يکشنبه 4 آذر 1403
(24 / 11 / 2024)
بازدید امروز :0 مرتبهبازدید دیروز :0 مرتبهبازدید کل :2158786 مرتبهآی پی شما :3.129.45.144سیستم عامل شما :Unknownمرور گر شما :Mozilla
مجتمع فرهنگی ورزشی. سونا و استخر مشهدی فاز سه اندیشه » 08 08 65.55 021
لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
امکان ارسال ديدگاه شما در اين باره، در قالب ارسال نظر در انتهاي همين صفحه قرار دارد. صاحبان وب سايت ها و فعالان اينترنتي مي توانند با ايجاد صفحه شخصي از امکان ارسال محتوا: مقالات, لينک, آگهي و...برخوردار شوند. امکانات و خدمات ما را مقايسه کنيد!
آن چه مسلم است، شعر در ایران قبل از اسلام و نیز تا چند قرن بعد از آن، همراه با موسیقی خوانده میشده است و همین همراه بودن آن با موسیقی باعث شده که به ندرت نمونههایی از آن ثبت شود. ادیبان بعد از اسلام...شعر فارسی دری شعری است که از اواسط قرن سوم هجری در ایران، به زبان فارسی دری در وزن عروضی و در دوره معاصر در شیوههای جدید معروف به شعر نو سروده شده است و تا امروز در ایران و بعضی از کشورهای همسایه آن، از قبیل افغانستان و تاجیکستان متداول است. سابقه شعرسرایی در ایران به دوران باستان میرسد. مهمترین متن شعری که از دوران باستان در دست داریم، بخش گاتهای اوستا، کتاب دین زرتشت است که میتوان آن را قدیمیترین نمونه سخن موزون در ایران دانست. فعالیت گوسانها در دوران اشکانیان و خنیاگران در زمان ساسانیان میتواند نشانه قطعی برای وجود شعر در ایران قبل از اسلام باشد. سرودههای مانویان نیز نمونههایی از شعر قدیم دینی در ایران قبل از اسلام به شمار میآید. در ایران بعد از اسلام نیز، شعر چه در لهجههای دری و چه در دیگر لهجههای محلی، هم چنان وجود داشت و در کتابهای مربوط به تاریخ ادبیات، اشاراتی به آنها شده و نمونههایی از هر کدام آمده است. آن چه مسلم است، شعر در ایران قبل از اسلام و نیز تا چند قرن بعد از آن، همراه با موسیقی خوانده میشده است و همین همراه بودن آن با موسیقی باعث شده که به ندرت نمونههایی از آن ثبت شود. ادیبان بعد از اسلام، وزن این شعرها را که هجایی بوده، در نیافتهاند و از آن به وزن مجازی تعبیر کرده اند. در طول دو سه قرن اول هجری، بر اثر آشنا شدن ایرانیان با شعر و ادب عربی، به تدریج عروض معمول در شعر عربی، با قالبهای شعر فارسی دری و بعضی از شعرهای لهجههای دیگر ایران منطبق شد و شاعران ایرانی از آن زمان به بعد، در قالبهای مختلف که بعضی از آنها خاص شعر فارسی بود و بعضی از شعر عربی اقتباس شده بود، به وزن عروضی شعر سرودند. هر وزنی متناسب با مضمون شعر، از قبیل حماسه، شعر تعلیمی، عرفانی، غنایی و مانند آن به کار رفت و در طول این مدت، برحسب تحول زبان فارسی در زمانها و مکانهای مختلف و هم چنین اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی هر دوره اختصاصاتی یافت که باعث به وجود آمدن سبکهای مختلف در شعر فارسی شد. درباره نخستین شاعری که به زبان فارسی دری و در وزنهای عروضی شعر سروده، روایتهای گوناگونی وجود دارد. قدیمیترین مأخذی که به این موضوع اشاره دارد، تاریخ سیستان است از مؤلفی ناشناس که بخش قدیمیتر آن، در قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم تألیف شده است. بنا به قول نویسنده کتاب واژه نامه هنر شاعری، نخستین شعر عروضی فارسی دری را محمدبن وصیف سگزی، دبیر یعقوب لیث صفاری در اواسط قرن سوم هجری سروده است. در کتابهای ادب و تذکرههای شعرا، نام شاعران دیگری نیز به عنوان نخستین سرایندگان فارسی زبان آمده است که حنظله بادغیسی، محمود وراق هروی، ابوحفص حکیم سغری، فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی از آن جمله هستند. در هر حال تاریخ شروع شعر فارسی را میتوان دوره صفاریان و هم زمان با اعلام استقلال و به قدرت رسیدن آنها