از موضوعات بسیار
مهم و اساسی که همواره مورد توجه و امعان نظر اندیشمندان شیعی قرار داشته
«شعارهای عاشورا» بوده است بویژه اینکه این شعارها مشتمل بر ارکان قیام
حسین بن علی علیه السلام از جمله عزتمندی و عزت خواهی آن سرور شهیدان بوده
است .
شعارهای عاشورا آینه ای صاف و تمام نماست که با
نگاه در آن اعصار و قرون در نودیده شده، حقایق تابناک بزرگترین قیام تاریخ
در چشم ما می نشیند .
تبلور عزت خواهی در شعارهای عاشورا
خواهی اگر به کوی حقیقت سفر کنی
باید زشاهراه طریقت گذر کنی
هرگز به طوف کعبه جانان نمی رسی
تا آنکه در منای وفا ترک سر کنی
روی امید نیست به آن آستان تو را
تا آستین زدامنه اشک تر کنی
گر بگذری ز ظلمت حس و خیال و وهم
چون آفتاب از افق عقل سر کنی
در بررسی تاریخ خونبار عاشورا یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی که همواره
مورد توجه و امعان نظر اندیشمندان شیعی قرار داشته «شعارهای عاشورا» بوده
است بویژه اینکه این شعارها مشتمل بر ارکان قیام حسین بن علی علیه السلام
از جمله عزتمندی و عزت خواهی آن سرور شهیدان بوده است .
شعارهای عاشورا آینه ای صاف و تمام نماست که با نگاه در
آن اعصار و قرون در نوردیده شده، حقایق تابناک بزرگترین قیام تاریخ در چشم
ما می نشیند .
قبل از بررسی کوتاه و اجمالی برخی از شعارهای عاشورا
مناسب است به توضیح مختصری درباره واژه های عنوان نوشتار بپردازیم که به
عنوان مقدمه نیز لازم و مفید است .
الف) عزت:
در زبان عرب به زمین غیرقابل
نفوذ و سخت «ارض عزاز» گویند که هیچگونه ابزاری در آن اثر نکند و «عزت »
نیز از همین ریشه گرفته شده است از این رو به حالتی که انسان را از شکست
خوردن و مغلوب شدن حفظ می کند، «عزت » می گویند . (1)
بدون تردید یکی از امیدهای بشر - که به نوعی برخاسته از فطرت پاک اوست -
دستیابی به قله شکست ناپذیری و صلابت و پایداری در برابر نیروهای شکننده
بیرونی است و این امید همواره با واکنشهایی که انسان در برابر حوادث از
خود نشان می دهد تحقق می یابد .
حقیقت عزت تجلی همین فطرت متعالی انسانی است که به
وسیله هدایتهای بیرونی متکامل و جهت دار می شود، انسان را از مقهور شدن و
مغلوب گشتن باز می دارد و او را در پناه می گیرد و محافظت می نماید و از
تن دادن به ذلت و خواری و شکستن و تسلیم شدن ایمن می سازد .
اگر چنین شد، انسان نه تنها در برابر نیروهای بیرونی
راه رسیدن به حقیقت را از دست نخواهد داد، بلکه فشارهای درونی همچون هوی و
هوس نیز او را از ادامه راه در مسیر حق باز نخواهد داشت و در برابر هر دو
عامل درونی و بیرونی سرفراز و پیروز خواهد گشت و به سوی منزلگه مقصود که
همانا کمال مطلوب است رهنمون خواهد شد .
ب) عاشورا:
عاشورا عبارت است از روز دهم
ماه محرم الحرام که اگرچه از دیرباز مورد توجه و احترام بوده ولی در فرهنگ
شیعه به خاطر شهادت سومین پیشوای شیعیان و فرزندان و اصحاب او در سرزمین
کربلا از جایگاه بسیار رفیع و ارزشمندی برخوردار است . (2)
این روز در تاریخ جاهلیت عرب، از روزهای عید رسمی و ملی بوده و در آن
روزگار در چنین روزی، روزه می گرفتند و جشن و شادمانی برپا می کردند، اما
با رخداد قیام سید الشهداء علیه السلام در بین دوستداران اهل بیت علیهم
السلام به عظیم ترین روز سوگواری و ماتم تبدیل شد .
