشتن کودکان از
دروغگویی و اصلاح رفتار آنان باید روش برخورد با توجه به موقعیت انتخاب
شود. برخی روش ها به اختصار عبارت است از:
▪ نشان دادن ارزش راست گفتن:
در وهله اول کودک باید دریابد که دروغگویی کار
نادرست و ناپسند و راستگویی عملی با ارزش و پسندیده است. کودک باید ارزش
راست گفتن را در عمل تجربه کند. والدین و مربیان نباید در برابر دروغ های
کودکان بر آشفته شوند و او را کتک بزنند. بیان نتایج زشت و تلخ دروغگویی
به صورت داستان برای کودکان می تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگویی مفید
واقع شود؛ همچنین اگر والدین و مربیان، کودک را در خلوت، نه در حضور جمع و
در جوی محبت آمیز و پر عطوفت با مضرات و نتایج دروغگویی آشنا کنند و به او
پند دهند، در جلوگیری و نیز درمان دروغگویی می تواند موثر باشد.
▪ اجازه بیان احساسات:
کودک باید احساسات خود را آزادانه ابراز کند. در
صورتی که بیان احساسات، باعث آزار و اذیت اطرافیان شود باید به کودک آموخت
که به تدریج این احساسات را جایگزین احساسات خوشایند کند و نباید برای
احساسش تنبیه شود، برای نمونه، اگر کودکی از برادر کوچکترش خوشش نمی آید
باید به او اجازه داده شود که احساسش را بیان کند. پس از استماع نظر کودک،
والدین باید ضمن تحلیل رفتار خود با کودک و یافتن علل پیدایش چنان احساسی،
به راهنمایی کودک و تغییر رفتار و احساس او مبادرت ورزند. در مواردی که
کودک مرتکب کار خطایی شده ولی راست می گوید، باید با ملایمت و به طور صحیح
به او تذکر داده شود که رفتارش درست و پسندیده نیست و باید آن را تغییر
دهد. هشدار دادن به کودک، همدردی با او در مواردی که لازم است، نادیده
گرفتن حرف های کودک و بی توجهی به آنها از روش هایی است که در مواقع مشخص
می تواند برای پیشگیری و درمان دروغگویی کودکان استفاده شود.
▪ تعدیل انتظارات از کودکان:
والدین و مربیان باید از هر کودک انتظاراتی
داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است. در غیر این صورت،
دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد؛ چون کودک توان عملی ساختن خواسته
های اطرافیان را ندارد به گفتن دروغ متوسل می شود؛ بنابراین از هر کودک
باید انتظاراتی در حد توانش داشته باشیم.
همچنین برای این که کودکانمان دروغگو بار نیایند، بکوشیم:
ـ خودمان دروغ نگوییم.
ـ کودکان خود را مجبور به انجام کاری یا مجبور به گفتن چیزی نکنیم.
ـ رفتارمان با گفتارمان مطابقت داشته باشد و به وعده های خود عمل کنیم.
ـ کارهای خارج از توان آنها و همچنین کارهای فراوان به آنان واگذار نکنیم.
ـ کودکان خود را تحت تنبیه های سخت قرار ندهیم.
ـ آنان را با کودکان دیگر مقایسه نکنیم.
ـ نیازهای حال آنان را در نظر بگیریم.
ـ دخالت و سختگیری بی مورد و بیش از اندازه در کارهای کودکانمان نکنیم.
ـ زمانی که کودک مطلبی را تعریف می کند، او را به عجله و شتاب نیندازیم و او را مجبور به سریع گفتن تمام مطلب نکنیم.
ـ نتایج تلخ و زشت دروغگویی را در قالب داستان های ساده باید به کودکان بفهمانیم.
ـ با برنامه متنوع و گردش و مسافرت، اوقات فراغت آنان را پر کنیم.
ـ به کودکانمان اعتماد داشته باشیم تا احساس مسوولیت کنند.
ـ به هیچ وجه کودکانمان را به دروغگویی متهم نکنیم، حتی اگر بدانیم دروغ می گویند.
ـ اگر کودکانمان درحضور دیگران به ما دروغ می
گویند، نباید درحضور جمع به تنبیه یا پند و نصیحت پرداخت، بلکه این پند و
نصیحت باید در خفا و خلوت صورت بگیرد.
به آنان کاملا توجه و محبت و نیاز به توجه و محبت آنان را ارضاء کنیم تا آنان برای جلب توجه و محبت ما به دروغ متوسل نشوند.