دانست، کمی بعد از آن، با روی کار آمدن سامانیان در خراسان، شعر فارسی دری رو به رشد گذاشت. آثار متعددی از آن دوران باقی مانده است که نشانه رواج شعر در خراسان و ماوراءالنهر در سالهای قدرت و تسلط آنان است مهمترین شاعران این دوره محمد رودکی، ابوشکور بلخی، ابومنصور محمد بن احمد دقیقی، ابوالحسن علی بن محمد منجیک ترمذی، کسایی مروزی، رابعه قزداری و ابوالحسن شهید بن حسین بلخی است. بعد از سامانیان، دربار غزنویان مجمع شاعران شد و با وجود آن که در این دوره حوزه گسترش زبان فارسی دری، هنوز از محدوده مشرق ایران، تجاوز نمیکرد اما شاعران زیادی ظهور کردند و آثار مهمی به وجود آوردند. منوچهر دامغانی قالب مسمط را ابداع کرد. تنوع مضمونها، از قبیل مدح، هجو، هزل و نیز خلق منظومههای داستانی و حماسی از ویژگیهای شعر این دوره است.ا ز آن جا که این دوره با سرودن حماسههای ملی مشخص میشود لذا شاهنامه فردوسی مهمترین اثر این دوره است. قصیده سرایی یکی دیگر از جلوههای شعر این دوره است. منظومه سرایی نیز در این دوره رواج داشت و منظومه کاملی نیز از عیوقی باقی مانده است. در نیمه دوم قرن پنجم، شعر فارسی وارد مرحله جدیدی از تحول شد. در طول دوره ای که تا اوایل قرن هفتم ادامه داشت، زبان فارسی همراه با حکومتهای مستقل سلجوقیان و خوارزمشاهیان که در نواحی مرکزی و غربی ایران به وجود آمدند، از محدوده ناحیه شرقی ایران، به این نواحی مستقل شد و با لهجههای دیگر نقاط ایران و هم چنین با زبان عربی، ترکیب بیشتری یافت. بر اثر تغییر اوضاع اجتماعی و سیاسی، در موضوعها و مضمونهای شعر نیز، تحولاتی پدید آمد. قوت گرفتن صوفیه و وارد شدن افکار عرفانی، عمق و وسعت بیشتری به شعر داد.سنایی شعر عرفانی را پایه گذاری کرد. ناصر خسرو قبادیانی با سرودن قصیدههای فلسفی و اخلاقی و آمیختن بحثها و افکار تازه، قصیده را از صورت قصیده مدحی که تا آن دوره معمول بود، بیرون آورد و به آن رنگ دیگری بخشید. خیام قالب رباعی را برای بیان افکار فلسفی خود برگزید، فخرالدین اسعد گرگانی منظومه ویس و رامین را از زبان پهلوی به شعر فارسی در آورد و کار او کمی بعد، سرمشق نظامی گنجوی شد. غزل از جمله قالبهایی است که در این دوره مورد توجه بسیاری از شاعران قرار گرفت و رونق گرفتن کار متصوفه از اوایل قرن پنجم به بعد یکی از عللی بود که موجب توجه شاعران به غزل شد و این امر مقدمات اعتلای غزل را در قرن هفتم به وجود آورد. در نیمه دوم قرن ششم، 2 حوزه مهم ادبی در ایران شامل حوزه عراق عجم که جمالالدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی، اثیرالدین اخسیکتی و ظهرالدین فاریابی از جمله شاعران مهم آن محسوب میشوند و حوزه شمال غربی ایران که شاعران آن با شاعران حوزه عراق در ارتباط بودند و در بسیاری از موارد از آنها تأثیر پذیرفتند به وجود آمد. خاقانی شروانی، نظامی گنجوی و فلکی معروفترین شاعران این حوزهاند و مجموعه ویژگیهای شعری که در این دو حوزه به وجود آمد، به سبک عراقی معروف شد. حمله مغول در اوایل قرن هفتم و ویرانیها و پریشانیهای حاصل از آن، آثار بسیاری در اوضاع اجتماعی و سیاسی و در نتیجه ادبیات و شعر فارسی به جا گذاشت به گونه ای که از اختصاصات شعر قرن هفتم به بعد، آمیختگی زبان آن با لهجههای نواحی جدید و به خصوص با لغات و اصطلاحات ترکی مغول است که نتیجه حکومت طولانی مدت مغولان در ایران است. بسیاری از شاعران این دوران، شعرهای ملمع به فارسی و ترکی سرودند و گاه به سرودن شعر ترکی دست زدند. در این دوره شعر مدحی بر اثر بر افتادن دربارها و نیز اوضاع نابسامان اجتماعی کمتر سروده شد و شاعران بیشتر به سرودن غزلهای عارفانه و منظومه سرایی رو کردند. قرن هفتم و هشتم دوره رواج و اعتلای غزل است. کمالالدین ابوالعطا محمودبن علی کرمانی معروف به خواجو و هم زمان با او شمسالدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی درخشان ترین چهره غزل فارسی هستند که در این دوره ظهور کردند. از اواخر قرن هشتم تا اوایل قرن دهم، علاوه بر تیموریان حکومتهای کوچکی مانند ازبکان و ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در گوشه و کنار ایران به وجود آمد. این دوره از نظر سیاسی به نسبت دوره آرامتری بود و هرات پایتخت تیموریان و هم چنین دربارهای کوچک داخل ایران، مراکزی برای پرورش هنر و ادب شد. از طرف دیگر، زبان و ادبیات فارسی در آسیای صغیر در دربار عثمانیان و در هندوستان در دستگاه پادشاهان بهمنی کشیده شد. با این همه، بر اثر غلبه ترکان و ترک زبانان و دور شدن از مبانی فرهنگی پیشین و آسان گیری کار تعلیم و تعلم شاعران، زبان شعر در این دوران به ضعف و سستی گرایید. از مضمونها و موضوعهای متداول در شعر این دوره، ذکر اوصاف و مناقب و کرامات پیشوایان دین است و بعضی از شاعران، دیوانهای جداگانه ای در توحید و ستایش حضرت رسول (ص) و اهل بیت (ع) یا در مرثیه آنها ترتیب داده اند که همه اینها مقدمه رواج این نوع شعر در زمان صفویان شد. مولانا محمد بن عبدا... کاتبی ترشیزی، سید علی بن نصیر بنهارون معروف به قاسم انوار، سید نعمت ا... ولی کرمانی و نورالدین عبدالرحمن جامی از جمله مهمترین شاعران این دوره اند. از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم شعر فارسی با آن که از توجه و حمایت پادشاهان ایرانی محروم بود اما هم در ایران و هم در کشورهای خارج از ایران، رواجی تمام داشت. پادشاهان عثمانی در آسیای صغیر و پادشاهان دولت بهمنی دکن و شیر شاهیان دهلی و حاکمان مستقل بنگاله، گجرات و کشمیر و هم چنین ازبکان در آسیای میانه، مروجان زبان و شعر فارسی در کشورهای شرقی مجاور ایران بودند. در این دوره بود که شاعران بسیار، به خصوص از شهرها و ولایات هند برخاستند و شاعران بسیاری از ایران به دربارهای هند پناه بردند. از میان اقسام شعر فارسی، غزل در این دوره، بیش از همه مورد استقبال شاعران قرار گرفت و اغلب آنها، آمیخته ای بود از مضامین مختلف و ناهمگون عاشقانه، عارفانه و حکیمانه. نفوذ شعر و ادبیات فارسی از قرن دهم به بعد در خارج از ایران، باعث شد که شعر اردو و ترکی، تمامیاختصاصات شعر فارسی این دوره را چه از لحاظ قالب و وزن و چه از جهت خصوصیات لفظی بپذیرد. این تأثیرپذیری تا دوران متأخر هم چنان ادامه داشت. در دوران اخیر، آشنایی شاعران ترک زبان با شعر اروپایی و تأثیر شعر فارسی معاصر، در شعر این دو زبان تحولاتی به وجود آورده است. با سقوط دولت صفویه و بعد از پایان گرفتن آشوبها و اغتشاشهای ناشی از حکومت افشاریه، با تلاش آگاهانه جمعی از شاعران اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم، در شعر فارسی تحولی به وجود آمد که به نهضت بازگشت ادبی معروف شد و کمی بعد از آن تحت تأثیر نهضت مشروطیت و با هدف خدمت به آن، شعر فارسی وارد مرحله جدیدی شد و به طور کلی رنگ و خصوصیات سنتی خود را از دست داد و هم از لحاظ محتوا و هم شکل ویژگیهایی یافت که تا آن زمان سابقه نداشت. مجموع این ویژگیها، بخشی از تاریخ شعر فارسی را مشخص میکند که به شعر مشروطیت معروف شده است. بعد از انقلاب مشروطیت، در بخش مهمیاز شعر، به روشهای سنتی گذشته بازگشت، اما در آثار چند شاعر از جمله محمد رضا میرزاده عشقی، لطفعلی صورتگر، غلام رضا رشید یاسمی و پروین اعتصامی تمایل برای یافتن راههای تازه ای در شعر آشکار است. در همین اوان آثار نیمایوشیج با هدف مشخص ایجاد تحول اساسی در شعر، به تدریج منتشر شد و کوششها و تجربههای او را شاعران جوانی که بعد از شهریور 1320 به عرصه شاعری قدم گذاشتند دنبال کردند و نهضت شعر نو فارسی را به وجود آوردند. در حال حاضر جریان شعر سنتی فارسی هم چنان در کنار شعر نو، به حیات خود ادامه میدهد.