امام صادق علیه السلام در توصیف آن روز و شدت مصیبتهایی
که بر خاندان رسالت رسید، این گونه فرمود: «واما یوم عاشورا، فیوم اصیب
فیه الحسین علیه السلام صریعا بین اصحابه واصحابه حوله صرعی عراة (3)
و اما روز عاشورا، پس آن روزی است که در آن حسین علیه السلام میان یارانش
کشته بر زمین افتاد و یاران او نیز اطراف او بر خاک افتاده و عریان بودند
.»
همواره امامان شیعه جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره آن روز بزرگ، شیعیان را به سوگواری و عزاداری توصیه فرموده اند .
امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: «من ترک السعی فی حوائجه یوم
عاشوراء قضی الله له حوائج الدنیا والآخرة ومن کان عاشوراء یوم مصیبته
وبکائه جعل الله عزوجل یوم القیامة یوم فرجه وسروره (4)
هر کس تلاش در رفع حوایجش را در عاشورا [به خاطر عظمت و به پا داشتن عزاء]
ترک کند، خداوند حوایج دنیا و آخرتش را برآورده سازد . و هر کس که عاشورا
روز مصیبت و گریه اش باشد، خداوند تبارک و تعالی روز قیامت را روز شادی و
خوشحالی او قرار دهد .»
دشمنان و مخالفان اهل بیت علیهم السلام این روز را به
جشن و سرور سپری می کردند، که در این باره می خوانیم: «اللهم هذا یوم
تبرکت به بنوا امیة وابن آکلة الاکباد (5)
خدایا! این روزی است که بنی امیه و فرزند خورنده جگرها (هند که جگر حمزه سید الشهداء را به دندان گرفت) به آن تبرک جسته اند .»
از این رو امامان شیعه علاوه بر توصیه شیعیان به زنده نگهداشتن این روز،
خود نیز در حد امکان با برپایی مجالس و محافل سوگواری یاد و خاطره مظلومیت
جد بزرگوار خود را زنده نگه می داشتند .
ج) شعار:
شعار را در کتابهای لغت به آنچه شخص در میدان کارزار جهت معرفی خود به کار می گیرد (6) معنا کرده اند که عمدتا این معرفی به صورت کلامی انجام می شود . این کلام ممکن است به صورت کلام منظوم و یا به صورت نثر باشد .
این معرفی از آن جهت صورت می گرفت که شخص علاوه بر تقویت روحی و روانی
خود، با ذکر ویژگیها و برجستگیهای خود در روح و روان دشمن خویش نیز تاثیر
می گذاشت و از آن به رجز نیز تعبیر می شود .
البته این واژه در محاورات امروزی وقتی اضافه به عاشورا
می شود، مقصود از آن مجموعه سخنانی است که در طول قیام عاشورا از طرف حسین
بن علی علیهما السلام و یاران آن حضرت ایراد شده و دارای ویژگیها و
پیامهای ماندگار است، به گونه ای که در هر عصر و زمان قابل استفاده و
متابعت می باشد .
بنابراین لزوما معنای لغوی شعار مقصود نیست، اگر چه
آنها را نیز شامل می گردد . اما اینکه شعار در هنگام رزم و جنگ از چه
زمانی مرسوم شده، به طور قطع مشخص نیست، ولی قدر یقین این است که این شعار
دادن هنگام کارزار از صدر اسلام و جنگهای نخستین پیامبر صلی الله علیه و
آله مورد توجه طرفین جنگ بوده است . این شعار دادن و رجز خوانی در عاشورا
نیز جزء عناصر بسیار مهم قیام امام حسین علیه السلام محسوب می گردد، چه
اینکه علاوه بر بیان عمق احساسات گوینده، مشتمل بر بلندترین معارف و
پیامهایی است که تنها از خاندان رسالت انتظار می رود .
اگر چه مجموعه شعارهای عاشورا دارای مضامین بسیار بلند
و معارف ارزشمند است، اما آنچه از لبهای مبارک امام حسین بن علی علیهما
السلام بیان شده، ویژگی و اهمیت فراوانی دارد . از این جهت در این مجموعه
تنها به برخی از فرمایشات آن حضرت اشاره می شود .
با گذری کوتاه در بوستان کلام آن حضرت در طول حرکت و نهضت خونین عاشورا موضوعات ذیل به خوبی به چشم می خورد .
1- معرفی شخصیت و جایگاه خود به عنوان فرزند آخرین پیامبر الهی و امام بر حق جامعه .
2- تبیین اهداف و رسالتهای خود به عنوان جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله .
