بسياري
از شهروندان كه قصد دارند براي نخستين بار در دادگاه عليه شخصي اقامه دعوا
كنند، اطلاع ندارند كه براي مطرح كردن اين دعاوي مي بايست چه اقداماتي
انجام دهند و همين امر موجب سرگرداني آنها در مراجع قضائي و دادگاهها مي
شود. حتي برخي به افراد براي آگاهي بيشتر خوانندگان، طرح دعوا در دادگاه
را شرح مي دهيم كه اميدواريم مفيد واقع گردد.
رسيدگي
به دعاوي حقوقي در دادگستري مستلزم تقديم دادخواست از طرف مدعي (خواهان)
مي باشد. دادخواست به دفتر دادگاه و در نقاطي كه چندين شعبه وجود دارد، به
دفتر شعبه اول تسليم مي گردد. دادخواست به برگه چاپي مخصوصي گفته مي شود
كه درخواست خواهان در آن قيد شده است يا به عبارت ديگر "دادخواست بيان
ادعا نزد مراجع قضائي در اوراق مخصوص است."دادخواست را مي توان از محل
فروش ارواق قضائي واقع در كليه دادگستريها و مجتمع هاي قضائي در سراسر
كشور تهيه نموده. هر چند دادخواست براساس نوع مطالب مندرج در آنها (براساس
نوع خواسته) تاحدي با هم متفاوتند اما همگي آنها اغلب حاوي نكات زير مي
باشند :
q نام، نام خانوادگي، نام پدر، سن، اقامتگاه و در صورت امكان شغل خواهان
· خواهان يا مدعي شخصي است كه از دادگاه چيزي براي خود و به ضرر ديگري مي خواهد.
· در صورتي كه دادخواست توسط وكيل تقديم شود، مشخصات وكيل بايد درج گردد.
· قيد نشدن مشخصات يا ناقص بودن آن باعث رد دادخواست خواهان مي گردد.
نام، نام خانوادگي، اقامتگاه و شغل خوانده.
· خوانده يا مدعي عليه شخصي است كه دعوي به او توجه دارد. به عبارت ديگر، شخصي است كه ادعا عليه او اقامه شود.
·
در صورت قيد نشدن مشخصات يا ناقص بودن آن، دادگاه طي يك اخطاريه، به
خواهان فرصت مي دهد تا نسبت به رفع نقص اقدام نمايد در غير اين صورت
دادخواست خواهان رد خواهد شد.
تعيين خواسته و بهاي آن مگر آنكه تعيين بها ممكن نبوده يا خواسته مالي نباشد.
· آنچه را كه مدعي از دادگاه تقاضا مي نمايد خواسته يا مدعي به گويند.
· خواسته يا مالي است يا غيرمالي.
تعهدات يا جهاتي كه به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه مي داند به طوري كه مقصود واضح و روشن باشد.
آنچه را كه خواهان از دادگاه درخواست دارد (عنوان دادخواست).
شرح دادخواست : ذكر ادله و وسايلي كه خواهان براي اثبات ادعاي خود دارد، از اسناد و نوشته ها، شهود و غيره.
امضاي خواهان و در صورت عجز از امضا، اثر انگشت او.
براي روشن تر شدن مسائل چند نمونه از دادخواست هايي را كه در ارتباط با طلاق به دادگاه ارائه مي گردند، عنوان خواهيم نمود :
دادخواست صدور گواهي عدم امكان سازش
مشخصات طرفين
|
نام
|
نام خانوادگي
|
نام پدر
|
شغل
|
محل اقامت
شهر- خيابان- كوچه- شماره- پلاك
|
خواهان
|
زوجه
|
|
|
|
|
خوانده
|
زوج
|
|
|
|
|
وكيل يا نماينده قانوني
|
مشخصات وكيل يا نماينده قانوني در صورت داشتن
|
تعيين خواسته و بهاي آن
|
مطالبه اجرت المثل…………سال زندگي مشترك مقوم به مبلغ……………ريال.
|
دلايل و منضمات دادخواست
|
فتوكپي عقدنامه
|
رياست محترم دادگاه عمومي…………
احتراماً،
به استحضار رياست محترم مي رساند اينجانبه……………با آقاي………خوانده دعوي
مدت…………سال زندگي مشترك داشته ايم كه به علت…………طبق
طلاقنامه…………شماره…………دفترخانه شماره…………بين ما طلاق واقع گرديده است. لكن
چون در طول………سال…………زندگي مشترك كارهاي ذيل را 1- …………2- …………3- ……………و
…………بدون قصد انجام داده و از بابت آن اعمال اجرتي دريافت نداشته ام با
توجه به اينكه خوانده مكلف است اجرت المثل كارهاي انجام شده از
تاريخ……………تا زمان وقوع طلاق را بپردازد. لذا با استناد به ماده 336 قانون
مدني و تبصره 6 ماده واحده اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب مجمع تشخيص
مصلحت نظام با تقديم دادخواست تقاضاي صدور حكم بر محكوميت مشاراليه به
پرداخت اصل خواسته و خسارات قانوني مورد استدعاست.
