امشب از آن شب هایی است که ، دلم هوای آغوشت را کرده
افسوس
که جز پاهای بغل کرده ام مهمان دیگری ندارم . . .
.
.
.
صداقت تنها امتحانی است که در آن نمی توان تقلب کرد
پس صادقانه به یادتم . . .
.
.
.
ثانیه ها ، روزها ، ماهها ، حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند . . .
.
.
.
بی تو دلم نیمه شبی سوی دشت / پر زد و آواره شد و بر نگشت
لذت بیداری شبها تویی / تازه ترین اصل تمنا تویی
چشم تو آغاز پریشانیم / دوری تو علت ویرانیم . . .
.
.
.
گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش / ورنه ره خود گیر و یکی راه گذر باش
هشدار که یخ تاب تب عشق ندارد / گر بسته ی قالب شده ای فکر دگر باش . . .
.
.
.
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم / بی دیدنش از دیده نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم / ور دوست نبینی به چه کار آید چشم . . .
.
.
.
در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !
.
.
.
به هیچ روزی پس ات نمی دهم ، به هیچ ساعتی ، به هیچ دقیقه ای ، به هیچ
هیچی ! سخت چسبیده ام تمامت را . . .
.
.
.
عجیب است دریا ، همین که غرقش میشوی پس میزند تو را ، مثل تو !
.
.
.
در سایه ی دلشکستگی پیر شدم / غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم
تا آمدم آشنای قلبت باشم / گفتی که من از غریبه ها سیر شدم . . .
.
.
.
تنها بنایی که هرچه بیشتر بلرزه ، محکمتر میشه ، دله !
.
.
.
ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ و فلک / هرکه از دیده ی مان رفت ز خاطر ببریم . . .
.
.
.
حـالا اشکها هـم شـبـیـه تـو شـده انـد
گـریـه کـه می کـنـم نـمی آیـنـد . . .
.
.
.
نکنه پنجره ت رو یکی ببنده ! نازنین
نکنه چشمکت رو بدزدن از شب زمین
بی تو من جایی ندارم تو تموم آسمون
بی تو من سایه ی یک ستاره ام ! فقط همین
.
.
.
زیبا ترین بهانه تویی زنده ام اگر
می میرم و به دوریت عادت نمی کنم
معشوق مایی و منظور دیگران دگر
حاشا نکن ز من که حسادت نمی کنم . . .
.
.
.
هیچ رقیبی ندارم
جزء آیینه
که هر روز تو را نگاه میکند
او را هم شکست خواهم داد