3- پرده برداری از روح حاکم بر دولتمردانی که به دروغ خود را جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قلمداد می کردند .
عمدتا این شعارها با مضامین فوق در سه بخش اساسی کلام آن حضرت تجلی یافت .
این سه بخش عبارت بودند از:
الف) خطبه ها:
منظور از خطبه ها، سخنانی است که آن حضرت در برابر دیگران ایراد فرمود .
این خطبه ها که در تبیین ماهیت قیام امام حسین علیه السلام و اهداف آن
حضرت نقش دارند، بخشی در ابتدای قیام و در طول راه و بخشی در میدان کارزار
بیان شده است . در ذیل به نمونه هایی از بیانات آن حضرت اشاره می شود .
آن حضرت هنگام خروج از مکه به سوی عراق فرمودند: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة (7)
به راستی مرگ برای فرزندان آدم همان اندازه زیباست که گردنبند بر گردن دختران جوان .»
از الفبای بر جسته نهضت عاشورا و از روحیات والای حسین بن علی علیهما
السلام و یارانش که از همان ابتدای راه به خوبی به چشم می خورد، عنصر
«شهادت طلبی » یعنی مرگ در راه خدا بود . و این یعنی اتصال به عزیز مطلق و
دمیدن روح عزتخواهی در جوامع انسانی .
امام حسین علیه السلام در این کلام نورانی به این حقیقت بزرگ به نحوی تصریح کرده است که این نحو مردن، بهترین نوع مردن است .
و همین حقیقت را در مواجهه با فرزدق اینگونه تصویر نموده است:
فان تکن الدنیا تعد نفیسة
فدار ثواب الله اعلی وانبل
وان تکن الابدان للموت انشات
فقتل امرء بالسیف فی الله افضل (8)
«گرچه دنیا نفیس شمرده می شود ولی خانه ثواب خداوند بلندتر و بزرگ مرتبه
تر است . و گرچه بدنها برای مرگ خلق شده اند ولی کشته شدن مرد با شمشیر در
راه خدا با فضیلت تر است .»
امام حسین علیه السلام پس از برخورد با سپاه حر، اهداف حکومت خود را با صراحت تمام این گونه بیان کرد:
«انه قد نزل من الامر ما قد ترون وان الدنیا قد تغیرت وتنکرت وادبر
معروفها . . . الا ترون ان الحق لا یعمل به والباطل لا یتناهی عنه (9) چیزی
پیش آمد که می بینید و بی گمان دنیا دگرگون و زشت شده است و نیکی آن پشت
کرده [و از بین رفته] است . . . آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از
باطل دوری نمی شود؟»
آن حضرت، حرکت سیاسی خود بر ضد حکومت یزید را به تکلیف
شرعی و امر به معروف و نهی از منکر و احیای سنت پیامبر صلی الله علیه و
آله پیوند داد، تا ضمن مشروعیت بخشیدن به قیام خود، تعریضی به نامشروع
بودن خلافت یزید و تعارض آن با سنت نبوی داشته باشد و به همین دلیل در جای
دیگر فرمود: «انا لله وانا الیه راجعون وعلی الاسلام السلام اذ قد بلیت
الامة براع مثل یزید (10) «انا لله و انا الیه راجعون » . زمانی که امت گرفتار سرپرستی چون یزید شوند، با اسلام باید وداع کرد .»
چرا که در فرهنگ عاشورا، حاکمیت ظلم یزیدی بزرگترین منکر اجتماعی است و
مبارزه برای حاکم ساختن حق و قطع سلطه و ستم، معروفی عظیم است .
از حسین اکتفا به نام حسین
نبود در خور قیام حسین
بلکه باید که خلق دریابند
علت اصلی قیام حسین
کشته شد زیر بار ظلم نرفت
به به از قدرت تمام حسین
بهر احیای دین شهادت یافت
زنده شد نام دین زنام حسین
امام حسین علیه السلام در کربلا خطاب به یاران خود، یکی دیگر از پرده های
اسرار قیام خود را این گونه کنار زده می فرماید: «انی لا اری الموت الا
سعادة والحیاة مع الظالمین الا برما (11)
من مرگ را جز خوشبختی و زندگی با ستمکاران را جز بدبختی نمی بینم .»
بدون تردید شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و یارانش در کربلا تاثیر
شگرفی در بیداری و حرکت آفرینی جامعه اسلامی داشت و خونی تازه در رگهای
جامعه اسلامی دواند و جو نامطلوب را شکست و امتداد آن حماسه، در طول تاریخ
جاودانه ماند .