محل امضا- مهر- انگشت
|
دادخواست طلاق از طرف زوج
مشخصات طرفين
|
نام
|
نام خانوادگي
|
نام پدر
|
شغل
|
محل اقامت
شهر- خيابان- كوچه- شماره- پلاك
|
خواهان
|
زوجه
|
|
|
|
|
خوانده
|
زوج
|
|
|
|
|
وكيل يا نماينده قانوني
|
مشخصات وكيل يا نماينده قانوني در صورت داشتن
|
تعيين خواسته و بهاي آن
|
صدور گواهي عدم امكان سازش براي اجراي صيغه طلاق
|
دلايل و منضمات دادخواست
|
|
رياست محترم دادگاه عمومي…………
احتراماً،
به استحضار مي رساند با توجه به عقدنامه پيوستي اينجانب و زوجه
خانم……فرزند…………به تاريخ……………به عقد دائم ازدواج نموده و……………سال/ماه از
زندگي مشترك مي گذرد و، حاصل زندگي………فرزند…………ساله مي باشد/ هيچ فرزندي
نداريم حال با توجه به اختلاف و ناراحتي هاي پيش آمده و عدم امكان زندگي
مشترك و سوءرفتار نامبرده به استناد ماده 1133[1] قانون مدني تقاضاي رسيدگي و صدور گواهي عدم امكان سازش را به لحاظ اينكه :
1. مهريه را يكجا پرداخت مي كنم.
2.اجرت المثل كاري همسرم را تا روز طلاق با تعيين مبلغ از طرف دادگاه به صورت يكجا مي پردازم.
استدعا دارد.
محل امضا- مهر- انگشت
|
شماره و تاريخ ثبت دادخواست
شماره
|
شعبه………………دادگاه عمومي………………رسيدگي فرمائيد.
نام و نام خانوادگي مقام ارجاع كننده
تاريخ / / امضا
|
تاريخ
|
|
|
|
|
|
|
|
دادخواست صدور گواهي عدم امكان سازش
مشخصات طرفين
|
نام
|
نام خانوادگي
|
نام پدر
|
شغل
|
محل اقامت
شهر- خيابان- كوچه- شماره- پلاك
|
خواهان
|
زوجه
|
|
|
|
|
خوانده
|
زوج
|
|
|
|
|
وكيل يا نماينده قانوني
|
مشخصات وكيل يا نماينده قانوني در صورت داشتن
|
تعيين خواسته و بهاي آن
|
صدور گواهي عدم امكان سازش براي طلاق
|
دلايل و منضمات دادخواست
|
فتوكپي عقدنامه
|
رياست محترم دادگاه عمومي…………
احتراماً،
به استحضار رياست محترم مي رساند با توجه به عقدنامه پيوست اينجانب با
خوانده به تاريخ………ازدواج نموده ايم و حاصل اين زندگي مشترك……فرزند مي
باشد ولي با توجه به اختلافات پيش آمده و عدم امكان سازش با احتساب خسارات
قانوني مورد استدعاست.
محل امضا- مهر- انگشت
|
دادخواست ثبت واقعه رجوع
مشخصات طرفين
|
نام
|
نام خانوادگي
|
نام پدر
|
شغل
|
محل اقامت
شهر- خيابان- كوچه- شماره- پلاك
|
خواهان
|
زوجه
|
|
|
|
|
خوانده
|
زوج
|
|
|
|
|
وكيل يا نماينده قانوني
|
مشخصات وكيل يا نماينده قانوني در صورت داشتن
|
تعيين خواسته و بهاي آن
|
ثبت واقعه رجوع
|
دلايل و منضمات دادخواست
|
|
رياست محترم دادگاه عمومي…………
احتراماً،
اينجانبه به موجب طلاقنامه شماره…………شهرستان…………در تاريخ…………از همسرم به
نام…………جدا شده بودم. ولي در ايام عده رجوع واقع گرديده لكن خوانده از ثبت
واقعه رجوع امتناع مي نمايد. لذا تقاضاي رسيدگي و الزام خوانده به ثبت
واقعه را با لحاظ كليه خسارات و هزينه دادرسي دارم.
محل امضا- مهر- انگشت
|
همانگونه
كه ملاحظه مي شود فرم دادخواست حاوي جاهاي خالي است كه بايد به تناسب هر
قسمت پر شود و در صورت عدم تكميل، ضمانتهاي شديد اجرايي در اين خصوص وجود
دارد كه در اينجا توضيحات لازم در مورد كيفيت تكميل و ضمانت اجرايهاي
مربوط مطرح مي گردد :
مشخصات
خواهان (كسي كه خواسته و دعوي خود را مطرح مي كند) و خوانده (كسي كه دعوي
مطروحه عليه وي طرح و اقامه مي شود) يعني نام، نام خانوادگي، نام پدر، شغل
و نشاني محل اقامت (شهر، خيابان، كوچه، شماره پلاك) بايد تكميل شود. در
صورت معلوم نبودن خواهان يا محل اقامت او، مدير دفتر دادگاه مكلف مي گردد
كه قرار ردي را ظرف دو روز از تاريخ رسيد دادخواست صادر كند و به ديوار
دفتر آن دادگاه الصاق نمايد.