و این همان سعادت راستین است که امام حسین علیه السلام
آن را در شهادت می بیند . آن حضرت، همین مضمون را در کلامی دیگر این گونه
بیان کرد: «لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولا اقر اقرار العبید (12)
دست خود را مانند انسان ذلیل به شما نمی دهم و مانند بردگان اقرار نمی کنم .»
آری از مهمترین درسهای نهضت کربلا، آزادگی و حریت و تن به ظلم ندادن و اسیر ذلت نشدن است .
آن حضرت با این بیانات راه خویش را به همگان معرفی کرد و خود را از قبول
ذلت مبرا و حقیقت عزت را در رفتار و سخنان خود متجلی ساخت و چنان تصویری
از آزادگی و عزت بر صفحه تاریخ به رشته تحریر درآورد که تا قیام قیامت
مقصد و ماوای عزت خواهان جهان در هر مکتب و مذهبی باشد .
و آنگاه آن شعار جاودانه تاریخ شرف صدور یافت که: «هیهات منا الذلة (13) ذلت از ما دور است .»
و این شعار هرگز در قفس تنگ زمان و مکان نگنجید، که فریادی برخاسته از عمق
فطرت عزتخواهی انسانهای حقیقت طلب است و همچنان با تاسی به آن رادمرد
تاریخ، همواره آن را شعار پرچم قیامشان قرار داده اند .
و به راستی این شعار است که می تواند تحقق بخش آزادی و آزادگی در بین جوامع بشری، در عصر تاریکیها و ذلتها باشد .
اگر امروزه عاشورا از زنده ترین شعارهای شیعه محسوب می شود، بخشی را مرهون
شعارهای تابناک و حیات بخش حسین بن علی علیهما السلام و یاران آن حضرت است
.
ب: رجزها:
بخشی از شعارهای عاشورا در قالب رجزهای امام حسین علیه السلام در میدان کارزار بیان شده است .
«رجز» نام یکی از انواع شعر عربی است که نوعی تحرک و روانی در آن وجود دارد .
در دوران جاهلیت از این وزن شعر، بیشتر در اشعاری که جنبه مبارزه، دشنام
یا تفاخر داشت استفاده می شد . بکارگیری این وزن و آهنگ در شعرهای حماسی
که مبارزان در میدانهای جنگ می خواندند سبب شده که به آن اشعار رجز گویند
.
برخی از رجزهای حضرت امام حسین علیه السلام عبارتند از:
الموت خیر من رکوب العار
والعار خیر من دخول النار (14)
«مرگ بهتر از پذیرش ننگ است و ننگ و عار بهتر از داخل شدن در آتش است .»
انا الحسین بن علی
آلیت ان لا انثنی
احمی عیالات ابی
امضی علی دین النبی (15)
مضمون این شعر، به شعر فارسی چنین است:
منم حسین بن علی
پشت نسازم به دنی
حامی اولاد علی
مجری دستور نبی
ج: اشعار غیر رجز:
اگرچه بخشی از اشعار امام حسین علیه السلام به عنوان رجز مطرح شده است،
ولی برخی دیگر از اشعار آن حضرت نیز به عنوان شعار مطرح است و شمردن آنها
جزو رجز کار مشکلی است . کوتاه سخن اینکه ازحسین بن علی علیه السلام نیز
شعرهای فراوانی غیر از رجز نقل شده است .
یکی از شعرهای آن حضرت چنین است:
انا ابن علی الطهر من آل هاشم
کفانی بهذا مفخرا حین افخر
وجدی رسول الله اکرم من مضی
ونحن سراج الله فی الارض نزهر
وفاطمة امی من سلالة احمد
وعمی یدعی ذوالجناحین جعفر
وفینا کتاب الله انزل صادقا
وفینا الهدی والوحی بالخیر یذکر
ونحن امان الله للناس کلهم
نسر بهذا فی الانام ونجهر
ونحن ولاة الحوض نسقی ولاتنا
بکاس رسول الله ما لیس ینکر
وشیعتنا فی الناس اکرم شیعة
ومبغضنا یوم القیامة یخسر
بنا بین الله الهدی من ضلالة
ویغمر بنا آلاءه ویطهر
اذا ما اتی یوم القیامة ظامئا
الی الحوض یسقیه بکفیه حیدر
امام مطاع اوجب الله حقه
علی الناس جمعا والذی کان ینظر
فطوبی لعبد زارنا بعد موتنا
بجنة عدن صفوها لا یکدر (16)
شاعری پارسی گو مضمون این فرمایشات را اینگونه بازگردان کرده است:
منم زاد علی پاک و از هاشم نژاد من
مرا این فخر بس باشد همین شد افتخار من
نیای من رسول الله گرامیتر ز هر فردی
سراج الله خلقیم و درخشیدن شعار من
مرا مادر بود زهرای اطهر بضعه احمد
عمویم جفعر طیار و دارد انتظار من
بما نازل کتاب الله از روی درستی شد
به ما وحی آمد است و رهبری گردیده کار من
امان الله کل مردمیم از عامی و عالم
همین گفتار پنهان من و هم آشکار من
زبهر دوستان بر حوض کوثر ما همه ساقی
بود جام رسول الله اندر اختیار من
نباشد در بشر از شیعیان ما گرامیتر
عدوی ما خسارتمند باشد در صف محشر
علاوه بر اهدافی که مورد اشاره قرار گرفت، یکی دیگر از اهداف حسین بن علی
علیه السلام حمایت از عرض و ناموس و عترت خویش بود که ضمن اشعاری در این
باره چنین می فرماید:
اذ المرء لایحمی بنیه وعرضه
وعترته کان اللئیم المسببا
ومن دون ما ینعی یزید بنا غدا
نخوض بحار الموت شرقا ومغربا
ونضرب ضربا کالحریق مقدما
اذا مارآه ضیغم فر مهربا (17)
«وقتی که انسان برای فرزندان و آبرو و خاندانش حامی نیابد، شخص لئیم باعث
آن است . در مقابل آنچه یزید فردا از ما طلب خواهد کرد، شناگر دریاهای مرگ
در مشرق و مغرب خواهیم بود . چنان ضربتی آتشین فرود می آوریم و می زنیم که
اگر شیری آن را ببیند پا به فرار گذارد .»
سخن را با این کلام نورانی از آن حضرت به پایان می بریم که فرمود:
یا دهر اف لک من خلیل
کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب او طالب قتیل
والدهر لا یقنع با لبدیل
وانما الامر الی الجلیل
وکل حی سالک السبیل
شاعری خوش بیان این سوز دل حسین بن علی علیه السلام را این گونه به رشته نظم کشیده است:
اف به تو ای روزگار، یار ستمگر
چند به صبح و پسین چو گرگ تناور
برکنی از یار و دوست افسر و هم سر
نیست قناعت و را به اندک و کمتر
کار همان است سوی حضرت داور
هر که بود زنده راه من رود آخر
بدون تردید بقاء و جاودانگی نهضت خونین حسینی در پرتو همین تعلیمات نورانی
و آرمانهای الهی است که این گونه در تاریخ ثبت و ضبط شده است و چه خونهایی
که برای پاسداشت این نهضت جهانی بر زمین ریخت و اینک برماست که گوهر
تابناک این شعارها را در تمام زوایای زندگی خویش تابنده سازیم .
پی نوشت ها:
1) ر . ک: راغب اصفهانی، المفردات، ص 332 .
2) ر . ک: ثقة الاسلام کلینی، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365، 8 جلد، ج 1، ص 463 .
3) همان، ج 4، ص 147 .
4) شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام، انتشارات جهان، 1378 ه . ق، 2 جلد، ج 1، ص 298 .
5) شیخ طوسی، مصباح المتهجد، مؤسسة فقه الشیعه، 1411 ه . ق، ص 774 .
6) ر . ک: لسان العرب، ج 4، ص 413 .
7) سید بن طاوس، اللهوف، انتشارات جهان، 1348 ه . ق، ص 60 .
8) همان، ص 32 بحار الانوار، ج 44، ص 374 .
9) علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، مکتبة بنی هاشم، تبریز، 1381 ه . ق، ج 2، ص 32 .
10) اللهوف، ص 24 .
11) محمد بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، موسسه انتشارات علامه، 1379 ه . ق، 4 جلد، ج 4، ص 68 .
12) شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 97 .
13) اللهوف، ص 97 .
14) المناقب، ج 4، ص 68 .
15) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 49 .
16) ابومنصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، نشر مرتضی، ج 2، ص 301 .
17) مقتل الحسین لابی مخنف، ص 25 ینابیع المودة، ص 402 .
|