دادخواست
خواهان بايد به طرفيت شخص حقيقي يا حقوقي (مثل سازماني خاص) طرح و اقامه
شود. بنابراني قيد كامل مشخصات خوانده و نشاني اقامتگاه وي امري ضروري
است؛ هر چند در صورت عدم قيد مشخصات خوانده در دادخواست، مدير دفتر دادگاه
به خواهان اخطار مي كند كه ظرف مدت 10 روز مشخصات دقيق خوانده را تكميلاً
به دادگاه اعلام كند. در صورتي كه خواهان اقامتگاه دقيق خوانده را در
اختيار نداشته باشد، مي تواند از دادگاه درخواست كند كه وي را به لحاظ
مجهول المكان بودن، از طريق نشر آگهي در مطبوعات (روزنامه كثيرالانتشار)
به دادرسي دعوت نمايد. در اين صورت خواهان هزينه نشر آگهي دعوت خوانده به
دادرسي را نيز به بانك پرداخت كرده و قبض آن نيز به پرونده ضميمه مي شود.
در صورتي كه خواهان وكيل داشته باشد، مشخصات كامل وي در دادخواست آورده مي شود.
خواهان
بايد آنچه را كه از خوانده مي خواهد به عنوان خواسته خود در دادخواست
تعيين و ميزان آن را از حيث بها مشخص كند. در صورتي كه دعوي و خواسته
غيرمالي باشد.[2]
بايد به ميزان 5 هزار ريال به عنوان هزينه دادرسي و صد ريال بهاي هر برگ دادخواست تمبر باطل كند.[3]
هزينه دادرسي در دعاوي مالي به مأخذ تا 10 ميليون ريال معادل 5/1% ارزش
خواسته و بيش از 10 ميليون ريال به نسبت مازاد بر آن 2% ارزش خواسته تمبر
باطل مي شود.[4]
اما در دعاوي مالي غيرمنقول و خلع يد (متصرف) از اعيان غيرمنقول، هزينه
دادرسي مطابق ارزش معاملات املاك در هر منطقه توسط دفتر دادگاه تقويم
براساس آن هزينه دادرسي تعيين مي گردد و سپس ابطال تمبر صورت مي گيرد.[5]
از جمله موارد ديگري كه آوردن آن در دادخواست ضرورت دارد، ذكر ادله و مستنداتي است كه ادعاي خواهان را به اثبات مي رساند.
دادخواست
پس از تكميل به صورت فوق الذكر و بيان شرح ماوقع اختلاف و دعوي (در قسمت
شرح دادخواست) ذيل آن بايد به وسيله خواهان امضاء يا با اثرانگشت تأييد
گردد.
دادخواست
و پيوستهاي آن بايد به تعداد خواندگان به اضافه يك نسخه باشد. در تمامي
اشكال فوق الذكر در صورت عدم تكميل دادخواست از حيث مشخصات خواهان و
خوانده، عدم تعيين خواسته، عدم قيد روشن و واضح تعهدات و جهاتي كه خواهان
خود را مستحق مطالبه مي داند و خواسته دقيق وي و ادله و وسايلي كه براي
اثبات ادعاي خود دارد، در پي اخطار دفتر دادگاه به خواهان و عدم طرف نمودن
نقايص مذكور در ظرف مهلت 10 روز، قرار ردي از سوي مدير دفتر دادگاه صادر
مي شود كه اين قرار در طي مدت 10 روز از تاريخ ابلاغ به وي در همان دادگاه
قابل شكايت و اعتراض مي باشد. با وصول دادخواست و گواهي تكميلي آن توسط
مدير دفتر دادگاه، رياست دادگاه يا دادرسي علي البدل (به عنوان جانشين وي)
دستور تعيين وقت دادرسي و دعوت طرفين در وقت دادرسي تعيين شده را صادر مي
كنند. در ضمن نسخه ثاني دادخواست و ضمائم آن به خوانده نيز ابلاغ مي شود.
[1]- ماده 1133 : مرد ممي تواند هر وقت كه بخواهد زن را طلاق بدهد.
[2]-
اگر چه در تعريف دعاوي مالي و غيرمالي اختلاف است، اما براي تشخيص آنها مي
توان از ملاك زير استفاده كرد : دعواي مالي دعوايي است كه هدف طرح كننده
آن (خواهان) به دست آوردن مال باشد. مثلاً دعوايي مطالبه سفته به دست
آوردن وجه آن منظور است ولي در دعواي غيرمالي هدف خواهان مستقيماً به دست
آوردن مال نيست گر چه ممكن است داراي آثار مالي هم باشد، مثلاً زني كه
دعواي اثبات زوجيت طرح مي كند، در صورت برنده شدن در دعوا به واسطه اين
حكم مي تواند از شوهرش تقاضاي نفقه هم بكند.
[3]- بند 13 و 6 قانون وصل برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين.
[4]- بند الف از ماده 12 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين.
[5]- ذيل بند ج از ماده 12 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين.